جشنهای ماهانه #جشن_آبانگان
آبانگان یکی از جشنهای ایرانیان است که در ستایش و نیایش ایزدبانو آناهید که ایزد آبهای روان بودهاست، برگزار میشدهاست.
زمان برگزاری این جشن در آبان روز از آبان برابر با روز دهم آبان و بهگفته دیگر روز آبان از ماه آبان برابر با ۴ آبان است.
آبان نام دیگر ارِدْوی سورَ اَنَهیتَه / اَناهیتا ایزدْبانوی آبهای روی زمین و نگاهبان پاکی و بیآلایشی در جهان هستی است.
آناهیتا در استورههای ایرانی، یکی از تابناکترین چهرهها و یکی از کارآمدترین نقش وَرزان است.
در اوستا، سرود بلند و زیبایی بهنام آبان یَشت با گمانه نقشهایی دلپذیر، ویژه نیایش و ستایش اوست:
«اوست بَرومندی که در همهجا بلند آوازه است. اوست که در بسیار فَرهمَندی، همچند همهی آبهای روی زمین است. اوست زورمندی که از کوه هُکَر به دریای فراخ کرت ریزد. من اهورهمَزدا او را به نیروی خویش، هستی بخشیدم تا خانه و روستا و شهر و کشور را بپرورم و پشتیبان و پناه بخش و نگاهبان باشم». در استورههای ایرانی گفته میشود که در این روز زَو پادشاه ایران بر افراسیاب پیروزی یافته و او را از سرزمین خویش راند و نیز در این روز پس از پنج تا هفت سال خشکی باران آمدهاست.
واژه آبان در فرهنگ ایران، نماد آبهای پاک و هنگام آب معنی میدهد و جشنِ آبانگان جشنِ ارج گزاشتن و پاسداری از آبهای پاکِ روی زمین است.
درباره پیدایش جشن آبانگان، گروهی از پژوهشگران بر این باورند که در پی جنگهایی دراز که میان ایران و توران روی داد، #افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها(:قنات) و جویها و رودها را در ایران، ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر #تهماسب که #زو نام داشت پیشنهاد کرد تا کاریزها و رودهای خراب شده را لایروبی کنند، پس از اینکار و بازسازی آبراههها، بار دیگر آب در کاریزها روان گردید و مردم بالندگی آبها را جشن گرفتند.
در نوشته دیگری آمدهاست که پس از ٨سال خشکسالی که در ایران روی داد در ماه آبان سال دگر، باران آغاز به باریدن کرد، آنگاه خرمی و سرسبزی باز آمد، بیماری و تنگدستی مردم پایان یافت و از آن زمان جشن آبانگان با شادی بیشتری برپا گردید.
به هرروی اکنون زرتشتیان مانند دیگر جشنهای ماهیانه، جشن آبانگان را گرامی میدارند. و به کنشِ خیر و ارزنده پاک نگهداشتن آبها در زندگی انسان و پاسداری از زیستگاه سالم، گواهی میدهند.
در برخی از روستاها هنوز آب روان در جوی و کاریز وجود دارد، مردم آنجا به کنار آب روان میروند، آبان یَشت یا آبروز را که در ارجگزاری به آب سروده شده میخوانند و با نیایش خود، اهورامزدا را باره ستایش قرار میدهند.
در شهرهای بزرگ، زرتشتیان به تالار آدریان میروند و درباره فلسفه جشنها بهویژه نقش آب در زندگی انسان سخن میگویند و جشن آبانگان را با برنامههای شاد برپا میدارند.
آناهیتا :
اینک آبهای را میستاییم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روانشده و خوبکـُنش ِ اهورایی را. (#اوستا_یسنا_هات۳۸بند۳).
«جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستاره روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ آبهای در ایران. «اَردوی سوره اَناهیتا»Ardavi-Sura Anāhita ایزدبانویی ایرانی بسیار برجستهای است كه نقش مهمی در آیینهای ایرانی دارد و پیشینه ستایش و بزرگداشت این ایزدبانو در فرهنگ ایرانی به دورههای پیش از زرتشتی در تاریخ ایران میرسد.
بخش بزرگی در نسک اوستا بهنام «آبان یشت»(یشت پنجم) که یکی از باستانیترین ِیشتها میباشد به این ایزدبانو ویژگی داده شدهاست. در این یشت، او زنی است جوان، خوشاندام، بلند بالا، زیبا چهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، كمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با توقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستاره هشتگوش بر سر، كفشهایی درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگآبی. اَناهید گردونهای دارد با چهار اسپ سپید، اسپهای گردونه او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.
او در بلندترین رده آسمان جای گزیدهاست و بر كرانه هر دریاچهای، خانهای آراسته، با سد پنجره درخشان و هزار ستون خوشتراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو میباراند.
معابد آناهیتا بیشتر در كنار رودها برپا میشده و نیایشگاههایی كه امروزه با نامهای دختر و بیبی نامور هستند و هماره در كنار آنها آبی جاری است، میتوانند بازمانده معابد آناهیتا باشند. چهبسا که برخی سفرههای نذری با نام بیبی همچون بیبی سهشنبه را بازمانده آیینهای مربوط به آناهیتا میدانند.
آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهه عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الهه بابلی، بهشمار میرود.
👇ادامهاش👇
آبانگان یکی از جشنهای ایرانیان است که در ستایش و نیایش ایزدبانو آناهید که ایزد آبهای روان بودهاست، برگزار میشدهاست.
زمان برگزاری این جشن در آبان روز از آبان برابر با روز دهم آبان و بهگفته دیگر روز آبان از ماه آبان برابر با ۴ آبان است.
آبان نام دیگر ارِدْوی سورَ اَنَهیتَه / اَناهیتا ایزدْبانوی آبهای روی زمین و نگاهبان پاکی و بیآلایشی در جهان هستی است.
آناهیتا در استورههای ایرانی، یکی از تابناکترین چهرهها و یکی از کارآمدترین نقش وَرزان است.
در اوستا، سرود بلند و زیبایی بهنام آبان یَشت با گمانه نقشهایی دلپذیر، ویژه نیایش و ستایش اوست:
«اوست بَرومندی که در همهجا بلند آوازه است. اوست که در بسیار فَرهمَندی، همچند همهی آبهای روی زمین است. اوست زورمندی که از کوه هُکَر به دریای فراخ کرت ریزد. من اهورهمَزدا او را به نیروی خویش، هستی بخشیدم تا خانه و روستا و شهر و کشور را بپرورم و پشتیبان و پناه بخش و نگاهبان باشم». در استورههای ایرانی گفته میشود که در این روز زَو پادشاه ایران بر افراسیاب پیروزی یافته و او را از سرزمین خویش راند و نیز در این روز پس از پنج تا هفت سال خشکی باران آمدهاست.
واژه آبان در فرهنگ ایران، نماد آبهای پاک و هنگام آب معنی میدهد و جشنِ آبانگان جشنِ ارج گزاشتن و پاسداری از آبهای پاکِ روی زمین است.
درباره پیدایش جشن آبانگان، گروهی از پژوهشگران بر این باورند که در پی جنگهایی دراز که میان ایران و توران روی داد، #افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها(:قنات) و جویها و رودها را در ایران، ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر #تهماسب که #زو نام داشت پیشنهاد کرد تا کاریزها و رودهای خراب شده را لایروبی کنند، پس از اینکار و بازسازی آبراههها، بار دیگر آب در کاریزها روان گردید و مردم بالندگی آبها را جشن گرفتند.
در نوشته دیگری آمدهاست که پس از ٨سال خشکسالی که در ایران روی داد در ماه آبان سال دگر، باران آغاز به باریدن کرد، آنگاه خرمی و سرسبزی باز آمد، بیماری و تنگدستی مردم پایان یافت و از آن زمان جشن آبانگان با شادی بیشتری برپا گردید.
به هرروی اکنون زرتشتیان مانند دیگر جشنهای ماهیانه، جشن آبانگان را گرامی میدارند. و به کنشِ خیر و ارزنده پاک نگهداشتن آبها در زندگی انسان و پاسداری از زیستگاه سالم، گواهی میدهند.
در برخی از روستاها هنوز آب روان در جوی و کاریز وجود دارد، مردم آنجا به کنار آب روان میروند، آبان یَشت یا آبروز را که در ارجگزاری به آب سروده شده میخوانند و با نیایش خود، اهورامزدا را باره ستایش قرار میدهند.
در شهرهای بزرگ، زرتشتیان به تالار آدریان میروند و درباره فلسفه جشنها بهویژه نقش آب در زندگی انسان سخن میگویند و جشن آبانگان را با برنامههای شاد برپا میدارند.
آناهیتا :
اینک آبهای را میستاییم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روانشده و خوبکـُنش ِ اهورایی را. (#اوستا_یسنا_هات۳۸بند۳).
«جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستاره روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ آبهای در ایران. «اَردوی سوره اَناهیتا»Ardavi-Sura Anāhita ایزدبانویی ایرانی بسیار برجستهای است كه نقش مهمی در آیینهای ایرانی دارد و پیشینه ستایش و بزرگداشت این ایزدبانو در فرهنگ ایرانی به دورههای پیش از زرتشتی در تاریخ ایران میرسد.
بخش بزرگی در نسک اوستا بهنام «آبان یشت»(یشت پنجم) که یکی از باستانیترین ِیشتها میباشد به این ایزدبانو ویژگی داده شدهاست. در این یشت، او زنی است جوان، خوشاندام، بلند بالا، زیبا چهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، كمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با توقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستاره هشتگوش بر سر، كفشهایی درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگآبی. اَناهید گردونهای دارد با چهار اسپ سپید، اسپهای گردونه او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.
او در بلندترین رده آسمان جای گزیدهاست و بر كرانه هر دریاچهای، خانهای آراسته، با سد پنجره درخشان و هزار ستون خوشتراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو میباراند.
معابد آناهیتا بیشتر در كنار رودها برپا میشده و نیایشگاههایی كه امروزه با نامهای دختر و بیبی نامور هستند و هماره در كنار آنها آبی جاری است، میتوانند بازمانده معابد آناهیتا باشند. چهبسا که برخی سفرههای نذری با نام بیبی همچون بیبی سهشنبه را بازمانده آیینهای مربوط به آناهیتا میدانند.
آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهه عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الهه بابلی، بهشمار میرود.
👇ادامهاش👇
تیر برو باد بیا
غم برو شادی بیا
محنت برو روزی بیا
خوشه مرواری بیا.
