پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
300 subscribers
31.9K photos
10.7K videos
7.34K files
8.92K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
آزادی و شناخت
جان آدامز

«بگذار شهامت خواندن، اندیشیدن، گفتن و نوشتن را داشته باشیم... بگذار دریچه‌های شناخت گشوده شود و رود شناخت جریان یابد.»

(به نظر شما چه نسبتی میان آزادی و شناخت وجود دارد؟)

هرکجا حساسیتی نسبت به این مسئله [شناخت] شکل گرفته و شناخت عمومی
مستولی شده است، به همان نسبت خودکامگی حکومت و هر نوع سرکوب نیز رو به کاهش گذاشته است. انسان بدون تردید برخوردار از روحی والا است. اصلی که در ذات انسانی است - تمایلی که با شناخت تشویق می‌شود و مبتنی بر غیردوستی است؛ منظورم عشق به قدرتی است که اغلب موجب بردگی نیز شده است - هر زمان که آزاد بوده است، موجب آزادی نیز شده است.

در نبود یک شناخت عمومی در میان مردم نمی‌توان از آزادی پاسداری کرد،
مردمی که در قالب خاستگاه طبیعیشان برخوردار از حق شناخت هستند، از آنجا که خالق بزرگ ایشان، از آن رو که هیچ کاری را بیهوده انجام نمی‌دهد، به ایشان قوه ادراک و میل به شناخت اعطاء فرموده است؛ اضافه بر این، مردم از حق فسخ‌ناشدنی، مسلم، و سلب‌ناشدنی شناخت شخصیت و رفتار حاکمان خویش برخوردارند، حقی که بیش از هر حق و حقوق دیگری ترس و غبطه حاکمان را به همراه دارد. حاکمان چیزی بیش از وکیل، نماینده، امانتدار یا خادم مردم نیستند. و اگر به شکل دسیسه‌آمیزی به این اعتماد و امانت و منفعت خیانت شود، مردم حق دارند اتوریته‌ای را که خودشان به نمایندگان و به خادمین و امانتداران خویش اعطاء نموده‌ا‌‌ند از ایشان بازپس‌ گرفته و خادمین و امانتداران و نمایندگان لایق‌تری را به جای آنها منصوب دارند. بدین ترتیب است که حراست از ابزار و از وسایل #شناخت در میان فرودست‌ترین مردم، از اهمیت عمومی بیشتری در کشور از هر آنچه ثروت و مالکیت توانمندان و والادستان به شمار می‌رود، برخوردار است. چنین امری حتی برای والادستان و ثروتمندان و نوادگان آنها نیز، از اهمیت و پیامدهای مهمی برخوردار است.

تنها پرسش این است که آیا چنین امری می‌بایست با تکیه بر مقرری عمومی صورت پذیرد یا خیر؟

جان آدامز (١٧٥٣– ١٨٢٦) دومین رئیس جمهور ایالات متحده و یکی از شخصیت های برجسته انقلاب آمریکا بود. این منتخب گلچینی است از «رساله ای بر قانون شرع و قانون فئودال» که آدامز آن را در سال ١٧٦٥ بدون امضا در بوستون گازت در مخالفت با قانون تمبر در مستعمره های آمریکایی به چاپ رساند. در این «رساله» آدامز نقش تاریخی قوانین شرعی و فئودال را به عنوان خاکریزهای ظلم و ستم روحانی و #سکولار مورد ارزیابی قرار داد. این منتخب بر اهمیت تحصیلات عمومی به عنوان ضامن آزادی تمرکز می کند. با شرح سطح چشمگیر تحصیلات در نیو انگلاند، آدامز اعلام می کند: «در فقدان دانش عمومی در میان مردم، #آزادی دوام پیدا نخواهد کرد،» به خصوص دانش از «شخصیت و رفتار حاکمانشان». آدامز همچنین از نقش مطبوعات در گسترش دانش تحسین به عمل می آورد، امری که موجب ارتقاء #آزادی_بیان و افشای #فساد سیاسی می گردد.

لینک دانلود:
https://goo.gl/qfpFhw
زودرنجی ها و دلگیری های فراوان ما ایرانیان از یکدیگر، به کارگیری فراوان و کم دقت واژه #غیراخلاقی درباره #منش یا #کنش دیگران، عدم #تحمل دیگری، نهادینه نشدن فرهنگ گفت و گو و #رواداری و #زندگی_مسالمت_آمیز در کنار یکدیگر، برنتافتن #آزادی_بیان به بهانه های گوناگون حتی در میان فرهیختگان #طبقه_متوسط_شهری، ناروا دانستن بی دلیل کردوکارهای دیگران، به رسمیت نشناختن شیوه های گوناگون زندگی، #دخالت در رفتارهای کاملا #شخصی فرد به بهانه مغایرت با ملاک های جامعه، #آزار و #ناروا دانستن کارهای کاملا #شخصی دیگران فقط به دلیل مغایرت با ملاک ها و باورهای ما مرا بر آن داشت که با تحلیل واژه #آزار و دسته بندی گستره گسترده ای از گونه های گوناگون آن، نشان دهم صرف اینکه کاری خاطر عاطرمان را بیازارد گواه ناروا بودن آن از لحاظ اخلاقی نیست!

♦️بسیاری از کارها ممکن است موجب #آزار یا #رنجش ما شوند اما #آزردن یا #رنجاندن آنها #ضروری و #غیرقابل_اجتناب نباشد. به سادگی می توان افراد دیگری را یافت که دقیقا در موقعیت ما قرار گرفته اند ولی #آزرده یا #رنجیده نشده اند! در این موارد، اتفاقا گناه بر گردن ماست؛ نه کننده کار! ما می توانیم و باید در ارتفاعی پرواز کنیم که زندگی، پندارها، گفتارها و حتی بسیاری از کردارها و رفتارهای دیگران موجب #آزار یا #رنجش ما نشوند.

