داستان کوتاه:
#لذت_های_زندگی
دو میمون روی شاخه درختی نشسته بودند و به غروب خورشید نگاه میکردند.
یکی از دیگری پرسید: چرا هنگام غروب رنگ آسمان تغییر میکند؟
میمون دوم گفت: اگر بخواهیم همه چیز را توضیح بدهیم، مجالی برای زندگی نمی ماند. گاهی اوقات باید بدون توضیح از واقعیتی که در اطرافت میبینی، لذت ببری…
میمون اول با ناراحتی گفت: تو فقط به دنبال لذت زندگی هستی و هیچ وقت نمی خواهی واقعیتها را با منطق بیان کنی !!!
در همین حال هزار پایی از کنار آنها میگذشت…
میمون اول با دیدن هزار پا از او پرسید: هزار پا، تو چگونه این همه پا را با هماهنگی حرکت میدهی؟
هزارپا جواب داد: تا به امروز راجع به این موضوع فکر نکرده ام ؟!
میمون دوم گفت: خوب فکر کن چون این میمون راجع به همه چیز توضیح منطقی میخواهد!
هزار پا نگاهی به پاهایش کرد و خواست توضیحی بدهد:
خوب اول این پا را حرکت میدهم، نه، نه. شاید اول این یکی را. باید اول بدنم را بچرخانم …
هزار پا مدتی سعی کرد تا توضیح مناسبی برای حرکت دادن پاهایش بیان کند ولی هرچه بیشتر سعی میکرد، ناموفقتر بود.
پس با ناامیدی سعی کرد به راه خودش ادامه دهد، ولی متوجه شد که نمیتواند.
با ناراحتی گفت: ببین چه بلایی به سرم آوردی؟! آنقدر سعی کردم چگونگی حرکتم را توضیح دهم که راه رفتن یادم رفت!
میمون دوم به اولی گفت: میبینی؟! وقتی سعی میکنی همه چیز را توضیح دهی اینطور میشود…!
پس دوباره به غروب آفتاب خیره شد تا از آن لذت ببرد
#پائولو_کوئیلیو
#لذت_های_زندگی
دو میمون روی شاخه درختی نشسته بودند و به غروب خورشید نگاه میکردند.
یکی از دیگری پرسید: چرا هنگام غروب رنگ آسمان تغییر میکند؟
میمون دوم گفت: اگر بخواهیم همه چیز را توضیح بدهیم، مجالی برای زندگی نمی ماند. گاهی اوقات باید بدون توضیح از واقعیتی که در اطرافت میبینی، لذت ببری…
میمون اول با ناراحتی گفت: تو فقط به دنبال لذت زندگی هستی و هیچ وقت نمی خواهی واقعیتها را با منطق بیان کنی !!!
در همین حال هزار پایی از کنار آنها میگذشت…
میمون اول با دیدن هزار پا از او پرسید: هزار پا، تو چگونه این همه پا را با هماهنگی حرکت میدهی؟
هزارپا جواب داد: تا به امروز راجع به این موضوع فکر نکرده ام ؟!
میمون دوم گفت: خوب فکر کن چون این میمون راجع به همه چیز توضیح منطقی میخواهد!
هزار پا نگاهی به پاهایش کرد و خواست توضیحی بدهد:
خوب اول این پا را حرکت میدهم، نه، نه. شاید اول این یکی را. باید اول بدنم را بچرخانم …
هزار پا مدتی سعی کرد تا توضیح مناسبی برای حرکت دادن پاهایش بیان کند ولی هرچه بیشتر سعی میکرد، ناموفقتر بود.
پس با ناامیدی سعی کرد به راه خودش ادامه دهد، ولی متوجه شد که نمیتواند.
با ناراحتی گفت: ببین چه بلایی به سرم آوردی؟! آنقدر سعی کردم چگونگی حرکتم را توضیح دهم که راه رفتن یادم رفت!
میمون دوم به اولی گفت: میبینی؟! وقتی سعی میکنی همه چیز را توضیح دهی اینطور میشود…!
پس دوباره به غروب آفتاب خیره شد تا از آن لذت ببرد
#پائولو_کوئیلیو
پستچی 💯:
.
🔰تربیت ما بیش از این نبوده است که به بزرگترها احترام بگذاریم، کلمات زشت نگوییم، پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم، حرفشنو باشیم، صبحها به همه سلام کنیم، دست و روی خود را با صابون بشوییم، لباس تمیز بپوشیم، دست در بینی نبریم و …
اما سادهترین و ضروریترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند.