باورهای مردمی:
در باورهای مردم، درباره جشن تیرگان دو روایت وجود دارد که روایت نخست همچنان که در بالا گفته شد در پیوند با فرشته باران یا تیشتر میباشد و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی است: در اوستا، تشتر یشت(تیر یشت)، تیشتر فرشته باران است که در ده روز نخست ماه به چهره جوانی پانزده ساله درمیآید و در ده روز دوم به چهره گاوی با شاخهای زرین و در ده روز سوم به چهره اسپی سپید و زیبا با گوشهای زرین. تیشتر به شکل اسپ زیبای سپید زرین گوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو میرود. در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسپ سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود، نمایی ترسناک دارد روبرو میشود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمیخیزند و تیشتر در این نبرد شکست میخورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و کمک میجوید و به خواست و نیروی پروردگار اینبار بر اهریمن خشکسالی پیروز میگردد و آبها میتوانند بدون مانعی به کشتزارها و چراگاهها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را که از دریای کیهانی برمیخواستند به اینسو و آنسو راند، و بارانهای زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت و به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.
روایت دیگر نیز درباره #آرش کمانگیر استوره و قهرمان ملی ایرانیان است و اینکه میان ایران و توران سالها جنگ و ستیز بود، در نبرد میان #افراسیاب و #منوچهر، شاه ایران، سپاه ایران شکست سختی میخورد این رویداد در روز نخست تیر روی میدهد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا میافتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش درمیآیند و برای آنکه مرز دو کشور نمایان شود و ستیز از میان برخیزد میپذیرند که از مازندران تیری بهسوی خاور(خراسان) پرتاب کنند که هرجا تیر فرو آمد همانجا مرز دو کشور باشد و هیچ یک از دو کشور از آن فراتر نروند تا در این گفتگو بودند، سپندارمز (ایزدبانوی زمین) پدیدار شد و فرمان داد تیر و کمان آوردند. #آرش در میان ایرانیان بزرگترین کماندار بود و به نیروی بیمانندش تیر را دورتر از همه پرتاب میکرد. سپندارمز به آرش گفت تا کمان بردارد و تیری به جانب خاور پرتاب کند. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته است و باید توان و جان خود را در این راه بگزارد. او خود را آماده کرد، لخت شد و اندام خود را به شاه و سپاهیان نمود و گفت: ببینید من تندرستم و کژیای در وجودم نیست، اما میدانم چون تیر را از کمان رها کنم همه نیرویم با تیر از تنم بیرون خواهد آمد. آنگاه #آرش تیروکمان را برداشت و بر بلندای کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را رها کرد و خود بیجان بر زمین افتاد. هرمز، خدای بزرگ، به فرشته باد(وایو) فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان میرفت و از کوه و در و دشت میگزشت تا در کنار رود «جیهون» بر تنه درخت گردویی که بزرگتر از آن در گیتی نبود نشست آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال بهیاد آن جشن گرفتند.
(درود بر روان پاک آرش و روانهای پاک همه دلاوران قهرمانان و استورههای ایران).
@persianzoroastrians🔥
غم برو شادی بیا
محنت برو روزی بیا
خوشه مرواری بیا.
باورهای مردمی:
در باورهای مردم، درباره جشن تیرگان دو روایت وجود دارد که روایت نخست همچنان که در بالا گفته شد در پیوند با فرشته باران یا تیشتر میباشد و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی است: در اوستا، تشتر یشت(تیر یشت)، تیشتر فرشته باران است که در ده روز نخست ماه به چهره جوانی پانزده ساله درمیآید و در ده روز دوم به چهره گاوی با شاخهای زرین و در ده روز سوم به چهره اسپی سپید و زیبا با گوشهای زرین. تیشتر به شکل اسپ زیبای سپید زرین گوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو میرود. در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسپ سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود، نمایی ترسناک دارد روبرو میشود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمیخیزند و تیشتر در این نبرد شکست میخورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و کمک میجوید و به خواست و نیروی پروردگار اینبار بر اهریمن خشکسالی پیروز میگردد و آبها میتوانند بدون مانعی به کشتزارها و چراگاهها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را که از دریای کیهانی برمیخواستند به اینسو و آنسو راند، و بارانهای زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت و به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.
روایت دیگر نیز درباره #آرش کمانگیر استوره و قهرمان ملی ایرانیان است و اینکه میان ایران و توران سالها جنگ و ستیز بود، در نبرد میان #افراسیاب و #منوچهر، شاه ایران، سپاه ایران شکست سختی میخورد این رویداد در روز نخست تیر روی میدهد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا میافتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش درمیآیند و برای آنکه مرز دو کشور نمایان شود و ستیز از میان برخیزد میپذیرند که از مازندران تیری بهسوی خاور(خراسان) پرتاب کنند که هرجا تیر فرو آمد همانجا مرز دو کشور باشد و هیچ یک از دو کشور از آن فراتر نروند تا در این گفتگو بودند، سپندارمز (ایزدبانوی زمین) پدیدار شد و فرمان داد تیر و کمان آوردند. #آرش در میان ایرانیان بزرگترین کماندار بود و به نیروی بیمانندش تیر را دورتر از همه پرتاب میکرد. سپندارمز به آرش گفت تا کمان بردارد و تیری به جانب خاور پرتاب کند. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته است و باید توان و جان خود را در این راه بگزارد. او خود را آماده کرد، لخت شد و اندام خود را به شاه و سپاهیان نمود و گفت: ببینید من تندرستم و کژیای در وجودم نیست، اما میدانم چون تیر را از کمان رها کنم همه نیرویم با تیر از تنم بیرون خواهد آمد. آنگاه #آرش تیروکمان را برداشت و بر بلندای کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را رها کرد و خود بیجان بر زمین افتاد. هرمز، خدای بزرگ، به فرشته باد(وایو) فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان میرفت و از کوه و در و دشت میگزشت تا در کنار رود «جیهون» بر تنه درخت گردویی که بزرگتر از آن در گیتی نبود نشست آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال بهیاد آن جشن گرفتند.
(درود بر روان پاک آرش و روانهای پاک همه دلاوران قهرمانان و استورههای ایران).
@persianzoroastrians🔥
جشنهای ماهانه ایرانیمان.
#جشن_آبانگان
آبانگان یکی از جشنهای ایرانیان است که در ستایش و نیایش ایزدبانو آناهید که ایزد آبهای روان بودهاست، برگزار میشده است.
زمان برگزاری این جشن در آبان روز از آبان برابر با روز دهم آبان و بهگفته دیگر روز آبان از ماه آبان برابر با ۴ آبان است.
آبان نام دیگر ارِدْوی سورَ اَنَهیتَه / اَناهیتا ایزدْبانوی آبهای روی زمین و نگاهبان پاکی و بیآلایشی در جهان هستی است.
آناهیتا در استورههای ایرانی، یکی از تابناکترین چهرهها و یکی از کارآمدترین نقش وَرزان است.
در اوستا، سرود بلند و زیبایی بهنام آبان یَشت با گمانه نقشهایی دلپذیر، ویژه نیایش و ستایش اوست:
«اوست بَرومندی که در همهجا بلند آوازه است. اوست که در بسیار فَرهمَندی، همچند همهی آبهای روی زمین است. اوست زورمندی که از کوه هُکَر به دریای فراخ کرت ریزد. من اهورهمَزدا او را به نیروی خویش، هستی بخشیدم تا خانه و روستا و شهر و کشور را بپرورم و پشتیبان و پناه بخش و نگاهبان باشم».
در استورههای ایرانی گفته میشود که در این روز زَو پادشاه ایران بر افراسیاب پیروزی یافته و او را از سرزمین خویش راند و نیز در این روز پس از پنج تا هفت سال خشکی باران آمدهاست.
واژه آبان در فرهنگ ایران، نماد آبهای پاک و هنگام آب معنی میدهد و جشنِ آبانگان جشنِ ارج گزاشتن و پاسداری از آبهای پاکِ روی زمین است.
درباره پیدایش جشن آبانگان، گروهی از پژوهشگران بر این باورند که در پی جنگهایی دراز که میان ایران و توران روی داد، #افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها(:قنات) و جویها و رودها را در ایران، ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر #تهماسب که #زو نام داشت پیشنهاد کرد تا کاریزها و رودهای خراب شده را لایروبی کنند، پس از اینکار و بازسازی آبراههها، بار دیگر آب در کاریزها روان گردید و مردم بالندگی آبها را جشن گرفتند.
در نوشته دیگری آمدهاست که پس از ٨سال خشکسالی که در ایران روی داد در ماه آبان سال دگر، باران آغاز به باریدن کرد، آنگاه خرمی و سرسبزی باز آمد، بیماری و تنگدستی مردم پایان یافت و از آن زمان جشن آبانگان با شادی بیشتری برپا گردید.
به هرروی اکنون زرتشتیان مانند دیگر جشنهای ماهیانه، جشن آبانگان را گرامی میدارند. و به کنشِ خیر و ارزنده پاک نگهداشتن آبها در زندگی انسان و پاسداری از زیستگاه سالم، گواهی میدهند.
در برخی از روستاها هنوز آب روان در جوی و کاریز وجود دارد، مردم آنجا به کنار آب روان میروند، آبان یَشت یا آبروز را که در ارجگزاری به آب سروده شده میخوانند و با نیایش خود، اهورامزدا را باره ستایش قرار میدهند.
در شهرهای بزرگ، زرتشتیان به تالار آدریان میروند و درباره فلسفه جشنها بهویژه نقش آب در زندگی انسان سخن میگویند و جشن آبانگان را با برنامههای شاد برپا میدارند.
آناهیتا :
اینک آبهای را میستاییم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روانشده و خوب کـنش اهورایی را.
(#اوستا_یسنا_هات۳۸بند۳).
«جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستاره روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ آبهای در ایران. «اَردوی سوره اَناهیتا»Ardavi-Sura Anāhita ایزدبانویی ایرانی بسیار برجستهای است كه نقش مهمی در آیینهای ایرانی دارد و پیشینه ستایش و بزرگداشت این ایزدبانو در فرهنگ ایرانی به دورههای پیش از زرتشتی در تاریخ ایران میرسد.
بخش بزرگی در نسک اوستا بهنام «آبان یشت»(یشت پنجم) که یکی از باستانیترین ِیشتها میباشد به این ایزدبانو ویژگی داده شدهاست. در این یشت، او زنی است جوان، خوشاندام، بلندبالا، زیباچهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، كمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با توقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستاره هشتگوش بر سر، كفشهایی درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگآبی. اَناهید گردونهای دارد با چهار اسپ سپید، اسپهای گردونه او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.
او در بلندترین رده آسمان جای گزیدهاست و بر كرانه هر دریاچهای، خانهای آراسته، با سد پنجره درخشان و هزار ستون خوشتراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو میباراند.
معابد آناهیتا بیشتر در كنار رودها برپا میشده و نیایشگاههایی كه امروزه با نامهای دختر و بیبی نامور هستند و هماره در كنار آنها آبی جاری است، میتوانند بازمانده معابد آناهیتا باشند. چهبسا که برخی سفرههای نذری با نام بیبی همچون بیبی سهشنبه را بازمانده آیینهای مربوط به آناهیتا میدانند.
آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهه عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الهه بابلی، بهشمار میرود.👇ادامهاش👇
#جشن_آبانگان
آبانگان یکی از جشنهای ایرانیان است که در ستایش و نیایش ایزدبانو آناهید که ایزد آبهای روان بودهاست، برگزار میشده است.
زمان برگزاری این جشن در آبان روز از آبان برابر با روز دهم آبان و بهگفته دیگر روز آبان از ماه آبان برابر با ۴ آبان است.
آبان نام دیگر ارِدْوی سورَ اَنَهیتَه / اَناهیتا ایزدْبانوی آبهای روی زمین و نگاهبان پاکی و بیآلایشی در جهان هستی است.
آناهیتا در استورههای ایرانی، یکی از تابناکترین چهرهها و یکی از کارآمدترین نقش وَرزان است.
در اوستا، سرود بلند و زیبایی بهنام آبان یَشت با گمانه نقشهایی دلپذیر، ویژه نیایش و ستایش اوست:
«اوست بَرومندی که در همهجا بلند آوازه است. اوست که در بسیار فَرهمَندی، همچند همهی آبهای روی زمین است. اوست زورمندی که از کوه هُکَر به دریای فراخ کرت ریزد. من اهورهمَزدا او را به نیروی خویش، هستی بخشیدم تا خانه و روستا و شهر و کشور را بپرورم و پشتیبان و پناه بخش و نگاهبان باشم».
در استورههای ایرانی گفته میشود که در این روز زَو پادشاه ایران بر افراسیاب پیروزی یافته و او را از سرزمین خویش راند و نیز در این روز پس از پنج تا هفت سال خشکی باران آمدهاست.
واژه آبان در فرهنگ ایران، نماد آبهای پاک و هنگام آب معنی میدهد و جشنِ آبانگان جشنِ ارج گزاشتن و پاسداری از آبهای پاکِ روی زمین است.
درباره پیدایش جشن آبانگان، گروهی از پژوهشگران بر این باورند که در پی جنگهایی دراز که میان ایران و توران روی داد، #افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها(:قنات) و جویها و رودها را در ایران، ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر #تهماسب که #زو نام داشت پیشنهاد کرد تا کاریزها و رودهای خراب شده را لایروبی کنند، پس از اینکار و بازسازی آبراههها، بار دیگر آب در کاریزها روان گردید و مردم بالندگی آبها را جشن گرفتند.
در نوشته دیگری آمدهاست که پس از ٨سال خشکسالی که در ایران روی داد در ماه آبان سال دگر، باران آغاز به باریدن کرد، آنگاه خرمی و سرسبزی باز آمد، بیماری و تنگدستی مردم پایان یافت و از آن زمان جشن آبانگان با شادی بیشتری برپا گردید.
به هرروی اکنون زرتشتیان مانند دیگر جشنهای ماهیانه، جشن آبانگان را گرامی میدارند. و به کنشِ خیر و ارزنده پاک نگهداشتن آبها در زندگی انسان و پاسداری از زیستگاه سالم، گواهی میدهند.
در برخی از روستاها هنوز آب روان در جوی و کاریز وجود دارد، مردم آنجا به کنار آب روان میروند، آبان یَشت یا آبروز را که در ارجگزاری به آب سروده شده میخوانند و با نیایش خود، اهورامزدا را باره ستایش قرار میدهند.
در شهرهای بزرگ، زرتشتیان به تالار آدریان میروند و درباره فلسفه جشنها بهویژه نقش آب در زندگی انسان سخن میگویند و جشن آبانگان را با برنامههای شاد برپا میدارند.
آناهیتا :
اینک آبهای را میستاییم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روانشده و خوب کـنش اهورایی را.
(#اوستا_یسنا_هات۳۸بند۳).
«جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستاره روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ آبهای در ایران. «اَردوی سوره اَناهیتا»Ardavi-Sura Anāhita ایزدبانویی ایرانی بسیار برجستهای است كه نقش مهمی در آیینهای ایرانی دارد و پیشینه ستایش و بزرگداشت این ایزدبانو در فرهنگ ایرانی به دورههای پیش از زرتشتی در تاریخ ایران میرسد.
بخش بزرگی در نسک اوستا بهنام «آبان یشت»(یشت پنجم) که یکی از باستانیترین ِیشتها میباشد به این ایزدبانو ویژگی داده شدهاست. در این یشت، او زنی است جوان، خوشاندام، بلندبالا، زیباچهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، كمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با توقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستاره هشتگوش بر سر، كفشهایی درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگآبی. اَناهید گردونهای دارد با چهار اسپ سپید، اسپهای گردونه او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.
او در بلندترین رده آسمان جای گزیدهاست و بر كرانه هر دریاچهای، خانهای آراسته، با سد پنجره درخشان و هزار ستون خوشتراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو میباراند.
معابد آناهیتا بیشتر در كنار رودها برپا میشده و نیایشگاههایی كه امروزه با نامهای دختر و بیبی نامور هستند و هماره در كنار آنها آبی جاری است، میتوانند بازمانده معابد آناهیتا باشند. چهبسا که برخی سفرههای نذری با نام بیبی همچون بیبی سهشنبه را بازمانده آیینهای مربوط به آناهیتا میدانند.
آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهه عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الهه بابلی، بهشمار میرود.👇ادامهاش👇
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
موزیک ویدیو اعتراضی👈 #بازمانده
از #توماج و #افراسیاب 👍👍🍷🍷
یک قانون اساسی ناعادلانه هرگز نمیتواند قانون باشد.
یک حکومت ستمگر الهی هرگز نمیتواند انسانی باشد.
یک حکومت تازی اسلامی هرگز نمیتواند ایرانی باشد.
باری
هر ایرانی مسولیت و خویشکاری دارد تا از قوانین ناعادلانه اسلامی در ایرانزمین سرپیچی کند و با جمهوری جنایتکار اسلامی هرگونه که میتواند بستیزد.
در کشورمان ایران راهی جز سرنگونی حکومت ستمگر اسلامی نداریم.
در برابر
دیکتاتوری،
زور و ستم،
شکنجه و زندان،
ترور و کشتار،
غارت و چپاول،
تازش و تجاوز،
خفهخون و سانسور،
دزدی و اختلاس،
تورم و گرانی،
دروغ و نیرنگ،
ویرانی و تباهی،
فرومایگی و خرافات،
بدبختی و سیهروزی
و هزاران مورد دیگر که در کشور پرگهر عزیزمان در جریان است بیاستیم.
با قلم خویش
با اعتصابهای همگانی
با نافرمانیهای مدنی
با فریاد خویش
با مشت خود
و...
باید بپا خاست و کوشید
ایران و ایرانی دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد که بدهد
ما ایرانیان گروگانهای در سیاهچال حکومت اسلامی تازیانیم.
برای رهایی باید جانانه تلاش کرد تا آزادی، برابری، دادگری و آبادانی و خوشبختی را برای خود و سرزمینمان بدست آوریم
از #توماج و #افراسیاب 👍👍🍷🍷
یک قانون اساسی ناعادلانه هرگز نمیتواند قانون باشد.
یک حکومت ستمگر الهی هرگز نمیتواند انسانی باشد.
یک حکومت تازی اسلامی هرگز نمیتواند ایرانی باشد.
باری
هر ایرانی مسولیت و خویشکاری دارد تا از قوانین ناعادلانه اسلامی در ایرانزمین سرپیچی کند و با جمهوری جنایتکار اسلامی هرگونه که میتواند بستیزد.
در کشورمان ایران راهی جز سرنگونی حکومت ستمگر اسلامی نداریم.
در برابر
دیکتاتوری،
زور و ستم،
شکنجه و زندان،
ترور و کشتار،
غارت و چپاول،
تازش و تجاوز،
خفهخون و سانسور،
دزدی و اختلاس،
تورم و گرانی،
دروغ و نیرنگ،
ویرانی و تباهی،
فرومایگی و خرافات،
بدبختی و سیهروزی
و هزاران مورد دیگر که در کشور پرگهر عزیزمان در جریان است بیاستیم.
با قلم خویش
با اعتصابهای همگانی
با نافرمانیهای مدنی
با فریاد خویش
با مشت خود
و...
باید بپا خاست و کوشید
ایران و ایرانی دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد که بدهد
ما ایرانیان گروگانهای در سیاهچال حکومت اسلامی تازیانیم.
برای رهایی باید جانانه تلاش کرد تا آزادی، برابری، دادگری و آبادانی و خوشبختی را برای خود و سرزمینمان بدست آوریم
#زن در #شاهنامه
از مجموعه سیمای زن در شعر #پارسی
Written in persian
این مطلب بیشتر برای کسانی هست که شاهکار فردوسی و خود او را زن ستیز می دانند.
مطلب را با این بیت از شاهنامه آغاز میکنم:
چو فرزند را باشد آیین و فر
گرامی به دل بر چه ماده چه نر.
(یعنی که فرزند اگر دارای بزرگی و بزگ منشی باشد فرقی نمیکند که دختر باشد یا پسر)
شاید همین یک بیت برای این گروه کافی باشد اما ادامه میدهم. #فردوسی از زبان خودش در وصف تهمینه چنین میگوید:
روانش خِرَد بود و تن جان ِ پاک
تو گفتی که بهره ندارد ز خاک.
(یعنی که این بانو چنان پاک و والا و اندیشمند بود، انگار که از خاک آفریده نشده است)
در وصف همسرش در داستان #بیژن و #منیژه چنین میگوید:
بدان تنگی اندر بجستم ز جای
یکی مهربان بودم اندر سرای.
خروشیدم و خواستم زو چراغ
برفت آن بت مهربانم ز باغ.
مرا گفت شمعت چه باید همی
شب تیره خوابت نیاید همی
بدو گفتم ای بت، نیم مرد خواب
یکی شمع پیش آر چون آفتاب.
دوباره از زبان خود در وصف #گردآفرید میگوید:
زنی بود برسان گُردی سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار
کجا نام او بود گردآفرید
زمانه ز مادر چنین ناورید.
فرود آمد از دژ به کردار شیر
کمر بر میان بادپایی به زیر
به پیش سپاه اندر آمد چو گرد
چو رعد خروشان یکی ویله کرد.
و این تعاریف و توصیفات همچنان درباره #گردآفرید از زبان #فردوسی در همه داستان ادامه دارد.
و یا در داستان #سیاوش، پیران به #افراسیاب هشدار میدهد که مراقب ایرانیان باشد چون اگر حمله کند، زنان ایران هم چون شیر خواهند شد و افراسیاب را داغدیده خواهند کرد و در توران احدی زنده نخواهد ماند:
که گر گیو و خسرو به ایران شوند
زنان اندر ایران چو شیران شوند
نماند برین بوم و بر خاک و آب
وزین ، داغ دل گردد افراسیاب.
