Forwarded from شهر کتاب
@shahr_ketab لینک کانال شهر کتاب
📚✒👓
به مناسبت سالگرد #محمد علی سپانلو
#آنها به اسب ها شلیک می کنند.
داستان از زبان مردی روایت می شود که در جایگاه متهم در دادگاه نشسته است و قاضی در حال اعلام حکم دادگاه است. مرد به خاطر قتل عمد یک زن به اعدام محکوم شده است و حالا راوی در لابلای قرائت حکم و لحظات آخر دادگاه, کل ماجرا را از زمان آشنایی اش با مقتول تا زمان قتل, در ذهنش مرور می کند.
زمان وقوع داستان سال 1935 است و مکان... هالیوود.
« چیز عجیب برای من این است که مردم این همه توجه به زندگی دارند ٬ ولی اصلا توجهی به مرگ ندارند . ممکن است شما به من بگویید که چرا بسیاری از این دانشمندان کله دار ٬ این همه جان می کنند تا زندگی را طولانی تر کنند ٬ به جای آن که وسایل مناسبی برای تمام کردنش درست کنند ؟ مسلما تو این دنیا یک مشت آدم مثل من هستند که میل مردن دارند ٬ اما شهامتش را ندارند . »
#آنها به اسبها شلیک می کنند از کتابهای موجود در #لیست ۱۰۰۱ کتاب خواندنی پیش از مرگ است و به نظرم کمابیش شایستگی حضور در این لیست را دارد.
@shahr_ketab لینک کانال شهر کتاب
📚✒👓
📚✒👓
به مناسبت سالگرد #محمد علی سپانلو
#آنها به اسب ها شلیک می کنند.
داستان از زبان مردی روایت می شود که در جایگاه متهم در دادگاه نشسته است و قاضی در حال اعلام حکم دادگاه است. مرد به خاطر قتل عمد یک زن به اعدام محکوم شده است و حالا راوی در لابلای قرائت حکم و لحظات آخر دادگاه, کل ماجرا را از زمان آشنایی اش با مقتول تا زمان قتل, در ذهنش مرور می کند.
زمان وقوع داستان سال 1935 است و مکان... هالیوود.
« چیز عجیب برای من این است که مردم این همه توجه به زندگی دارند ٬ ولی اصلا توجهی به مرگ ندارند . ممکن است شما به من بگویید که چرا بسیاری از این دانشمندان کله دار ٬ این همه جان می کنند تا زندگی را طولانی تر کنند ٬ به جای آن که وسایل مناسبی برای تمام کردنش درست کنند ؟ مسلما تو این دنیا یک مشت آدم مثل من هستند که میل مردن دارند ٬ اما شهامتش را ندارند . »
#آنها به اسبها شلیک می کنند از کتابهای موجود در #لیست ۱۰۰۱ کتاب خواندنی پیش از مرگ است و به نظرم کمابیش شایستگی حضور در این لیست را دارد.
@shahr_ketab لینک کانال شهر کتاب
📚✒👓
ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ ﻣﺤﺴﻮﺱ ﺍﺳﺖ
ﮐﺪﺍﻡ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﻟﺶ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ
ﺗﺎ ﺷﺐ ﺍﺯ ﻫﻮﺵ ﺑﺮﻭﺩ
ﺩﺭ ﺑﻮﯼ ﺯﻧﺎﻧﮕﯽ ﺗﻮ ...
#محمد_علی_سپانلو
@parnian_khyial
ﮐﺪﺍﻡ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﻟﺶ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ
ﺗﺎ ﺷﺐ ﺍﺯ ﻫﻮﺵ ﺑﺮﻭﺩ
ﺩﺭ ﺑﻮﯼ ﺯﻧﺎﻧﮕﯽ ﺗﻮ ...
#محمد_علی_سپانلو
@parnian_khyial
همیشه
در من صبحی باش
که خوب می داند
در کدام چشم بپاید
و در کدام خواب بگشاید
طلوع کوچک آزادی مرا
کتاب نقره ای شادی مرا
حکایتی است
که در آینده از تو می خوانند ...
