پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
300 subscribers
31.9K photos
10.7K videos
7.34K files
8.92K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
💫


گفتم بهار
خنده زد و گفت
ای دریغ
دیگر بهار رفته نمی آید
گفتم پرنده ؟
گفت اینجا پرنده نیست
اینجا گلی که باز کند لب به خنده نیست
گفتم
درون چشم تو دیگر ؟
گفت دیگر نشان ز باده مستی دهنده نیست
اینجا به جز سکوت سکوتی گزنده نیست...

#حمید_مصدق


🍁🍁
من گمان می کردم،
دوستی،
همچون سروی سرسبز
چارفصلش ،
همه آراستگیست
من چه میدانستم
دل هر کس،
دل نیست...


#حمید مصدق
پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
@parnian_khyial
آشنایی با شاعران معاصر:
حمید مُصَدِّق (زادهٔ ۹ بهمن ۱۳۱۸ شهرضا - درگذشتهٔ ۷ آذر ۱۳۷۷ تهران) شاعر و حقوقدان ایرانی بود.

حمید مصدق بهمن ۱۳۱۸ در شهرضا متولد شد. چند سال بعد به همراه خانواده‌اش به اصفهان رفت و تحصیلات خود را در آنجا ادامه داد. او در دوران دبیرستان (دبیرستان ادب) با منوچهر بدیعی، هوشنگ گلشیری، محمد حقوقی و بهرام صادقی در یک مدرسه بودند و با آنان دوستی و آشنایی داشت.

مصدق در ۱۳۳۹ وارد دانشکدهٔ حقوق شد و در رشتهٔ بازرگانی درس خواند. از سال ۱۳۴۳ در رشتهٔ حقوق قضایی تحصیل کرد و بعد هم مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد گرفت. در ۱۳۵۰ در رشتهٔ فوق لیسانس حقوق اداری از دانشگاه ملی دانش‌آموخته شد و در دانشکدهٔ علوم ارتباطات تهران و دانشگاه کرمان به تدریس پرداخت.

وی پس ار دریافت پروانهٔ وکالت از کانون وکلا در دوره‌های بعدی زندگی همواره به وکالت اشتغال داشت و کار تدریس در دانشگاه‌های اصفهان، بیرجند و شهید بهشتی را پی می‌گرفت

در ۱۳۴۵ برای ادامهٔ تحصیل به انگلیس رفت و در زمینهٔ روش تحقیق به تحصیل و تحقیق پرداخت.

تا سال ۱۳۵۸ بیشتر به تدریس روش تحقیق اشتغال داشت و از ۱۳۶۰ تدریس حقوق خصوصی به خصوص حقوق تعاون. مصدق تا پایان عمر عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بود و مدتی نیز سردبیری مجلهٔ کانون وکلا را به عهده داشت.

حمید مصدق در هشتم آذرماه ۱۳۷۷ بر اثر بیماری قلبی در تهران درگذشت.

در میان من و تو فاصله هاست

گاه می اندیشم،

- می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری!

تو توانایی بخشش داری

دستهای تو توانایی آن را دارد

- که مرا

زندگانی بخشد

چشم های تو به من می بخشد

شورِ عشق و مستی

و تو چون مصرعِ شعری زیبا

سطرِ برجسته ای از زندگی من هستی.

 

#حمید_مصدق
@parnian_khyial
🍂
و تو
آن شعر محالی که هنوز
با دو صد دلهره در حسرت آغاز توام...

چشم بگشای و
مرا باز صدا کن
ای عشق...

که من از لهجه ی چشمان تو
شاعر بشوم...