و یا در گفتاری، #گیو با #فرنگیس چنین محترمانه با #فرنگیس سخن میگوید:
بدو گفت: گیو، ای مه بانوان
چرا رنجه کردی بدینسان روان؟
در داستان #رستم و #اسفندیار، داستان از آنجا آغاز میشود که #اسفندیار شبی مست به خانه میآید و به مادرش میگوید که برای تصاحب تاج و تخت از پدرش، میخواهد به جنگ با #رستم برود.
#کتایون او را پند و اندرز میدهد و تلاش میکند که او را از این تصمیم باز دارد، اما #اسفنديار مست در پاسخ مادر چنین میگوید:
که پیش زنان راز هرگز مگوی
چو گویی سخن بازیابی بکوی
مکن هیچ کاری به فرمان زن
که هرگز نبینی زنی رای زن
این ابیات را ایران ستیزان، عَلم کرده و میگویند این نظر فردوسی است به زن.
نه جانم. این نظر فردوسی نیست. نظر
اسفنديار است به زنان.
اتفاقن در همین داستان، فردوسی از زبان خود، خرد و دانایی #کتایون را آفرین میگوید و با او در مرگ فرزندش، سوگواری میکند.
داستان نشان میدهد که پند و اندرز #مادر به #اسفنديار درست بوده است و اسفندیار اشتباه میکرده است.
در واقع همه ابیاتی که این افراد به عنوان زن ستیزی، مثال میآورند، همه تک به تک داستانی با خود دارند که از زبان شخصیتها گفته شده برای شرح ماجرا.
این داستانها را باید خواند تا به حقیقت داستان پی برد.
شاهنامه داستان زندگی آدمهاست. شرح زنان خوب و زنان بد، شرح مردان خوب و مردان بد. شرح خصایص خوب و بد آدمها.
در شاهنامه همانگونه که مرد خوب داریم، مرد بد هم داریم. آدمها در شاهنامه گاهی خوب هستند و گاهی بد. نمونه آنها در زنان یکی #سودابه است و در مردان #رستم.
#سودابه زمانی خوب است و زمانی دیگر بد و فریبکار. #رستم هم همینگونه.
و نکته شگفت اینکه #سودابه به دست #رستم کشته میشود و #رستم به دست برادرش و خیانت برادرش.
در شاهنامه برادر #رستم، #شغاد از حقیرترین انسانهاست.
سخن درباره نقش زن در شاهنامه بسیار است و ما به همین بسنده میکنیم. بهتر است شما نیز شاهنامه را بخوانید.
✍ناشناس
@persianzoroastrians🔥
از مجموعه سیمای زن در شعر #پارسی
Written in persian
این مطلب بیشتر برای کسانی هست که شاهکار فردوسی و خود او را زن ستیز می دانند.
مطلب را با این بیت از شاهنامه آغاز میکنم:
چو فرزند را باشد آیین و فر
گرامی به دل بر چه ماده چه نر.
(یعنی که فرزند اگر دارای بزرگی و بزگ منشی باشد فرقی نمیکند که دختر باشد یا پسر)
شاید همین یک بیت برای این گروه کافی باشد اما ادامه میدهم. #فردوسی از زبان خودش در وصف تهمینه چنین میگوید:
روانش خِرَد بود و تن جان ِ پاک
تو گفتی که بهره ندارد ز خاک.
(یعنی که این بانو چنان پاک و والا و اندیشمند بود، انگار که از خاک آفریده نشده است)
در وصف همسرش در داستان #بیژن و #منیژه چنین میگوید:
بدان تنگی اندر بجستم ز جای
یکی مهربان بودم اندر سرای.
خروشیدم و خواستم زو چراغ
برفت آن بت مهربانم ز باغ.
مرا گفت شمعت چه باید همی
شب تیره خوابت نیاید همی
بدو گفتم ای بت، نیم مرد خواب
یکی شمع پیش آر چون آفتاب.
دوباره از زبان خود در وصف #گردآفرید میگوید:
زنی بود برسان گُردی سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار
کجا نام او بود گردآفرید
زمانه ز مادر چنین ناورید.
فرود آمد از دژ به کردار شیر
کمر بر میان بادپایی به زیر
به پیش سپاه اندر آمد چو گرد
چو رعد خروشان یکی ویله کرد.
و این تعاریف و توصیفات همچنان درباره #گردآفرید از زبان #فردوسی در همه داستان ادامه دارد.
و یا در داستان #سیاوش، پیران به #افراسیاب هشدار میدهد که مراقب ایرانیان باشد چون اگر حمله کند، زنان ایران هم چون شیر خواهند شد و افراسیاب را داغدیده خواهند کرد و در توران احدی زنده نخواهد ماند:
که گر گیو و خسرو به ایران شوند
زنان اندر ایران چو شیران شوند
نماند برین بوم و بر خاک و آب
وزین ، داغ دل گردد افراسیاب.
و یا در گفتاری، #گیو با #فرنگیس چنین محترمانه با #فرنگیس سخن میگوید:
بدو گفت: گیو، ای مه بانوان
چرا رنجه کردی بدینسان روان؟
در داستان #رستم و #اسفندیار، داستان از آنجا آغاز میشود که #اسفندیار شبی مست به خانه میآید و به مادرش میگوید که برای تصاحب تاج و تخت از پدرش، میخواهد به جنگ با #رستم برود.
#کتایون او را پند و اندرز میدهد و تلاش میکند که او را از این تصمیم باز دارد، اما #اسفنديار مست در پاسخ مادر چنین میگوید:
که پیش زنان راز هرگز مگوی
چو گویی سخن بازیابی بکوی
مکن هیچ کاری به فرمان زن
که هرگز نبینی زنی رای زن
این ابیات را ایران ستیزان، عَلم کرده و میگویند این نظر فردوسی است به زن.
نه جانم. این نظر فردوسی نیست. نظر
اسفنديار است به زنان.
اتفاقن در همین داستان، فردوسی از زبان خود، خرد و دانایی #کتایون را آفرین میگوید و با او در مرگ فرزندش، سوگواری میکند.
داستان نشان میدهد که پند و اندرز #مادر به #اسفنديار درست بوده است و اسفندیار اشتباه میکرده است.
در واقع همه ابیاتی که این افراد به عنوان زن ستیزی، مثال میآورند، همه تک به تک داستانی با خود دارند که از زبان شخصیتها گفته شده برای شرح ماجرا.
این داستانها را باید خواند تا به حقیقت داستان پی برد.
شاهنامه داستان زندگی آدمهاست. شرح زنان خوب و زنان بد، شرح مردان خوب و مردان بد. شرح خصایص خوب و بد آدمها.
در شاهنامه همانگونه که مرد خوب داریم، مرد بد هم داریم. آدمها در شاهنامه گاهی خوب هستند و گاهی بد. نمونه آنها در زنان یکی #سودابه است و در مردان #رستم.
#سودابه زمانی خوب است و زمانی دیگر بد و فریبکار. #رستم هم همینگونه.
و نکته شگفت اینکه #سودابه به دست #رستم کشته میشود و #رستم به دست برادرش و خیانت برادرش.
در شاهنامه برادر #رستم، #شغاد از حقیرترین انسانهاست.
سخن درباره نقش زن در شاهنامه بسیار است و ما به همین بسنده میکنیم. بهتر است شما نیز شاهنامه را بخوانید.
✍ناشناس
@persianzoroastrians🔥
در غم کشتگان مباش که ما
مِیگساران این گلستانیم.
#کیخسرو به ایران میرسد. در میانه جنگهای بزرگ او با #افراسیاب یکبار #ایرانیان شکستی سخت میبینند و کار به پرتگاهی باریک میکشد. در جنگ هماون سپاه از دست رفته و زود است که تورانیان پیروز شوند. همه ناامیدانه در انتظار #رستم هستند که روان روشن #توس سپهدار سپاه، #سیاوش را به خواب میبیند. آب است و شمع. در خواب آب نشان روشنایی است پس نور در نور است. تخت #سیاوش از آب تباه کننده خشکی افراسیابی برمیآید. در پریشانی #سیاوش سر میرسد و به #توس میگوید در غم کشتگان مباش که ما مِیگساران این گلستانیم.
شما دل قوی دارید و پایداری کنید که پیروزید.
#ایرانیان میمانند تا #رستم میرسد و کارها دیگرگون میشود.
✍ #شاهرخ_مسکوب
نویسنده ، پژوهشگر، شاهنامهپژوه و ترازبان(:مترجم).
📚بنمایه:
نسک سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز)
@shahnamehpajohan
@persianzoroastrians🔥
مِیگساران این گلستانیم.
#کیخسرو به ایران میرسد. در میانه جنگهای بزرگ او با #افراسیاب یکبار #ایرانیان شکستی سخت میبینند و کار به پرتگاهی باریک میکشد. در جنگ هماون سپاه از دست رفته و زود است که تورانیان پیروز شوند. همه ناامیدانه در انتظار #رستم هستند که روان روشن #توس سپهدار سپاه، #سیاوش را به خواب میبیند. آب است و شمع. در خواب آب نشان روشنایی است پس نور در نور است. تخت #سیاوش از آب تباه کننده خشکی افراسیابی برمیآید. در پریشانی #سیاوش سر میرسد و به #توس میگوید در غم کشتگان مباش که ما مِیگساران این گلستانیم.
شما دل قوی دارید و پایداری کنید که پیروزید.
#ایرانیان میمانند تا #رستم میرسد و کارها دیگرگون میشود.
✍ #شاهرخ_مسکوب
نویسنده ، پژوهشگر، شاهنامهپژوه و ترازبان(:مترجم).
📚بنمایه:
نسک سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز)
@shahnamehpajohan
@persianzoroastrians🔥
جشنهای ماهانه ایرانیمان.
#جشن_آبانگان
آبانگان یکی از جشنهای ایرانیان است که در ستایش و نیایش ایزدبانو آناهید که ایزد آبهای روان بوده است، برگزار میشده است.
زمان برگزاری این جشن در آبان روز از آبان برابر با روز دهم آبان و بهگفته دیگر روز آبان از ماه آبان برابر با ۴ آبان است.
آبان نام دیگر ارِدْوی سورَ اَنَهیتَه / اَناهیتا ایزدْبانوی آبهای روی زمین و نگاهبان پاکی و بیآلایشی در جهان هستی است.
آناهیتا در استورههای ایرانی، یکی از تابناکترین چهرهها و یکی از کارآمدترین نقش وَرزان است.