کجا به ما آموختند که چگونه نفس بکشیم، چگونه اضطراب را از خود دور کنیم، موفقیت چیست، ازدواج برای حل چه مشکلی است، در مواجهه با مخالف چگونه رفتار کنیم …
در کودکی به ما آموختند که چموش نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوههای نقد را به ما نیاموختند.
داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریکایی و برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳میگوید: «اگر میخواهید بدانید کشوری توسعه مییابد یا نه، سراغ صنایع و کارخانههای آن کشور نروید. اینها را بهراحتی میتوان خرید یا دزدید یا کپی کرد. میتوان نفت فروخت و همۀ اینها را وارد کرد. برای اینکه بتوانید آیندۀ کشوری را پیشبینی کنید، بروید در دبستانها؛ ببینید آنجا چگونه بچهها را آموزش میدهند. مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند؛ ببینید چگونه آموزش میدهند. اگر کودکانشان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظمپذیر، خطرپذیر، اهل گفتگو و تعامل و برخوردار از روحیۀ مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت میکنند، مطمئن باشید که آن کشور در چند قدمی توسعۀ پایدار و گسترده است.» از «نفس کشیدن» تا «سفر کردن» تا «مهرورزی» به آموزش نیاز دارد. بخشی از سلامت روحی و جسمی ما در گرو «تنفس صحیح» است.
آیا باید در جوانی یا میانسالی یا حتی پیری، گذرمان به یوگا بیفتد تا بفهمیم تنفس انواعی دارد و شکل صحیح آن چگونه است و چقدر مهم است؟! اگر در خانه یا مدرسه، یاد گرفته بودیم که چطور نگاه کنیم، چطور بشنویم و چطور بیندیشیم، انسانی دیگر بودیم.
من پدرانی را میشناسم که در آتش محبت فرزندانشان میسوزند و برای رفاه و آسایش آنان سر از پا نمیشناسند، اما تا دهۀ هفتاد یا هشتاد عمرشان ندانستند که فرزندانشان بیش از خانه و ماشین، به آغوش گرم او نیاز دارند و او باید آنان را لمس میکرد و میبوسید و دست محبت بر سر و روی آنان میکشید. عجایب را در آسمانها میجوییم، ولی یکبار به شاخۀ درختی که جلو خانۀ ما مظلومانه قد کشیده است، خیره نشدهایم.
نگاه کردن، شنیدن، گفتن، نفس کشیدن، راه رفتن، خوابیدن، سفر کردن، بازی، تفریح، مهرورزی، عاشقی، زناشویی و اعتراض، بیشتر از املا و انشا نیاز به معلم و آموزش دارند.
#لذت_تلگرام_پستچی
.
🔰تربیت ما بیش از این نبوده است که به بزرگترها احترام بگذاریم، کلمات زشت نگوییم، پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم، حرفشنو باشیم، صبحها به همه سلام کنیم، دست و روی خود را با صابون بشوییم، لباس تمیز بپوشیم، دست در بینی نبریم و …
اما سادهترین و ضروریترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند.
کجا به ما آموختند که چگونه نفس بکشیم، چگونه اضطراب را از خود دور کنیم، موفقیت چیست، ازدواج برای حل چه مشکلی است، در مواجهه با مخالف چگونه رفتار کنیم …
در کودکی به ما آموختند که چموش نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوههای نقد را به ما نیاموختند.
داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریکایی و برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳میگوید: «اگر میخواهید بدانید کشوری توسعه مییابد یا نه، سراغ صنایع و کارخانههای آن کشور نروید. اینها را بهراحتی میتوان خرید یا دزدید یا کپی کرد. میتوان نفت فروخت و همۀ اینها را وارد کرد. برای اینکه بتوانید آیندۀ کشوری را پیشبینی کنید، بروید در دبستانها؛ ببینید آنجا چگونه بچهها را آموزش میدهند. مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند؛ ببینید چگونه آموزش میدهند. اگر کودکانشان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظمپذیر، خطرپذیر، اهل گفتگو و تعامل و برخوردار از روحیۀ مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت میکنند، مطمئن باشید که آن کشور در چند قدمی توسعۀ پایدار و گسترده است.» از «نفس کشیدن» تا «سفر کردن» تا «مهرورزی» به آموزش نیاز دارد. بخشی از سلامت روحی و جسمی ما در گرو «تنفس صحیح» است.
