فقط عشق فتح مي کند
زیرا فقط عشق مي داند چگونه تسلیم باشد.
به همین دلیل است که عشق فتح ميکند.
عشق پيروز مي شود ،زیرا کلید راز را مي شناسد:
که فقط یک پيروزي با هستي وجود دارد و آن تسلیم شدن به آن است.
کل کیهان به تو تسلیم مي شود
کیهان فقط یک پاسخ است.
هر کاري مي کني ،کیهان آن را اکو ميکند.
کیهان واقعاً کاري بر تو انجام ميدهد،
اگر سعي کني بر طبیعت فاتح شوي،
برخورد مي آفریني.
طبیعت با برخورد پاسخ ميدهد.
طبیعت چهره ي خودت است،
در کل منعکس شده است.
اگر مبارزه نکني ، طبیعت مبارزه نميکند. اگر آماده ي تسلیم باشي،طبیعت به تو تسلیم خواهد شد.
این نگرش تسلیم به هستي،
#نیایش_است.
این نگرش تسلیم به عنوان کل،
تو را نیز کل ميسازد.
#بخاطر_بسپار:
تو از هستي متولد شده اي
هستي مادر تو است
کساني که خدا را ((پدر)) مينامند اشتباه ميکنند. این فقط نگرشي مرد سالارانه است.
خدا پدر نیست، خدا مادر است،
زیرا ما از خدا متولد شده ایم.
#کل_هستی_زهدان_است.
آدمي، از آن بیرون آمده، و سپس در نهایت دوباره به درون آن ميرود.
مانند موجي در اقیانوس ، مي پرد و بعد باز ميگردد
اگر موج با اقیانوس کشمکش کند احمق است. بدیهي است که دیوانه ميشود
و ما دیوانه شده ایم
این دیوانگي باید انداخته شود
پس اولین نکته اي که باید به یاد سپرده شود:
اگر واقعاً بخواهي عميقاً به درون سرور بروي، نگرش تهاجمي و وحشیانه نسبت به هستي به کار تو نمي آيد.
بلکه نگرش #عاشقانه_و_تسلیم شدن به کار مي آید.
#اشو
#کتاب_کیمیاگري_نوین
زیرا فقط عشق مي داند چگونه تسلیم باشد.
به همین دلیل است که عشق فتح ميکند.
عشق پيروز مي شود ،زیرا کلید راز را مي شناسد:
که فقط یک پيروزي با هستي وجود دارد و آن تسلیم شدن به آن است.
کل کیهان به تو تسلیم مي شود
کیهان فقط یک پاسخ است.
هر کاري مي کني ،کیهان آن را اکو ميکند.
کیهان واقعاً کاري بر تو انجام ميدهد،
اگر سعي کني بر طبیعت فاتح شوي،
برخورد مي آفریني.
طبیعت با برخورد پاسخ ميدهد.
طبیعت چهره ي خودت است،
در کل منعکس شده است.
اگر مبارزه نکني ، طبیعت مبارزه نميکند. اگر آماده ي تسلیم باشي،طبیعت به تو تسلیم خواهد شد.
این نگرش تسلیم به هستي،
#نیایش_است.
این نگرش تسلیم به عنوان کل،
تو را نیز کل ميسازد.
#بخاطر_بسپار:
تو از هستي متولد شده اي
هستي مادر تو است
کساني که خدا را ((پدر)) مينامند اشتباه ميکنند. این فقط نگرشي مرد سالارانه است.
خدا پدر نیست، خدا مادر است،
زیرا ما از خدا متولد شده ایم.
#کل_هستی_زهدان_است.
آدمي، از آن بیرون آمده، و سپس در نهایت دوباره به درون آن ميرود.
مانند موجي در اقیانوس ، مي پرد و بعد باز ميگردد
اگر موج با اقیانوس کشمکش کند احمق است. بدیهي است که دیوانه ميشود
و ما دیوانه شده ایم
این دیوانگي باید انداخته شود
پس اولین نکته اي که باید به یاد سپرده شود:
اگر واقعاً بخواهي عميقاً به درون سرور بروي، نگرش تهاجمي و وحشیانه نسبت به هستي به کار تو نمي آيد.
بلکه نگرش #عاشقانه_و_تسلیم شدن به کار مي آید.
#اشو
#کتاب_کیمیاگري_نوین
#سوال_از_اشو
این اشتیاق وافر در من چیست که هیچ رابطه ای نمیتواند مرا راضی کند ، هیچ اشکی راحتم نمیکند و با رویاها و ماجراجوییهای بسیار و زیبا ، تغییر نمیکند؟
#پاسخ
پریم کاویتا ، همینطور است، نه تنها در مورد تو، بلکه در مورد هرکسی که کمی هوشمندی داشته باشد.
