«یک نفَس با غزاله»
پروندهای ویژهی غزاله علیزاده و «ملک آسیاب»؛ آخرین رمان منتشر شده از او...
در این شمارهی مجله «سینما و ادبیات»- شماره 59 (اسفند 95 و فروردین 96)
میزگردی با حضورِ: محمد صنعتی، مشیت علایی، یارتا یاران، امیرحسین خورشیدفر
با نوشتارهایی از:
حسن عالیزاده؛ «سفر برگذشتنی»
ناصر زراعتی؛ «در هوای ابریِ آخر اردیبهشت»
جواد مجابی؛ «بازی غزاله با کارتهای زیستمرگ»
سودابه فضائلی؛ «رهایی از واقعیتگرایی ناپاک»
عنایت سمیعی؛ «بازگشت به خاستگاه»
فرخنده آقایی؛ «رها شده از علف ایّام» و...
به همراهِ گفتوگوی خواندنیِ امید روحانی با سلمی الهی (فرزند بیژن و غزاله)
#غزاله_علیزاده
#ملک_آسیاب
#سلمی_الهی
#سینما_و_ادبیات
#انتشارات_رشدیه
#داستان
#نشر
@rochdie
پروندهای ویژهی غزاله علیزاده و «ملک آسیاب»؛ آخرین رمان منتشر شده از او...
در این شمارهی مجله «سینما و ادبیات»- شماره 59 (اسفند 95 و فروردین 96)
میزگردی با حضورِ: محمد صنعتی، مشیت علایی، یارتا یاران، امیرحسین خورشیدفر
با نوشتارهایی از:
حسن عالیزاده؛ «سفر برگذشتنی»
ناصر زراعتی؛ «در هوای ابریِ آخر اردیبهشت»
جواد مجابی؛ «بازی غزاله با کارتهای زیستمرگ»
سودابه فضائلی؛ «رهایی از واقعیتگرایی ناپاک»
عنایت سمیعی؛ «بازگشت به خاستگاه»
فرخنده آقایی؛ «رها شده از علف ایّام» و...
به همراهِ گفتوگوی خواندنیِ امید روحانی با سلمی الهی (فرزند بیژن و غزاله)
#غزاله_علیزاده
#ملک_آسیاب
#سلمی_الهی
#سینما_و_ادبیات
#انتشارات_رشدیه
#داستان
#نشر
@rochdie
«سه روز مانده به آخرِ سال، مدرسه تعطیل شد. شبِ چهارشنبه، از روی بوته پریدم شاید غایتِ زرد، به آتش بمانَد و سُرخی به رخسار برگردد. پسفردا، خورشید در خانهی حَمَل آمد. شامِ عید، سبزیپلو با ماهی خوردیم.
در سفره، ظرفی رشتهپلو دستپُختِ خانم جان بود، به نیّتِ اینکه رشتهی کارها از دست نرود. برای تحویلِ سال، نیمههای شب، تمامِ چراغهای خانه را روشن گذاشتند. وقتی گاوِ زمین شاخ عوض میکرد، کنارِ خانم جان، نگاهِ من به آینه و جامِ سنبل بود. سالِ زایلکنندهی عقل و رُبایندهی هوش، سالِ موش، تمام شد. امسال، سالِ گاوِ رحمت است، یا گاوِ یاوه؟...»
بخشی از داستان «هُما»- نوشته کاظم رضا
انتشارات رُشدیه
#کاظم_رضا
#هما
#داستان
#انتشارات_رشدیه
#نشر
#سال_نو
@rochdie
/
در سفره، ظرفی رشتهپلو دستپُختِ خانم جان بود، به نیّتِ اینکه رشتهی کارها از دست نرود. برای تحویلِ سال، نیمههای شب، تمامِ چراغهای خانه را روشن گذاشتند. وقتی گاوِ زمین شاخ عوض میکرد، کنارِ خانم جان، نگاهِ من به آینه و جامِ سنبل بود. سالِ زایلکنندهی عقل و رُبایندهی هوش، سالِ موش، تمام شد. امسال، سالِ گاوِ رحمت است، یا گاوِ یاوه؟...»
بخشی از داستان «هُما»- نوشته کاظم رضا
انتشارات رُشدیه
#کاظم_رضا
#هما
#داستان
#انتشارات_رشدیه
#نشر
#سال_نو
@rochdie
/
«صبح میشود، تا هر کسی به یادم آرد، آنکه شرمگین و تهی بر بوسههای زمین راه میسپارد، با شیرینی و بخشایشِ شبهای مرده چه خواهد کرد؟ چون صدای آبها، در خوابهای نارُستنی، در افسردگیی ترانههای دیرپا.