آیا باید در جوانی یا میانسالی یا حتی پیری، گذرمان به یوگا بیفتد تا بفهمیم تنفس انواعی دارد و شکل صحیح آن چگونه است و چقدر مهم است؟! اگر در خانه یا مدرسه، یاد گرفته بودیم که چطور نگاه کنیم، چطور بشنویم و چطور بیندیشیم، انسانی دیگر بودیم.
من پدرانی را میشناسم که در آتش محبت فرزندانشان میسوزند و برای رفاه و آسایش آنان سر از پا نمیشناسند، اما تا دهۀ هفتاد یا هشتاد عمرشان ندانستند که فرزندانشان بیش از خانه و ماشین، به آغوش گرم او نیاز دارند و او باید آنان را لمس میکرد و میبوسید و دست محبت بر سر و روی آنان میکشید. عجایب را در آسمانها میجوییم، ولی یکبار به شاخۀ درختی که جلو خانۀ ما مظلومانه قد کشیده است، خیره نشدهایم.
نگاه کردن، شنیدن، گفتن، نفس کشیدن، راه رفتن، خوابیدن، سفر کردن، بازی، تفریح، مهرورزی، عاشقی، زناشویی و اعتراض، بیشتر از املا و انشا نیاز به معلم و آموزش دارند.
#لذت_تلگرام_پستچی
#شمر
#ابن_ملجم
💢چرا آدمخوبها وقتی بد میشوند، #خیلی_بدتر از آدمبدها میشوند؟
"آدمخوبها اگر از دینداری #لذت نبرند، بعداً بدجوری #انتقام میگیرند"
#استاد_پناهیان
✅آدمهای خوب وقتی بد میشوند، خیلی بدتر از آدمهای بد میشوند؛ اینرا باید تبدیل به یک ضربالمثل کرد!
✅تاریخ آنقدر که از آدم خوبهای بد ضربه خورده، از آدمبدها ضربه نخورده. معنای اصلی نفاق هم در قرآن همین است که «منافقین بعد از ایمان، کافر میشوند»( قَدْ كَفَرْتمُ بَعْدَ إِيمَانِكمُ ؛ توبه/66) اینها از آن کافران اولی، خیلی بدتر میشوند.
✅شما میدانید که ابن ملجم، یک زمانی فقیه مدینه بوده، اما بعداً کارش به جایی میرسد که «اشقی الاشقیاء» میشود. و در روایت هست که افرادی مثل خوارج تا روز قیامت در میان مردم خواهند بود
✅سؤال این است که «چرا خوبها وقتی بد میشوند، خیلی بد میشوند؟» یک دلیلش این است: کسی که گناه را ترک میکنند، اگر از این ترکِ گناه، کِیف نکنند، این برایش عقده میشود. مثلاً در یک موقعیتی که هوای نفسش به او میگوید «خودنمایی کن» او میگوید: «نه! اینجا نمیشود قیافه بگیرم، اینجا همه خاکی هستند، بگذار یکجای دیگر تلافی میکنم!» یعنی این افراد در یک جوّی قرار میگیرند که بهناچار ترک گناه کرده و کارهای خوب انجام میدهند اما از خوب بودن و ترک گناه، لذت نمیبرند. و این پتانسیل منفی، بالاخره یکجایی باز میشود.
✅دلیل دومش این است که برخی آدمخوبها حسرت آدمبدها را میخورند و فکر کنند که آنها بیشتر کِیف میکنند! مراقب باش حسرت کسی را نخوری! این خیلی مهم است. یک خوبی امام حسین(ع) برای ما این است که با حسین(ع)، لذت دینداری را میچشیم، وقتی به جلسۀ حسین(ع) میآییم، حسرت هیچکجای عالم را نمیخوریم بلکه میگوییم: بیچاره آنهایی که اینجا نیستند!
✅چه میشود که برخی آدمخوبها خراب میشوند؟ آدمخوبها اگر از دینداری لذت نبرد، بعداً بدجوری انتقام میگیرند. اگر خوبها حسرت بدها را بخورند، یکدفعهای بدجوری از دین بیرون میزنند! لذا این خوبها وقتی بد میشوند، خیلی بد میشوند.
