پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
300 subscribers
31.9K photos
10.7K videos
7.34K files
8.92K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
Forwarded from Book Crossing
#تقویم تاریخ

امروز دوشنبه ۲۲خرداد ، ۱۲ ژوئن


زادروز

#حسین_سرشار (۱۳۷۴-۱۳۱۳)
از استعدادهای کم‌نظیر خوانندگی اپرا، موسیقیدان، دوبلور و هنرپیشه. تحصیل‌کرده ایتالیا که در اپراها و تئاترهای ایران و ایتالیا اجراهای باشکوه فراوانی داشته است. خیلی‌ها در سینما صدای او را با ویتوریو دسیکا و آلبرتو سوردی و چهره‌اش را در فیلم اجاره‌نشین‌ها ساخته #داریوش_مهرجویی به یاد می‌آورند. علاوه بر اجرای اپراهای کلاسیک غربی، در اپراهایی مانند «خسرو و شیرین» ساخته حسین دهلوی در نقش خسرو (۱۳۴۹)، «سمندر» ساخته احمد پژمان، «دلاور سهند» ساخته احمد پژمان در نقش بابک خرمدین (۱۳۴۷) شرکت داشت.
مرگ او در شصت سالگی بسیار دلخراش و بحث‌برانگیز بود؛ افسردگی و آلزایمر، گم شدن وی حدود دو ماه که از خانه‌اش در تهران خارج شده و نگرانی فزاینده خانواده را به همراه داشت، و دست آخر شناسایی او در سردخانه بیمارستانی در آبادان که گویا مدتی قبل از آن براثر سانحه اتومبیل به آنجا منتقل شده بود...


● وداع با

#محمد_خزائلی (۱۳۵۳-۱۲۹۲)
دکترای ادبیات و الهیات. او در ۱۸ ماهگی بر اثر آبله نابینا شد. ولی به دلیل هوش و حافظه سرشارش توانست مدارج ترقی علمی را طی کند و از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل گردد. دکتر محمد خزائلی نمونه مثال‌زدنی پژوهشگران سخت کوش و مصممی است که تا آخرین لحظه‌های زندگی از فعالیت‌های مدنی دست نمی‌کشند. عضویت در «کمیته اجرایی خاورمیانه» در شورای ملی رفاه نابینایان (اتحادیه بین‌المللی نابینایان) و «کمیته اجرایی کنفرانس بین‌المللی تربیت مبتلایان به نقص بینایی»، سردبیری نشریات نابینایان و تدریس و تأسیس آموزشگاه‌ها، انجمن‌ها و بنیادهای تقویت و رفع محرومیت این قشر اجتماعی از جمله اقدامات اوست. او با یکی از دانشجویانش (صدیقه عظیمی عراقی) به رغم مخالفت‌های طولانی خانواده دختر، ازدواج کرد. ثمره ازدواجشان هشت فرزند و البته به‌دلیل رفاقت و همدلی پایدار این زوج، پیشرفت‌های علمی و اجتماعی شایانی برای او و اعضای خانواده بود.
از دکتر خزائلی آثاری در ادبیات (تصحیح متون قدیم)، فلسفه، زیبایی‌شناسی و اخلاق و روانشناسی به جا مانده است.

#گریگوری_پک (۲۰۰۳-۱۹۱۶)
بازیگر خوش‌سیما و محبوب دوران طلایی هالیوود. برنده جایزه اسکار به‌خاطر فیلم ستودنی "کشتن مرغ مقلد(مینا)"، همچنین بازی در مجموعه‌ای از آثار درخشان و خاطره‌انگیز چون: روزهای افتخار، طلسم شده، اسب کهر را بنگر، تعطیلات رومی و موبی دیک در کارنامه افتخارآمیز اوست. او در راهپیمایی‌های برابری نژادی، دوشادوش #مارتین_لوترکینگ حاضر می‌شد.
زندگی شخصی سالمش نیز در هالیوود مثال زدنی است.


@BoookCrossing
#خسرو_شکیبایی (زاده ۷ فروردین ۱۳۲۳ تهران - درگذشته ۲۸ تیر ۱۳۸۷) هنرپیشه سینمای ایران بود.
او تحصیلاتش را در رشتهٔ بازیگری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به پایان برد. تا پیش از انقلاب فقط در عرصه تئاتر و دوبله فعالیت داشت و فعالیت حرفه‌ای در سینما را با بازی در فیلم خط قرمز (#مسعود_کیمیایی، ۱۳۶۱) آغاز کرد.
شکیبایی در نزدیک به ۴۰ فیلم سینمایی بازی کرد. بازی در نقش حمید "هامون" در فیلم هامون ساختهٔ #داریوش_مهرجویی یکی از ماندگارترین نقش‌هایی است که ایفا کرده‌است.
علاوه بر این،شکیبایی دارای صدایی گیرا و دلنشین نیز بود .
او در ٢٨ تیر سال ٨٧ در ۶۴ سالگی درگذشت.
Forwarded from 𝓑𝓮𝓱𝓷𝓪𝔃
شنبه 7 مهر 1397
29 سپتامبر 2018

