✅ زودرنجی ها و دلگیری های فراوان ما ایرانیان از یکدیگر، به کارگیری فراوان و کم دقت واژه #غیراخلاقی درباره #منش یا #کنش دیگران، عدم #تحمل دیگری، نهادینه نشدن فرهنگ گفت و گو و #رواداری و #زندگی_مسالمت_آمیز در کنار یکدیگر، برنتافتن #آزادی_بیان به بهانه های گوناگون حتی در میان فرهیختگان #طبقه_متوسط_شهری، ناروا دانستن بی دلیل کردوکارهای دیگران، به رسمیت نشناختن شیوه های گوناگون زندگی، #دخالت در رفتارهای کاملا #شخصی فرد به بهانه مغایرت با ملاک های جامعه، #آزار و #ناروا دانستن کارهای کاملا #شخصی دیگران فقط به دلیل مغایرت با ملاک ها و باورهای ما مرا بر آن داشت که با تحلیل واژه #آزار و دسته بندی گستره گسترده ای از گونه های گوناگون آن، نشان دهم صرف اینکه کاری خاطر عاطرمان را بیازارد گواه ناروا بودن آن از لحاظ اخلاقی نیست!
♦️بسیاری از کارها ممکن است موجب #آزار یا #رنجش ما شوند اما #آزردن یا #رنجاندن آنها #ضروری و #غیرقابل_اجتناب نباشد. به سادگی می توان افراد دیگری را یافت که دقیقا در موقعیت ما قرار گرفته اند ولی #آزرده یا #رنجیده نشده اند! در این موارد، اتفاقا گناه بر گردن ماست؛ نه کننده کار! ما می توانیم و باید در ارتفاعی پرواز کنیم که زندگی، پندارها، گفتارها و حتی بسیاری از کردارها و رفتارهای دیگران موجب #آزار یا #رنجش ما نشوند.
⛔️ ما باید شیوه های گوناگون زندگی را به رسمیت بشناسیم و نباید شیوه دل خواه خود را بر دیگران تحمیل کنیم. اگر این گونه بر خود و دیگران سخت بگیریم برای خود و آنها #جهنم می سازیم. ما نباید در امور شخصی دیگران دخالت کنیم. ما باید یاد بگیریم رفتارهای دیگران، تا موقعی که به ما #آزارعینی شدیدی نرسانده اند، فقط و فقط به خودشان ربط دارد و احدی حق دخالت در آنها را ندارد. ما باید یاد بگیریم از #آزارهای_ذهنی #آزرده و #رنجیده نشویم.
🔷 گناه آزار های ذهنی بیش و پیش از آزاردهنده بر گردن ظرفیت روانی پایین و شخصیت شکننده، ستیزه جو، ناروادار و #مداخله_جوی خود ماست! ما باید #خودآیینی دیگران و مالکیت تام و تمام ایشان را بر ذهن و بدن و پندار و گفتار و کردوکارهایشان به رسمیت بشناسیم.
🔶 ما یا همگی با هم در #جهنم خواهیم مرد یا با به رسمیت شناختن سبک زندگی دیگران، #رواداری یا دست کم #تحمل دیگری، در #بهشت روی زمین #لذت خواهیم برد.
انجمن فلاسفه ایران
♦️بسیاری از کارها ممکن است موجب #آزار یا #رنجش ما شوند اما #آزردن یا #رنجاندن آنها #ضروری و #غیرقابل_اجتناب نباشد. به سادگی می توان افراد دیگری را یافت که دقیقا در موقعیت ما قرار گرفته اند ولی #آزرده یا #رنجیده نشده اند! در این موارد، اتفاقا گناه بر گردن ماست؛ نه کننده کار! ما می توانیم و باید در ارتفاعی پرواز کنیم که زندگی، پندارها، گفتارها و حتی بسیاری از کردارها و رفتارهای دیگران موجب #آزار یا #رنجش ما نشوند.