هراسیده و رنجور، کفپوشی از غبارِ آفریدههای ناپیدا میگسترانیم بر سنگهای گوگردیی زمان.
نمیآرمی، ستارهی ناشکفتهی شبهایم، نمیآرمی...
و یا دست و یاد که لبریزم میکند، تنها، برای مرگ.»
(ص 109)
«در غبارِ روزها دستهام میتراود و میگذرد، همچنان که زنی میخواند حوالیی میزهای عاطلِ ساحل؛ پرندگان در گودیی دستهام میافتند، بی که بدانم راهم همیشه مسیری نمناک داشتهست.
بانوان گرامی، آواتان میآید و، در شیارهای خاموش درخت، پسِ شعلهها میگردد و بالا میرود. گویی فرشتههای ناپیدای شبید در انحنای گلو، و با سنبلهها خمیده در باد، میچرید در سواحل نیلیی کوه..
پس بگذریم از شما بانوان، که آبهای سرد مجالِ تماشا نمیدهند. بر پُشتهها بخرامید و بر ابرها شنا گیرید آرام آرام. پیتان، سفینهها به آب خواهیم داد. و اکنون دنیایی سیاه، خفته در تهِ ماه: برخاستهام نوشابههای گرم سر کِشم، سرخوش از غمی که هرکجا پنهان..»
(ص 105)
از: «سرخوش از غمی که هرکجا پنهان» - سرودههای فیروز ناجی- انتشارات رُشدیه
چاپ نخست- 1394
#فیروز_ناجی
#انتشارات_رشدیه
#شعر
#نشر
@rochdie
/
هراسیده و رنجور، کفپوشی از غبارِ آفریدههای ناپیدا میگسترانیم بر سنگهای گوگردیی زمان.
نمیآرمی، ستارهی ناشکفتهی شبهایم، نمیآرمی...
و یا دست و یاد که لبریزم میکند، تنها، برای مرگ.»
(ص 109)
«در غبارِ روزها دستهام میتراود و میگذرد، همچنان که زنی میخواند حوالیی میزهای عاطلِ ساحل؛ پرندگان در گودیی دستهام میافتند، بی که بدانم راهم همیشه مسیری نمناک داشتهست.
بانوان گرامی، آواتان میآید و، در شیارهای خاموش درخت، پسِ شعلهها میگردد و بالا میرود. گویی فرشتههای ناپیدای شبید در انحنای گلو، و با سنبلهها خمیده در باد، میچرید در سواحل نیلیی کوه..
پس بگذریم از شما بانوان، که آبهای سرد مجالِ تماشا نمیدهند. بر پُشتهها بخرامید و بر ابرها شنا گیرید آرام آرام. پیتان، سفینهها به آب خواهیم داد. و اکنون دنیایی سیاه، خفته در تهِ ماه: برخاستهام نوشابههای گرم سر کِشم، سرخوش از غمی که هرکجا پنهان..»
(ص 105)
از: «سرخوش از غمی که هرکجا پنهان» - سرودههای فیروز ناجی- انتشارات رُشدیه
چاپ نخست- 1394
#فیروز_ناجی
#انتشارات_رشدیه
#شعر
#نشر
@rochdie
/
«شعر
از پنجه در نمیزند
وقتی که میآید
شعر
در پنجه فرو میشود و خون به در میزند..»
(ص 3)
«با یک قلب
و دو پلکِ دورپرواز
کنار سایهات
مینشینی و
اندوه
تکه تکهات میکند..»
(ص 70)
«دستت را به من بده
و پوست نازک ساعد و بازوت را
تا که از رود بگذریم
لیز شویم
در جنگل پلک
و برانیم در چال و چمن
دموکراسی نظری است میان هزاران
و این واژه جهان را زشت کرده است
اما من تابع عشقم – و یار
که زیبا خم میشود برای چیدن کاکوتی
و چه نفیس میشود انگشتان سرخابیش
در قاب اندام باروتی..»
(ص 77)
از: «هر قلبی که میتپد عاشق نیست شاید فقط پُمپ خون باشد»/ سرودههای هوشنگ آزادیور
چاپ نخست- 1394
انتشارات رُشدیه
#هوشنگ_آزادی_ور
#هر_قلبی_که_میتپد_عاشق_نیست_شاید_فقط_پمپ_خون_باشد
#انتشارات_رشدیه
#شعر
#نشر
@rochdie
/
از پنجه در نمیزند
وقتی که میآید
شعر
در پنجه فرو میشود و خون به در میزند..»