#حمید_مصدق
🍁🍂🌾🍃 
 
@parnian_khyial
مهر در صبحدمان داس بدست
خرمنِ خواب مرامیچیند
آسمانهاآبی
پرمرغان صداقت آبیست
دیده درآینه ی صبح،تورامیبیند
ازگریبان توصبح صادق
میگشاید پروبال ...
#حمید_مصدق
سلام
#صبحتون_بخیر🌹🌹🌹
روز نو فرخنده باد😍
ابر بارنده به دریا می گفت:
گر نبارم تو کجا دریایی؟
در دلش خنده کنان دریا
گفت:
ابر بارنده
تو هم از مایی

#حمید_مصدق
‌من اگر سوی تو برمی‌گردم
دست من خالی نیست
کاروان‌های محبت با خویش
ارمغان آوردم
من به هنگام شکوفایی گل‌ها در دشت
باز برخواهم گشت
تو به من می‌خندی
من صدا می‌زنم:
«آی باز کن پنجره را»
پنجره را می‌بندی
با من اکنون چه نشستن‌ها، خاموشی‌ها
با تو اکنون چه فراموشی‌هاست
چه کسی می‌خواهد
من و تو ما نشویم
خانه‌اش ویران باد!
من اگر ما نشوم، تنهایم
تو اگر ما نشوی
خویشتنی
از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وا نکنیم
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی‌خیزند


#حمید_مصدق
از شعر «قصیده آبی خاکستری سیاه»
Faramooshiha
Omid Nemati
کوه‌ باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند...
#حمید_مصدق
#امید_نعمتی
🌸جهان زیبای ادبیات


چهارشنبه 10 بهمن 1397
30 ژانویه 2019


❄️ #جشن_سده (سَده)، یکی از جشن‌های ایرانی است که در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه برگزار می‌شود. در تقویم اصلی و جدید زرتشتیان این روز را آبان روز نامیده‌اند. در اشارات تاریخی این جشن همیشه به شکل دسته جمعی و با گردهمایی همه مردمان شهر و محله و روستا در یک‌جا و با برپایی یک آتش بزرگ برگزار می‌شده‌است. مردمان در گردآوردن هیزم با یکدیگر مشارکت می‌کنند و بدین‌ترتیب جشن سده، جشن همکاری و همبستگی مردمان است.

❄️ #حمید_مصدق (زاده 10 بهمن ۱۳۱۸ ـ درگذشته ۷ آذر ۱۳۷۷) شاعر و حقوقدان ایرانی بود. از منظومه‌ها و آثار وی می‌توان به «درفش کاویان»، «در رهگذار باد»، «از جدایی‌ها»، «سال‌های صبوری» و «آبی، خاکستری، سیاه» اشاره کرد. او همچنین آثاری چون «رباعیات مولانا»، «غزل‌های سعدی» و «غزل‌های حافظ» را ویرایش کرده است. مجموعه اشعار مصدق توسط #نشر_نگاه منتشر شده است.

❄️ #اسماعیل_شاهرودی (زاده ۱۰ بهمن ۱۳۰۴ ـ درگذشته ۴ آذر ۱۳۶۰) شاعر و نویسنده ایرانی و از نخستین پیروان #نیما_یوشیج محسوب می‌شد که از همان ابتدای کار خود به جریان شعر نو پیوست. از دفترشعرهای وی می‌توان «آخرین نبرد»، «آینده» و «چند کیلومتر و نیمی از واقعیت» را نام برد. مجموعه اشعار شاهرودی توسط #نشر_نگاه منتشر شده است.

❄️ #ریچارد_براتیگان (Richard Brautigan)‏ (زاده 30 ژانویه 1935 - درگذشته 16 سپتامبر 1984) نویسنده و شاعر آمریکایی بود. رمان «صید قزل آلا در آمریکا» اولین و شناخته شده‌ترین اثر اوست. این اثر به همراه آثار دیگری از وی چون «در رویای بابل»، «ژنرال جنوبی اهل بیگ سور» و «در قند هندوانه» در ایران منتشر شده است.
پس از موفقیت «صید قزل‌آلا در آمریکا» براتیگان دیگر هر کتابی می‌توانست منتشر کند و چنین هم کرد. او حتی کتابی به نام «لطفاً این کتاب را بکارید» منتشر کرد که شامل هشت شعر و به همراه هر شعر بسته‌ای بذر بود! بسته‌های باز نشدۀ این مجموعه الان نزد کلکسیونرها چندین هزار دلار خرید و فروش می‌شود. سه شعر از این اشعار با ترجمهٔ #علیرضا_بهنام در کتاب «کلاه کافکا» در ایران منتشر شده‌است. البته بدون بذر!