#محمد_علی_سپانلو
@parnian_khyial
در من صبحی باش
که خوب می داند
در کدام چشم بپاید
و در کدام خواب بگشاید
طلوع کوچک آزادی مرا
کتاب نقره ای شادی مرا
حکایتی است
که در آینده از تو می خوانند ...
#محمد_علی_سپانلو
@parnian_khyial
Forwarded from Book Crossing
📢کدام شاعران مشهور ایرانی، داستان هم نوشتند؟ / بخش دوم
◀#احمدرضا_احمدی
ازجمله شاعران موسوم به «#موج_نو» است که نخستین مجموعه شعرش را در سال ۱٣۴۱ به جاپ رساند. در مقایسه با شاعران دیگر، احمدی داستان های زیادی نوشته. هرچند این داستان ها همگی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان هستند؛ مثل «#عکاس_در_حیاط_خانه_ما_منتظر_بود»، «#نوشتم_باران_باران_بارید»[...] و ... اما رمان «$آپارتمان_دریا» [...] اولین رمان بزرگسال اوست. احمدی در این اثر همان نگاهی را دارد که در اشعارش می توان یافت؛ سادگی، خلوت و پرهیز از پیچیدگی های فرمی یا تکنیکی که باعث گریز مخاطب می شود. لحظات بکر و زیبا و شاعرانه در این رمان فراوان است و مطالعه آن برای علاقمندان رمان جذاب و شیرین خواهد بود. «#چای_در_غروب_جمعه_روی_میز_سرد_میشود»، «#لکه_ای_از_عمر_بر_دیوار_بود»، «#من_فقط_سفیدی_اسب_را_گریستم»، «#وقت_خوب_مصائب» و «#دفترهای_واپسین» ازجمله مجموعه های شعر این شاعرند.
◀#محمد_علی_سپانلو
مجموعه شعر[ها و شعرها و داستانهای ترجمه بسیار...] و چند کتاب برای کودکان منتشر کرده. او مجموعه ای با نام «#بازآفرینی_واقعیت» (۱٣۴٩) از داستان های کوتاه ایرانی - همراه با نقدی کوتاه درباره آنها - فراهم آورده که جلد دوم آن با عنوان «#در_جستجوی_واقعیت» در سال ۱٣٧٧ منتشر شد. ویرایش تازه این کتاب[چندسال پیش...] ازسوی نشر افق منتشر شد. از آثار پژوهشی او می توان به «چهار شاعر آزادی» اشاره کرد[...] «#نویسندگان_پیشرو_ایران» (۱٣۶٢) نیز خلاصه ای از تاریخ ادبیات معاصر ایران ارائه داده است. داستان های او به اندازه اشعارش نیست. مجموعه ای دارد با عنوان «#مردان» که آن را در سال ۱٣۵۱ چاپ کرد و کتابی دیگر با عنوان «#قصه قدیم» که ٧۰ قصه بنا بر منابع ایرانی - اسلامی است. سپانلو در سال ٢۰۰٣ موفق به دریافت نشان «#شوالیه_هنر_و_ادبیات» فرانسه شد.
◀#عمران_صلاحی
طنزنویس و شاعر فقید ایرانی[...] از سال ۱٣۵۴ شروع به چاپ شعرها و طنزهایش کرد. از صلاحی چند مجموعه شعر فارسی مثل «#قطاری_در_مه» (۱٣۵۵) و «#آی_نسیم_سحری» (۱٣٧٩) و چند مجموعه شعر ترکی آذربایجانی و منتخباتی از آثار معاصران و کلاسیک ها نظیر «#طنزآوران_امروز_ایران» (۱٣۴٩) و «#ملانصرالدین» (۱٣٧٩) هنوز هم در بازار کتاب ایران موجود است.