(ص 3)
«با یک قلب
و دو پلکِ دورپرواز
کنار سایهات
مینشینی و
اندوه
تکه تکهات میکند..»
(ص 70)
«دستت را به من بده
و پوست نازک ساعد و بازوت را
تا که از رود بگذریم
لیز شویم
در جنگل پلک
و برانیم در چال و چمن
دموکراسی نظری است میان هزاران
و این واژه جهان را زشت کرده است
اما من تابع عشقم – و یار
که زیبا خم میشود برای چیدن کاکوتی
و چه نفیس میشود انگشتان سرخابیش
در قاب اندام باروتی..»
(ص 77)
از: «هر قلبی که میتپد عاشق نیست شاید فقط پُمپ خون باشد»/ سرودههای هوشنگ آزادیور
چاپ نخست- 1394
انتشارات رُشدیه
#هوشنگ_آزادی_ور
#هر_قلبی_که_میتپد_عاشق_نیست_شاید_فقط_پمپ_خون_باشد
#انتشارات_رشدیه
#شعر
#نشر
@rochdie
/
انتشارات «رُشدیه» را در سیامین نمایشگاه کتاب تهران ببینید.
به آدرس: شهر آفتاب، سالن A3، راهروی 3، غرفۀ 48 / سیزده تا بیست و دوم اردیبهشتماه
با آثاری از: غزاله علیزاده، کاظم رضا، فیروز ناجی، حسن عالیزاده، هوشنگ آزادیور، بهرام اردبیلی...
#انتشارات_رشدیه
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
#شهر_آفتاب
#کتاب
#نشر
@rochdie
/
به آدرس: شهر آفتاب، سالن A3، راهروی 3، غرفۀ 48 / سیزده تا بیست و دوم اردیبهشتماه
با آثاری از: غزاله علیزاده، کاظم رضا، فیروز ناجی، حسن عالیزاده، هوشنگ آزادیور، بهرام اردبیلی...
#انتشارات_رشدیه
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
#شهر_آفتاب
#کتاب
#نشر
@rochdie
/
«ملک آسیاب» داستان بلندیست نوشتۀ غزاله علیزاده که پس از قریب به بیست سال منتشر شده است. این داستان، از سری «دفترهای داستان رُشدیه» و نخستین اثر از مجموعه آثار منتشرنشدۀ غزاله علیزاده است که در ادامه، توسط رُشدیه، روی انتشار خواهند دید.
«ملک آسیاب» در نمایشگاه کتاب تهران حضور دارد، در: شهر آفتاب، سالن A3، راهروی 3، غرفۀ 48 / تا بیست و دوم اردیبهشتماه
#ملک_آسیاب
#غزاله_علیزاده
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
#شهر_آفتاب
#انتشارات_رشدیه
#کتاب
#داستان
#نشر
@rochdie
/
«ملک آسیاب» در نمایشگاه کتاب تهران حضور دارد، در: شهر آفتاب، سالن A3، راهروی 3، غرفۀ 48 / تا بیست و دوم اردیبهشتماه
#ملک_آسیاب
#غزاله_علیزاده
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
#شهر_آفتاب
#انتشارات_رشدیه
#کتاب
#داستان
#نشر
@rochdie
/
«رُشدیه» منتشر کرد:
«رومئو و ژولیت» نوشتۀ ویلیام شکسپیر
برگردانِ یگانۀ هوشنگ آزادیور
از مجموعه دفترهای نمایش رشدیه
از زبان مترجم:
«کتاب حاضر در سال 1372 به منظور اجرای صحنهیی ترجمه شد، اما اجرا به تأخیر افتاد و سرانجام حمایت نشد، پس چاپ و انتشار آن به درازا کشید. ترجمهی شکسپیر به زبان دیگر، بهویژه زبانی که خود، صاحبِ فرهنگ شعر و سنتِ گرانسنگِ ادبی باشد، نوعی طبعآزمایی است و با یک بار و دو بار به سامان نمیرسد. هر مترجمی طبعاً به وجوهی از درام و زبان چند وجهیِ شکسپیر میپردازد که بیشتر مورد توجه اوست. با این حال مترجمی که اثری را برای چندمین بار ترجمه میکند، از این امتیاز برخوردار است که راههای کوبیدهشده را آسانتر میپیماید و اگر سعادت و اهلیت آن را داشت، قدمی پیشتر میگذارد...»
