عشق و نور
1.15K subscribers
419 photos
1.3K videos
21 files
565 links
بیداری معنوی با نرمین



لینک گروه سلام زندگی👇

https://t.me/salamzendgi7

لینک صوتی های نرمین👇


https://t.me/narminbgs
Download Telegram
🙏🙏🙏🙏🙏
☯️10 قدم تا #ذن

1- از مقایسه کردن دست بردارید
2- از مسابقه دست بردارید
3- دست از قضاوت کردن بشویید
4- خشونت را رها کنید
5- از پشیمانی دست بردارید
6- از نگرانی دست بردارید
7- تقصیر به گردن دیگران انداختن را رها کنید
8- از فکر گناه و گناه کردن رها شوید
9- از ترسیدن خود را خلاص کنید
10- حداقل روزی یکبار از ته دل بخندید☺️
اشـoshoـو:
تفسیر اشو از سوترا های فصل هفتم کتاب داماپادا_جلد6
قسمت دوم

سوترا:

نگذار لذت‌ها تو را از مراقبه، از راه، مختل کنند
خودت را از لذت و درد آزاد کن
زیرا که در اشتیاق برای لذت و پرستاری از رنج، فقط اندوه وجود دارد

آری، مردم هردو کار را می‌کنند
افرادی هستند که پیوسته خودشان را زخمی می‌کنند.
تعجب خواهید کرد که یک فرقه مسیحی وجود دارد که مردم فکر می‌کنند بسیار ریاضت‌کش و زاهد هستند
پیروانی که کمربندهایی به خود می‌بستند که میخ در آنها کار گذاشته شده است
آن میخ‌ها پیوسته بدنشان را زخمی می‌کرده. این مردم کفش‌هایی می‌پوشیدند که درون کفش‌ها میخ کار گذاشته شده، و آنان همیشه پاهایشان را خونین نگه می‌داشتند
مردم فکر می‌کردند که این‌ها مردمانی بسیار ریاضت‌کش هستند. مردم حتی میخ‌هایی را که قدیسان در کفش‌ خود داشتند می‌شمردند؛ هرچه تعداد میخ‌ها بیشتر بود، آن فرد قدیس بزرگتری بود!

قدیسان مسیحی وجود داشتند که تنها نیایش آنان این بود که صبح زود خودشان را شلاق می‌زدند؛ و هزاران نفر جمع می‌شدند تا ببینند که چگونه آن فرد خودش را شلاق می‌زند!
تمام بدنشان دچار خونریزی می‌شد
و وقتی هزاران نفر مشغول تماشای شلاق زدن خودت هستی، البته کار خودت را تا حدممکن بهتر و با بیشترین قوا ادامه خواهی داد! این مردم غش می‌کردند؛ ولی تاوقتی که غش نمی‌کردند به شلاق‌زدن خودشان ادامه می‌دهند
مردم این افراد را معنوی و روحانی می‌خواندند!

اینها کسانی هستند که با من مخالف‌اند زیرا من به شما یک دیانت سالم می‌آموزم
دیانتی که به هیچ چیز بی‌معنی باور ندارد
اگر لذت‌ طلب باشی، اندوهگین خواهی بود
اگر درد را پرورش بدهی، اندوهگین خواهی بود
و اندوهگین بودن مخالف دیانت است برای همین بودا بارها و بارها می‌گوید: کیفیت یک انسان معنوی واقعی شادبودن است
مسیح می‌گوید: خوش باشید!

نه درد Pain و نه لذت Pleasure، بلکه خوشی Joy
خوشی امری معنوی است؛ از بدن تو نمی‌آید. فرد می‌تواند حتی وقتی بدن بیمار است، خوش باشد
فرد حتی در وقت مُردن نیز می‌تواند خوش باشد
خوشی امری درونی است
درد و لذت هردو بدن-محور body-oriented است
خوشی وجود-محور being-oriented است.

آيا هرگز رفتن شب را ديده اي؟ 

اندك شماري از مردم به وقايعي كه هر روز رخ مي دهد توجه مي كنند.