آن در مردم احمق آشکار نمیشود،
اما شخص هوشمند مجبور است که دیر یا زود حقیقت را دریابد.
و هرچه شخص هوشمندتر باشد، زودتر خواهد فهمید که رابطه نمیتواند ارضاکننده باشد.
چرا؟
چونکه هر رابطه ای فقط یک پیکانی است به سوی رابطهٔ_غائی؛ آن، یک فرسخ شمار است، آن یک مقصد و هدف نیست. هر امر عاشقانه ای فقط یک اشاره است به امر عاشقانه بزرگتری در پیشِ رو
فقط یک مزة کوچک، اما آن مزة کوچک تشنگی شما را فرونخواهد نشاند و گرسنگی شما را مرتفع نخواهد نمود. برعکس، آن مزة کوچک، شما را تشنه تر و گرسنه تر خواهد ساخت.
این چیزی است که در هر رابطه ای روی میدهد. به جای اینکه به شما رضایت بدهد، به شما یک نارضایتی عظیم میدهد.
هر رابطه ای در این جهان شکست میخورد. و این خوب است که شکست میخورد؛ اگر اینگونه نبود، یک مصیبت می بود، این که آن شکست میخورد، یک برکت است.
از آنجا که هر رابطه ای شکست میخورد، شما به جستجوی رابطهٔ غائی با خدا،
با هستی و با نظام کیهانی برمی آیید.
شما بیهوده بودن رابطه را بارها و بارها میبینید، میبینید که با هیچ مرد یا زنی ارضا نخواهید شد. میبینید که هر تجربه ای به ناکامی عظیمی می انجامد، با امیدی بزرگ شروع میشود و شما را در نومیدی بزرگی رها میکند. همواره اینطور است. آن به صورت رمانتیک و شاعرانه آغاز میشود و با مزه ای تلخ پایان میگیرد. وقتی که بارها و بارها اتفاق می افتد، شخص باید چیزی را بیاموزد:
که هر رابطه ای فقط یک تجربه است که شما را برای رابطهٔ غائی و عشقبازی غائی آماده میکند.
#کل_دین_همین_است.
تو میگویی:
" این اشتیاق وافر در من چیست که هیچ رابطه ای نمیتواند مرا راضی کند"
این اشتیاق برای خداست.
تو شاید آن را بدانی ، شاید ندانی. ممکن است قادر نباشی آن را به وضوح بیان کنی و بگویی که آن چیست، چونکه در آغاز، آن بسیار مبهم و ابری است و با مه عظیمی احاطه شده است.
اما آن اشتیاق برای خداست،
اشتیاق برای ادغام شدن با کل است. طوری که دیگر هیچگونه جدایی وجود نداشته باشد.
اشو
_رابطه_و_تنهایی
این اشتیاق وافر در من چیست که هیچ رابطه ای نمیتواند مرا راضی کند ، هیچ اشکی راحتم نمیکند و با رویاها و ماجراجوییهای بسیار و زیبا ، تغییر نمیکند؟
#پاسخ
پریم کاویتا ، همینطور است، نه تنها در مورد تو، بلکه در مورد هرکسی که کمی هوشمندی داشته باشد.
آن در مردم احمق آشکار نمیشود،
اما شخص هوشمند مجبور است که دیر یا زود حقیقت را دریابد.
و هرچه شخص هوشمندتر باشد، زودتر خواهد فهمید که رابطه نمیتواند ارضاکننده باشد.
چرا؟
چونکه هر رابطه ای فقط یک پیکانی است به سوی رابطهٔ_غائی؛ آن، یک فرسخ شمار است، آن یک مقصد و هدف نیست. هر امر عاشقانه ای فقط یک اشاره است به امر عاشقانه بزرگتری در پیشِ رو
فقط یک مزة کوچک، اما آن مزة کوچک تشنگی شما را فرونخواهد نشاند و گرسنگی شما را مرتفع نخواهد نمود. برعکس، آن مزة کوچک، شما را تشنه تر و گرسنه تر خواهد ساخت.
این چیزی است که در هر رابطه ای روی میدهد. به جای اینکه به شما رضایت بدهد، به شما یک نارضایتی عظیم میدهد.
هر رابطه ای در این جهان شکست میخورد. و این خوب است که شکست میخورد؛ اگر اینگونه نبود، یک مصیبت می بود، این که آن شکست میخورد، یک برکت است.
از آنجا که هر رابطه ای شکست میخورد، شما به جستجوی رابطهٔ غائی با خدا،
با هستی و با نظام کیهانی برمی آیید.
