Forwarded from اتچ بات
#یکشنبه_های_کتاب
#قلبم_راباقلبت_میزان_میکنم
#پرویز_شاپور
#کاریکلماتور
کلاهم را در عمرم یکبار #قاضی کردم #رشوه_گیر از آب در آمد...
#الف_بامداد به طنز نوشته های کوتاه اما اغلب جانکاه ِ شاپور #کاریکلماتور نام داد کاریکاتوری که به کلمات پدید می آیند
و گویا مبدع این کار همچنان سرآمد این کار باقی مانده است.
#پرویز_شاپور با همه ی بی حرفی و کم رنگی اش در سپهر ادبیات و بویژه طنز ایران چهره ای است پررنگ تر از بسیاری که در پاریس و لندن و ال.ای و... نشسته اند و در #صدسال_تنهاییشان همچنان آروغ های روشنفکرمآبانه میزنند..
راز این حضور ماندگار، که نه مریدان ِداخلی حلواحلواش میکنند و نه #غارتگر_پیر در#اژدهای بی بی سی اش مستند پررنگ ولعاب میسازد در چیست؟!
به این رازها فکر کنیم تا بعد...
به هرحال مجموعه کاریکلماتورهای شاپور را #مروارید بارها به چاپ سپرده، مجابی و عمران صلاحی و.. بر آن یادداشت نوشته اند و شش سالی پس از مرگ غریبانه ی نویسنده اش(۱۳۷۸) به بازار آمد.
چند جمله از #شاپور را بخوانید تا عمق شگفت آور طنز تلخ و شاعرانگی شیرینش را دریابید و کتاب را بخرید...
گرچه دیگر #کامی ِ#فروغ و#پرویز هم نیست که حق التالیفهای نداده را بگیرند ارشاد هم که کلی کتاب ِ پوسانده دارد در بخش سانسورش..
چرا که #کامیار نیز دوماه قبل در حبس و تنهایی خویش درگذشت..
شاید روزی کتاب دیگری از #شاپور با نام کسی دیگر چاپ شود..دنیا را چه دیدی؟!
#دنیا قفس بزرگی است.
#در ِ قفس، پرنده ی محبوس را هوایی میکند.
#تا دسته چک توی جیبم نباشد به کسی چک نمی زنم.
#در زمان انقلاب فرانسه ریشم را با گیوتین اصلاح میکردم.
#ماهی از عرض رودخانه به دریا نمیرسد.
#در زمستان کفن پشمی میپوشم.
#سایه ام حوصله ندارد مرا دنبال کند.
#برای گربه تحقیرآمیز است با مرگ موش خودکشی کند.
#سلام کردن آسان تر از سلام نکردن است.
#زبانم فیلتر دارد.
#من به پاندول ساعت بیشتر از مجسمه ی آزادی معتقدم چون حرکت دارد.
#ابر در خودش بارید....
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#قلبم_راباقلبت_میزان_میکنم
#پرویز_شاپور
#کاریکلماتور
کلاهم را در عمرم یکبار #قاضی کردم #رشوه_گیر از آب در آمد...
#الف_بامداد به طنز نوشته های کوتاه اما اغلب جانکاه ِ شاپور #کاریکلماتور نام داد کاریکاتوری که به کلمات پدید می آیند
و گویا مبدع این کار همچنان سرآمد این کار باقی مانده است.
#پرویز_شاپور با همه ی بی حرفی و کم رنگی اش در سپهر ادبیات و بویژه طنز ایران چهره ای است پررنگ تر از بسیاری که در پاریس و لندن و ال.ای و... نشسته اند و در #صدسال_تنهاییشان همچنان آروغ های روشنفکرمآبانه میزنند..
راز این حضور ماندگار، که نه مریدان ِداخلی حلواحلواش میکنند و نه #غارتگر_پیر در#اژدهای بی بی سی اش مستند پررنگ ولعاب میسازد در چیست؟!
به این رازها فکر کنیم تا بعد...
به هرحال مجموعه کاریکلماتورهای شاپور را #مروارید بارها به چاپ سپرده، مجابی و عمران صلاحی و.. بر آن یادداشت نوشته اند و شش سالی پس از مرگ غریبانه ی نویسنده اش(۱۳۷۸) به بازار آمد.
چند جمله از #شاپور را بخوانید تا عمق شگفت آور طنز تلخ و شاعرانگی شیرینش را دریابید و کتاب را بخرید...
گرچه دیگر #کامی ِ#فروغ و#پرویز هم نیست که حق التالیفهای نداده را بگیرند ارشاد هم که کلی کتاب ِ پوسانده دارد در بخش سانسورش..