آيا هرگز آمدن غروب را ديده اي ؟

نيمه شب و آواز آن را چه ؟

طلوع خورشيد و زيبايي آن را ديده اي؟

ما تقريباً مثل كوران رفتار مي كنيم
در جهاني چنين زيبا ، در حوضچه هاي حقير فلاكت خود به سر مي بريم

حوضچه آشناست ، بنابراين حتي اگر كسي بخواهد تو را بيرون بكشد، مبارزه ميكني. 
تو نميخواهي از فلاكت، از رنج و محنت خود بيرون كشيده شوي
وگرنه به قدري شادي و سرور در اطرافت هست كه صرفاً بايد از آن آگاه باشي و در آن مشاركت جويي،
نه اينكه تماشاچي باشي. 

#فلسفه عبارت است از غور و انديشه

#ذن (آموزه های ذن) عبارت است از مشاركت
مشاركت در رفتن شب
مشاركت در آمدن غروب
مشاركت در ستارگان
و
مشاركت در ابرها

مشاركت را شيوه زندگي خود بساز،  آنگاه ميبيني كه كل هستي به وجد و سرور و شادماني بدل ميشود
هرگز نمي تواني كائناتي بهتر از اين را به تصور در آوري.

اشو
کتاب ذن تاروت
عارف کسی است که کل جستجو را رها کرده است
کل پروژه را
او به دنبال هیچ حقیقتی نیست.
او صرفاً از چیزهای ساده لذت میبرد
صبحانه در هنگام طلوع صبح
دوش گرفتن
پیاده‌روی صبحگاهی
خنده‌ی کودکی در خیابان
سگی در حال گذر، آواز یک کلاغ
او از همین چیزهای کوچک لذت میبرد
او به مسافت علاقه ای ندارد
کل توجه او به لحظه است
و این کل نگرش #ذن است.

با درک ذن عارف میشوی
آنگاه هر لذت  شکوه و درخشش خودش را دارد. هر لحظه بسیار گران‌بهاست.
همین سنگریزهای ساحل دریا بسیار زیباست
به #گل سوسن‌های مزرعه نگاه کن، ببین چقدر زیبا هستند
حتماً سلیمان هم با تمام شکوهش جامه ای به این زیبایی نداشته است
آنگاه همه چیز همین لحظه است.

عارف کسی است که هیچ زمانی را نمی‌شناسد
زمان از ذهنش ناپدید شده است
او در این لحظه و در ابدیت زندگی میکند
او نگرانِ تولد نیست
او نگران مرگ نیست
او نگران شدن نیست
این شدن است که تو را از خودت
دور میکند
او تمام ایده‌های شدن را رها کرده است سعی نمیکند بشود! او صرفاً هست
یک عارف است
مردم سعی در غیر ممکن دارند. «شدن» غیرممکن‌ترین چیز است. تو هستی چگونه می‌توانی چیزی بشوی؟
چگونه چیزی بشوی که نیستی؟
و چه نیازی هست که چیزی که نیستی بشوی؟
فقط غیر ممکن بودن این را ببین
تو نمی‌توانی آن چیزی بشوی که نیستی و همچنین لزومی ندارد چیزی که هستی بشوی، همان هستی.

اشو
#سوال_از_اشو

اشو عزیز، عارف کیست؟

#پاسخ

عارف کسی است که کل جستجو را رها کرده است. کل پروژه را
او به دنبال هیچ حقیقتی نیست.
او صرفاً از چیزهای ساده لذت میبرد
در هنگام طلوع صبح دوش گرفتن
پیاده روی صبحگاهی، خنده ی کودکی در خیابان، سگی در حال گذر، آواز یک کلاغ
او از همین چیزهای کوچک لذت میبرد
او به مسافت علاقه ای ندارد
کلِ توجه او به لحظه است
و این کلِ نگرش #ذن است.

با درک ذن عارف میشوی
آنگاه هر لذت  شکوه و درخشش خودش را دارد. هر لحظه بسیار گرانبهاست.
لحظه ای که تشنگی برای دانش رها شود، همه چیز باشکوه میشود.
همین سنگریزهای ساحل دریا بسیار زیباست
به گلِ سوسن های مزرعه نگاه کن، ببین چقدر زیبا هستند
حتماً سلیمان هم با تمام شکوهش
جامه ای به این زیبایی نداشته است
آنگاه همه چیز همین لحظه است.