شما بیهوده بودن رابطه را بارها و بارها میبینید، میبینید که با هیچ مرد یا زنی ارضا نخواهید شد. میبینید که هر تجربه ای به ناکامی عظیمی می انجامد، با امیدی بزرگ شروع میشود و شما را در نومیدی بزرگی رها میکند. همواره اینطور است. آن به صورت رمانتیک و شاعرانه آغاز میشود و با مزه ای تلخ پایان میگیرد. وقتی که بارها و بارها اتفاق می افتد، شخص باید چیزی را بیاموزد:
که هر رابطه ای فقط یک تجربه است که شما را برای رابطهٔ غائی و عشقبازی غائی آماده میکند.
#کل_دین_همین_است.
تو میگویی:
" این اشتیاق وافر در من چیست که هیچ رابطه ای نمیتواند مرا راضی کند"
این اشتیاق برای خداست.
تو شاید آن را بدانی ، شاید ندانی. ممکن است قادر نباشی آن را به وضوح بیان کنی و بگویی که آن چیست، چونکه در آغاز، آن بسیار مبهم و ابری است و با مه عظیمی احاطه شده است.
اما آن اشتیاق برای خداست،
اشتیاق برای ادغام شدن با کل است. طوری که دیگر هیچگونه جدایی وجود نداشته باشد.
اشو
_رابطه_و_تنهایی
دینداری چیزی نیست جز هنر،
نیست کردن خود در #کل (whole)
#کل_همان_خداست.
به همین دلیل کسی به خدا رسیده است مقدس ( holy)نامیده می شود
او خود، کل شده و مستقل از کل نیست.
پندار نادرست و احمقانه ی جدا و مستقل بودن از کل را دور انداخته است.
او دیگر کوه یخ نیست. بلکه ذوب شده و به اقیانوس پیوسته است.
آن لحظه ،لحظه شادمانی است.
پس از آن دیگر شادمانی تو را ترک نخواهد گفت
راهی برای ترک گفتن نخواهد یافت.
حتی اگر بدبختی را بخواهی ممکن نیست بدیخت شوی.
انسان متوسط و عادی که زندگی اش بر محور #خود_بودن میچرخد ،
به شدت برای شادمانی تلاش میکند
اما هرگز نمی تواند شادمان شود و همچنان بدبخت می ماند.
انسانی که خود را تسلیم کرده حتی اگر خود بخواهد نمی تواند بدبخت شود،
شادمانی، پیامده تسلیم است.
و
بدبختی، پیامده مقاومت...
اشو
نیست کردن خود در #کل (whole)
#کل_همان_خداست.
به همین دلیل کسی به خدا رسیده است مقدس ( holy)نامیده می شود
او خود، کل شده و مستقل از کل نیست.
پندار نادرست و احمقانه ی جدا و مستقل بودن از کل را دور انداخته است.
او دیگر کوه یخ نیست. بلکه ذوب شده و به اقیانوس پیوسته است.
آن لحظه ،لحظه شادمانی است.
پس از آن دیگر شادمانی تو را ترک نخواهد گفت
راهی برای ترک گفتن نخواهد یافت.
حتی اگر بدبختی را بخواهی ممکن نیست بدیخت شوی.
انسان متوسط و عادی که زندگی اش بر محور #خود_بودن میچرخد ،
به شدت برای شادمانی تلاش میکند
اما هرگز نمی تواند شادمان شود و همچنان بدبخت می ماند.
انسانی که خود را تسلیم کرده حتی اگر خود بخواهد نمی تواند بدبخت شود،
شادمانی، پیامده تسلیم است.
و
بدبختی، پیامده مقاومت...
اشو
مدیتیشن چیزی نیست جز خو گرفتن با #تهیای_درون_تان،
تشخیص دادن آن، نه فرار کردن.
زندگی کردن از طریق آن، نه گریختن.
آنگاه ناگهان آن تهیا، سرشاری و فراوانیِ زندگی خواهد شد. هنگامی که از آن فرار نکنید، زیباترین چیز است.
خالص ترین چیز است.
چونکه تنها تهیا میتواند خالص باشد. اگر چیزی وجود داشته باشد، گرد و غبار وارد شده است.
اگر چیزی وجود داشته باشد، مرگ وارد شده است.
اگر چیزی وجود داشته باشد، محدودیت وارد شده است.
اگر چیزی وجود داشته باشد، خدا نمیتواند آنجا باشد.
خدا به معنای مغاکی عظیم است.
مغاک غایی، آن آنجاست، اما شما هرگز یاد نگرفته اید به آن نگاه کنید.
درست مانند این است که به تپه ها بروید و به دره ها نگاه کنید. سرتان گیج میرود. آنگاه نمیخواهید نگاه کنید, چونکه یک ترس شما را فرا میگیرد. ممکن است بیفتید.
اما هیچ تپه ای مرتفع تر و هیچ دره ای عمیقتر از دره ای نیست که در درون شماست.
و هرگاه به درون نگاه میکنید، احساس گیجی و تهوع میکنید.
بالافاصله فرار میکنید. چشمانتان را میبندید و فرار میکنید.
