پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
308 subscribers
31.5K photos
10.5K videos
7.29K files
8.74K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
@librery
📖👓🖋

«نقل قولها»

اگر كسي خوب و بد را بشناسد هيچ عاملي نمي تواند او را به رفتن راهي ديگر وادار سازد جز راهي كه دانش به او مي نمايد ، و دانش درست چنان نيرومند است كه همواره به ياري آدمي مي شتابد.

افلاطون – پروتاگوراس

نقل قول از دکتر #الهی_قمشه_ای
 


@librery
📚📖👓🖋

#بریده_کتاب

#داستان_سلیمان_و_انگشتری

برگرفته از کتاب مقالات استاد قمشه ای


سلیمان فرزند داوود انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و سلیمان به دولت آن نام دیو پری را تسخیر کرده و به خدمت خود آورده بود چنانچه برای او قصر و ایوان جامه ها و پیکر ها می ساختند، این دیو همان لشکریان نفسند که اگر آزاد باشند آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند و اگر در بند و فرمان سلیمان روح آیند خادم دولت سرای عشق شوند. به قول مولانا:

چون سلیمان باش تا دیوان تو

سنگ برّند از پی فرمان تو

دیو را در بند و زندان باز دار

تا سلیمان وار باشی رازدار

 و به قول عطار نیشابوری :

دیو را وقتی که در زندان کنی

با سلیمان قصد شادروان کنی

#الهی_قمشه_ای

ادامه👇👇👇
@librery
📚📖👓🖋

روزی سلیمان انگشتری خود را به سلیمان سپرد و به گرمابه رفت؛ دیوی از این واقعه باخبر شد، در حال خد را به صورت سلیمان درآورد(و اشاره کردیم که بنا بر افسانه ها دیو و شیطان می توانند به هر شکلی درآیند) و انگشتری را از کنیزک طلب کرد، کنیز انگشتری را به دیو داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و بر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند(از آنکه از سلیمان جز صورتی و خاتمی نمی دیدند) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد و از ماجرا خبر یافت گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته دیوی بیش نیست اما خلق او را انکار کردند و سلیمان که به مُلک اعتنایی نداشت و در عین سلطنت خود را «مسکین و فقیر» می دانست، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد و به قول حافظ شیرازی:

دلی که غیب نمایست و جام جم دارد

ز خاتمی که دلی گم شود چه غم دارد؟

 

و در جایی دیگر می گوید:

کی سلیمان را زیان شد گر شد او ماهی فروش؟

اهرمن گر ملک بستد اهرمن بُد اهرمن

#الهی_قمشه_ای

ادامه👇👇👇
@librery
📚📖👓🖋

اما دیو چون به تلبیس و حیل بر تخت نشست و مردم انگشتری با وی دیدند و ملک بر او مقرر شد روزی از بیم آنکه مبادا انگشتری بار دیگر به دست سلیمان افتد آن را در دریا افکند تا به کلی از میان برود و خود به اعتبار پیشین بر مردم حکومت کند. چون مدتی بدینسان بگذشت مرم آن لطف و صفای سلیمانی را در رفتار وی ندیدند و در دل گفتند:

 

که زنهار ازین مکر و دستار و ریو

به جای سلیمان نشتن چو ریو

 

و بتدریج ماهیت ظلمانی دیو بر مردم آشکار شد و جمله دل از او بگردانیدند و در کمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند و سلیمان حقیقی را بر جای او نشانند که به گفته ی حافظ:

اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش

که به تلبیس و حیل دیو سلیمان نشود

 

و در جایی دیگر می گوید:

به جز شکر دهنی مایه هاست خوبی را

به خاتمی نتوان زد دم سلیمانی

 

و به زبان مولانا:

دیو گر خود را سلیمان نام کرد

ملک برد و مملکت آرام کرد

«صورت» کار سلیمان دیده بود

صورت اندر سر دیوی می نمود

خلق گفتند این سلیمان بی صفاست

از سلیمان تا سلیمان فرقهاست

#الهی_قمشه_ای

 
@librery
📚📖👓🖋


 در این احوال سلیمان همچنان بر لب آب ماهی می گرفت، روزی ماهیی را بشکافت و از قضا خاتم(انگشتر) گم شده را در شکم ماهی یافت و بر دست کرد:

 

آن بخت که باشد کاید به لب جویی

تا آب خورد ناگه و عکس قمر یابد

یا همچون سلیمان بشکافت ماهی را

اندر شکم ماهی او خاتم زر یابد

 

سلیمان به شهر نیامد ولی مردم از این ماجرا خبر شدند و فهمیدند که سلیمان حقیقی با خاتم سلیمانی بیرون شهر است؛ پس در سیزده نوروز بر دیو بشوریدند و همه از شهر بیرون آمدند تا سلیمان را به تخت بازگردانند و این روز بخلاف تصور عام روزی فرخنده و مبارک است و بحقیقت روز سلیمان بهار است و نُحوست آن کسی راست که با دیو بسازد و در طلب سلیمان از شهر بیرون نیاید:

 

وقت آن است که مردم ره صحرا گیرند

خاصه اکنون که بهار آمد و فروردین است

#الهی_قمشه_ای

 
@librery
📚📖👓🖋


و شاید رسم خوردن ماهی در شب نوروز تجدید خاطره ای از یافتن نگین سلیمان و رمزی از تلاش انسان برای وصول به اسم اعظم عشق باشد که با نوروز و رستاخیز بهار همراه است و از همین روی نسیم نوروزی نرد عارفان همان نفس رحمانی عشق است که از کوی یار می آید و چراغ دل را می افروزد:

زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی

ازین باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

 

توصیه ی مولانا نیز همین است:

در بهاران جامه از تن بر کنید

تن برهنه جانب گلشن روید

گفت پیغمبر ز سرمای بهار

تن مپوشانید یاران زینهار

زآنکه با جان شما آن می کند

کان بهاران با درختان می کند

پس غنیمت باشد آن سرمای او

در جهان بر عارفانِ وقت جو



بر گفته از کتاب «مقالات»،

دکتر #الهی_قمشه_ای
@parnian_khyal
Forwarded from Deleted Account
⭐️
درون آدمها را؛

در زمان عصبانیت بشناس
حرفهایی که آدمها
در زمان عصبانیت به شما میزنند
واقعی ترین نظر آنها
در مورد شماست...

#الهی_قمشه_ای
Forwarded from gelavizh
#کلام

" معرفت، محبت، عشق "

محبت چون به غایت رسد آن را عشق خوانند
و عشق خاص تر از محبت است
زیرا که همه عشقی محبت باشد، اما همه محبتی عشق نباشد
و محبت خاص تر از معرفت است
زیرا که هر محبتی معرفت باشد، اما همه معرفتی محبت نباشد.
پس اول پایه معرفت باشد و دوم پایه محبت و سوم پایه عشق.
و به عالم عشق که بالای همه است نتوان رسیدن،
تا از معرفت و محبت دو پایۀ نردبان نسازد.
و معنی خُطوَتیْنِ وَ قَد وَصَلْت این است.
سهروردی، مجموعه آثار

▪️این محبت هم نتیجۀ دانش است
کی گزافه بر چنین تختی نشست
دانش ناقص کجا این عشق زاد
عشق زاید ناقص، اما بر جماد
#حضرت_مولانا
▪️در تک آن راه دو منزل شدم
تا به یکی تک به در دل شدم
#نظامی
#متون_عرفانی_به_زبان_فارسی
#الهی_قمشه_ای
┏━━ 📖 ━━┓