✴️ دن میگل د سروانتس ساآودرا یا #میگل_د_سروانتس (Don Miguel de Cervantes Saavedra) (زاده 29 سپتامبر 1547 ـ درگذشته 23 آوریل 1616) رمان‌نویس، شاعر، نقاش و نمایشنامه‌نویس اسپانیایی بود. به وی لقب شاهزادهٔ نبوغ داده‌اند. رمان مشهور «دن کیشوت» که از پایه‌های ادبیات کلاسیک اروپا به‌شمار می‌آید، اثر اوست. این رمان با همین عنوان اولین بار توسط #محمد_قاضی از زبان فرانسوی ترجمه شده‌ و #نشر_نیل و #نشر_ثالث چندین بار آن را به چاپ رسانده‌اند. تاکنون بر پایه این رمان چندین فیلم ساخته شده.


✴️ #میگل_د_اونامونو (Miguel de Unamuno) (زاده 29 سپتامبر 1864 ـ درگذشته 31 دسامبر 1936) مقاله‌نویس، رمان‌نویس، شاعر، نمایشنامه‌نویس و فیلسوف اسپانیایی بود. مهم‌ترین و اصلی‌ترین اثر وی رمان «مه» محسوب می‌شود که توسط #نشر_مروارید منتشر شده است. از دیگر آثار ترجمه شده وی به فارسی می‌توان به «خاله تولا» #نشر_نگاه، «درد جاودانگی» #نشر_ناهید، «هابیل و چند داستان دیگر» نشر ناهید و «قدیس مانوئل» #نشر_رامند اشاره کرد. هم‌چنین زندگی‌نامه وی و بررسی آثار اونامونو توسط #خولیان_ماریاس با عنوان «زندگی و آثار ميگل دِ اونامونو» نوشته شده که #نشر_کتاب_سرا آن را منتشر کرده.


✴️ مایکل کولمن تالبوت یا #مایکل_تالبوت (Michael Coleman Talbot) (زاده ۲۹ سپتامبر ۱۹۵۳ - درگذشته ۲۷ می ۱۹۹۲) نویسنده آمریکایی بود. تالبوت نویسندهٔ چند کتاب پرفروش است که موضوع محوری آنها یافتن مشابهت‌های میان رازورزی باستانی و مکانیک کوانتومی است. از این میان می‌توان دو کتاب «جهان هولوگرافیک» و «عرفان و فیزیک جدید» را نام برد. #نشر_هرمس کتاب «جهان هولوگرافیک» را با ترجمه #داریوش_مهرجویی و کتاب «عرفان و فیزیک جدید» را با ترجمه #مجتبی_عبدالله_نژاد منتشر کرده.


✴️ #الیزابت_گاسکل (Elizabeth Gaskell) (زاده 29 سپتامبر 1810 - درگذشته 12 نوامبر 1865) نویسنده بریتانیایی بود. معروف‌ترین رمان وی، «کرانفورد» شرح زندگی افراد مختلفی در شهری به همین نام در انگلستان است. «کرانفورد» با ترجمه #سیما_حکمت توسط #نشر_واژه منتشر شده. از وی اثر دیگری هم به‌نام «شمال و جنوب» در ایران به چاپ رسیده است.


✴️ #استوارت_کامینسکی (Stuart Kaminsky) (زاده ۲۹ سپتامبر ۱۹۳۴ – درگذشته ۹ اکتبر ۲۰۰۹) نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس، روزنامه‌نگار و استاد دانشگاه آمریکایی بود. جوایز ادبی آگاتا کریستی، ادگار، آنتونی و جایزه ادبی بهترین معمایی‌نویس آمریکا از جوایزی است که این نویسنده در کارنامه خود ثبت کرد. «طلوع ارغوانی»، «زندگی‌ات را قمار کردی»، «هرگز با خون‌آشام درگیر نشو»، «سوسمار سرخ» و «شوالیه سیاه در شب سرخ» از موفق‌ترین آثار اوست.