در اوستا، سرود بلند و زیبایی بهنام آبان یَشت با گمانه نقشهایی دلپذیر، ویژه نیایش و ستایش اوست:
«اوست بَرومندی که در همهجا بلند آوازه است. اوست که در بسیار فَرهمَندی، همچند همهی آبهای روی زمین است. اوست زورمندی که از کوه هُکَر به دریای فراخ کرت ریزد. من اهورهمَزدا او را به نیروی خویش، هستی بخشیدم تا خانه و روستا و شهر و کشور را بپرورم و پشتیبان و پناه بخش و نگاهبان باشم».
در استورههای ایرانی گفته میشود که در این روز زَو پادشاه ایران بر افراسیاب پیروزی یافته و او را از سرزمین خویش راند و نیز در این روز پس از پنج تا هفت سال خشکی باران آمدهاست.
واژه آبان در فرهنگ ایران، نماد آبهای پاک و هنگام آب معنی میدهد و جشنِ آبانگان جشنِ ارج گزاشتن و پاسداری از آبهای پاکِ روی زمین است.
درباره پیدایش جشن آبانگان، گروهی از پژوهشگران بر این باورند که در پی جنگهایی دراز که میان ایران و توران روی داد، #افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها(:قنات) و جویها و رودها را در ایران، ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر #تهماسب که #زو نام داشت پیشنهاد کرد تا کاریزها و رودهای خراب شده را لایروبی کنند، پس از اینکار و بازسازی آبراههها، بار دیگر آب در کاریزها روان گردید و مردم بالندگی آبها را جشن گرفتند.
در نوشته دیگری آمدهاست که پس از ٨سال خشکسالی که در ایران روی داد در ماه آبان سال دگر، باران آغاز به باریدن کرد، آنگاه خرمی و سرسبزی باز آمد، بیماری و تنگدستی مردم پایان یافت و از آن زمان جشن آبانگان با شادی بیشتری برپا گردید.
به هرروی اکنون زرتشتیان مانند دیگر جشنهای ماهیانه، جشن آبانگان را گرامی میدارند. و به کنشِ خیر و ارزنده پاک نگهداشتن آبها در زندگی انسان و پاسداری از زیستگاه سالم، گواهی میدهند.
در برخی از روستاها هنوز آب روان در جوی و کاریز وجود دارد، مردم آنجا به کنار آب روان میروند، آبان یَشت یا آبروز را که در ارجگزاری به آب سروده شده میخوانند و با نیایش خود، اهورامزدا را باره ستایش قرار میدهند.
در شهرهای بزرگ، زرتشتیان به تالار آدریان میروند و درباره فلسفه جشنها بهویژه نقش آب در زندگی انسان سخن میگویند و جشن آبانگان را با برنامههای شاد برپا میدارند.
#آناهیتا :
اینک آبهای را میستاییم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روانشده و خوب کـنش اهورایی را.
( #اوستا_یسنا_هات۳۸بند۳).
«جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستاره روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ آبهای در ایران. «اَردوی سوره اَناهیتا»Ardavi-Sura Anāhita ایزدبانویی ایرانی بسیار برجستهای است كه نقش مهمی در آیینهای ایرانی دارد و پیشینه ستایش و بزرگداشت این ایزدبانو در فرهنگ ایرانی به دورههای پیش از زرتشتی در تاریخ ایران میرسد.
بخش بزرگی در نسک اوستا بهنام «آبان یشت»(یشت پنجم) که یکی از باستانیترین ِیشتها میباشد به این ایزدبانو ویژگی داده شدهاست. در این یشت، او زنی است جوان، خوشاندام، بلندبالا، زیباچهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، كمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با توقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستاره هشتگوش بر سر، كفشهایی درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگآبی. اَناهید گردونهای دارد با چهار اسپ سپید، اسپهای گردونه او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.
او در بلندترین رده آسمان جای گزیدهاست و بر كرانه هر دریاچهای، خانهای آراسته، با سد پنجره درخشان و هزار ستون خوشتراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو میباراند.
معابد آناهیتا بیشتر در كنار رودها برپا میشده و نیایشگاههایی كه امروزه با نامهای دختر و بیبی نامور هستند و هماره در كنار آنها آبی جاری است، میتوانند بازمانده معابد آناهیتا باشند. چهبسا که برخی سفرههای نذری با نام بیبی همچون بیبی سهشنبه را بازمانده آیینهای مربوط به آناهیتا میدانند.
آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهه عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الهه بابلی، بهشمار میرود.
👇ادامهاش👇
#جشن_آبانگان
آبانگان یکی از جشنهای ایرانیان است که در ستایش و نیایش ایزدبانو آناهید که ایزد آبهای روان بوده است، برگزار میشده است.
زمان برگزاری این جشن در آبان روز از آبان برابر با روز دهم آبان و بهگفته دیگر روز آبان از ماه آبان برابر با ۴ آبان است.
آبان نام دیگر ارِدْوی سورَ اَنَهیتَه / اَناهیتا ایزدْبانوی آبهای روی زمین و نگاهبان پاکی و بیآلایشی در جهان هستی است.
آناهیتا در استورههای ایرانی، یکی از تابناکترین چهرهها و یکی از کارآمدترین نقش وَرزان است.
در اوستا، سرود بلند و زیبایی بهنام آبان یَشت با گمانه نقشهایی دلپذیر، ویژه نیایش و ستایش اوست:
«اوست بَرومندی که در همهجا بلند آوازه است. اوست که در بسیار فَرهمَندی، همچند همهی آبهای روی زمین است. اوست زورمندی که از کوه هُکَر به دریای فراخ کرت ریزد. من اهورهمَزدا او را به نیروی خویش، هستی بخشیدم تا خانه و روستا و شهر و کشور را بپرورم و پشتیبان و پناه بخش و نگاهبان باشم».
در استورههای ایرانی گفته میشود که در این روز زَو پادشاه ایران بر افراسیاب پیروزی یافته و او را از سرزمین خویش راند و نیز در این روز پس از پنج تا هفت سال خشکی باران آمدهاست.
واژه آبان در فرهنگ ایران، نماد آبهای پاک و هنگام آب معنی میدهد و جشنِ آبانگان جشنِ ارج گزاشتن و پاسداری از آبهای پاکِ روی زمین است.
درباره پیدایش جشن آبانگان، گروهی از پژوهشگران بر این باورند که در پی جنگهایی دراز که میان ایران و توران روی داد، #افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها(:قنات) و جویها و رودها را در ایران، ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر #تهماسب که #زو نام داشت پیشنهاد کرد تا کاریزها و رودهای خراب شده را لایروبی کنند، پس از اینکار و بازسازی آبراههها، بار دیگر آب در کاریزها روان گردید و مردم بالندگی آبها را جشن گرفتند.
در نوشته دیگری آمدهاست که پس از ٨سال خشکسالی که در ایران روی داد در ماه آبان سال دگر، باران آغاز به باریدن کرد، آنگاه خرمی و سرسبزی باز آمد، بیماری و تنگدستی مردم پایان یافت و از آن زمان جشن آبانگان با شادی بیشتری برپا گردید.
به هرروی اکنون زرتشتیان مانند دیگر جشنهای ماهیانه، جشن آبانگان را گرامی میدارند. و به کنشِ خیر و ارزنده پاک نگهداشتن آبها در زندگی انسان و پاسداری از زیستگاه سالم، گواهی میدهند.
در برخی از روستاها هنوز آب روان در جوی و کاریز وجود دارد، مردم آنجا به کنار آب روان میروند، آبان یَشت یا آبروز را که در ارجگزاری به آب سروده شده میخوانند و با نیایش خود، اهورامزدا را باره ستایش قرار میدهند.
در شهرهای بزرگ، زرتشتیان به تالار آدریان میروند و درباره فلسفه جشنها بهویژه نقش آب در زندگی انسان سخن میگویند و جشن آبانگان را با برنامههای شاد برپا میدارند.
#آناهیتا :
اینک آبهای را میستاییم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روانشده و خوب کـنش اهورایی را.
( #اوستا_یسنا_هات۳۸بند۳).
«جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستاره روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ آبهای در ایران. «اَردوی سوره اَناهیتا»Ardavi-Sura Anāhita ایزدبانویی ایرانی بسیار برجستهای است كه نقش مهمی در آیینهای ایرانی دارد و پیشینه ستایش و بزرگداشت این ایزدبانو در فرهنگ ایرانی به دورههای پیش از زرتشتی در تاریخ ایران میرسد.
بخش بزرگی در نسک اوستا بهنام «آبان یشت»(یشت پنجم) که یکی از باستانیترین ِیشتها میباشد به این ایزدبانو ویژگی داده شدهاست. در این یشت، او زنی است جوان، خوشاندام، بلندبالا، زیباچهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، كمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با توقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستاره هشتگوش بر سر، كفشهایی درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگآبی. اَناهید گردونهای دارد با چهار اسپ سپید، اسپهای گردونه او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.
او در بلندترین رده آسمان جای گزیدهاست و بر كرانه هر دریاچهای، خانهای آراسته، با سد پنجره درخشان و هزار ستون خوشتراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو میباراند.
معابد آناهیتا بیشتر در كنار رودها برپا میشده و نیایشگاههایی كه امروزه با نامهای دختر و بیبی نامور هستند و هماره در كنار آنها آبی جاری است، میتوانند بازمانده معابد آناهیتا باشند. چهبسا که برخی سفرههای نذری با نام بیبی همچون بیبی سهشنبه را بازمانده آیینهای مربوط به آناهیتا میدانند.
آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهه عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الهه بابلی، بهشمار میرود.
👇ادامهاش👇
#زن در #شاهنامه
از مجموعه سیمای زن در شعر #پارسی
Written in persian
این مطلب بیشتر برای کسانی هست که شاهکار فردوسی و خود او را زن ستیز می دانند.
مطلب را با این بیت از شاهنامه آغاز میکنم:
چو فرزند را باشد آیین و فر
گرامی به دل بر چه ماده چه نر.
(یعنی که فرزند اگر دارای بزرگی و بزگ منشی باشد فرقی نمیکند که دختر باشد یا پسر)
شاید همین یک بیت برای این گروه کافی باشد اما ادامه میدهم. #فردوسی از زبان خودش در وصف تهمینه چنین میگوید:
روانش خِرَد بود و تن جان ِ پاک
تو گفتی که بهره ندارد ز خاک.
(یعنی که این بانو چنان پاک و والا و اندیشمند بود، انگار که از خاک آفریده نشده است)
در وصف همسرش در داستان #بیژن و #منیژه چنین میگوید:
بدان تنگی اندر بجستم ز جای
یکی مهربان بودم اندر سرای.
خروشیدم و خواستم زو چراغ
برفت آن بت مهربانم ز باغ.
مرا گفت شمعت چه باید همی
شب تیره خوابت نیاید همی
بدو گفتم ای بت، نیم مرد خواب
یکی شمع پیش آر چون آفتاب.