شما میلیونها زندگی، فرار کرده اید، اما به هیچ جایی نرسیده اید، چونکه نمیتوانید به جایی برسید.
شخص باید با تهیای درون، خو بگیرد.
و همینکه با آن خو بگیرید، ناگهان تهیا تغییر ماهیت میدهد، #کل_میشود.
آنگاه آن تهیا نیست، منفی نیست، بلکه مثبت ترین چیز در هستی است.
اما #پذیرش، دربِ آن است.
#اشو
#کتاب_دانه_خردل
تشخیص دادن آن، نه فرار کردن.
زندگی کردن از طریق آن، نه گریختن.
آنگاه ناگهان آن تهیا، سرشاری و فراوانیِ زندگی خواهد شد. هنگامی که از آن فرار نکنید، زیباترین چیز است.
خالص ترین چیز است.
چونکه تنها تهیا میتواند خالص باشد. اگر چیزی وجود داشته باشد، گرد و غبار وارد شده است.
اگر چیزی وجود داشته باشد، مرگ وارد شده است.
اگر چیزی وجود داشته باشد، محدودیت وارد شده است.
اگر چیزی وجود داشته باشد، خدا نمیتواند آنجا باشد.
خدا به معنای مغاکی عظیم است.
مغاک غایی، آن آنجاست، اما شما هرگز یاد نگرفته اید به آن نگاه کنید.
درست مانند این است که به تپه ها بروید و به دره ها نگاه کنید. سرتان گیج میرود. آنگاه نمیخواهید نگاه کنید, چونکه یک ترس شما را فرا میگیرد. ممکن است بیفتید.
اما هیچ تپه ای مرتفع تر و هیچ دره ای عمیقتر از دره ای نیست که در درون شماست.
و هرگاه به درون نگاه میکنید، احساس گیجی و تهوع میکنید.
بالافاصله فرار میکنید. چشمانتان را میبندید و فرار میکنید.
شما میلیونها زندگی، فرار کرده اید، اما به هیچ جایی نرسیده اید، چونکه نمیتوانید به جایی برسید.
شخص باید با تهیای درون، خو بگیرد.
و همینکه با آن خو بگیرید، ناگهان تهیا تغییر ماهیت میدهد، #کل_میشود.
آنگاه آن تهیا نیست، منفی نیست، بلکه مثبت ترین چیز در هستی است.
اما #پذیرش، دربِ آن است.
#اشو
#کتاب_دانه_خردل
#علت_تنش_انسان
اشتیاق به کل،ذات همه اشیاست
اما فقط در انسان است که این اشتیاق به #آگاهی رسیده است
به همین دلیل انسان در #تنش
زندگی می کند.
فقط زمانی که این اشتیاق برآورده شود، حالت منفی تنش انسان برطرف می شود
تنش، حالت نمادینِ استعداد بی پایان و امکانات بی پایان آدمیست
انسان آن چیزی نیست که می تواند باشد، و تا موقعی که او چیزی ست که می تواند باشد،
آرام و قرار از او سلب است
انسان نفس بی قراری ست،
و قرار در #کل است
اینکه در لاتین ریشة کلمات
کل ، امر قدسی و شفا و
التیام یکی ست، حقیقتی در خود نهفته دارد:
کسی که کل است ، التیام یافته و قرار گرفته است، و التیام یافتن، کل شدن است
این کل هنگامی به دست می آید
که آدمی نسبت به خویشتن کاملاً #خودآگاه_شود
باید به ظلمت ناخودآگاهی نقب زد و آن را به روشنایی تبدیل کرد .
#مراقبه ، شیوة این کار است
#اشو
#یک_فنجان_چای
اشتیاق به کل،ذات همه اشیاست
اما فقط در انسان است که این اشتیاق به #آگاهی رسیده است
به همین دلیل انسان در #تنش
زندگی می کند.
فقط زمانی که این اشتیاق برآورده شود، حالت منفی تنش انسان برطرف می شود
تنش، حالت نمادینِ استعداد بی پایان و امکانات بی پایان آدمیست
انسان آن چیزی نیست که می تواند باشد، و تا موقعی که او چیزی ست که می تواند باشد،
آرام و قرار از او سلب است
انسان نفس بی قراری ست،
و قرار در #کل است
اینکه در لاتین ریشة کلمات
کل ، امر قدسی و شفا و
التیام یکی ست، حقیقتی در خود نهفته دارد:
کسی که کل است ، التیام یافته و قرار گرفته است، و التیام یافتن، کل شدن است
این کل هنگامی به دست می آید
که آدمی نسبت به خویشتن کاملاً #خودآگاه_شود
باید به ظلمت ناخودآگاهی نقب زد و آن را به روشنایی تبدیل کرد .
#مراقبه ، شیوة این کار است
#اشو
#یک_فنجان_چای