چرا که #کامیار نیز دوماه قبل در حبس و تنهایی خویش درگذشت..
شاید روزی کتاب دیگری از #شاپور با نام کسی دیگر چاپ شود..دنیا را چه دیدی؟!
#دنیا قفس بزرگی است.
#در ِ قفس، پرنده ی محبوس را هوایی میکند.
#تا دسته چک توی جیبم نباشد به کسی چک نمی زنم.
#در زمان انقلاب فرانسه ریشم را با گیوتین اصلاح میکردم.
#ماهی از عرض رودخانه به دریا نمیرسد.
#در زمستان کفن پشمی میپوشم.
#سایه ام حوصله ندارد مرا دنبال کند.
#برای گربه تحقیرآمیز است با مرگ موش خودکشی کند.
#سلام کردن آسان تر از سلام نکردن است.
#زبانم فیلتر دارد.
#من به پاندول ساعت بیشتر از مجسمه ی آزادی معتقدم چون حرکت دارد.
#ابر در خودش بارید....
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
Telegram
attach 📎
Forwarded from محسن یارمحمدی
#ماوعاشورا
دریادداشت پیشین از #بهارسبزوبهارسرخ سخن گفتم 👆 👆
اکنون به مناسبت بهارسرخ عاشورا بیان چند نکته را ضروری میدانم:
- وقتی در پنج شش سالگی #ماهی_سیاه_کوچولو را میخواندم افتادم در جستجوی #دریا، حالا پس از گذشت حدود چهل سال این جستجوی توام با مطالعه و دقت و تعمق و درک و دریافت به من بسیاری چیزها را یاد داده است.
اینکه ساحات انسان، آیینها و باورهایش (بویژه انسان ایرانی) آنقدر قدمت دارد و عمیق و گسترده و پیچده هست که مرا به دادن فتوا و حکم نکشاند. چنانکه جوجکگان تازه سر از تخم درکرده یا بزرگان به محضر سیمرغ رسیده و مدرسه ساز میکنند و دعوت به فلان کار و بهمان کار میکنند.
من فقط دعوت میکنم به حرکت و تدوام این جستجو...
اما در این جستجوها در کنار بسیاری عناوین که باید در بررسی یک پدیده ی انسانی بکار بست چهار سرفصل مهم را اساسی تر میدانم:
۱- #اسطوره ۲- #افسانه ۳- #تاریخ
۴- #خرافه
بگویم که هرچهار اینها از نظر من #فطری است. یعنی در هسته ی انسانیت #بارشده و چون این هسته یا دانه میترکد تا تصویرکند انسان را، و رشد و #شدن را، اینها در خود دارد. شاید چیزی که جدیدترها #آنتولوژیک میگویند.
در بررسی هر آیین پایدار و گسترده ای مانند #نوروز # یلدا #عاشورا و... جدای از سرفصل #آیین باید این چهار ستون اصلی، تعریف و ساخته شوند تا بنای نظریه ی ما استحکام بیشتری داشته باشد.
حقیقتش دهها صفحه دراین باره امروز نوشتم اما قابل ارائه دراین رسانه نیست و مجال بسیار میطلبد.
اما حرفم این است هرکس بدون در نظر گرفتن این چهارستون به #عاشورا نگاه کند بنایی ساخته که سست خواهد بود چون #عاشورا آیینی است که در این چهار ساحت شگفت به شکلهای مختلف و حتا متضاد چهره خواهد نمود.
#عاشورا یک متن است. متنی به قدمت #اسطوره که #خرافه پرستان هم در تعبیر و تفسیر و گرامیداشتش کارها کرده اند.
اگر در این متن قرار است #قرار بگیریم کاری بسیار بزرگ پیش رو داریم.
جوینده یابنده است...
الحمدلله اولا و آخرا
@Niyazestanbarani
دریادداشت پیشین از #بهارسبزوبهارسرخ سخن گفتم 👆 👆
اکنون به مناسبت بهارسرخ عاشورا بیان چند نکته را ضروری میدانم:
- وقتی در پنج شش سالگی #ماهی_سیاه_کوچولو را میخواندم افتادم در جستجوی #دریا، حالا پس از گذشت حدود چهل سال این جستجوی توام با مطالعه و دقت و تعمق و درک و دریافت به من بسیاری چیزها را یاد داده است.