دوباره از زبان خود در وصف #گردآفرید میگوید:
زنی بود برسان گُردی سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار
کجا نام او بود گردآفرید
زمانه ز مادر چنین ناورید.
فرود آمد از دژ به کردار شیر
کمر بر میان بادپایی به زیر
به پیش سپاه اندر آمد چو گرد
چو رعد خروشان یکی ویله کرد.
و این تعاریف و توصیفات همچنان درباره #گردآفرید از زبان #فردوسی در همه داستان ادامه دارد.
و یا در داستان #سیاوش، پیران به #افراسیاب هشدار میدهد که مراقب ایرانیان باشد چون اگر حمله کند، زنان ایران هم چون شیر خواهند شد و افراسیاب را داغدیده خواهند کرد و در توران احدی زنده نخواهد ماند:
که گر گیو و خسرو به ایران شوند
زنان اندر ایران چو شیران شوند
نماند برین بوم و بر خاک و آب
وزین ، داغ دل گردد افراسیاب.
و یا در گفتاری، #گیو با #فرنگیس چنین محترمانه با #فرنگیس سخن میگوید:
بدو گفت: گیو، ای مه بانوان
چرا رنجه کردی بدینسان روان؟
در داستان #رستم و #اسفندیار، داستان از آنجا آغاز میشود که #اسفندیار شبی مست به خانه میآید و به مادرش میگوید که برای تصاحب تاج و تخت از پدرش، میخواهد به جنگ با #رستم برود.
#کتایون او را پند و اندرز میدهد و تلاش میکند که او را از این تصمیم باز دارد، اما #اسفنديار مست در پاسخ مادر چنین میگوید:
که پیش زنان راز هرگز مگوی
چو گویی سخن بازیابی بکوی
مکن هیچ کاری به فرمان زن
که هرگز نبینی زنی رای زن
این ابیات را ایران ستیزان، عَلم کرده و میگویند این نظر فردوسی است به زن.
نه جانم. این نظر فردوسی نیست. نظر
اسفنديار است به زنان.
اتفاقن در همین داستان، فردوسی از زبان خود، خرد و دانایی #کتایون را آفرین میگوید و با او در مرگ فرزندش، سوگواری میکند.
داستان نشان میدهد که پند و اندرز #مادر به #اسفنديار درست بوده است و اسفندیار اشتباه میکرده است.
در واقع همه ابیاتی که این افراد به عنوان زن ستیزی، مثال میآورند، همه تک به تک داستانی با خود دارند که از زبان شخصیتها گفته شده برای شرح ماجرا.
این داستانها را باید خواند تا به حقیقت داستان پی برد.
شاهنامه داستان زندگی آدمهاست. شرح زنان خوب و زنان بد، شرح مردان خوب و مردان بد. شرح خصایص خوب و بد آدمها.
در شاهنامه همانگونه که مرد خوب داریم، مرد بد هم داریم. آدمها در شاهنامه گاهی خوب هستند و گاهی بد. نمونه آنها در زنان یکی #سودابه است و در مردان #رستم.
#سودابه زمانی خوب است و زمانی دیگر بد و فریبکار. #رستم هم همینگونه.
و نکته شگفت اینکه #سودابه به دست #رستم کشته میشود و #رستم به دست برادرش و خیانت برادرش.
در شاهنامه برادر #رستم، #شغاد از حقیرترین انسانهاست.
سخن درباره نقش زن در شاهنامه بسیار است و ما به همین بسنده میکنیم. بهتر است شما نیز شاهنامه را بخوانید.
✍️ناشناس
@persianzoroastrians🔥
از مجموعه سیمای زن در شعر #پارسی
Written in persian
این مطلب بیشتر برای کسانی هست که شاهکار فردوسی و خود او را زن ستیز می دانند.
مطلب را با این بیت از شاهنامه آغاز میکنم:
چو فرزند را باشد آیین و فر
گرامی به دل بر چه ماده چه نر.
(یعنی که فرزند اگر دارای بزرگی و بزگ منشی باشد فرقی نمیکند که دختر باشد یا پسر)
شاید همین یک بیت برای این گروه کافی باشد اما ادامه میدهم. #فردوسی از زبان خودش در وصف تهمینه چنین میگوید:
روانش خِرَد بود و تن جان ِ پاک
تو گفتی که بهره ندارد ز خاک.
(یعنی که این بانو چنان پاک و والا و اندیشمند بود، انگار که از خاک آفریده نشده است)
در وصف همسرش در داستان #بیژن و #منیژه چنین میگوید:
بدان تنگی اندر بجستم ز جای
یکی مهربان بودم اندر سرای.
خروشیدم و خواستم زو چراغ
برفت آن بت مهربانم ز باغ.
مرا گفت شمعت چه باید همی
شب تیره خوابت نیاید همی
بدو گفتم ای بت، نیم مرد خواب
یکی شمع پیش آر چون آفتاب.
دوباره از زبان خود در وصف #گردآفرید میگوید:
زنی بود برسان گُردی سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار
کجا نام او بود گردآفرید
زمانه ز مادر چنین ناورید.
فرود آمد از دژ به کردار شیر
کمر بر میان بادپایی به زیر
به پیش سپاه اندر آمد چو گرد
چو رعد خروشان یکی ویله کرد.
و این تعاریف و توصیفات همچنان درباره #گردآفرید از زبان #فردوسی در همه داستان ادامه دارد.
و یا در داستان #سیاوش، پیران به #افراسیاب هشدار میدهد که مراقب ایرانیان باشد چون اگر حمله کند، زنان ایران هم چون شیر خواهند شد و افراسیاب را داغدیده خواهند کرد و در توران احدی زنده نخواهد ماند:
که گر گیو و خسرو به ایران شوند
زنان اندر ایران چو شیران شوند
نماند برین بوم و بر خاک و آب
وزین ، داغ دل گردد افراسیاب.
و یا در گفتاری، #گیو با #فرنگیس چنین محترمانه با #فرنگیس سخن میگوید:
بدو گفت: گیو، ای مه بانوان
چرا رنجه کردی بدینسان روان؟
در داستان #رستم و #اسفندیار، داستان از آنجا آغاز میشود که #اسفندیار شبی مست به خانه میآید و به مادرش میگوید که برای تصاحب تاج و تخت از پدرش، میخواهد به جنگ با #رستم برود.
#کتایون او را پند و اندرز میدهد و تلاش میکند که او را از این تصمیم باز دارد، اما #اسفنديار مست در پاسخ مادر چنین میگوید:
که پیش زنان راز هرگز مگوی
چو گویی سخن بازیابی بکوی
مکن هیچ کاری به فرمان زن
که هرگز نبینی زنی رای زن
این ابیات را ایران ستیزان، عَلم کرده و میگویند این نظر فردوسی است به زن.
نه جانم. این نظر فردوسی نیست. نظر
اسفنديار است به زنان.
اتفاقن در همین داستان، فردوسی از زبان خود، خرد و دانایی #کتایون را آفرین میگوید و با او در مرگ فرزندش، سوگواری میکند.
داستان نشان میدهد که پند و اندرز #مادر به #اسفنديار درست بوده است و اسفندیار اشتباه میکرده است.
در واقع همه ابیاتی که این افراد به عنوان زن ستیزی، مثال میآورند، همه تک به تک داستانی با خود دارند که از زبان شخصیتها گفته شده برای شرح ماجرا.
این داستانها را باید خواند تا به حقیقت داستان پی برد.
شاهنامه داستان زندگی آدمهاست. شرح زنان خوب و زنان بد، شرح مردان خوب و مردان بد. شرح خصایص خوب و بد آدمها.
در شاهنامه همانگونه که مرد خوب داریم، مرد بد هم داریم. آدمها در شاهنامه گاهی خوب هستند و گاهی بد. نمونه آنها در زنان یکی #سودابه است و در مردان #رستم.
#سودابه زمانی خوب است و زمانی دیگر بد و فریبکار. #رستم هم همینگونه.
و نکته شگفت اینکه #سودابه به دست #رستم کشته میشود و #رستم به دست برادرش و خیانت برادرش.
در شاهنامه برادر #رستم، #شغاد از حقیرترین انسانهاست.
سخن درباره نقش زن در شاهنامه بسیار است و ما به همین بسنده میکنیم. بهتر است شما نیز شاهنامه را بخوانید.
✍️ناشناس
@persianzoroastrians🔥
تیر برو باد بیا
غم برو شادی بیا
محنت برو روزی بیا
خوشه مرواری بیا.
✅باورهای مردمی:
در باورهای مردم، درباره جشن تیرگان دو روایت وجود دارد که روایت نخست همچنان که در بالا گفته شد در پیوند با فرشته باران یا تیشتر میباشد و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی است: در اوستا، تشتر یشت(تیر یشت)، تیشتر فرشته باران است که در ده روز نخست ماه به چهره جوانی پانزده ساله درمیآید و در ده روز دوم به چهره گاوی با شاخهای زرین و در ده روز سوم به چهره اسپی سپید و زیبا با گوشهای زرین. تیشتر به شکل اسپ زیبای سپید زرین گوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو میرود. در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسپ سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود، نمایی ترسناک دارد روبرو میشود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمیخیزند و تیشتر در این نبرد شکست میخورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و کمک میجوید و به خواست و نیروی پروردگار اینبار بر اهریمن خشکسالی پیروز میگردد و آبها میتوانند بدون مانعی به کشتزارها و چراگاهها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را که از دریای کیهانی برمیخواستند به اینسو و آنسو راند، و بارانهای زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت و به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.
روایت دیگر نیز درباره #آرش کمانگیر استوره و قهرمان ملی ایرانیان است و اینکه میان ایران و توران سالها جنگ و ستیز بود، در نبرد میان #افراسیاب و #منوچهر، شاه ایران، سپاه ایران شکست سختی میخورد این رویداد در روز نخست تیر روی میدهد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا میافتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش درمیآیند و برای آنکه مرز دو کشور نمایان شود و ستیز از میان برخیزد میپذیرند که از مازندران تیری بهسوی خاور(خراسان) پرتاب کنند که هرجا تیر فرو آمد همانجا مرز دو کشور باشد و هیچ یک از دو کشور از آن فراتر نروند تا در این گفتگو بودند، سپندارمز (ایزدبانوی زمین) پدیدار شد و فرمان داد تیر و کمان آوردند. #آرش در میان ایرانیان بزرگترین کماندار بود و به نیروی بیمانندش تیر را دورتر از همه پرتاب میکرد. سپندارمز به آرش گفت تا کمان بردارد و تیری به جانب خاور پرتاب کند. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته است و باید توان و جان خود را در این راه بگزارد. او خود را آماده کرد، لخت شد و اندام خود را به شاه و سپاهیان نمود و گفت: ببینید من تندرستم و کژیای در وجودم نیست، اما میدانم چون تیر را از کمان رها کنم همه نیرویم با تیر از تنم بیرون خواهد آمد. آنگاه #آرش تیروکمان را برداشت و بر بلندای کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را رها کرد و خود بیجان بر زمین افتاد. هرمز، خدای بزرگ، به فرشته باد(وایو) فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان میرفت و از کوه و در و دشت میگزشت تا در کنار رود «جیهون» بر تنه درخت گردویی که بزرگتر از آن در گیتی نبود نشست آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال بهیاد آن جشن گرفتند.