✅آدم بعد از هر عبادتی ممکن است دچار عُجب شود اما گریه بر حسین(ع) عبادتی است که بعدش آدم عجب پیدا نمیکند، ولی خدا نکند ما گریهکنهای حسین(ع) خراب شویم.
#ابن_ملجم
💢چرا آدمخوبها وقتی بد میشوند، #خیلی_بدتر از آدمبدها میشوند؟
"آدمخوبها اگر از دینداری #لذت نبرند، بعداً بدجوری #انتقام میگیرند"
#استاد_پناهیان
✅آدمهای خوب وقتی بد میشوند، خیلی بدتر از آدمهای بد میشوند؛ اینرا باید تبدیل به یک ضربالمثل کرد!
✅تاریخ آنقدر که از آدم خوبهای بد ضربه خورده، از آدمبدها ضربه نخورده. معنای اصلی نفاق هم در قرآن همین است که «منافقین بعد از ایمان، کافر میشوند»( قَدْ كَفَرْتمُ بَعْدَ إِيمَانِكمُ ؛ توبه/66) اینها از آن کافران اولی، خیلی بدتر میشوند.
✅شما میدانید که ابن ملجم، یک زمانی فقیه مدینه بوده، اما بعداً کارش به جایی میرسد که «اشقی الاشقیاء» میشود. و در روایت هست که افرادی مثل خوارج تا روز قیامت در میان مردم خواهند بود
✅سؤال این است که «چرا خوبها وقتی بد میشوند، خیلی بد میشوند؟» یک دلیلش این است: کسی که گناه را ترک میکنند، اگر از این ترکِ گناه، کِیف نکنند، این برایش عقده میشود. مثلاً در یک موقعیتی که هوای نفسش به او میگوید «خودنمایی کن» او میگوید: «نه! اینجا نمیشود قیافه بگیرم، اینجا همه خاکی هستند، بگذار یکجای دیگر تلافی میکنم!» یعنی این افراد در یک جوّی قرار میگیرند که بهناچار ترک گناه کرده و کارهای خوب انجام میدهند اما از خوب بودن و ترک گناه، لذت نمیبرند. و این پتانسیل منفی، بالاخره یکجایی باز میشود.
✅دلیل دومش این است که برخی آدمخوبها حسرت آدمبدها را میخورند و فکر کنند که آنها بیشتر کِیف میکنند! مراقب باش حسرت کسی را نخوری! این خیلی مهم است. یک خوبی امام حسین(ع) برای ما این است که با حسین(ع)، لذت دینداری را میچشیم، وقتی به جلسۀ حسین(ع) میآییم، حسرت هیچکجای عالم را نمیخوریم بلکه میگوییم: بیچاره آنهایی که اینجا نیستند!
✅چه میشود که برخی آدمخوبها خراب میشوند؟ آدمخوبها اگر از دینداری لذت نبرد، بعداً بدجوری انتقام میگیرند. اگر خوبها حسرت بدها را بخورند، یکدفعهای بدجوری از دین بیرون میزنند! لذا این خوبها وقتی بد میشوند، خیلی بد میشوند.
✅آدم بعد از هر عبادتی ممکن است دچار عُجب شود اما گریه بر حسین(ع) عبادتی است که بعدش آدم عجب پیدا نمیکند، ولی خدا نکند ما گریهکنهای حسین(ع) خراب شویم.
✅ زودرنجی ها و دلگیری های فراوان ما ایرانیان از یکدیگر، به کارگیری فراوان و کم دقت واژه #غیراخلاقی درباره #منش یا #کنش دیگران، عدم #تحمل دیگری، نهادینه نشدن فرهنگ گفت و گو و #رواداری و #زندگی_مسالمت_آمیز در کنار یکدیگر، برنتافتن #آزادی_بیان به بهانه های گوناگون حتی در میان فرهیختگان #طبقه_متوسط_شهری، ناروا دانستن بی دلیل کردوکارهای دیگران، به رسمیت نشناختن شیوه های گوناگون زندگی، #دخالت در رفتارهای کاملا #شخصی فرد به بهانه مغایرت با ملاک های جامعه، #آزار و #ناروا دانستن کارهای کاملا #شخصی دیگران فقط به دلیل مغایرت با ملاک ها و باورهای ما مرا بر آن داشت که با تحلیل واژه #آزار و دسته بندی گستره گسترده ای از گونه های گوناگون آن، نشان دهم صرف اینکه کاری خاطر عاطرمان را بیازارد گواه ناروا بودن آن از لحاظ اخلاقی نیست!
