پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
294 subscribers
31.8K photos
10.6K videos
7.33K files
8.85K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
Forwarded from کتابخوانی (کوله کتاب)
#بریده_ایی_از_یک_کتاب

#هویت_ایستا_و_هویت_پویا

#مصطفی_ملکیان

🍃🍃🍃یکی از عرفای بزرگ مسیحی که آلمانی هم است به نام یاکوب بومه جمله ای دارد که من فکر می کنم بیت الغزل عرفان جهانی همین جمله است. می گوید:
«فاصله میان بهشت وجهنم این است که اهل بهشت کسانی هستند که می خواهند برحق باشند واهل جهنم کسانی هستند که می خواهند بر حق بوده باشند».
اگر من به شما بگویم که اگر تمام عقاید گذشته من را هم تخریب کردید می پذیرم اهل سعادت یا بهشتم. اما اگر بگویم نه من می خواهم حرفی که دیروز زده ام یا پارسال گفته ام یا در فلان کتاب نوشته ام این برحق بودنش از دستم نرود وآن وقت تمام جروبحث من بر سر بر حق بودن گذشته ام است نه بر حق بودن کنونی¬ام. کسانی که به قول بومه اهل بهشتند اجازه نمی دهند گذشته شان آنها را در خدمت بگیرد. ولی ما انسانهای عادی اگر دقت کنید می بینید که از روز اول که زندگی را شروع می کنیم، روز اول زندگیمان میلیاردها راهی را که در روز دوم می توانیم در پیش بگیریم به نصف می رساند روز دوم میلیون ها راهی را که در روز سوم می توانیم در پیش بگیریم به نصف می رساند به همین ترتیب کم کم به سنی مثل 30 سال یا 35 که می رسیم دیگر می بینیم هر روز برای روز فردا یک راه بیشتر در پیش نداریم! چرا؟ چون انباشتگی آنچه در گذشته کرده ایم وداشته ایم وخواسته¬ایم دائماً اقیانوس امکان های ما را تنگ تر کرده است.

📕 @ketabkhani 🍃🌸
Forwarded from عکس نگار
#هویت_انسانی

«من خویشاوند نزدیک هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمی کند. نه ابرو به هم می کشد ونه لبخندش ترفند تجاوز به حق نان وسایبان دیگران است. نه ایرانی را به انیرانی ترجیح میدهم ونه انیرانی را به ایرانی. من یک بلوچ کرد وفارسم. یک فارسی زبان ترک، یک آفریقایی اروپایی استرلیایی آمریکایی آسیایی ام. یک سیاه پوست زرد پوست سرخ پوست ام. که نه تنها با خودم و دیگران کمترین مشکلی ندارم بلکه بدون حضور دیگران وحشت مرگ را زیر پوستم احساس میکنم. ومن انسانی هستم درجمع انسان ها در سیاره مقدس زمین که بدون دیگران معنایی ندارم.»

▫️ #احمد_شاملو
کانال پرنیان خیال
@parnian_khyal
Forwarded from 𝓑𝓮𝓱𝓷𝓪𝔃
کتاب:

حقوق کودک و نوجوان: از تولد تا هجده سالگی

تقسیم بندی:
#حقوق_کودکان
خلاصه:

حقوق کودک تامین‌کننده منافع و مصالح کودک است. این جزوه اختصاصی توانا گامی است در راستای ایجاد فضایی توام با روحیه انتقادی و حرکت به سمت توسعه برای رشد کودک. پس از توضیح ویژگی‌ها و پیشینه حقوق کودک، مفهوم کودک تعریف می‌شود و حقوق #بنیادین کودک اعم از حق حیات، حق مصونیت از تبعیض، حق برخورداری از #سلامت جسم و روان و همچنین حقوق سیاسی #کودک در اسناد بین‌المللی و در حقوق ایران تبیین می‌شود. سپس حقوق اجتماعی و فرهنگی کودکان شامل حق حفظ #هویت، برخورداری از تابعیت و ثبت تولد، حقوق آموزشی #کودکان، حق امنیت اجتماعی و منع #بهره‌کشی و کار کودکان بررسی می‌شود.
اصالت مهمه یا تربیت؟


می گویند: روزی شاه عبّاس در اصفهان به خدمت عالم زمانه، شيخ بهایی رسيد. پس از سلام و احوالپرسی، از شيخ پرسيد:

در برخورد با افراد اجتماع، اصالت ذاتیِ آن ها بهتر است
يا تربيت خانوادگی شان؟
شيخ گفت: هر چه نظر حضرت اشرف باشد، همان است.
ولی، به نظر من "اصالت" ارجح است.

و شاه بر خلاف او گفت: شک نکنيد که "تربيت" مهمّ تر است.
بحث ميان آن دو بالا گرفت و هيچ يک نتوانستند يکديگر را قانع کنند.

به ناچار شاه برای اثبات حقّانيّت خود، او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی بنشاند.

فردای آن روز، هنگام غروب، شيخ به کاخ رسيد.
بعد از تشريفات اوّليّه، وقت شام فرا رسيد. سفره ای بلند پهن کردند.
ولی، چون چراغ و برقی نبود، مهمانخانه سخت تاريک بود.

در اين لحظه، پادشاه دستی به کف زد و با اشاره ی او چهار گربه، شمع به دست حاضر شدند و آن جا را روشن کردند.
در هنگام شام، شاه دستی پشت شيخ زد و گفت ديدی گفتم: "تربيت" از "اصالت" مهمّ تر است.