❄️ #باربارا_تاکمن (Barbara Tuchman) (زاده ۳۰ ژانویه ۱۹۱۲ - درگذشته ۶ فوریه ۱۹۸۹) نویسنده و تاریخ‌نگار آمریکایی بود. در کتاب «تاریخ بی‌خردی، از تروا تا ویتنام»، وی با دستمایه قرار دادن برخی رویدادهای معروف تاریخ جهان از دورهٔ باستان تا امروز سعی کرده‌است به نقد رفتار فرمان‌روایان در مواجهه با این رویدادها بپردازد. این کتاب را #نشر_کارنامه با ترجمه‌‌ی #حسن_کامشاد منتشر کرده است. «توپ‌های ماه اوت» و «برج فرازان» از دیگر آثار منتشر شده وی در ایران هستند.

❄️ #آدلبرت_فن_شامیسو (Adelbert von Chamisso) (زاده ۳۰ ژانویه ۱۷۸۱ - درگذشته ۲۱ آگوست ۱۸۳۸) شاعر، نویسنده و گیاه‌شناس آلمانی بود. از او «مردی که سایه‌اش را فروخت» توسط #عبدالله_توکل و «داستان عجیب اشل میل» توسط #کمال_بهروزکیا به فارسی ترجمه شده است.

❄️ #لوید_الکساندر (Lloyd Alexander) (زاده ۳۰ ژانویه ۱۹۲۴ – درگذشته ۱۷ می ۲۰۰۷) نویسنده آمریکایی بود. این نویسنده پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، اولین کتاب خود را با نام «اعتبار را ولش کن» نوشت. از آثار وی می‌توان به مجموعه‌ی «افسانه‌های پریداین» اشاره کرد. #نشر_تندیس این مجموعه را با ترجمه‌ی #مریم_سیادت منتشر کرده است.
🎂10 بهمن زادروز #حمید_مصدق

حمید مصدق (زاده 10 بهمن ۱۳۱۸ ـ درگذشته ۷ آذر ۱۳۷۷) شاعر و حقوقدان ایرانی بود. از منظومه‌ها و آثار وی می‌توان به «درفش کاویان»، «در رهگذار باد»، «از جدایی‌ها»، «سال‌های صبوری» و «آبی، خاکستری، سیاه» اشاره کرد. او همچنین آثاری چون «رباعیات مولانا»، «غزل‌های سعدی» و «غزل‌های حافظ» را ویرایش کرده است. مجموعه اشعار مصدق توسط نشر نگاه منتشر شده است.
تو بهاری؟
نه بهاران از توست ...

از تو میگیرد وام
هر بهار این همه زیبایی را ...

هوس باغ و بهارانم نیست !
ای بهین باغ و بهارانم
تو ...!

#حمید_مصدق
#شعر_امروز

امشب،
خاک کدام میکده از اشک چشم من،
نمناک می‌شود؟
و جام چندمین،
از دست من نثار رهِ خاک می‌شود؟

ای دوست،
در دشت‌های باز،
اسب سپید خاطره‌ات را،
هی کن!
اینجا،
تا چشم کار می‌کند، آواز بی‌بری‌ست.
در دشت زندگانی ما،
حتی،
حوا فریب، دانه‌ی گندم
ـ نیست

من با کدام امید؟
من بر کدام دشت بتازم؟

مرغان خسته بال،
خو کرده با ملال
افسانه‌ی حیات نمی‌گویند.
و آهوان مانده به بند
از کس ره گریز نمی‌جویند.

هر چند
دیوارِ زانوانِ من اکنون،
سدی‌ست
در پیش سیل حادثه، اما
این سوی زانوان من از اشک چشم‌ها
سیلی‌ست سهمناک.

این لحظه لحظه‌های ملال‌آور
ترجیع‌بند یک نفس اضطراب‌هاست.

افسانه‌ای‌ست آغاز
انجام، قصه‌ای‌ست.
اینجا نگاه‌کن که نه آغازی،
اینجا نگاه کن که نه انجامی‌ست.

این یک دو روزه‌ی زیستن با هزار درد
الحق که سخت مایه‌ی بدنامی‌ست.