♦️بسیاری از کارها ممکن است موجب #آزار یا #رنجش ما شوند اما #آزردن یا #رنجاندن آنها #ضروری و #غیرقابل_اجتناب نباشد. به سادگی می توان افراد دیگری را یافت که دقیقا در موقعیت ما قرار گرفته اند ولی #آزرده یا #رنجیده نشده اند! در این موارد، اتفاقا گناه بر گردن ماست؛ نه کننده کار! ما می توانیم و باید در ارتفاعی پرواز کنیم که زندگی، پندارها، گفتارها و حتی بسیاری از کردارها و رفتارهای دیگران موجب #آزار یا #رنجش ما نشوند.
⛔️ ما باید شیوه های گوناگون زندگی را به رسمیت بشناسیم و نباید شیوه دل خواه خود را بر دیگران تحمیل کنیم. اگر این گونه بر خود و دیگران سخت بگیریم برای خود و آنها #جهنم می سازیم. ما نباید در امور شخصی دیگران دخالت کنیم. ما باید یاد بگیریم رفتارهای دیگران، تا موقعی که به ما #آزارعینی شدیدی نرسانده اند، فقط و فقط به خودشان ربط دارد و احدی حق دخالت در آنها را ندارد. ما باید یاد بگیریم از #آزارهای_ذهنی #آزرده و #رنجیده نشویم.
🔷 گناه آزار های ذهنی بیش و پیش از آزاردهنده بر گردن ظرفیت روانی پایین و شخصیت شکننده، ستیزه جو، ناروادار و #مداخله_جوی خود ماست! ما باید #خودآیینی دیگران و مالکیت تام و تمام ایشان را بر ذهن و بدن و پندار و گفتار و کردوکارهایشان به رسمیت بشناسیم.
🔶 ما یا همگی با هم در #جهنم خواهیم مرد یا با به رسمیت شناختن سبک زندگی دیگران، #رواداری یا دست کم #تحمل دیگری، در #بهشت روی زمین #لذت خواهیم برد.
انجمن فلاسفه ایران
♦️بسیاری از کارها ممکن است موجب #آزار یا #رنجش ما شوند اما #آزردن یا #رنجاندن آنها #ضروری و #غیرقابل_اجتناب نباشد. به سادگی می توان افراد دیگری را یافت که دقیقا در موقعیت ما قرار گرفته اند ولی #آزرده یا #رنجیده نشده اند! در این موارد، اتفاقا گناه بر گردن ماست؛ نه کننده کار! ما می توانیم و باید در ارتفاعی پرواز کنیم که زندگی، پندارها، گفتارها و حتی بسیاری از کردارها و رفتارهای دیگران موجب #آزار یا #رنجش ما نشوند.
⛔️ ما باید شیوه های گوناگون زندگی را به رسمیت بشناسیم و نباید شیوه دل خواه خود را بر دیگران تحمیل کنیم. اگر این گونه بر خود و دیگران سخت بگیریم برای خود و آنها #جهنم می سازیم. ما نباید در امور شخصی دیگران دخالت کنیم. ما باید یاد بگیریم رفتارهای دیگران، تا موقعی که به ما #آزارعینی شدیدی نرسانده اند، فقط و فقط به خودشان ربط دارد و احدی حق دخالت در آنها را ندارد. ما باید یاد بگیریم از #آزارهای_ذهنی #آزرده و #رنجیده نشویم.
🔷 گناه آزار های ذهنی بیش و پیش از آزاردهنده بر گردن ظرفیت روانی پایین و شخصیت شکننده، ستیزه جو، ناروادار و #مداخله_جوی خود ماست! ما باید #خودآیینی دیگران و مالکیت تام و تمام ایشان را بر ذهن و بدن و پندار و گفتار و کردوکارهایشان به رسمیت بشناسیم.
🔶 ما یا همگی با هم در #جهنم خواهیم مرد یا با به رسمیت شناختن سبک زندگی دیگران، #رواداری یا دست کم #تحمل دیگری، در #بهشت روی زمین #لذت خواهیم برد.