#رومئو_و_ژولیت
#ویلیام_شکسپیر
#هوشنگ_آزادی_ور
#انتشارات_رشدیه
#نمایشنامه
#کتاب
#ترجمه
#نشر
@rochdie
/
«رومئو و ژولیت» نوشتۀ ویلیام شکسپیر
برگردانِ یگانۀ هوشنگ آزادیور
از مجموعه دفترهای نمایش رشدیه
از زبان مترجم:
«کتاب حاضر در سال 1372 به منظور اجرای صحنهیی ترجمه شد، اما اجرا به تأخیر افتاد و سرانجام حمایت نشد، پس چاپ و انتشار آن به درازا کشید. ترجمهی شکسپیر به زبان دیگر، بهویژه زبانی که خود، صاحبِ فرهنگ شعر و سنتِ گرانسنگِ ادبی باشد، نوعی طبعآزمایی است و با یک بار و دو بار به سامان نمیرسد. هر مترجمی طبعاً به وجوهی از درام و زبان چند وجهیِ شکسپیر میپردازد که بیشتر مورد توجه اوست. با این حال مترجمی که اثری را برای چندمین بار ترجمه میکند، از این امتیاز برخوردار است که راههای کوبیدهشده را آسانتر میپیماید و اگر سعادت و اهلیت آن را داشت، قدمی پیشتر میگذارد...»
#رومئو_و_ژولیت
#ویلیام_شکسپیر
#هوشنگ_آزادی_ور
#انتشارات_رشدیه
#نمایشنامه
#کتاب
#ترجمه
#نشر
@rochdie
/
«رُشدیه»؛ تنها ناشر رسمی آثار نیما یوشیج
شراگیم یوشیج: «سرآغاز فعالیت دوباره من با همکاری و همیاری نشر «رُشدیه» بهعنوان تنها ناشر چاپ و انتشار آثار نیما یوشیج خواهد بود و تا هدف نهایی و چاپ و انتشار کلیه آثار نیما و تشکیل بنیاد حفظ و نظارت بر چاپ، انتشار و تشکیل بنیاد فرهنگی و پژوهشی نیماشناسی در دانشگاههای کشور ادامه خواهد یافت. از دوستان علاقهمند تقاضا دارم برای دسترسی به نزدیکترین و صحیحترین مأخذ موجود و با توجه به تنها مرکز چاپ و انتشار آثار نیما یوشیج با نظارت و تلاش و کوشش من از طریق انتشارات «رُشدیه» با اتکا و استناد به نام شراگیم یوشیج تنها فرزند، بازمانده و تنها وارث قانونی و حقیقی و حقوقی نیما یوشیج حمایت کرده و از خریدن آثار فلهای ناشران دیگر خودداری کنند. ناگفته نماند انتشار دو کتاب نثر و نظم و کارهای صوتی و تصویری اشعار نیمای بزرگ، توسط انتشارات «رُشدیه» در راه است و بهزودی در دسترس دوستدارانش قرار خواهد گرفت...»
#نیما_یوشیج
#شراگیم_یوشیج
#انتشارات_رشدیه
#رشدیه
#کتاب
#نشر
@rochdie
/
شراگیم یوشیج: «سرآغاز فعالیت دوباره من با همکاری و همیاری نشر «رُشدیه» بهعنوان تنها ناشر چاپ و انتشار آثار نیما یوشیج خواهد بود و تا هدف نهایی و چاپ و انتشار کلیه آثار نیما و تشکیل بنیاد حفظ و نظارت بر چاپ، انتشار و تشکیل بنیاد فرهنگی و پژوهشی نیماشناسی در دانشگاههای کشور ادامه خواهد یافت. از دوستان علاقهمند تقاضا دارم برای دسترسی به نزدیکترین و صحیحترین مأخذ موجود و با توجه به تنها مرکز چاپ و انتشار آثار نیما یوشیج با نظارت و تلاش و کوشش من از طریق انتشارات «رُشدیه» با اتکا و استناد به نام شراگیم یوشیج تنها فرزند، بازمانده و تنها وارث قانونی و حقیقی و حقوقی نیما یوشیج حمایت کرده و از خریدن آثار فلهای ناشران دیگر خودداری کنند. ناگفته نماند انتشار دو کتاب نثر و نظم و کارهای صوتی و تصویری اشعار نیمای بزرگ، توسط انتشارات «رُشدیه» در راه است و بهزودی در دسترس دوستدارانش قرار خواهد گرفت...»
#نیما_یوشیج
#شراگیم_یوشیج
#انتشارات_رشدیه
#رشدیه
#کتاب
#نشر
@rochdie
/
«رُشدیه» از مجموعه آثار ِمنثور نیما، بهزودی منتشر خواهد کرد:
«خواهش میکنم»؛ نمایشنامهای منتشرنشده از نیما یوشیج
نگاشته شده به سال 1300 شمسی..
