Forwarded from احمد شاملو
صحنه‌ای در گورستان «امام‌زاده طاهر» کرج هرگز از یادم نخواهد رفت:
چند جوان [دختر و پسر] گرد آمده‌اند دورِ گور شاعر. نشسته‌اند روی زمین، یا ایستاده‌اند همان‌جا. هر یک کتابی از شاملو در دست دارد و آن را ورق می‌زند. دختری انگشت سبابه بر سنگ گور نهاده، به همان وضع و حالتِ قرائتِ فاتحه برای آمرزش روحِ درگذشته... و زیر لب، به‌زمزمه، شعری از شاعر را می‌خوانَد:
هرگز از مرگ نهراسیده‌ام
اگرچه دستانش از ابتذال شکننده‌تر بود...
✍️ ناصر زراعتی
و ما به یاد می‌آوریم:
«در مفصلِ انسان و خدا
آری
در مفصلِ خاک و پوکم کومه‌یی نااستوار هست،
و بادی که بر لُجِّه‌ی تاریک می‌گذرد
بر ایوانِ بی‌رونقِ سردم
جاروب می‌کشد.
بردگانِ عالی‌جاه را دیده‌ام من
در کاخ‌های بلند
که قلاده‌های زرین به گردن داشته‌اند
و آزاده‌مَردُم را
در جامه‌های مرقع
که سرودگویان
پیاده به مقتل می‌رفتند...»
آن شاعرِ آزاده‌مردم را به یاد می‌آوریم؛ رغمارغم مقتل‌های زمین و بردگان چندچهرهٔ قلاّده‌زرین که نه توانستند نه می‌توانند خدشه‌ای بر چهرهٔ او که «تجسد وظیفه» و «بامداد است سرانجام» بیندازند. او را به یاد می‌آوریم و همهٔ به‌مقتل‌رفتگان را و همهٔ افتادگان را به یاد می‌آوریم. او را به یاد می‌آوریم تا از یاد نبریم. تا بگوییم از یاد نمی‌بریم. اگر بگوییم این قطعهٔ کوتاه نیز پاسخی‌ست به طنین همیشهٔ آن کلام، بیراه نگفته‌ایم. طنینِ آن کلام زخم‌خونِ تاریخ دربه‌دری که همچنان از پسِ سال‌ها به گوش می‌رسد: «به یاد آر!»
📝 در این پادکست آثارِ #پیمان_یزدانیان، #احمد_پژمان، #انیو_موریکونه و #Adagio معروفِ توماسو آلبینونی را برای فضاسازی به کار گرفته و از مستند ویدیوییِ #کلام_آخر ساختهٔ #مسلم_منصوری نیز بهره برده‌ایم. این پادکست تقدیم می‌شود به بانو آیدا سرکیسیان.
■ با همکاری «وب‌سایت رسمی احمد شاملو» و «گروه رادیولوژی»
@ShamlouHouse ■ @Radiolozhi ■ instagram.com/shamlouhouse ■ instagram.com/Radiolozhi
چند جوان [دختر و پسر] گرد آمده‌اند دورِ گور شاعر. نشسته‌اند روی زمین، یا ایستاده‌اند همان‌جا. هر یک کتابی از شاملو در دست دارد و آن را ورق می‌زند. دختری انگشت سبابه بر سنگ گور نهاده، به همان وضع و حالتِ قرائتِ فاتحه برای آمرزش روحِ درگذشته... و زیر لب، به‌زمزمه، شعری از شاعر را می‌خوانَد:
هرگز از مرگ نهراسیده‌ام
اگرچه دستانش از ابتذال شکننده‌تر بود...
✍️ ناصر زراعتی
و ما به یاد می‌آوریم:
«در مفصلِ انسان و خدا
آری
در مفصلِ خاک و پوکم کومه‌یی نااستوار هست،
و بادی که بر لُجِّه‌ی تاریک می‌گذرد
بر ایوانِ بی‌رونقِ سردم
جاروب می‌کشد.
بردگانِ عالی‌جاه را دیده‌ام من
در کاخ‌های بلند
که قلاده‌های زرین به گردن داشته‌اند
و آزاده‌مَردُم را
در جامه‌های مرقع
که سرودگویان
پیاده به مقتل می‌رفتند...»
آن شاعرِ آزاده‌مردم را به یاد می‌آوریم؛ رغمارغم مقتل‌های زمین و بردگان چندچهرهٔ قلاّده‌زرین که نه توانستند نه می‌توانند خدشه‌ای بر چهرهٔ او که «تجسد وظیفه» و «بامداد است سرانجام» بیندازند. او را به یاد می‌آوریم و همهٔ به‌مقتل‌رفتگان را و همهٔ افتادگان را به یاد می‌آوریم. او را به یاد می‌آوریم تا از یاد نبریم. تا بگوییم از یاد نمی‌بریم. اگر بگوییم این قطعهٔ کوتاه نیز پاسخی‌ست به طنین همیشهٔ آن کلام، بیراه نگفته‌ایم. طنینِ آن کلام زخم‌خونِ تاریخ دربه‌دری که همچنان از پسِ سال‌ها به گوش می‌رسد: «به یاد آر!»