✴️ #کالین_دکستر (Colin Dexter) (زاده ۲۹ سپتامبر ۱۹۳۰ – درگذشته ۲۱ مارس ۲۰۱۷) نویسنده بریتانیایی داستان‌های جنایی بود. شهرت وی بیشتر به خاطر خلق شخصیت «کارآگاه مورس» بود که بر اساس آن مجموعه تلویزیونی به همین نام نیز تولید شد. او نخستین کتاب از این مجموعه داستان پلیسی را سال ۱۹۷۵ با عنوان «آخرین اتوبوس به ووداستاک» نوشت و آخرین رمان از این مجموعه با عنوان «روز پشیمانی» را با مرگ کارآگاه مورس به پایان رساند.
جهان-هولوگرافیک.pdf
7.2 MB
#جهان_هولوگرافیک 📖

#مایکل_تالبوت 🖋

#داریوش_مهرجویی 📝



عنوان  #جهان_هولوگرافیک
نظریه ای برای توضیح توانایی های فراطبیعی ذهن و اسرار ناشناخته مغز و جسم
نویسنده  #مایکل_تالبوت
مترجم  #داریوش_مهرجویی
کتاب جهان هولوگرافیک نوشته مایکل تالبوت

این کتاب در واقع نظریه‌ای برای توضیح توانایی‌های فراطبیعی ذهن و اسرار ناشناخته‌ی مغز و جسم است. به بیان دیگر همه جهان آن چیزی نیست که به چشم ما می‌آید، بلکه رازهایی در خلقت هست که همچنان ناشناخته مانده است. نویسنده کوشیده بعضی موارد را نیز که ‌با تعابیر مرسوم، خرافه‌ به نظر می‌رسند از زاویه‌ی دید یک پزشک بنگرد و به تحلیل علمی آن‌ها بپردازد. کتاب در سه بخش تدوین شده است. «نگاهی تازه و استثنایی به واقعیت»، «ذهن و جسم» و «فضا و زمان» عنوان بخش‌های آن است.
«خواب می‌بینم در یک سردابه‌ی قرون وسطایی سلاخی می‌شوم.»


‏دیالوگی از فیلم هامون ساخته
#داریوش_مهرجویی
همهٔ هستی ما داره فدا می‌شه...
زوزه‌کشون هجوم می‌آرن.
می‌آن چاردیواریتو به گند می‌کشن،
لجن مالت می‌کنن.
تو اتاق، تو راهرو...حتی روی تخت...
در این ساعت با اعتقاد کامل اعلام می‌کنم که
زنده موندن واقعاً خیلی جرئت می‌خواد.

پستچی
[فیلم‌نامه]
.
#داریوش_مهرجویی
پیام تسلیت #داریوش_مهرجویی به مردم ایران که شادی را به ‌مرور فراموش می‌کنند

به نام خدا
امروز باید پیام تسلیتی به روزنامه‌ها بدهم...
چرا اخیرا مدام خبر مرگ می‌شنوم؟ تسلیت برای مرگ جعفر والی، نیما طباطبایی، دنیا فنی‌زاده و پوران فرخ‌زاد که در فاصله‌ای کوتاه، یک به یک مارا ترک کردند... هنوز از داغ مرگ عباس کیارستمی عزیز فارغ نشده‌ام که این‌چنین شاهد مرگ پی در پی فرهیختگان کشورم هستم.
تسلیت برای همه‌ی اخبار ناگوار. برای ایرانیان گورخواب... برای فرهنگیان و کارگران زحمت‌کش که حقوق مسلم خود را همواره با تاخیر و منت دریافت می‌کنند.
تسلیت به هوای‌ آلوده و سمی تهران و شهرستان‌ها... به سیستم بهداشت و تغذیه‌ی ناسالم و زهرآلودی که همگان را به‌مرور به اغوش مرگ می‌کشاند.
کشور من روی ذخایر طلای سیاه نفت نشسته ولی هر روز به‌خاطر بی‌کفایتی‌ها و بی‌خیالی‌های مسئولان و رشد روزافزون مردان اختلاسی، باید منتظر اخبار تلخ و ناامیدکننده باشیم.
مردم من شادی را به‌مرور فراموش می‌کنند و حس می‌کنم تک تک ما فرقی با گورخواب‌ها نداریم و به‌نوعی در گور خود به انتظار مرگ نشسته‌ایم.
افسوس بر ما و بر شکست در رسالت الهی خویش.

داریوش مهرجویی
نهم دی ماه نود و پنج

#هامون
.
🎨نقاشیهای #داریوش_مهرجویی، هنرمند پرافتخار سینمای ایران

▪️داریوش مهرجویی در کنار سینما به نقاشی نیز می‌پرداخت و در همین راستا در سال 99 برای اولین بار نمایشگاهی از آثار ایشان با عنوان «عالم کبیر، عالم صغیر» برگزار شد که در این پست شاهد برخی از این آثار و همچنین بیانیه نمایشگاه از زبان خود هنرمند هستیم.
فیلم: بانو، ساخته #داریوش_مهرجویی، سال ۱۳۷۰، برداشتی از ویریدیانا ساخته لوئیس بونوئل، سال ۱۹۶۱.