«خواهش میکنم» متن نمایشیست در پنج پرده که تا به اکنون گمان بود از میان رفته است، اما نسخهای تازهیاب از آن به همّت و همیاریِ شراگیم یوشیج به طبع خواهد رسید. نشر «رُشدیه» در ایّام پیش رو، انتشار این اثر بدیع را به دوستداران ادبیات نوید میدهد..
#نیما_یوشیج
#شراگیم_یوشیج
#نمایشنامه
#انتشارات_رشدیه
#کتاب
#رشدیه
#نشر
@rochdie
/
«خواهش میکنم»؛ نمایشنامهای منتشرنشده از نیما یوشیج
نگاشته شده به سال 1300 شمسی..
«خواهش میکنم» متن نمایشیست در پنج پرده که تا به اکنون گمان بود از میان رفته است، اما نسخهای تازهیاب از آن به همّت و همیاریِ شراگیم یوشیج به طبع خواهد رسید. نشر «رُشدیه» در ایّام پیش رو، انتشار این اثر بدیع را به دوستداران ادبیات نوید میدهد..
#نیما_یوشیج
#شراگیم_یوشیج
#نمایشنامه
#انتشارات_رشدیه
#کتاب
#رشدیه
#نشر
@rochdie
/
«رُشدیه» منتشر کرد:
«دیروز»؛ عکسهای حمید شاهرخ
از: بیژن الهی، شمیم بهار، فیروز ناجی، قاسم هاشمینژاد
*
مشاور هنری: آیدین آغداشلو
چاپ نخست: 1397
*
بخشی از مقدمهی کتاب به قلمِ حسن عالیزاده:
«...و باز همان تکدرخت با جمال جوانیی محفوظش در مه و بالای دامنهیی سبز که انگار چشم کشیدهست به «زعفرانیه» و تصاویر خانه و آن روز مبارک اردیبهشتماه جلالی (1359) که دوستان نشستهاند به گفتوگو، و گاه گوش سپردهاند به آنچه دارد برایشان میخواند میزبان... و دوربین چهار طرف گفتوشنود را نشانمان میدهد بیهیچ داوری. گویا زمان مناظرهییست خاموش در این عکسها. بیخود نیامدم به تماشای خانهیی که خاطرهاش زخم میزند هنوز. از سبزِ مه گرفتهی بالای کوه تا سبز آفتابیی این خانه، طول راه چه کوتاه. بیرون مرگ و روزمرهگی، انگار عکس، منزلتِ خانه را به خاطرم آورد. در نیمروز عمر «زعفرانیه» اردیبهشت بود...»
#حمید_شاهرخ
#بیژن_الهی
#شمیم_بهار
#فیروز_ناجی
#قاسم_هاشمی_نژاد
#حسن_عالیزاده
#آیدین_آغداشلو
#انتشارات_رشدیه
#کتاب
#عکس
#نشر
@rochdie
/
«دیروز»؛ عکسهای حمید شاهرخ
از: بیژن الهی، شمیم بهار، فیروز ناجی، قاسم هاشمینژاد
*
مشاور هنری: آیدین آغداشلو
چاپ نخست: 1397
*
بخشی از مقدمهی کتاب به قلمِ حسن عالیزاده:
«...و باز همان تکدرخت با جمال جوانیی محفوظش در مه و بالای دامنهیی سبز که انگار چشم کشیدهست به «زعفرانیه» و تصاویر خانه و آن روز مبارک اردیبهشتماه جلالی (1359) که دوستان نشستهاند به گفتوگو، و گاه گوش سپردهاند به آنچه دارد برایشان میخواند میزبان... و دوربین چهار طرف گفتوشنود را نشانمان میدهد بیهیچ داوری. گویا زمان مناظرهییست خاموش در این عکسها. بیخود نیامدم به تماشای خانهیی که خاطرهاش زخم میزند هنوز. از سبزِ مه گرفتهی بالای کوه تا سبز آفتابیی این خانه، طول راه چه کوتاه. بیرون مرگ و روزمرهگی، انگار عکس، منزلتِ خانه را به خاطرم آورد. در نیمروز عمر «زعفرانیه» اردیبهشت بود...»