📝 در این پادکست آثارِ #پیمان_یزدانیان، #احمد_پژمان، #انیو_موریکونه و #Adagio معروفِ توماسو آلبینونی را برای فضاسازی به کار گرفته و از مستند ویدیوییِ #کلام_آخر ساختهٔ #مسلم_منصوری نیز بهره برده‌ایم. این پادکست تقدیم می‌شود به بانو آیدا سرکیسیان.
■ با همکاری «وب‌سایت رسمی احمد شاملو» و «گروه رادیولوژی»
@ShamlouHouse ■ @Radiolozhi ■ instagram.com/shamlouhouse ■ instagram.com/Radiolozhi
Forwarded from gelavizh
#کلام
" معرفت، محبت، عشق "
محبت چون به غایت رسد آن را عشق خوانند
و عشق خاص تر از محبت است
زیرا که همه عشقی محبت باشد، اما همه محبتی عشق نباشد
و محبت خاص تر از معرفت است
زیرا که هر محبتی معرفت باشد، اما همه معرفتی محبت نباشد.
پس اول پایه معرفت باشد و دوم پایه محبت و سوم پایه عشق.
و به عالم عشق که بالای همه است نتوان رسیدن،
تا از معرفت و محبت دو پایۀ نردبان نسازد.
و معنی خُطوَتیْنِ وَ قَد وَصَلْت این است.
سهروردی، مجموعه آثار
▪️این محبت هم نتیجۀ دانش است
کی گزافه بر چنین تختی نشست
دانش ناقص کجا این عشق زاد
عشق زاید ناقص، اما بر جماد
#حضرت_مولانا
▪️در تک آن راه دو منزل شدم
تا به یکی تک به در دل شدم
#نظامی
#متون_عرفانی_به_زبان_فارسی
#الهی_قمشه_ای
┏━━ 📖 ━━┓
" معرفت، محبت، عشق "
محبت چون به غایت رسد آن را عشق خوانند
و عشق خاص تر از محبت است
زیرا که همه عشقی محبت باشد، اما همه محبتی عشق نباشد
و محبت خاص تر از معرفت است
زیرا که هر محبتی معرفت باشد، اما همه معرفتی محبت نباشد.
پس اول پایه معرفت باشد و دوم پایه محبت و سوم پایه عشق.
و به عالم عشق که بالای همه است نتوان رسیدن،
تا از معرفت و محبت دو پایۀ نردبان نسازد.
و معنی خُطوَتیْنِ وَ قَد وَصَلْت این است.
سهروردی، مجموعه آثار
▪️این محبت هم نتیجۀ دانش است
کی گزافه بر چنین تختی نشست
دانش ناقص کجا این عشق زاد
عشق زاید ناقص، اما بر جماد
#حضرت_مولانا
▪️در تک آن راه دو منزل شدم
تا به یکی تک به در دل شدم
#نظامی
#متون_عرفانی_به_زبان_فارسی
#الهی_قمشه_ای
┏━━ 📖 ━━┓
#کلام_مربی
مهربانی غنی ترین و قویترین بال پرواز به قله های انسانیت هر انسانی است. مهربانی یعنی چاله دردهایت را به چاه هایی از معرفت تبدیل کنی...
مسافر!
خوب یادمان باشد هر چاهی که عمیق تر می شود، سخاوت بیشتر می یابد و هر ضربه کلنگ سبب عمیق تر شدن وجود توست. مهربانی آغاز ساخت بنای رفیع بخشش و بخشیدن است.💖🌱
#فقط_آویزان_خودت_شو
#محمود_پیرحیاتی
💚مدرسه تحول فردی
مهربانی غنی ترین و قویترین بال پرواز به قله های انسانیت هر انسانی است. مهربانی یعنی چاله دردهایت را به چاه هایی از معرفت تبدیل کنی...
مسافر!
خوب یادمان باشد هر چاهی که عمیق تر می شود، سخاوت بیشتر می یابد و هر ضربه کلنگ سبب عمیق تر شدن وجود توست. مهربانی آغاز ساخت بنای رفیع بخشش و بخشیدن است.💖🌱
#فقط_آویزان_خودت_شو
#محمود_پیرحیاتی
💚مدرسه تحول فردی
#کلام_روز
#تولدی_دیگر
آدم‌ها فکر می کنند اگر یک بار
دیگر #متولد شوند،
#جور دیگری زندگی می کنند،
شاد و خوشبخت و #کم اشتباه
خواهند بود.
فکر می کنند می توانند همه چیز
را از #نو بسازند، محکم و بی نقص
اما #حقیقت ندارد.
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی
کردن را داشتیم اگر #قدرت_تغییر
کردن را داشتیم،
اگر آدمِ ساختن بودیم از همین
#جای_زندگیمان به بعد را
می ساختيم.
#آنتوان_دوسنت_اگزوپری
#تولدی_دیگر
آدم‌ها فکر می کنند اگر یک بار
دیگر #متولد شوند،
#جور دیگری زندگی می کنند،
شاد و خوشبخت و #کم اشتباه
خواهند بود.
فکر می کنند می توانند همه چیز
را از #نو بسازند، محکم و بی نقص
اما #حقیقت ندارد.
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی
کردن را داشتیم اگر #قدرت_تغییر
کردن را داشتیم،
اگر آدمِ ساختن بودیم از همین
#جای_زندگیمان به بعد را
می ساختيم.
#آنتوان_دوسنت_اگزوپری