✍️#حمید_مصدق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکلمه شعر آبی، خاکستری، سیاه
#حمید_مصدق
با صدای شاعر

۷ آذر سالروز درگذشت #حمید_مصدق
شاعرعاشقانه های سیاه و حقوقدان معاصر
یادش گرامی 🌹
Abi Khakestari Siyah
Hamid Mosadegh
▪️آبی، خاکستری، سیاه
▪️شعر و صدای #حمید_مصدق


https://t.me/ketabkhan0
❤️❤️
Audio
#چالش

#آنلاین_خوانی

#محفل_ادبی_فرزانگان


من صبورم اما،
به خدا دستِ خودم نیست اگر می‌رنجم...
یا اگر شادی زیبای تو را
به غمِ غربتِ چشمانِ خودم می‌بندم...

من صبورم اما،
چه قدَر با همه‌ی عاشقی‌ام محزونم !
وَ به یاد همه‌ی خاطره های گلِ سرخ،
مثل یک شبنم افتاده ز غم مغمومم !

من صبورم اما،
بی‌دلیل از قفس كهنه‌ی شب می‌ترسم...
بی‌دلیل از همه‌ی تیرگی رنگِ غروب...
وَ چراغی كه تو را از شبِ متروکِ دلم دور كند...

من صبورم اما،
آه، این بغض گران
صبر چه می‌داند چیست ... ؟!

#حمید_مصدق


به خوانی:
#ماهورا


تاریخ:
۱۴۰۰/۱۰/۱۴

@mahoora39
چه کسی می‌خواهد، من و تو ما نشویم، خانه‌اش ویران باد!

من اگر ما نشوم، تنهایم، تو اگر ما نشوی، خویشتنی!

از کجا که من و تو، شور یکپارچگی را در شرق، باز برپا نکنیم!
از کجا که من و تو، مشت رسوایان را وا نکنیم!

من اگر برخیزم،، تو اگر برخیزی، همه برمی‌خیزند!
من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی، پنجه در پنجه هر دشمن دون آویزد

دشت‌ها نام تو را می‌گویند، کوهها شعر مرا می‌خوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند

در من این جلوه‌ی اندوه ز چیست؟
در تو این قصه‌ی پرهیز که چه!؟
در من این شعله‌ی عصیان نیاز
در تو دمسردی پاییز که چه؟

حرف را باید زد، درد را باید گفت

سخن از مهر من و جور تو نیست
سخن از متلاشی شدن دوستی است
و عبث بودن پندار سرورآور مهر

سینه‌ام آینه‌ای ست، با غباری از غم
تو به لبخندی از این اینه بزدای غبار

من چه می‌گویم، آه
با تو اکنون چه فراموشی‌ها
با من اکنون چه نشستن‌ها، خاموشی‌هاست
تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من

من اگر برخیزم!
تو اگر برخیزی!
همه برمی‌خیزند ...



#حمید_مصدق
در سحرگاه سر از بالش خوابت بردار !
كاروانهاي فرومانده خواب از چشمت بيرون كن
باز كن پنجره را
تو اگر باز كني پنجره را،
من نشان خواهم داد،
به تو زيبايي را

باز كن پنجره را
من تو را خواهم برد
به سرِ رودِ خروشانِ حيات،
آب اين رود به سرچشمه نمي گردد باز؛
بهتر آنست كه غفلت نكنيم از آغاز.
باز كن پنجره را
-صبح دميد!......

#حمید_مصدق




#درود صبحتان دلنشين 💝
و تو...
آن شعر محالی که هنوز
با دو صد دلهره در حسرت آغاز تو ام
چشم بگشای و مرا باز صدا کن " ای عشق"

که من از لهجه ی چشمان تو
شاعر بشوم

و تو را سطر به سطر
و تو را بیت به بیت
و تو را عشق به عشق...

شاید این بار تو را پیش تو
با مرگ خود آغاز کنم...

#روزنگار، ۷ آذر، درگذشت
#حمید_مصدق

🍃🍂🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به گمانم فردا
روز خوبی باشد
صورت ماه به من می گوید:
گرچه شب تاریک است
دل قوی دار سحر نزدیک است...
#حمید_مصدق

📚 Academic_Library
Night In White Satin
James Last
و ندایی که به من می‌گوید:
گرچه شب تاریک است
دل قوی‌ دار ، سحر نزدیک است !

👤
#حمید_مصدق