او در سال ۱٣٧٧ قطعات طنزآمیز «#حالا_حکایت_ماست» را به چاپ رساند. در سال ۱٣٧٩ نیز داستان های طنزآمیزی چاپ کرد با عنوان «#از_گلستان_من_ببر_ورقی». «#شاید_باور_نکنید» هم رمان عمران صلاحی است که آن را در سال ۱٣٧۴ در سوئد به چاپ رسانده اما صلاحی را بیش از آنکه به داستان نویسی بشناسند، طنزنویسی خبره می دانند و به این نام مشهور است.
◀#محمد_شمس_لنگرودی
فعالیت شاعری اش را همزمان با داستان نویسی آغاز کرد و در سال ۱٣۵۰ آثار داستانی و اشعارش را در مطبوعات چاپ کرد. او مجموعه اشعار فراوانی به چاپ رسانده که نخستین آنها «#دریای_تشنگی»ست. لنگرودی بعدها برای دفتر شعر «#نت_هایی_برای_بلبل_حلبی» در سال ۱٣٧٩، برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی نیز شده است.
او در سال ۱٣٧٧ اثری پژوهشی با عنوان «#تاریخ_تحلیلی_شعر_نو» به چاپ رساند که[...] در حال حاضر یکی از مراجع دانشگاهی و تحقیقاتی به شمار می آید. شمس لنگرودی تا به حال داستان هایی برای کودکان و نوجوانان نیز چاپ کرده. مجموعه داستانی هم با عنوان «#شیر» دارد که آن را در سال ۱٣۶۴ منتشر کرده و در حوزه بزرگسال است اما در سال ۱٣٧٢ رمانی نوشت با عنوان «#رژه_بر_خاک_پوک» که به اندازه اشعارش مشهور نیست. این رمان نثر و فضایی شاعرانه دارد و توصیفی است از تحولات تاریخ معاصر ایران به شیوه رئالیسم جادو.
◀#سید_علی_صالحی
از شاعران پرکار دو دهه اخیر ایران است و مجموعه شعرهای متعددی به چاپ رسانده. جالب اینجاست، تعداد رمان هایی هم که چاپ کرده، فراوان است؛ «#رقص_رنج» (۱٣۵٩)، «#خیر_آن_سال_ها» (۱٣۶۱)، «#تذکره_ایلیات» (۱٣۶۵) و «_مرگ_پلنگ» (۱٣٨٧). [...با وجود این] صالحی را هنوز هم به شعر و شاعری می شناسند. او پایه گذار «#شعر_گفتار» در ایران است [...] حتی عده ای از منتقدان او را در داستان نویسی ناموفق می دانند. صالحی بعضی رمان هایش را با نام «#خسرو_سمیعی» به چاپ رسانده که خود نکته حائز اهمیتی است. «#مثلثات_و_اشراق_ها»، «#عاشق_شدن_در_دی_ماه_مردن_به_وقت_شهریور»، «#نشانی_ها» از جمله آثار او در حوزه شعر است.
(منبع: روزنامه هفت صبح)
@BoookCrossing
◀#احمدرضا_احمدی
ازجمله شاعران موسوم به «#موج_نو» است که نخستین مجموعه شعرش را در سال ۱٣۴۱ به جاپ رساند. در مقایسه با شاعران دیگر، احمدی داستان های زیادی نوشته. هرچند این داستان ها همگی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان هستند؛ مثل «#عکاس_در_حیاط_خانه_ما_منتظر_بود»، «#نوشتم_باران_باران_بارید»[...] و ... اما رمان «$آپارتمان_دریا» [...] اولین رمان بزرگسال اوست. احمدی در این اثر همان نگاهی را دارد که در اشعارش می توان یافت؛ سادگی، خلوت و پرهیز از پیچیدگی های فرمی یا تکنیکی که باعث گریز مخاطب می شود. لحظات بکر و زیبا و شاعرانه در این رمان فراوان است و مطالعه آن برای علاقمندان رمان جذاب و شیرین خواهد بود. «#چای_در_غروب_جمعه_روی_میز_سرد_میشود»، «#لکه_ای_از_عمر_بر_دیوار_بود»، «#من_فقط_سفیدی_اسب_را_گریستم»، «#وقت_خوب_مصائب» و «#دفترهای_واپسین» ازجمله مجموعه های شعر این شاعرند.