⛔️ ما باید شیوه های گوناگون زندگی را به رسمیت بشناسیم و نباید شیوه دل خواه خود را بر دیگران تحمیل کنیم. اگر این گونه بر خود و دیگران سخت بگیریم برای خود و آنها #جهنم می سازیم. ما نباید در امور شخصی دیگران دخالت کنیم. ما باید یاد بگیریم رفتارهای دیگران، تا موقعی که به ما #آزارعینی شدیدی نرسانده اند، فقط و فقط به خودشان ربط دارد و احدی حق دخالت در آنها را ندارد. ما باید یاد بگیریم از #آزارهای_ذهنی #آزرده و #رنجیده نشویم.
🔷 گناه آزار های ذهنی بیش و پیش از آزاردهنده بر گردن ظرفیت روانی پایین و شخصیت شکننده، ستیزه جو، ناروادار و #مداخله_جوی خود ماست! ما باید #خودآیینی دیگران و مالکیت تام و تمام ایشان را بر ذهن و بدن و پندار و گفتار و کردوکارهایشان به رسمیت بشناسیم.
🔶 ما یا همگی با هم در #جهنم خواهیم مرد یا با به رسمیت شناختن سبک زندگی دیگران، #رواداری یا دست کم #تحمل دیگری، در #بهشت روی زمین #لذت خواهیم برد.
انجمن فلاسفه ایران
رضا سلیمانی:
نیروهای مسلح، ابزار سیاست خارجی اند و نه ارباب آن...
عباس ترابی
◀️کارل فون کلاوزویتس، اندیشمند نظامی و از ارتشیان پروس، در کتابش «پیرامون جنگ» می نویسد: «جنگ دنباله دیپلماسی است اما با ابزارهای دیگر. جنگ نباید بعنوان یک متغیر مستقل در نظر گرفته شود؛ بلکه همواره باید بعنوان یک ابزار سیاسی و متغیر وابسته در عرصه سیاست خارجی هدف توجه واقع شود.»
بنابراین، متغیر مستقل در عرصه سیاست، همانا دیپلماسی است و اگر دیپلماسی از راه مذاکره نتیجه ندهد؛ قطع یقین فقط و فقط با اشاره و اجازه سیاستمداران، ادامه مسیر از راه جنگ ادامه پیدا خواهد کرد. اما عکس این قضیه به هیچ وجه منطقی و صادق نیست. یعنی، متغیر مستقل جنگ نیست؛ بطوریکه اگر از راه برخورد نظامی به هدف نرسیم به ناچار از راه مذاکره و دیپلماسی مسیر را ادامه دهیم.
لازم به ذکر است که در تمامی کشورهایی که حکومت های مدنی (غیرنظامی) دارند؛ عناصر نظامی تحت امر سیاستمداران هستند و با اعلام اطاعت از مواضع دولتها، وحدت رهبری در حکومت را به منصه ظهور می رسانند و در باب مسائل سیاسی به سهولت و آشکارا سخن نمی گویند. چرا که، ورود عناصر نظامی به مسائل سیاسی باعث ایجاد یک فضای تنش آلود هم در سپهر سیاست داخلی و هم در سپهر سیاست خارجی آن کشور می شود و زمینه را برای درگیری نظامی مهیا می سازد.
هانس جی مورگنتا، نظریه پرداز واقع گرایی کلاسیک، نیز در ارزشمندترین اثر خویش یعنی کتاب «سیاست میان ملتها: تلاش برای قدرت و صلح»٬ معتقد است نیروهای مسلح ابزار سیاست خارجی هستند و نه ارباب آن. لذا باید متوجه بود که سپردن زمام سیاست خارجی در دستان نظامی ها، ما را از رسیدن به مصالحه و توافق برای همیشه دور خواهد ساخت.