#حمید_شاهرخ
#بیژن_الهی
#شمیم_بهار
#فیروز_ناجی
#قاسم_هاشمی_نژاد
#حسن_عالیزاده
#آیدین_آغداشلو
#انتشارات_رشدیه
#کتاب
#عکس
#نشر
@rochdie
/
انتشارات «رُشدیه» در نمایشگاه کتاب امسال و در غرفهی نشر «افراز» حاضر است به آدرسِ: بخشِ ناشران عمومی- راهروی ۲۷- غرفهی ۲۵
*
#نمایشگاه_کتاب #انتشارات_رشدیه #نشر_افراز
@rochdie
*
#نمایشگاه_کتاب #انتشارات_رشدیه #نشر_افراز
@rochdie
«رُشدیه» منتشر کرد:
گشتِ گشتن و بازگشتنها
از سری دفترهای داستان رُشدیه: ۳
نوشتهی: سودابه فضایلی
چاپِ نخست: تیرماه ۱۳۹۸
مجموعه بیستویک داستانِ کوتاهِ کوتاه نوشتهی ۱۳۴۶
با طرح جلدی از: علی گلستانه
*
«همانطور روی آن صندلی چوبی نشسته بودم و به او نگاه میکردم..گفتم خورشید فقط روی رگ دستت میدود و شاید اگر نوری میتابید خوابِ بد نمیدیدی..ذهنم میدوید. چه میگفتم.. تو گوشوارهیی به گوش داشتی و گوشوارهات هر آن بیشتر شکلِ مرگ میشد و تو به مردنت نزدیکتر میشدی.. زندگی پشتِ پرده قایم شده بود. سایهی چشمان خالیِ شب روی میز افتاد و شکست..»
*
خرید اینترنتیِ این کتاب از طریقِ سایت فروش رشدیه به نشانیِ: www.roshdiehpub.ir
شماره تماسِ دفتر پخش: ۰۹۳۰۹۷۶۳۰۵۱
#سودابه_فضایلی #محمدرضا_اصلانی #علی_گلستانه #انتشارات_رشدیه #داستان #نشر
@rochdie
گشتِ گشتن و بازگشتنها
از سری دفترهای داستان رُشدیه: ۳
نوشتهی: سودابه فضایلی
چاپِ نخست: تیرماه ۱۳۹۸
مجموعه بیستویک داستانِ کوتاهِ کوتاه نوشتهی ۱۳۴۶
با طرح جلدی از: علی گلستانه
*
«همانطور روی آن صندلی چوبی نشسته بودم و به او نگاه میکردم..گفتم خورشید فقط روی رگ دستت میدود و شاید اگر نوری میتابید خوابِ بد نمیدیدی..ذهنم میدوید. چه میگفتم.. تو گوشوارهیی به گوش داشتی و گوشوارهات هر آن بیشتر شکلِ مرگ میشد و تو به مردنت نزدیکتر میشدی.. زندگی پشتِ پرده قایم شده بود. سایهی چشمان خالیِ شب روی میز افتاد و شکست..»
*
خرید اینترنتیِ این کتاب از طریقِ سایت فروش رشدیه به نشانیِ: www.roshdiehpub.ir
شماره تماسِ دفتر پخش: ۰۹۳۰۹۷۶۳۰۵۱
#سودابه_فضایلی #محمدرضا_اصلانی #علی_گلستانه #انتشارات_رشدیه #داستان #نشر
@rochdie
تجدیدچاپ شد:
هُما
نوشتهی کاظم رضا
از سری دفترهای داستان رُشدیه ۲
چاپ نخست: ۱۳۹۵
چاپ دوم: دیماه ۱۴۰۰
طرح جلد: علی گلستانه
.
خرید کتاب از سایت رُشدیه:
www.roshdiehpub.ir
و کتابفروشیهای سراسر ایران
#کاظم_رضا #هما #داستان_هما #علی_گلستانه #انتشارات_رشدیه #نشر_رشدیه
@rochdie
هُما
نوشتهی کاظم رضا
از سری دفترهای داستان رُشدیه ۲
چاپ نخست: ۱۳۹۵
چاپ دوم: دیماه ۱۴۰۰
طرح جلد: علی گلستانه
.