اینکه ساحات انسان، آیینها و باورهایش (بویژه انسان ایرانی) آنقدر قدمت دارد و عمیق و گسترده و پیچده هست که مرا به دادن فتوا و حکم نکشاند. چنانکه جوجکگان تازه سر از تخم درکرده یا بزرگان به محضر سیمرغ رسیده و مدرسه ساز میکنند و دعوت به فلان کار و بهمان کار میکنند.
من فقط دعوت میکنم به حرکت و تدوام این جستجو...
اما در این جستجوها در کنار بسیاری عناوین که باید در بررسی یک پدیده ی انسانی بکار بست چهار سرفصل مهم را اساسی تر میدانم:
۱- #اسطوره ۲- #افسانه ۳- #تاریخ
۴- #خرافه
بگویم که هرچهار اینها از نظر من #فطری است. یعنی در هسته ی انسانیت #بارشده و چون این هسته یا دانه میترکد تا تصویرکند انسان را، و رشد و #شدن را، اینها در خود دارد. شاید چیزی که جدیدترها #آنتولوژیک میگویند.
در بررسی هر آیین پایدار و گسترده ای مانند #نوروز # یلدا #عاشورا و... جدای از سرفصل #آیین باید این چهار ستون اصلی، تعریف و ساخته شوند تا بنای نظریه ی ما استحکام بیشتری داشته باشد.
حقیقتش دهها صفحه دراین باره امروز نوشتم اما قابل ارائه دراین رسانه نیست و مجال بسیار میطلبد.
اما حرفم این است هرکس بدون در نظر گرفتن این چهارستون به #عاشورا نگاه کند بنایی ساخته که سست خواهد بود چون #عاشورا آیینی است که در این چهار ساحت شگفت به شکلهای مختلف و حتا متضاد چهره خواهد نمود.
#عاشورا یک متن است. متنی به قدمت #اسطوره که #خرافه پرستان هم در تعبیر و تفسیر و گرامیداشتش کارها کرده اند.
اگر در این متن قرار است #قرار بگیریم کاری بسیار بزرگ پیش رو داریم.
جوینده یابنده است...
الحمدلله اولا و آخرا
@Niyazestanbarani
#یاددشتی_درستایش_ناامیدی
#ماهی_سیاه_صمد_یا_کرم_شبتاب
شاید چند و چون وجود ما آدمیان در نوجوانی شکل میگیرد و بسته میشود. گو اینکه برخی معتقدند ما از پنج شش سالگی به بعد دیگر تغییری بنیادین نمی کنیم بلکه غالبا دانه ها و نهالهای خصایصی را که در سرزمین وجود خویش کاشته ایم و کاشته اند رشد می دهیم و ستبر می کنیم.
راستش را بخواهید من هم معتقد به همین نگاهم.. زندگی خود و نزدیکانم را اغلب با دقتی بسیار مد نظر داشته ام و میبینم مثلا من در نوجوانی خبردار شدم جامعه مان تحول شگفتی نخواهد داشت و بعد از سی سال میبینم درست فکر کرده ام. آری تحول بوده اما بسیار بطیء و آرام.. سی سال پیش شاید پانصدر هزار نفر تحصیلات لیسانس و بالاتر داشتند و الان به گمانم بیش از ده پانزده میلیون باشد اما این تحول چندان بنیادهای جامعه و افراد را تغییر نداده..
میزان، مطالعه، تفکر، نقد، فهم، کار، و... شاخصه هایی که باید محصول آن تحصیلات میبود کم پیش رفته گاه متوقف مانده و در مواردی ( میزان مطالعه) پس رفت داشته...
در عوض توهم دانای کل بودن، فهمیدگی، خودخداپنداری، توهم راهنما بودن، ادعای بسیار داشتن، ناراضی بودن و... جهش چشم گیری داشته است.
چون الان همه کارشناسند طبعا کارهایی را دون شان خود میپندارند و برخی کارها یا روی زمین میماند یا کسی انجامش میدهد که ازیشان شایسته تر نیست و...
حالا حرفم این بود در همان نوجوانی چشم بستم بر امید داشتن به بیرون و به خود گفتم: اگر چیزی و چیزهایی را نیک میدانی بزرگترین هنرت این خواهد بود که در آن راستا تلاش کنی، عمر بگذاری و..