بدیهی است که، نظامیان به سبب اشتغال دائم به امورات جنگی، در مواجهه با مسائل، اولین گزینه پیشنهادی شان درگیری و ورود به فاز نظامی است. و شروع درگیری خودبخود موجبات افزایش حیثیت و جایگاه نظامیان در طول جنگ خواهد شد. طوری که، افزایش بودجه و توان نظامی اولویت اساسی کشور می گردد و با اقبال جامعه به این گروه و انتخاب نظامیان بعنوان سیاستمداران در قوای مجریه، مقننه و قضائیه تمامی امکانات و توان و استعداد کشور در خدمت جاه طلبی های نظامیان در می آید و در نتیجه اوضاع جامعه مدنی و ملت رو به اضمحلال و تباهی می گذارد.
#دخالت_نظامی_ها_در_سیاست_خارجی
نیروهای مسلح، ابزار سیاست خارجی اند و نه ارباب آن...
عباس ترابی
◀️کارل فون کلاوزویتس، اندیشمند نظامی و از ارتشیان پروس، در کتابش «پیرامون جنگ» می نویسد: «جنگ دنباله دیپلماسی است اما با ابزارهای دیگر. جنگ نباید بعنوان یک متغیر مستقل در نظر گرفته شود؛ بلکه همواره باید بعنوان یک ابزار سیاسی و متغیر وابسته در عرصه سیاست خارجی هدف توجه واقع شود.»
بنابراین، متغیر مستقل در عرصه سیاست، همانا دیپلماسی است و اگر دیپلماسی از راه مذاکره نتیجه ندهد؛ قطع یقین فقط و فقط با اشاره و اجازه سیاستمداران، ادامه مسیر از راه جنگ ادامه پیدا خواهد کرد. اما عکس این قضیه به هیچ وجه منطقی و صادق نیست. یعنی، متغیر مستقل جنگ نیست؛ بطوریکه اگر از راه برخورد نظامی به هدف نرسیم به ناچار از راه مذاکره و دیپلماسی مسیر را ادامه دهیم.
لازم به ذکر است که در تمامی کشورهایی که حکومت های مدنی (غیرنظامی) دارند؛ عناصر نظامی تحت امر سیاستمداران هستند و با اعلام اطاعت از مواضع دولتها، وحدت رهبری در حکومت را به منصه ظهور می رسانند و در باب مسائل سیاسی به سهولت و آشکارا سخن نمی گویند. چرا که، ورود عناصر نظامی به مسائل سیاسی باعث ایجاد یک فضای تنش آلود هم در سپهر سیاست داخلی و هم در سپهر سیاست خارجی آن کشور می شود و زمینه را برای درگیری نظامی مهیا می سازد.
هانس جی مورگنتا، نظریه پرداز واقع گرایی کلاسیک، نیز در ارزشمندترین اثر خویش یعنی کتاب «سیاست میان ملتها: تلاش برای قدرت و صلح»٬ معتقد است نیروهای مسلح ابزار سیاست خارجی هستند و نه ارباب آن. لذا باید متوجه بود که سپردن زمام سیاست خارجی در دستان نظامی ها، ما را از رسیدن به مصالحه و توافق برای همیشه دور خواهد ساخت.
بدیهی است که، نظامیان به سبب اشتغال دائم به امورات جنگی، در مواجهه با مسائل، اولین گزینه پیشنهادی شان درگیری و ورود به فاز نظامی است. و شروع درگیری خودبخود موجبات افزایش حیثیت و جایگاه نظامیان در طول جنگ خواهد شد. طوری که، افزایش بودجه و توان نظامی اولویت اساسی کشور می گردد و با اقبال جامعه به این گروه و انتخاب نظامیان بعنوان سیاستمداران در قوای مجریه، مقننه و قضائیه تمامی امکانات و توان و استعداد کشور در خدمت جاه طلبی های نظامیان در می آید و در نتیجه اوضاع جامعه مدنی و ملت رو به اضمحلال و تباهی می گذارد.
#دخالت_نظامی_ها_در_سیاست_خارجی