عارف کسی است که هیچ زمانی را نمیشناسد
زمان از ذهنش ناپدید شده است
او در این لحظه و در ابدیت زندگی میکند
او نگرانِ تولد نیست
او نگرانِ مرگ نیست
او نگرانِ شدن نیست
این شدن است که تو را از خودت
دور میکند
او تمام ایده های شدن را رها کرده است سعی نمیکند بشود! او صرفاً هست

مردم سعی در غیر ممکن دارند. «شدن» غیر ممکن ترین چیز است. تو هستی چگونه میتوانی چیزی بشوی؟
چگونه چیزی بشوی که نیستی؟
و چه نیازی هست که چیزی که نیستی بشوی؟
فقط غیر ممکن بودن این را ببین
تو نمیتوانی آن چیزی بشوی که نیستی و همچنین لزومی ندارد چیزی که هستی بشوی، همان هستی.
هیچ #فوریتی وجود ندارد.
تابستان برای رسیدن به پاییز #نمی شتابد.
یک برگ کوچک علف هیچگاه #نمی کوشد،
سریع تر از گیاه همجوارش #رشد کند.
سيارات نیز کاهلانه روی #مدار خود
حرکت می کنند.
این عالم هستی کهن اصلاً شتابی ندارد.
اما ذهن که شدیداً احساس می کند
از کلیت #جداست،
می خواهد به نتایجی گرانقدر دست یابد
و نهایتا می خواهد ،
که #تحت کنترل باشد.
اما شما که ذهن نیستید.

و عشق از این تشخیص #حاصل می‌شود که آن‌چه که شمایید، به‌عنوان #فضای باز، به‌عنوان اقیانوس، همهٔ #موج‌هایی را که ظاهر می‌شوند -همهٔ مناظر و اصوات و بوها و حس‌هایی که ‌اکنون #پدیدار می‌شوند- به‌طور عمیق و بدون شرطی‌شدن #می‌پذیرد.

در آغوش گرفتن کاملِ همه‌ی #موج‌های تجربه، عشقی است که همیشه در جست‌وجویش بوده‌اید.

همه‌چیز از هیچ‌چیزی که شمایید، جدایی‌ناپذیر است. در چشمان شما، همه‌چیز #معشوق است.

هر چه بیشتر سعی کنید چیزی را کنترل کنید، بیشتر شما را کنترل می کند.
خود را آزاد کنید و بگذارید همه چیز مسیرِ طبیعی اش را طی کند!
#ذن

شکست و موفقیت اهمیتی ندارند. آنچه اهمیت دارد آگاهی از این است که، همه چیز یک بازی است...
#باگوان_راجنیش

هر زمان درک كنی که تو، تنها دليلِ خوشبختی خودت هستی،
و هيچ فرد يا چيزی بيرون از تو نمی تواند اوضاع را بهتر كند،
سفرت را به سوی كمال و آرامش حقيقی آغاز كرده ای...

به عنوان یک‌ شخص نگران کنار برو،
تا نیروی زندگی از خودش مراقبت کند.
همانگونه که از تمامی اجزایش
مراقبت میکند .

#سوفیا_ساناندا

در واقع هیچکس شدن ، قدمیست که ذهن در تفحصِ پله به پله، با آن برخورد میکند. یک فضایِ خالی و بی منظور، که پس از تهنشین شدنِ دانستگیها، همچنان باقیست. اما در اینجا یک چرخشِ دیگر از سوی توجه ، لازم است. چرخشی از هیچکس، به سویِ داننده ی هیچکس. در این چرخش، توجه روی خودش میفتد. و داننده در ندانستگی فنا میشود. آن کَس نیز از هیچکس رها شده و تنها هیچ باقی میماند.
این هیچ، خویش است.
صوفیان به کسانی معروفند که #چشم_دل_دارند

منصور حلاج می گوید:
من خدایم را با چشم دل دیدم
من از او پرسیدم :تو کیستی
و او پاسخ داد: تو

این نکته را به یاد داشته باشید:
صوفی گری راه عشق است
صوفی گری رقصان تر،پر آهنگ تر و پر سرورتر از #ذن است
به این دلیل است که در کشورهایی که صوفي گری در آنها وجود داشته بهترین و زیباترین شعرهای جهان سروده شده است
زبان فارسی خیلی شاعرانه است
این زبان بزرگترین شاعران دنیا را آفریده است
این زبان ؛ زبان بسیار شاعرانه اي شده است. زبان بسیار با نشاط شده است. چون در این زبان خدا بعنوان معشوق در نظر گرفته شده است

به این نکته هم باید خوب توجه کرد:
برای پیروان ذن خدایی وجود ندارد،
هدف آگاهی است
ذن از بینش گوتام بودا ريشه گرفته است و صوفی گری از عشق  به خداوند.