خرید کتاب از سایت رُشدیه:
www.roshdiehpub.ir
و کتابفروشیهای سراسر ایران
#کاظم_رضا #هما #داستان_هما #علی_گلستانه #انتشارات_رشدیه #نشر_رشدیه
@rochdie
مجموعه یادداشتهای روزانهی نیما یوشیج
بهمراقبتِ شراگیم یوشیج
چاپ نخست: ۱۳۹۹
طرح جلد اثری از: رسّام ارژنگی
خرید کتاب از سایت رُشدیه به نشانیِ:
www.roshdiehpub.ir
و کتابفروشیهای سراسر ایران
#نیما_یوشیج #شراگیم_یوشیج #یادداشتهای_روزانه_نیما_یوشیج #انتشارات_رشدیه #نشر_رشدیه
@rochdie
بهمراقبتِ شراگیم یوشیج
چاپ نخست: ۱۳۹۹
طرح جلد اثری از: رسّام ارژنگی
خرید کتاب از سایت رُشدیه به نشانیِ:
www.roshdiehpub.ir
و کتابفروشیهای سراسر ایران
#نیما_یوشیج #شراگیم_یوشیج #یادداشتهای_روزانه_نیما_یوشیج #انتشارات_رشدیه #نشر_رشدیه
@rochdie
«رُشدیه» منتشر کرد:
روجا- مجموعه اشعار طبری نیما یوشیج
بهمراقبت شراگیم یوشیج
چاپ نخست: ۱۴۰۱
طراحی جلد: پیران
.
#نیما_یوشیج #روجا #شراگیم_یوشیج
#انتشارات_رشدیه #نشر_رشدیه
@rochdie
روجا- مجموعه اشعار طبری نیما یوشیج
بهمراقبت شراگیم یوشیج
چاپ نخست: ۱۴۰۱
طراحی جلد: پیران
.
#نیما_یوشیج #روجا #شراگیم_یوشیج
#انتشارات_رشدیه #نشر_رشدیه
@rochdie
بهیادِ نیما در سالروزِ خاموشیاش؛
سیزده دیماهِ ۱۳۳۸
.
«جنگِ امروز حامیِ ضُعفاست
هرکجا میرود کِشد فریاد
ای اسیرانِ بندِ بدبختی
به شما رفت ای بسا بیداد
جانتان زین فسانهها فرسود
داد زین شهر و زین صناعت، داد
چند باید نشست سُست و خموش
بندگی چند با دل ناشاد
از زمین برکَنید آبادی
تا به طرحِ نو کُنیم آباد
به زمین رنگِ خون بباید زد
مرگ یا فتح، هرچه بادا باد
یا بمیریم جمله یا گردیم
صاحبِ زندگانیِ آزاد..»
.
تکّهای از «بشارتِ» نیما- از مجموعه اشعار نیما یوشیج، بهمراقبت شراگیم یوشیج، چاپِ ۱۳۹۷، انتشاراتِ رُشدیه
نقاشی: رسّام ارژنگی
.
#نیما_یوشیج #شراگیم_یوشیج #نشر_رشدیه #انتشارات_رشدیه #رسام_ارژنگی
@rochdie
سیزده دیماهِ ۱۳۳۸
.
«جنگِ امروز حامیِ ضُعفاست
هرکجا میرود کِشد فریاد
ای اسیرانِ بندِ بدبختی
به شما رفت ای بسا بیداد
جانتان زین فسانهها فرسود
داد زین شهر و زین صناعت، داد
چند باید نشست سُست و خموش
بندگی چند با دل ناشاد
از زمین برکَنید آبادی
تا به طرحِ نو کُنیم آباد
به زمین رنگِ خون بباید زد
مرگ یا فتح، هرچه بادا باد
یا بمیریم جمله یا گردیم
صاحبِ زندگانیِ آزاد..»
.
تکّهای از «بشارتِ» نیما- از مجموعه اشعار نیما یوشیج، بهمراقبت شراگیم یوشیج، چاپِ ۱۳۹۷، انتشاراتِ رُشدیه
نقاشی: رسّام ارژنگی
.
#نیما_یوشیج #شراگیم_یوشیج #نشر_رشدیه #انتشارات_رشدیه #رسام_ارژنگی
@rochdie
یادِ هوشنگ آزادیور
در سالروزِ خاموشیاش؛ نُهم
اردیبهشتماه ۱۳۹۷
.
#هوشنگ_آزادی_ور #انتشارات_رشدیه #نشر_رشدیه
@rochdie
در سالروزِ خاموشیاش؛ نُهم
اردیبهشتماه ۱۳۹۷
.
#هوشنگ_آزادی_ور #انتشارات_رشدیه #نشر_رشدیه
@rochdie
«رُشدیه» منتشر کرد:
کتابِ فریدون رهنما
نوشتهی سعید عقیقی
چاپ نخست: زمستانِ ۱۴۰۲
«ما به رهنما مدیونیم. او در کنار خِرد و جسارتِ تجربهاندوزی و ممکن ساختنِ تجربهها، کوشید صراحت را در مباحثه جا بیندازد؛ کوششی که انگیزهی اصلیِ طرح مباحث این کتاب بوده است. رهنما در گفتوگو با هوشنگ حسامی که در سخنانش ستایش و تذکّرِ کاستیها را به هم آمیخته، انتقادهای او را میپذیرد، بیجهت جدل نمیکند و گوش میدهد. دستِ اوست که در همین فیلم مینویسد: «داستان بر سرِ زرنگیها/ و بند و بستهای پُشت پرده نیست/ داستان بر سرِ آن است/ که این جهان تنفّسپذیرتر گردد..»