ما اين گربه های نااهل را اهل و رام کرديم.
که اين نتيجه ی اهمّيّت "تربيت" است.

شيخ در عين اين که هاج و واج مانده بود، گفت: من فقط به يک شرط حرف شما را می پذيرم و آن، اين که فردا هم گربه ها مثل امروز چنين کنند.

شاه که از حرف شيخ سخت تعجّب کرده بود، گفت:
اين چه حرفی است. فردا مثل امروز و امروز هم مثل ديروز!

کار آن ها اکتسابی است که با تربيت و ممارست و تمرين زياد انجام می شود.
ولی، شيخ دست بردار نبود که نبود.
تا جایی که، شاه عبّاس را مجبور کرد تا اين کار را فردا تکرار کند.

لذا، شيخ فکورانه به خانه رفت.
او وقتی از کاخ برگشت، بی درنگ دست به کار شد.
چهار جوراب برداشت و چهار موش در آن نهاد.

فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت. تشريفات همان و سفره همان و گربه های بازيگر همان شاه که مغرورانه تکرار مراسم ديروز را تاکيدی بر صحّت حرف هايش می ديد.

زير لب برای شيخ رجز می خواند. که در اين زمان، شيخ موش ها را رها کرد.
در آن هنگام، هنگامه ای به پا شد؛ يک گربه به شرق، ديگری به غرب، آن يکی شمال، و اين يکی جنوب.....

اين بار شيخ دستی بر پشت شاه زد و گفت: شهريارا !
يادت باشد اصالت گربه، موش گرفتن است؛ گرچه "تربيت" هم بسيار مهمّ است. ولی، "اصالت" مهمّ تر است.
يادت باشد با "تربيت" می توان گربه ی اهلی را رام و آرام کرد؛
ولی، هر گاه گربه موش را ديد، به اصل و "اصالت" خود بر می گردد.


#اصالت
#هویت
#زبان

ﺁﻥ ﻧﺨﻞِ ﻧﺎﺧﻠﻒ ﮐﻪ ﺗﺒﺮ ﺷﺪ ﺯِ ﻣﺎ ﻧﺒﻮﺩ؛
ﻣﺎ ﺭﺍ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﮔﺮ ﺷﮑﻨﺪ ﺳﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ.
ﺻﺎﺋﺐ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼ

#بیزه_قوشولون ↙️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💐درود صبحتان زیبا وسرشار از مهر و لبخند 🌺روزتان عاشقانه وپر از موفقیت
جاده می رفت ومن اسیر خیال
بی تو دیدم که پای رفتن نیست

#ایرج_جمشیدی(بینا)

پنجره سلام گشوده بود
موج
بر ساحل دریا سر می کوفت
ودر خت به تعظیمی در پاسخ
رفتنش را به تاخیر می انداخت
دریا به خواستگاری امده بود

#ایرج_جمشیدی(بینا)

جاده تردید را
از ذهن می شست
فرش سبزه گسترده بود
دشت
زیر پای خیال
وانتظار گلوی صبرش
از رفتن
بریده بود
#ایرج_جمشیدی(بینا)

برگ در آینه
در مکثی با شکوه
لبخند می زد
وقتی طغیان حصار را
ماهیها
درتنگ لب می زدند

#ایرج_جمشیدی(بینا)


📗🌺تفکر واژه ای است که همگان کمابیش چونان کسانی که از طاعون می رمند، از آن می گریزند.

#هگل
📕 کتاب خوب بخوانیم تنها کتابخانه ها می توانند جهان را تغییر دهند وجهانی انسانی بسازند
📗🌺خواه به دنیا آمدن در این دنیا خوش‌شانسی باشد یا بدشانسی، بهترین راه برای گذراندن زندگی در اینجا این است که با جمعیت خوشحال و پر سروصدایی که به جلو می‌روند، همراه شوی.

📘 #هویت(رادر پرنیان بخوانید)

#میلان_کوندرا
Audio
✍️هویت (فرانسوی:L'Identité) رمانی از میلان کوندرا نویسنده اهل چک است. این رمان نخستین بار در سال ۱۹۹۸ و به زبان فرانسوی منتشر شد.
این رمان از نظر ساختار روایی احتمالاً سنتی‌ترین رمان میلان کوندرا است. نیز یکی از کوتاه‌ترین رمان‌های منتشر شده اوست. با این همه از ۵۱ بخش تشکیل شده‌است. در رمان هویت وضع و موقع انسان معاصر به زیر ذره بین گذاشته میشود و سرگشتگی و التهاب جان و روان او به نمایش در می آید. شخصیت های رمان از چگونگی تحول جهان خرسند نیستند،مشارکت در قیل و قال "این آشفته بازار بی ارزش" را بر نمی تابند،و "بلاهت درمان ناپذیرش" را جدی نمی‌گیرند. افکار و احساسات شانتال و ژان مارک خواننده را به هیجان می آورد و ذهن او را به افق های دوردست تفکر و تخیل می کشانند. آنان با حسرت به ارزشهای متعالی از دست رفته می اندیشند،درباره موقعیت کنونی زندگی بشر گفتگو میکنند،و برای نجات خویش به عشق پناه میبرند.

#میلان_کوندرا
📒#هویت