◀#محمد_علی_سپانلو
مجموعه شعر[ها و شعرها و داستانهای ترجمه بسیار...] و چند کتاب برای کودکان منتشر کرده. او مجموعه ای با نام «#بازآفرینی_واقعیت» (۱٣۴٩) از داستان های کوتاه ایرانی - همراه با نقدی کوتاه درباره آنها - فراهم آورده که جلد دوم آن با عنوان «#در_جستجوی_واقعیت» در سال ۱٣٧٧ منتشر شد. ویرایش تازه این کتاب[چندسال پیش...] ازسوی نشر افق منتشر شد. از آثار پژوهشی او می توان به «چهار شاعر آزادی» اشاره کرد[...] «#نویسندگان_پیشرو_ایران» (۱٣۶٢) نیز خلاصه ای از تاریخ ادبیات معاصر ایران ارائه داده است. داستان های او به اندازه اشعارش نیست. مجموعه ای دارد با عنوان «#مردان» که آن را در سال ۱٣۵۱ چاپ کرد و کتابی دیگر با عنوان «#قصه قدیم» که ٧۰ قصه بنا بر منابع ایرانی - اسلامی است. سپانلو در سال ٢۰۰٣ موفق به دریافت نشان «#شوالیه_هنر_و_ادبیات» فرانسه شد.
◀#عمران_صلاحی
طنزنویس و شاعر فقید ایرانی[...] از سال ۱٣۵۴ شروع به چاپ شعرها و طنزهایش کرد. از صلاحی چند مجموعه شعر فارسی مثل «#قطاری_در_مه» (۱٣۵۵) و «#آی_نسیم_سحری» (۱٣٧٩) و چند مجموعه شعر ترکی آذربایجانی و منتخباتی از آثار معاصران و کلاسیک ها نظیر «#طنزآوران_امروز_ایران» (۱٣۴٩) و «#ملانصرالدین» (۱٣٧٩) هنوز هم در بازار کتاب ایران موجود است.
او در سال ۱٣٧٧ قطعات طنزآمیز «#حالا_حکایت_ماست» را به چاپ رساند. در سال ۱٣٧٩ نیز داستان های طنزآمیزی چاپ کرد با عنوان «#از_گلستان_من_ببر_ورقی». «#شاید_باور_نکنید» هم رمان عمران صلاحی است که آن را در سال ۱٣٧۴ در سوئد به چاپ رسانده اما صلاحی را بیش از آنکه به داستان نویسی بشناسند، طنزنویسی خبره می دانند و به این نام مشهور است.
◀#محمد_شمس_لنگرودی
فعالیت شاعری اش را همزمان با داستان نویسی آغاز کرد و در سال ۱٣۵۰ آثار داستانی و اشعارش را در مطبوعات چاپ کرد. او مجموعه اشعار فراوانی به چاپ رسانده که نخستین آنها «#دریای_تشنگی»ست. لنگرودی بعدها برای دفتر شعر «#نت_هایی_برای_بلبل_حلبی» در سال ۱٣٧٩، برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی نیز شده است.
او در سال ۱٣٧٧ اثری پژوهشی با عنوان «#تاریخ_تحلیلی_شعر_نو» به چاپ رساند که[...] در حال حاضر یکی از مراجع دانشگاهی و تحقیقاتی به شمار می آید. شمس لنگرودی تا به حال داستان هایی برای کودکان و نوجوانان نیز چاپ کرده. مجموعه داستانی هم با عنوان «#شیر» دارد که آن را در سال ۱٣۶۴ منتشر کرده و در حوزه بزرگسال است اما در سال ۱٣٧٢ رمانی نوشت با عنوان «#رژه_بر_خاک_پوک» که به اندازه اشعارش مشهور نیست. این رمان نثر و فضایی شاعرانه دارد و توصیفی است از تحولات تاریخ معاصر ایران به شیوه رئالیسم جادو.