اشو
کتاب_آواز_سکوت
کودک وقتی که هفت ساله است،
نخستین تغییر را می کند.
کودکی او تمام است. تغییری بزرگ

در چهارده سالگی، جنسیت وارد مى شود بازهم تغییری بزرگ.
اینک او نگرشی متفاوت و  خواسته هایی متفاوت دارد. 

در بیست ویک سالگی، جاه طلبی وارد زندگیش مى شود.
او بیشتر سّیاس، عصیانگر و جنگجو  مى شود آماده است تا با هرکسی بجنگد
یک انقلابی مى شود.

در بیست و هشت سالگی  شروع به سروسامان گرفتن می کند، بیشتر به رفاه علاقه دارد، حساب بانکی، حقوق خوب،  خانه ای خوب، زن،فرزند، تلویزیون، اتومبيل و چیزهایی از این قبیل، و بیشتر محافظه کار مى شود. 

پس هیپی ها درست می گویند که به شخص بیش از سی سال اعتماد نکن!
زیرا پس از سی سالگی،  همه سّنتی می شوند.

این یک روند طبیعی است.
انسان خانه دار مى شود.
برای همین است  که هیپی های مسّن وجود ندارند.
هیپی ها در بیست وهشت سالگی در دنیای بزرگی که با آن  مى جنگیدند، ناپدید می شوند.

در این سّن، روزهای انقلابی بودن آنان گذشته است.
اینک آنان  باید سروسامان بگیرند، باید آشیانه ای روی درختی برای خود بسازند و شروع می کنند به تفکر  درباره ی ازدواج و کودکان و...

و طبیعتًا وقتی که همسر و کودکانی باشند، تو نمی توانی دیگر انقلابی باشی.

در سى و پنج سالگی، انسان تقریبًا جا افتاده است.
هرچه روی داده، او در آن جا افتاده
اگرموفق بوده  در توفیقش جاافتاده و اگر شکست خورده، در شکستش جاافتاده است.

اینک او می داند که دیگر  کاری نمی توان انجام داد، هرآنچه که روی داده، رخ داده است.

اینک او بسیار تقدیر گراfatalistic  مى گردد.
می گوید که اینک دیگر کاری نمى شود کرد، هرچه در پیشانی اش نوشته شده، اتفاق افتاده است.

اینک او دیگر آماده ی جنگیدن نیست، آرام مى گیرد.

در چهل و دو سالگی،  او شروع می کند به قدری هشیار شدن:
او در اینجا چه می کند؟
به دست آوردن  پول، قدرت، اعتبار؟
مرگ می آید. مرگ برای نخستین بار در چهل ودو سالگی در می زند.
در این  سّن معمولا سکته ی قلبی، فشارخون و سرطان و امثال آن به سراغ انسان می آید.
این نخستین برخورد با مرگ است.
مراقب چهل ودو سالگی باش:
خطرناک ترین سّن است
آنوقت شروع می کنی به لرزیدن در درون، دیگر آنطور که قبلا مطمئن بودی، نیستی.
اطمینان ات را از دست مى دهی.
تو زندگی کرده ای، پول را شناخته ای، همسر و فرزندان را تجربه کرده ای،  سکس و عشق را شناخته ای، این و آن را دیده ای، به سراسر دنیا سفر کرده ای، ولی هیچ چیز تو را راضی نکرده است.
احساس می کنی که گم شده ای داری. 
این، لحظه ای است که مذهب وارد زندگیت می شود.

به یاد بسپار:
مرگ و مذهب باهم وارد می شوند. 
در زدن  مرگ،  در زدن  مذهب  نیز  هست
اینک  بستگی  به  خودت  دارد. 
اگر  خیلی  ضد مذهبی باشی،
فرصت را برای سالك شدن از دست مى دهی.

#اشو
#ذن_جاده_اضداد