.
برای تهیهی کتاب میتوانید به سایت «نهنگ» به آدرسِ https://nahang.ir/ و کتابفروشیهای سراسر ایران مراجعه فرمایید.
#فریدون_رهنما #سعید_عقیقی #کتاب_فریدون_رهنما #انتشارات_رشدیه #نشر_رشدیه
@rochdie
کتابِ فریدون رهنما
نوشتهی سعید عقیقی
چاپ نخست: زمستانِ ۱۴۰۲
«ما به رهنما مدیونیم. او در کنار خِرد و جسارتِ تجربهاندوزی و ممکن ساختنِ تجربهها، کوشید صراحت را در مباحثه جا بیندازد؛ کوششی که انگیزهی اصلیِ طرح مباحث این کتاب بوده است. رهنما در گفتوگو با هوشنگ حسامی که در سخنانش ستایش و تذکّرِ کاستیها را به هم آمیخته، انتقادهای او را میپذیرد، بیجهت جدل نمیکند و گوش میدهد. دستِ اوست که در همین فیلم مینویسد: «داستان بر سرِ زرنگیها/ و بند و بستهای پُشت پرده نیست/ داستان بر سرِ آن است/ که این جهان تنفّسپذیرتر گردد..»
.
برای تهیهی کتاب میتوانید به سایت «نهنگ» به آدرسِ https://nahang.ir/ و کتابفروشیهای سراسر ایران مراجعه فرمایید.
#فریدون_رهنما #سعید_عقیقی #کتاب_فریدون_رهنما #انتشارات_رشدیه #نشر_رشدیه
@rochdie
«رُشدیه» با همکاری «روزن» منتشر کرد:
آرش شیواتیر
نمایشنامه در چهارده سِن
نوشتهی مهرداد صمدی
طرحها و تصویرسازیها: بهمن محصص
چاپ نخست: زمستانِ ۱۴۰۲
از مقدّمهی علی عابدین:
«سال ۱۳۴۵ بود که سازمان رادیو و تلویزیون ملّی ایران به بهمن محصص سفارش داد برای اوّلین دورهی جشن هنر شیراز در شهریور ۱۳۴۶، نمایشی آماده کند. محصص از دوستش مهرداد صمدی خواست نمایشنامهیی دربارهی اسطورهی آرش بنویسد که حاصل آن، نمایشنامهیی در چهارده سِن با نامِ آرش شیواتیر شد..
به یاد و با احترام به مهرداد صمدی و بهمن محصص که متأسفانه ممکن نشد کتابِ حاصلشده را ببینند..»
.
برای تهیهی کتاب میتوانید به سایت «نهنگ» به آدرسِ https://nahang.ir/ و کتابفروشیهای سراسر ایران مراجعه فرمایید.
#آرش_شیواتیر #مهرداد_صمدی #بهمن_محصص #علی_عابدین #انتشارات_روزن #نشر_روزن #انتشارات_رشدیه #نشر_رشدیه
@rochdie
آرش شیواتیر
نمایشنامه در چهارده سِن
نوشتهی مهرداد صمدی
طرحها و تصویرسازیها: بهمن محصص
چاپ نخست: زمستانِ ۱۴۰۲
از مقدّمهی علی عابدین:
«سال ۱۳۴۵ بود که سازمان رادیو و تلویزیون ملّی ایران به بهمن محصص سفارش داد برای اوّلین دورهی جشن هنر شیراز در شهریور ۱۳۴۶، نمایشی آماده کند. محصص از دوستش مهرداد صمدی خواست نمایشنامهیی دربارهی اسطورهی آرش بنویسد که حاصل آن، نمایشنامهیی در چهارده سِن با نامِ آرش شیواتیر شد..
به یاد و با احترام به مهرداد صمدی و بهمن محصص که متأسفانه ممکن نشد کتابِ حاصلشده را ببینند..»
.
برای تهیهی کتاب میتوانید به سایت «نهنگ» به آدرسِ https://nahang.ir/ و کتابفروشیهای سراسر ایران مراجعه فرمایید.
#آرش_شیواتیر #مهرداد_صمدی #بهمن_محصص #علی_عابدین #انتشارات_روزن #نشر_روزن #انتشارات_رشدیه #نشر_رشدیه
@rochdie