انجمن فلاسفه ایران
سهشنبه 3 اردیبهشت 1398
23 آوریل 2019
🌸 #اردیبهشتگان یا گلستان جشن از جمله جشنهای دوازدگانهٔ سال ایران باستان بوده و از شمار جشنهای آتش است. در گاهشماری زرتشتی سومین روز هر برج نیز اردیبهشتروز نام دارد و در اردیبهشتروز از اردیبهشتماه، جشن اردیبهشتگان برگزار میشود. ایرانیان از هزاران سال پیش در این روز لباس سپید رنگ میپوشیدند که نمایانگر پاکیزگی است.
🌸 #روز_جهانی_کتاب یک رویداد سالانه است که در ۲۳ آوریل، برگزار میشود. این روز توسط یونسکو نامگذاری شده است. در سال ۱۹۹۵ یونسکو تصمیم گرفت که روز جهانی کتاب و حق نشر در این روز جشن گرفته شود. این روز همچنین مصادف با سالگرد در گذشت #ویلیام_شکسپیر و #سروانتس است. هدف یونسکو از اختصاص روزی به کتاب و حق مؤلف، گرامیداشت کتاب و مؤلفان جهان بوده است تا بدینوسیله همگان خصوصاً جوانان را ترغیب کند که به #لذت_مطالعه پی ببرند.
🌸بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به #شیخ_بهایی (زاده ۸ اسفند ۹۲۵ ـ درگذشته ۸ شهریور ۱۰۰۰) عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، مورخ و دانشمند ایرانی بود. از معروفترین آثار بهایی میتوان به «کشکول» اشاره کرد. در ایران سوم اردیبهشت ماه، روز #بزرگداشت_شیخ_بهایی نامگذاری شده است.
🌸#موریس_دروئون (Maurice Druon) (زاده ۲۳ آوریل ۱۹۱۸ - درگذشته ۱۴ آوریل ۲۰۰۹) نویسنده و سیاستمدار فرانسوی بود. رمان معروف وی «تیستوی سبزانگشتی» است. موریس میگوید که رمان «تیستوی سبزانگشتی» را برای سنین یک تا صد ساله نوشته. این کتاب توسط #لیلی_گلستان به فارسی ترجمه شدهاست.
🌸 #هالدور_لاکسنس (Halldór Laxness) (زاده 23 آوریل 1902 ـ درگذشته 8 فوریه 1998) نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس ایسلندی بود که در سال ۱۹۵۵ #نوبل ادبیات به او اعطا شد. از آثار وی میتوان به «مرد مستقل»، «فرزندان طبیعت»، «زیر کوه مقدس» و «نور جهانی» اشاره کرد.
🌸 #پاسکال_کینیار (Pascal Quignard) (زاده 23 آوریل 1948) نویسندهی فرانسوی است. در سال ۱۹۹۱ او برای رمان «سایههای سرگردان» موفق به کسب جایزه گنکور شد. از کینیار، کتابهای «همهٔ صبحهای دنیا» و «مادلن در زیباترین صبح جهان» به فارسی برگردان شده است.
@parnian_khyial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#لذت_صدا
آلبوم پانگه آ از #دیوید_آرکنستون و #ووتر_کلرمن
این گروه به سرپرستی ووترکلرمن و به سبک رقص و پوشش سرخپوستی کلیپهای متعدد و زیبایی رو به اجرا میگذارند.
#ویکتور_فرانکل کسی بود که در اردوگاه آلمانیها بود و اسیر جنگی مجبور به کار اجباری پس از جنگ در این اردوگاه...
او جمله معروفی دارد؛
میلیونها نفر در این اردوگاه جان باختند اما در میان آنها که ماندند ویکتور رشته مشترکی یافت که برای بقایشان ضروری بود.
تمام کسانی که زنده ماندند کار مهمی داشتند که باید در آینده انجام می دادند.
آلبوم پانگه آ از #دیوید_آرکنستون و #ووتر_کلرمن
این گروه به سرپرستی ووترکلرمن و به سبک رقص و پوشش سرخپوستی کلیپهای متعدد و زیبایی رو به اجرا میگذارند.
#ویکتور_فرانکل کسی بود که در اردوگاه آلمانیها بود و اسیر جنگی مجبور به کار اجباری پس از جنگ در این اردوگاه...
او جمله معروفی دارد؛
میلیونها نفر در این اردوگاه جان باختند اما در میان آنها که ماندند ویکتور رشته مشترکی یافت که برای بقایشان ضروری بود.
تمام کسانی که زنده ماندند کار مهمی داشتند که باید در آینده انجام می دادند.