◀#سید_علی_صالحی
از شاعران پرکار دو دهه اخیر ایران است و مجموعه شعرهای متعددی به چاپ رسانده. جالب اینجاست، تعداد رمان هایی هم که چاپ کرده، فراوان است؛ «#رقص_رنج» (۱٣۵٩)، «#خیر_آن_سال_ها» (۱٣۶۱)، «#تذکره_ایلیات» (۱٣۶۵) و «_مرگ_پلنگ» (۱٣٨٧). [...با وجود این] صالحی را هنوز هم به شعر و شاعری می شناسند. او پایه گذار «#شعر_گفتار» در ایران است [...] حتی عده ای از منتقدان او را در داستان نویسی ناموفق می دانند. صالحی بعضی رمان هایش را با نام «#خسرو_سمیعی» به چاپ رسانده که خود نکته حائز اهمیتی است. «#مثلثات_و_اشراق_ها»، «#عاشق_شدن_در_دی_ماه_مردن_به_وقت_شهریور»، «#نشانی_ها» از جمله آثار او در حوزه شعر است.
(منبع: روزنامه هفت صبح)
@BoookCrossing
پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
محمدعلی سپانلو متولد ۲۹ آبانماه
29آبان، به مناسبت سالروز تولد #محمد_علی_سپانلو 🌹💐
تو ساعتی تو چراغی تو بستری تو سکوتی
چگونه می توانم
که غایبت بدانم
مگر که خفته باشی در اندوه هایت،
تو واژه ای تو کلامی تو بوسه ای تو
سلامی
چگونه می توانم که غایبت بدانم
مگر که مرده باشی در نامه هایت،
تو یادگاری تو وسوسه ای تو گفت و گوی درونی
چگونه می توانی که غایبم بدانی
مگر که مرده باشم من در حافظه ات.
بهانه ها را مرور کردم
گذشته را به آفتاب سپردم
به عشق مرده
رضایت دادم
یعنی
همین که تو در دوردست زنده ای
به سرنوشت رضایت دادم...
#محمد_علی_سپانلو
تو ساعتی تو چراغی تو بستری تو سکوتی
چگونه می توانم
که غایبت بدانم
مگر که خفته باشی در اندوه هایت،
تو واژه ای تو کلامی تو بوسه ای تو
سلامی
چگونه می توانم که غایبت بدانم
مگر که مرده باشی در نامه هایت،
تو یادگاری تو وسوسه ای تو گفت و گوی درونی
چگونه می توانی که غایبم بدانی
مگر که مرده باشم من در حافظه ات.
بهانه ها را مرور کردم
گذشته را به آفتاب سپردم
به عشق مرده
رضایت دادم
یعنی
همین که تو در دوردست زنده ای
به سرنوشت رضایت دادم...
#محمد_علی_سپانلو
تو ساعتی تو چراغی تو بستری تو سکوتی
چگونه می توانم
که غایبت بدانم
مگر که خفته باشی در اندوه هایت،
تو واژه ای تو کلامی تو بوسه ای تو
سلامی
چگونه می توانم که غایبت بدانم
مگر که مرده باشی در نامه هایت،
تو یادگاری تو وسوسه ای تو گفت و گوی درونی
چگونه می توانی که غایبم بدانی
مگر که مرده باشم من در حافظه ات.
بهانه ها را مرور کردم
گذشته را به آفتاب سپردم
به عشق مرده
رضایت دادم
یعنی
همین که تو در دوردست زنده ای
به سرنوشت رضایت دادم...
#محمد_علی_سپانلو
چگونه می توانم
که غایبت بدانم
مگر که خفته باشی در اندوه هایت،
تو واژه ای تو کلامی تو بوسه ای تو
سلامی
چگونه می توانم که غایبت بدانم
مگر که مرده باشی در نامه هایت،
تو یادگاری تو وسوسه ای تو گفت و گوی درونی
چگونه می توانی که غایبم بدانی
مگر که مرده باشم من در حافظه ات.