(درود بر روان پاک آرش و روانهای پاک همه دلاوران ایرانی).
#ایرانیان_زرتشتی
#اینستاگرام
https://www.instagram.com/persianzoroastrians
#فیسبوک
https://www.facebook.com/IranianZartoshti/
#وبلاگ
http://iranianzorosatrians.blogsky.com/
#تلگرام
https://telegram.me/persianzoroastrians
غم برو شادی بیا
محنت برو روزی بیا
خوشه مرواری بیا.
✅باورهای مردمی:
در باورهای مردم، درباره جشن تیرگان دو روایت وجود دارد که روایت نخست همچنان که در بالا گفته شد در پیوند با فرشته باران یا تیشتر میباشد و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی است: در اوستا، تشتر یشت(تیر یشت)، تیشتر فرشته باران است که در ده روز نخست ماه به چهره جوانی پانزده ساله درمیآید و در ده روز دوم به چهره گاوی با شاخهای زرین و در ده روز سوم به چهره اسپی سپید و زیبا با گوشهای زرین. تیشتر به شکل اسپ زیبای سپید زرین گوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو میرود. در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسپ سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود، نمایی ترسناک دارد روبرو میشود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمیخیزند و تیشتر در این نبرد شکست میخورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و کمک میجوید و به خواست و نیروی پروردگار اینبار بر اهریمن خشکسالی پیروز میگردد و آبها میتوانند بدون مانعی به کشتزارها و چراگاهها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را که از دریای کیهانی برمیخواستند به اینسو و آنسو راند، و بارانهای زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت و به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.
روایت دیگر نیز درباره #آرش کمانگیر استوره و قهرمان ملی ایرانیان است و اینکه میان ایران و توران سالها جنگ و ستیز بود، در نبرد میان #افراسیاب و #منوچهر، شاه ایران، سپاه ایران شکست سختی میخورد این رویداد در روز نخست تیر روی میدهد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا میافتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش درمیآیند و برای آنکه مرز دو کشور نمایان شود و ستیز از میان برخیزد میپذیرند که از مازندران تیری بهسوی خاور(خراسان) پرتاب کنند که هرجا تیر فرو آمد همانجا مرز دو کشور باشد و هیچ یک از دو کشور از آن فراتر نروند تا در این گفتگو بودند، سپندارمز (ایزدبانوی زمین) پدیدار شد و فرمان داد تیر و کمان آوردند. #آرش در میان ایرانیان بزرگترین کماندار بود و به نیروی بیمانندش تیر را دورتر از همه پرتاب میکرد. سپندارمز به آرش گفت تا کمان بردارد و تیری به جانب خاور پرتاب کند. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته است و باید توان و جان خود را در این راه بگزارد. او خود را آماده کرد، لخت شد و اندام خود را به شاه و سپاهیان نمود و گفت: ببینید من تندرستم و کژیای در وجودم نیست، اما میدانم چون تیر را از کمان رها کنم همه نیرویم با تیر از تنم بیرون خواهد آمد. آنگاه #آرش تیروکمان را برداشت و بر بلندای کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را رها کرد و خود بیجان بر زمین افتاد. هرمز، خدای بزرگ، به فرشته باد(وایو) فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان میرفت و از کوه و در و دشت میگزشت تا در کنار رود «جیهون» بر تنه درخت گردویی که بزرگتر از آن در گیتی نبود نشست آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال بهیاد آن جشن گرفتند.
(درود بر روان پاک آرش و روانهای پاک همه دلاوران ایرانی).
#ایرانیان_زرتشتی
#اینستاگرام
https://www.instagram.com/persianzoroastrians
#فیسبوک
https://www.facebook.com/IranianZartoshti/
#وبلاگ
http://iranianzorosatrians.blogsky.com/
#تلگرام
https://telegram.me/persianzoroastrians
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
جشنهای ماهانه ایرانیمان💚🤍❤️
#جشن_آبانگان💦💧🍂🍁🍃
آبانگان یکی از جشنهای ایرانیان است که در ستایش و نیایش ایزدبانو آناهید که ایزد آبهای روان بوده است، برگزار میشده است.
زمان برگزاری این جشن در آبان روز از آبان برابر با روز دهم آبان و بهگفته دیگر روز آبان از ماه آبان برابر با ۴ آبان است.
آبان نام دیگر ارِدْوی سورَ اَنَهیتَه / اَناهیتا ایزدْبانوی آبهای روی زمین و نگاهبان پاکی و بیآلایشی در جهان هستی است.
آناهیتا در استورههای ایرانی، یکی از تابناکترین چهرهها و یکی از کارآمدترین نقش وَرزان است.
در اوستا، سرود بلند و زیبایی بهنام آبان یَشت با گمانه نقشهایی دلپذیر، ویژه نیایش و ستایش اوست:
«اوست بَرومندی که در همهجا بلند آوازه است. اوست که در بسیار فَرهمَندی، همچند همهی آبهای روی زمین است. اوست زورمندی که از کوه هُکَر به دریای فراخ کرت ریزد. من اهورهمَزدا او را به نیروی خویش، هستی بخشیدم تا خانه و روستا و شهر و کشور را بپرورم و پشتیبان و پناه بخش و نگاهبان باشم».
در استورههای ایرانی گفته میشود که در این روز زَو پادشاه ایران بر افراسیاب پیروزی یافته و او را از سرزمین خویش راند و نیز در این روز پس از پنج تا هفت سال خشکی باران آمده است.
واژه آبان در فرهنگ ایران، نماد آبهای پاک و هنگام آب معنی میدهد و جشنِ آبانگان جشنِ ارج گزاشتن و پاسداری از آبهای پاکِ روی زمین است.
درباره پیدایش جشن آبانگان، گروهی از پژوهشگران بر این باورند که در پی جنگهایی دراز که میان ایران و توران روی داد، #افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها(:قنات) و جویها و رودها را در ایران، ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر #تهماسب که #زو نام داشت پیشنهاد کرد تا کاریزها و رودهای خراب شده را لایروبی کنند، پس از اینکار و بازسازی آبراههها، بار دیگر آب در کاریزها روان گردید و مردم بالندگی آبها را جشن گرفتند.
در نوشته دیگری آمدهاست که پس از ٨سال خشکسالی که در ایران روی داد در ماه آبان سال دگر، باران آغاز به باریدن کرد، آنگاه خرمی و سرسبزی باز آمد، بیماری و تنگدستی مردم پایان یافت و از آن زمان جشن آبانگان با شادی بیشتری برپا گردید.
به هرروی اکنون زرتشتیان مانند دیگر جشنهای ماهیانه، جشن آبانگان را گرامی میدارند. و به کنشِ خیر و ارزنده پاک نگهداشتن آبها در زندگی انسان و پاسداری از زیستگاه سالم، گواهی میدهند.
در برخی از روستاها هنوز آب روان در جوی و کاریز وجود دارد، مردم آنجا به کنار آب روان میروند، آبان یَشت یا آبروز را که در ارجگزاری به آب سروده شده میخوانند و با نیایش خود، اهورامزدا را باره ستایش قرار میدهند.
در شهرهای بزرگ، زرتشتیان به تالار آدریان میروند و درباره فلسفه جشنها بهویژه نقش آب در زندگی انسان سخن میگویند و جشن آبانگان را با برنامههای شاد برپا میدارند.
✅ #آناهیتا :
اینک آبهای را میستاییم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روانشده و خوب کـنش اهورایی را.
( #اوستا_یسنا_هات۳۸بند۳).
«جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستاره روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ آبهای در ایران. «اَردوی سوره اَناهیتا»Ardavi-Sura Anāhita ایزدبانویی ایرانی بسیار برجستهای است كه نقش مهمی در آیینهای ایرانی دارد و پیشینه ستایش و بزرگداشت این ایزدبانو در فرهنگ ایرانی به دورههای پیش از زرتشتی در تاریخ ایران میرسد.
بخش بزرگی در نسک اوستا بهنام «آبان یشت»(یشت پنجم) که یکی از باستانیترین ِیشتها میباشد به این ایزدبانو ویژگی داده شدهاست. در این یشت، او زنی است جوان، خوشاندام، بلندبالا، زیباچهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، كمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با توقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستاره هشتگوش بر سر، كفشهایی درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگآبی. اَناهید گردونهای دارد با چهار اسپ سپید، اسپهای گردونه او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.
او در بلندترین رده آسمان جای گزیدهاست و بر كرانه هر دریاچهای، خانهای آراسته، با سد پنجره درخشان و هزار ستون خوشتراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو میباراند.
معابد آناهیتا بیشتر در كنار رودها برپا میشده و نیایشگاههایی كه امروزه با نامهای دختر و بیبی نامور هستند و هماره در كنار آنها آبی جاری است، میتوانند بازمانده معابد آناهیتا باشند. چهبسا که برخی سفرههای نذری با نام بیبی همچون بیبی سهشنبه را بازمانده آیینهای مربوط به آناهیتا میدانند.
آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهه عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الهه بابلی، بهشمار میرود.
👇ادامهاش👇
#جشن_آبانگان💦💧🍂🍁🍃
آبانگان یکی از جشنهای ایرانیان است که در ستایش و نیایش ایزدبانو آناهید که ایزد آبهای روان بوده است، برگزار میشده است.
زمان برگزاری این جشن در آبان روز از آبان برابر با روز دهم آبان و بهگفته دیگر روز آبان از ماه آبان برابر با ۴ آبان است.
آبان نام دیگر ارِدْوی سورَ اَنَهیتَه / اَناهیتا ایزدْبانوی آبهای روی زمین و نگاهبان پاکی و بیآلایشی در جهان هستی است.
آناهیتا در استورههای ایرانی، یکی از تابناکترین چهرهها و یکی از کارآمدترین نقش وَرزان است.
در اوستا، سرود بلند و زیبایی بهنام آبان یَشت با گمانه نقشهایی دلپذیر، ویژه نیایش و ستایش اوست:
«اوست بَرومندی که در همهجا بلند آوازه است. اوست که در بسیار فَرهمَندی، همچند همهی آبهای روی زمین است. اوست زورمندی که از کوه هُکَر به دریای فراخ کرت ریزد. من اهورهمَزدا او را به نیروی خویش، هستی بخشیدم تا خانه و روستا و شهر و کشور را بپرورم و پشتیبان و پناه بخش و نگاهبان باشم».