شاید در این نگاه و ایجاد این تصمیم کرم شبتاب #صمد_بهرنگی و نیز خود #ماهی_سیاه_کوچولو بی تاثیر نبوده باشد که کتاب بالینی من بود نوشته های صمد از شش تا ده دوازده سالگی ولی به هرحال امروز در میانسالی برهمانیم که بودیم و همان خواهد بود.شاید این یادداشت را نوشتم برای آن عزیز جوانتری که شور تغییر کردن و تغییر دادن در وجودش زبانه میکشد. و خواستم ترجیع بند زندگی ام را برایش بگویم:
هیچ تغییر شگفتی، هیچ دگرگونی بزرگ و خوشایندی در چشم انداز انسان اتفاق نخواهد افتاد تغییرات جهان بیرون بسیار کند است از تغییراتی که ممکن است ما درخویش ایجاد کنیم. یک دلیل واضحش #زمان است. ملت یا جامعه مفهومی بسیار فربه و کلان است زمان برای تحولات بنیادین ( و نه صوری که مثال زدم) بسیار میخواهد.. اما ما به عنوان یک انسان زمانمان به قول #شاملو بیشرمانه اندک است.. باید برای زندگی خویش کاری کردتا شرمساری اندک شود.
نگران مسوولیت اجتماعی هم نباش آن کرم شبتاب اگر ده تا، صدتا، هزارتا میشد جهان اینقدر تاریک نمی ماند...
#محسن_یارمحمدی
همیشه_جستجوگر_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ماهی_سیاه_صمد_یا_کرم_شبتاب
شاید چند و چون وجود ما آدمیان در نوجوانی شکل میگیرد و بسته میشود. گو اینکه برخی معتقدند ما از پنج شش سالگی به بعد دیگر تغییری بنیادین نمی کنیم بلکه غالبا دانه ها و نهالهای خصایصی را که در سرزمین وجود خویش کاشته ایم و کاشته اند رشد می دهیم و ستبر می کنیم.
راستش را بخواهید من هم معتقد به همین نگاهم.. زندگی خود و نزدیکانم را اغلب با دقتی بسیار مد نظر داشته ام و میبینم مثلا من در نوجوانی خبردار شدم جامعه مان تحول شگفتی نخواهد داشت و بعد از سی سال میبینم درست فکر کرده ام. آری تحول بوده اما بسیار بطیء و آرام.. سی سال پیش شاید پانصدر هزار نفر تحصیلات لیسانس و بالاتر داشتند و الان به گمانم بیش از ده پانزده میلیون باشد اما این تحول چندان بنیادهای جامعه و افراد را تغییر نداده..
میزان، مطالعه، تفکر، نقد، فهم، کار، و... شاخصه هایی که باید محصول آن تحصیلات میبود کم پیش رفته گاه متوقف مانده و در مواردی ( میزان مطالعه) پس رفت داشته...
در عوض توهم دانای کل بودن، فهمیدگی، خودخداپنداری، توهم راهنما بودن، ادعای بسیار داشتن، ناراضی بودن و... جهش چشم گیری داشته است.
چون الان همه کارشناسند طبعا کارهایی را دون شان خود میپندارند و برخی کارها یا روی زمین میماند یا کسی انجامش میدهد که ازیشان شایسته تر نیست و...
حالا حرفم این بود در همان نوجوانی چشم بستم بر امید داشتن به بیرون و به خود گفتم: اگر چیزی و چیزهایی را نیک میدانی بزرگترین هنرت این خواهد بود که در آن راستا تلاش کنی، عمر بگذاری و..
شاید در این نگاه و ایجاد این تصمیم کرم شبتاب #صمد_بهرنگی و نیز خود #ماهی_سیاه_کوچولو بی تاثیر نبوده باشد که کتاب بالینی من بود نوشته های صمد از شش تا ده دوازده سالگی ولی به هرحال امروز در میانسالی برهمانیم که بودیم و همان خواهد بود.شاید این یادداشت را نوشتم برای آن عزیز جوانتری که شور تغییر کردن و تغییر دادن در وجودش زبانه میکشد. و خواستم ترجیع بند زندگی ام را برایش بگویم:
هیچ تغییر شگفتی، هیچ دگرگونی بزرگ و خوشایندی در چشم انداز انسان اتفاق نخواهد افتاد تغییرات جهان بیرون بسیار کند است از تغییراتی که ممکن است ما درخویش ایجاد کنیم. یک دلیل واضحش #زمان است. ملت یا جامعه مفهومی بسیار فربه و کلان است زمان برای تحولات بنیادین ( و نه صوری که مثال زدم) بسیار میخواهد.. اما ما به عنوان یک انسان زمانمان به قول #شاملو بیشرمانه اندک است.. باید برای زندگی خویش کاری کردتا شرمساری اندک شود.
نگران مسوولیت اجتماعی هم نباش آن کرم شبتاب اگر ده تا، صدتا، هزارتا میشد جهان اینقدر تاریک نمی ماند...
#محسن_یارمحمدی
همیشه_جستجوگر_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