⛔️ ما باید شیوه های گوناگون زندگی را به رسمیت بشناسیم و نباید شیوه دل خواه خود را بر دیگران تحمیل کنیم. اگر این گونه بر خود و دیگران سخت بگیریم برای خود و آنها #جهنم می سازیم. ما نباید در امور شخصی دیگران دخالت کنیم. ما باید یاد بگیریم رفتارهای دیگران، تا موقعی که به ما #آزارعینی شدیدی نرسانده اند، فقط و فقط به خودشان ربط دارد و احدی حق دخالت در آنها را ندارد. ما باید یاد بگیریم از #آزارهای_ذهنی #آزرده و #رنجیده نشویم.

🔷 گناه آزار های ذهنی بیش و پیش از آزاردهنده بر گردن ظرفیت روانی پایین و شخصیت شکننده، ستیزه جو، ناروادار و #مداخله_جوی خود ماست! ما باید #خودآیینی دیگران و مالکیت تام و تمام ایشان را بر ذهن و بدن و پندار و گفتار و کردوکارهایشان به رسمیت بشناسیم.

🔶 ما یا همگی با هم در #جهنم خواهیم مرد یا با به رسمیت شناختن سبک زندگی دیگران، #رواداری یا دست کم #تحمل دیگری، در #بهشت روی زمین #لذت خواهیم برد.
انجمن فلاسفه ایران


⛔️ دژخیم درون مان را رام کنیم!

✍️ احسان محمدی

▪️در دوران تفتیش عقاید، کلیسای #کاتولیک مخالفانش را به شدت شکنجه می کرد. یکی از این ابزار #له_کننده_سر بود. ابزاری شبیه گیره های بزرگ که سر قربانی را درون آن می گذاشتند. شکنجه گر به آهستگی پیچ را می‌چرخاند تا نوار فلزی به جمجمه فشار بیاورد و سر را له کند. قربانی به آرامی‌ و با دردی وحشتناک، جان می داد. البته پیش از آن، چشمهایش از حدقه در می آمد!

▪️هر روز بیشتر به این نتیجه می رسم که درون ما یک #شکنجه_گر کز کرده است. ربطی ندارد که در چه جایگاهی باشیم. کلیددار زندان، راننده تاکسی، دانشجو، یک زن خانه دار یا دختری که دارد برای کنکور درس می خواند.

▪️ما می توانیم دیکتاتورهای کوچک اما ترسناکی باشیم. لازم نیست حتماً #هیتلر باشیم با یک لشکر، #استالین باشیم با تبعیدگاهی به وسعت #سیبری، #ابوبکر_بغدادی باشیم با یک مشت زامبی گوش به فرمان.

▪️این روزها کافی است یک گوشی موبایل دست مان باشد تا به همه چیز و همه کس حمله کنیم. هر کس که مثل ما فکر نمی کند، مثل ما نمی نویسد، هنرمند محبوب ما را دوست ندارد، به حزب سیاسی ما علاقه ندارد، به بازیگر و خواننده و فوتبالیست دوست داشتنی ما ارادتی ندارد... آن وقت چون #له_کننده_سر نداریم، به او فحاشی می کنیم. به خودش، همسر و دختر و مادرش و ...

▪️بی وقفه حاکمیت را نقد می کنیم که #آزادی_بیان را محدود می کند اما خودمان مدام می خواهیم همدیگر را وادار کنیم که مثل ما حرف بزنند، فکر کنند، دوست داشته باشند، دنیا را ببینند... دقیقاً مثل ما! در غیر اینصورت مستحق هر توهین و تحقیری هستند.

▪️#احمد_شاملو سال ها مورد فحاشی قرار گرفت که چرا به #فردوسی نقد وارد کرده، این روزها اگر کسی به شاملو نقد وارد کند مورد فحاشی قرار می گیرد که تو اصلاً کی هستی به شاملو نقد وارد کنی؟! دنیای مضحکی است.

▪️ هر روز کسانی را می بینم که به اظهارنظر یک بازیگر، یک نویسنده، یک ورزشکار و... واکنش نشان می دهند که تو بیخود می کنی اینطور می نویسی! تو بیجا کردی اینطور فکر کردی، به چه حقی اینطور واکنش نشان دادی؟ و..

▪️چرا؟ چون طرف نظر او را نمی پسندد و نگاهش با نگاه او فرق می کند. حتی در همین صفحه کوچک برخی اصرار دارند که من دقیقاً مثل آنها فکر کنم و بنویسم!

▪️ اگر قرار بود مثلاً من عین شما لباس می پوشیدم، حرف می زدم، می نوشتم، فکر می کردم و ... که خدا همان شما را می آفرید و چه نیازی به آفریدن باقی مردم دنیا بود؟

▪️لطف زندگی به همین رنگین کمان افکار و سلایق است. اندازه کافی در این کشور آدم هایی داریم که عین هم لباس می پوشند، حرف می زنند و کپی_پیست هم هستند! چه اصراری داریم شکل هم شویم؟!

▪️هر وقت و هرجا کسی حرفی زد که نپسندیدیم و عصبانی شدیم، به جای توهین و حمله، آرام به خودمان بگوییم: او دشمن ما نیست، ما فقط مثل هم فکر نمی کنیم. همین!

▪️تا دیکتاتور درون مان را رام نکنیم، #دیکتاتورها روی زمین حکم خواهند راند!
#تمرین_کنیم