فیلم بانو سال ۱۳۷۰ به دلیل «توهین به انسان و مردم» و «استعاری‌خواندن» فیلمنامه توقیف شد و شش‌سال بعد با تغییر برخی مسئولان که مخالف‌اش بودند، اکران شد.
اینجا بانو کم‌کم متوجه می‌شود، سرزمین شخصی‌اش را دو دستی تقدیم کسانی کرده که دارند خودش را از آن بیرون می‌اندازند و کمر به نابودی‌اش بسته‌اند. مملکت خودش، زندگی‌اش، وطن‌اش را به پابرهنگانی داده که حق خودشان می‌دانند در آن بمانند، از آن بدزدند، با خاک یکسانش کنند و حق بانو می‌دانند که آنجا را ترک کند و دم نزند.

داریوش مهرجویی (۱۴۰۲- ۱۳۱۸) با بانو نشان داده بود، چطور می‌توانی درِ خانه آباد و سرسبز و پررونق را بر غریبه‌های حق‌نشناس بگشایی که خرابه‌ای هم از آن باقی نگذارند و خودت را همراه با آرزوها و سرزمین شخصی‌ات نابود کنند.


📌 متن مربوط به این ویدیو، در فرسته پایین⬇️
‌درگشودن بر غریبه

✍️#گوشه

بانو که زنی اصیل و شکننده اما سرخورده و غمگین و خیانت‌دیده است، خانه بزرگِ باشکوه‌ و زندگی پربارش را با ریخت‌وپاش دست‌ودلبازانه در اختیار عده‌ای ناشناسِ گمنام غیرقابل اعتماد قرار می‌دهد. احساس می‌کند در کنار این کسانی که هیچ وجه مشترکی با آنها ندارد، شاد است. فکر می‌کند دارد به انسانیت کمک می‌کند. تصورش دست‌گیری و مهربانی‌ست. به نظرش فقط سقفی برایشان جور می‌کند تا از درد و سرما نجات‌شان دهد. خوشحال است که در این عمارت درندشت، عده‌ای محروم جمع شده‌اند که با او دور یک سفره می‌نشینند، کسانی که در عمرشان چنین غذاهایی ندیده‌اند و وجود این همه اشیای گرانبها و عتیقه و گرمای این انسانیت بی‌دریغ برایشان غیرقابل هضم است. اما همین آدم‌ها در سایه مهر و پذیرندگی بانو، این زن ساده‌دل، قدم به قدم در مسیر نابودی‌ او و دنیای درون و برون او پیش می‌روند؛ سؤاستفاده‌گرند، دست‌شان کج است، پرتوقع‌اند و آرام‌آرام حق طبیعی خود می‌دانند مقیم دائمی در عمارتی شوند که بانو از روی شفقت در اختیارشان گذاشته بود؛ بدون هیچ هزینه‌کردنی، بدون هیچ سپاسی، با طلب و انتظارهایی که روز به روز بیشتر می‌شود و لحظه‌ به لحظه بخش‌های بیشتری از زندگی بانو را می‌بلعد و نابودش می‌کند.

بانو کم‌کم متوجه می‌شود، سرزمین شخصی‌اش را دو دستی تقدیم کسانی کرده که دارند خودش را از آن بیرون می‌اندازند و کمر به نابودی‌اش بسته‌اند. مملکت خودش، زندگی‌اش، وطن‌اش را به پابرهنگانی داده که حق خودشان می‌دانند در آن بمانند، از آن بدزدند، با خاک یکسانش کنند و حق بانو می‌دانند که آنجا را ترک کند و دم نزند.
ذره ذره از این سرزمین بانو سرقت می‌شود، کم می‌شود، غیب می‌شود، دود می‌شود، بی‌ارزش و مبتذل می‌شود و او کاری نمی‌‌تواند بکند جز تماشای غارتگری عده‌ای که درِ خانه‌ گرم و زیبایش را در زمستانی سرد به رویشان گشوده است.

فیلم #بانو سال ۱۳۷۰ به دلیل «توهین به انسان و مردم» و «استعاری‌بودن» فیلمنامه توقیف شد، اما شش‌سال بعد با تغییر پُست و مقام برخی مسئولان و تندروهایی که مخالف آن بودند، اکران شد؛ #داریوش_مهرجویی (۱۴۰۲- ۱۳۱۸) که بانو را در روزهای سیاه دهه ۶۰ ساخته بود، آن سال نشان داد، چطور می‌توانی درِ خانه آباد و سرسبز و پررونق را بر کسانی بگشایی که خرابه‌ای از آن باقی نگذارند و خودت را همراه با آرزوها و سرزمین شخصی‌ات نابود کنند.


باز نشر:گوشه

📌 بانو، برداشتی‌ست از ویریدیانا ساخته لوئیس بونوئل، سال ۱۹۶۱.
.