بهانه ها را مرور کردم
گذشته را به آفتاب سپردم
به عشق مرده
رضایت دادم
یعنی
همین که تو در دوردست زنده ای
به سرنوشت رضایت دادم...
#محمد_علی_سپانلو
Forwarded from 📅 تقویم ادبی 📅
🗓 #بیست_و_نهم ( #۲۹آبان ) 🔻
⚪️ زاد روز :
✨ #محمد_علی_سپانلو
✅ شاعر
⏳ زاده ۲۹ / آبان / ۱۳۱۹ 🍃 تهران
🔻 کانال 🔻
🗓 تقویم ادبی 🗓
🔻
@TaghvimeAdabi
🔺
⚪️ زاد روز :
✨ #محمد_علی_سپانلو
✅ شاعر
⏳ زاده ۲۹ / آبان / ۱۳۱۹ 🍃 تهران
🔻 کانال 🔻
🗓 تقویم ادبی 🗓
🔻
@TaghvimeAdabi
🔺
با شاخه ی گل یخ
از مرز این زمستان خواهم گذشت
جایی کنار آتش گمنامی
آن وام کهنه را به تو پس می دهم
تا همسفر شوی
با عابران شیفته ی گم شدن
شاید حقیقتی یافتی
همرنگ آسمان دیار من
شهری که در ستایش زیبایی
دور از تو قهوه ای که مرا مهمان کردی
لب می زنم
و شاخه ی گل یخ را کنار فنجان جا می گذارم
چیزی که از تو وام گرفتم
مهر تو را به قلب تو پس می دهم
آری قسم به ساعت آتش
گم می کنم اگر تو پیدا کنی
این دستبند باز شد اینک
از دست تو که میوه ی سایش به واژه هاست
#محمد_علی_سپانلو
Forwarded from 𝓑𝓮𝓱𝓷𝓪𝔃
بگذار تا پیام تو را
با چشمهای ساكت خود منتشر كنیم
بگذار تا عصای تو
با انتظار ما
بر گور روستاییات آهسته گل كند
بگذار آبهای پرآواز
همواره در ستایش آزادی
زیر درخت پیر
روان باشد
#محمد_علی_سپانلو
#بیست_و_نه_اسفند
#ملی_شدن_صنعت_نفت
۲۹ اسفند، روز ملی شدن صنعت نفت مبارکباد
با چشمهای ساكت خود منتشر كنیم
بگذار تا عصای تو
با انتظار ما
بر گور روستاییات آهسته گل كند
بگذار آبهای پرآواز
همواره در ستایش آزادی
زیر درخت پیر
روان باشد
#محمد_علی_سپانلو
#بیست_و_نه_اسفند
#ملی_شدن_صنعت_نفت
۲۹ اسفند، روز ملی شدن صنعت نفت مبارکباد
صدایم را در ضبط صوت حبس کن
این آواز خراباتی
برای غروب تنهایی است
هنگام سرما و بادی
که چتر کافههای زیر پایت را میلرزاند
بامدادهای خاکستری
که پشت پنجرهات ژاله یخ میبندد
بشنو، بشنو، بشنو
تو را خوانده است
برای تو که نام تو، اندام تو، پیغام تو عشق است
آن وقت میتوانی
مثل سالهایی که همدیگر را نمیشناختید
از پلهها فرود آیی
قهوهای بنوشی
و کلمات ترانه را
با بخار شیرین دهانت
در هوا پرواز دهی
#محمد_علی_سپانلو
این آواز خراباتی
برای غروب تنهایی است
هنگام سرما و بادی
که چتر کافههای زیر پایت را میلرزاند
بامدادهای خاکستری
که پشت پنجرهات ژاله یخ میبندد
بشنو، بشنو، بشنو
تو را خوانده است
برای تو که نام تو، اندام تو، پیغام تو عشق است
آن وقت میتوانی
مثل سالهایی که همدیگر را نمیشناختید
از پلهها فرود آیی
قهوهای بنوشی
و کلمات ترانه را
با بخار شیرین دهانت
در هوا پرواز دهی
#محمد_علی_سپانلو