در استورههای ایرانی گفته میشود که در این روز زَو پادشاه ایران بر افراسیاب پیروزی یافته و او را از سرزمین خویش راند و نیز در این روز پس از پنج تا هفت سال خشکی باران آمده است.
واژه آبان در فرهنگ ایران، نماد آبهای پاک و هنگام آب معنی میدهد و جشنِ آبانگان جشنِ ارج گزاشتن و پاسداری از آبهای پاکِ روی زمین است.
درباره پیدایش جشن آبانگان، گروهی از پژوهشگران بر این باورند که در پی جنگهایی دراز که میان ایران و توران روی داد، #افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها(:قنات) و جویها و رودها را در ایران، ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر #تهماسب که #زو نام داشت پیشنهاد کرد تا کاریزها و رودهای خراب شده را لایروبی کنند، پس از اینکار و بازسازی آبراههها، بار دیگر آب در کاریزها روان گردید و مردم بالندگی آبها را جشن گرفتند.
در نوشته دیگری آمدهاست که پس از ٨سال خشکسالی که در ایران روی داد در ماه آبان سال دگر، باران آغاز به باریدن کرد، آنگاه خرمی و سرسبزی باز آمد، بیماری و تنگدستی مردم پایان یافت و از آن زمان جشن آبانگان با شادی بیشتری برپا گردید.
به هرروی اکنون زرتشتیان مانند دیگر جشنهای ماهیانه، جشن آبانگان را گرامی میدارند. و به کنشِ خیر و ارزنده پاک نگهداشتن آبها در زندگی انسان و پاسداری از زیستگاه سالم، گواهی میدهند.
در برخی از روستاها هنوز آب روان در جوی و کاریز وجود دارد، مردم آنجا به کنار آب روان میروند، آبان یَشت یا آبروز را که در ارجگزاری به آب سروده شده میخوانند و با نیایش خود، اهورامزدا را باره ستایش قرار میدهند.
در شهرهای بزرگ، زرتشتیان به تالار آدریان میروند و درباره فلسفه جشنها بهویژه نقش آب در زندگی انسان سخن میگویند و جشن آبانگان را با برنامههای شاد برپا میدارند.
✅ #آناهیتا :
اینک آبهای را میستاییم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روانشده و خوب کـنش اهورایی را.
( #اوستا_یسنا_هات۳۸بند۳).
«جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستاره روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ آبهای در ایران. «اَردوی سوره اَناهیتا»Ardavi-Sura Anāhita ایزدبانویی ایرانی بسیار برجستهای است كه نقش مهمی در آیینهای ایرانی دارد و پیشینه ستایش و بزرگداشت این ایزدبانو در فرهنگ ایرانی به دورههای پیش از زرتشتی در تاریخ ایران میرسد.
بخش بزرگی در نسک اوستا بهنام «آبان یشت»(یشت پنجم) که یکی از باستانیترین ِیشتها میباشد به این ایزدبانو ویژگی داده شدهاست. در این یشت، او زنی است جوان، خوشاندام، بلندبالا، زیباچهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، كمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با توقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستاره هشتگوش بر سر، كفشهایی درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگآبی. اَناهید گردونهای دارد با چهار اسپ سپید، اسپهای گردونه او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.
او در بلندترین رده آسمان جای گزیدهاست و بر كرانه هر دریاچهای، خانهای آراسته، با سد پنجره درخشان و هزار ستون خوشتراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو میباراند.
معابد آناهیتا بیشتر در كنار رودها برپا میشده و نیایشگاههایی كه امروزه با نامهای دختر و بیبی نامور هستند و هماره در كنار آنها آبی جاری است، میتوانند بازمانده معابد آناهیتا باشند. چهبسا که برخی سفرههای نذری با نام بیبی همچون بیبی سهشنبه را بازمانده آیینهای مربوط به آناهیتا میدانند.
آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهه عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الهه بابلی، بهشمار میرود.
👇ادامهاش👇
تیر برو باد بیا
غم برو شادی بیا
محنت برو روزی بیا
خوشه مرواری بیا.
✅باورهای مردمی:
در باورهای مردم، درباره جشن تیرگان دو روایت وجود دارد که روایت نخست همچنان که در بالا گفته شد در پیوند با فرشته باران یا تیشتر میباشد و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی است: در اوستا، تشتر یشت(تیر یشت)، تیشتر فرشته باران است که در ده روز نخست ماه به چهره جوانی پانزده ساله درمیآید و در ده روز دوم به چهره گاوی با شاخهای زرین و در ده روز سوم به چهره اسپی سپید و زیبا با گوشهای زرین. تیشتر به شکل اسپ زیبای سپید زرین گوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو میرود. در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسپ سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود، نمایی ترسناک دارد روبرو میشود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمیخیزند و تیشتر در این نبرد شکست میخورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و کمک میجوید و به خواست و نیروی پروردگار اینبار بر اهریمن خشکسالی پیروز میگردد و آبها میتوانند بدون مانعی به کشتزارها و چراگاهها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را که از دریای کیهانی برمیخواستند به اینسو و آنسو راند، و بارانهای زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت و به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.
روایت دیگر نیز درباره #آرش کمانگیر استوره و قهرمان ملی ایرانیان است و اینکه میان ایران و توران سالها جنگ و ستیز بود، در نبرد میان #افراسیاب و #منوچهر، شاه ایران، سپاه ایران شکست سختی میخورد این رویداد در روز نخست تیر روی میدهد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا میافتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش درمیآیند و برای آنکه مرز دو کشور نمایان شود و ستیز از میان برخیزد میپذیرند که از مازندران تیری بهسوی خاور(خراسان) پرتاب کنند که هرجا تیر فرو آمد همانجا مرز دو کشور باشد و هیچ یک از دو کشور از آن فراتر نروند تا در این گفتگو بودند، سپندارمز (ایزدبانوی زمین) پدیدار شد و فرمان داد تیر و کمان آوردند. #آرش در میان ایرانیان بزرگترین کماندار بود و به نیروی بیمانندش تیر را دورتر از همه پرتاب میکرد. سپندارمز به آرش گفت تا کمان بردارد و تیری به جانب خاور پرتاب کند. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته است و باید توان و جان خود را در این راه بگزارد. او خود را آماده کرد، لخت شد و اندام خود را به شاه و سپاهیان نمود و گفت: ببینید من تندرستم و کژیای در وجودم نیست، اما میدانم چون تیر را از کمان رها کنم همه نیرویم با تیر از تنم بیرون خواهد آمد. آنگاه #آرش تیروکمان را برداشت و بر بلندای کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را رها کرد و خود بیجان بر زمین افتاد. هرمز، خدای بزرگ، به فرشته باد(وایو) فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان میرفت و از کوه و در و دشت میگزشت تا در کنار رود «جیهون» بر تنه درخت گردویی که بزرگتر از آن در گیتی نبود نشست آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال بهیاد آن جشن گرفتند.
(درود بر روان پاک آرش و روانهای پاک همه دلاوران ایرانی).
گردآورنده و نگارنده:
@Persianzoroastrians🔥
#اینستاگرام
https://www.instagram.com/persianzoroastrians
#فیسبوک
https://www.facebook.com/IranianZartoshti/
#وبلاگ
http://iranianzorosatrians.blogsky.com/
#تلگرام
https://telegram.me/persianzoroastrians
غم برو شادی بیا
محنت برو روزی بیا
خوشه مرواری بیا.
✅باورهای مردمی:
در باورهای مردم، درباره جشن تیرگان دو روایت وجود دارد که روایت نخست همچنان که در بالا گفته شد در پیوند با فرشته باران یا تیشتر میباشد و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی است: در اوستا، تشتر یشت(تیر یشت)، تیشتر فرشته باران است که در ده روز نخست ماه به چهره جوانی پانزده ساله درمیآید و در ده روز دوم به چهره گاوی با شاخهای زرین و در ده روز سوم به چهره اسپی سپید و زیبا با گوشهای زرین. تیشتر به شکل اسپ زیبای سپید زرین گوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو میرود. در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسپ سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود، نمایی ترسناک دارد روبرو میشود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمیخیزند و تیشتر در این نبرد شکست میخورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و کمک میجوید و به خواست و نیروی پروردگار اینبار بر اهریمن خشکسالی پیروز میگردد و آبها میتوانند بدون مانعی به کشتزارها و چراگاهها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را که از دریای کیهانی برمیخواستند به اینسو و آنسو راند، و بارانهای زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت و به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.
روایت دیگر نیز درباره #آرش کمانگیر استوره و قهرمان ملی ایرانیان است و اینکه میان ایران و توران سالها جنگ و ستیز بود، در نبرد میان #افراسیاب و #منوچهر، شاه ایران، سپاه ایران شکست سختی میخورد این رویداد در روز نخست تیر روی میدهد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا میافتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش درمیآیند و برای آنکه مرز دو کشور نمایان شود و ستیز از میان برخیزد میپذیرند که از مازندران تیری بهسوی خاور(خراسان) پرتاب کنند که هرجا تیر فرو آمد همانجا مرز دو کشور باشد و هیچ یک از دو کشور از آن فراتر نروند تا در این گفتگو بودند، سپندارمز (ایزدبانوی زمین) پدیدار شد و فرمان داد تیر و کمان آوردند. #آرش در میان ایرانیان بزرگترین کماندار بود و به نیروی بیمانندش تیر را دورتر از همه پرتاب میکرد. سپندارمز به آرش گفت تا کمان بردارد و تیری به جانب خاور پرتاب کند. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته است و باید توان و جان خود را در این راه بگزارد. او خود را آماده کرد، لخت شد و اندام خود را به شاه و سپاهیان نمود و گفت: ببینید من تندرستم و کژیای در وجودم نیست، اما میدانم چون تیر را از کمان رها کنم همه نیرویم با تیر از تنم بیرون خواهد آمد. آنگاه #آرش تیروکمان را برداشت و بر بلندای کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را رها کرد و خود بیجان بر زمین افتاد. هرمز، خدای بزرگ، به فرشته باد(وایو) فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان میرفت و از کوه و در و دشت میگزشت تا در کنار رود «جیهون» بر تنه درخت گردویی که بزرگتر از آن در گیتی نبود نشست آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال بهیاد آن جشن گرفتند.
(درود بر روان پاک آرش و روانهای پاک همه دلاوران ایرانی).
گردآورنده و نگارنده:
@Persianzoroastrians🔥
#اینستاگرام
https://www.instagram.com/persianzoroastrians
#فیسبوک
https://www.facebook.com/IranianZartoshti/
#وبلاگ
http://iranianzorosatrians.blogsky.com/
#تلگرام
https://telegram.me/persianzoroastrians
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.