#آگاه_باشيد،
اما
#محتاط_نباشيد.
از هيچ چيز نبايد ترسيد؛
زيرا چيزي نداريم كه از دست بدهيم.
هرچه را كه بتوان از شما ربود،
فاقد ارزش است.
پس چرا بايد ترسيد؟
چرا مظنون شد و شك كرد؟
سارقين واقعي اينها هستند:
#ترديد، #ظن، #ترس.
آنها امكان شاد بودن را نابود مي كنند.
پس تا وقتيكه در زمين هستيم، زمين را گرامي بداريم
تا جاييكه اين لحظه باقي مي ماند، عميقا از آن لذت ببريد.
براي ترس است كه خيلي چيزها را از دست مي دهيم.
به سبب ترس نمي توانيم عشق بورزيم.
حتي اگر عشق بورزيم، عشقمان نيمه جان است؛ تا حد معيني است، نه فراتر از آن،هميشه به نقطه اي مي رسيم كه مي ترسيم فراتر از آن برويم.
پس همانجا مي مانيم
در دوستيها نمي توانيم عميق شويم؛
زيرا مي ترسيم. به خاطر ترس نمي توانيم عميق دعا كنيم.
#آگاه_باشيد، اما #محتاط_نباشيد.
تفاوت اين دو بسيار ظريف است.
آگاهي ريشه در ترس ندارد.
احتياط در ترس ريشه دارد.
شخص محتاط مي شود تا اشتباه نكند،
اما نمي تواند خيلي دور شود.
ترس به او اجازه نخواهد داد تا شيوه هاي تازه زندگي، مجراهاي جديد براي بروز انرژي خود، مسيرهاي تازه و سرزمينهاي نو را كاوش كند.
او هميشه يك راه را دوباره و دوباره خواهد پيمود
و جلو و عقب خواهد رفت، مثل يك قطار باري!
اشو
اما
#محتاط_نباشيد.
از هيچ چيز نبايد ترسيد؛
زيرا چيزي نداريم كه از دست بدهيم.
هرچه را كه بتوان از شما ربود،
فاقد ارزش است.
پس چرا بايد ترسيد؟
چرا مظنون شد و شك كرد؟
سارقين واقعي اينها هستند:
#ترديد، #ظن، #ترس.
آنها امكان شاد بودن را نابود مي كنند.
پس تا وقتيكه در زمين هستيم، زمين را گرامي بداريم
تا جاييكه اين لحظه باقي مي ماند، عميقا از آن لذت ببريد.
براي ترس است كه خيلي چيزها را از دست مي دهيم.
به سبب ترس نمي توانيم عشق بورزيم.
حتي اگر عشق بورزيم، عشقمان نيمه جان است؛ تا حد معيني است، نه فراتر از آن،هميشه به نقطه اي مي رسيم كه مي ترسيم فراتر از آن برويم.
پس همانجا مي مانيم
در دوستيها نمي توانيم عميق شويم؛
زيرا مي ترسيم. به خاطر ترس نمي توانيم عميق دعا كنيم.
#آگاه_باشيد، اما #محتاط_نباشيد.
تفاوت اين دو بسيار ظريف است.
آگاهي ريشه در ترس ندارد.
احتياط در ترس ريشه دارد.
شخص محتاط مي شود تا اشتباه نكند،
اما نمي تواند خيلي دور شود.
ترس به او اجازه نخواهد داد تا شيوه هاي تازه زندگي، مجراهاي جديد براي بروز انرژي خود، مسيرهاي تازه و سرزمينهاي نو را كاوش كند.
او هميشه يك راه را دوباره و دوباره خواهد پيمود
و جلو و عقب خواهد رفت، مثل يك قطار باري!
اشو
Forwarded from Narmin Clauß
#سوال_از_اشو
اشو عزيز، آن چهل شبانه روز كه عيسي در كوهستان به سر برد، آيا مراقبه مي كرد؟
اگر او مراقبه را مي شناخته، هرگز به آن اشاره نكرده است.
در اين مدت او آنجا چه مي كرد؟
#پاسخ
او مراقبه نمي كرد. اگر مراقبه كرده بود، اوضاع در تمام دنيا فرق مي كرد
آنچه او در آن چهل شبانه روز در كوهستان انجام داد، نيايش و دعاprayer بود. دعا به خدايي كه نمي شناسد. هيچكس نمي داند كه خدا وجود دارد يا ندارد.
ميليون ها مردم دعا كرده اند و آسمان بي تفاوت باقي مانده است، نه پاسخي، نه واكنشي.
تمام آرامانگرايي عيسي و مسيحيت براساس افسانهfiction است
يك افسانه ي مذهبي.
همين در مورد تمام مذاهبي كه مذاهب نيايشي هستند صادق است.
در دنيا دو نوع مذهب وجود دارد:
#مذاهب_نيايشي و
#مذاهب_مراقبه اي
مذاهب نيايشي افسانه اي هستند، زيرا از همان آغاز با باورداشتن به يك خدا آغاز مي كنند
باورداشتنbelieving، شناختنknowing نيست
و باور نمي تواند ترديد هاي تو را برطرف كند. فوقش اين است كه مي تواند آنها را سركوب كند، مي تواند ترديدهايت را بپوشاند، ولي در زير آن باور هميشه #ترديد داري كه آيا باورت درست است يا نادرست؟
وقتي چيزي را بشناسي، ترديدها به خودي خود مي ميرند، آنوقت مسئله ي ترديد وجود ندارد.
#باور_در_خودش_ترديد_را_حمل_مي_كند.
#اشو
#انتقال_چراغ
اشو عزيز، آن چهل شبانه روز كه عيسي در كوهستان به سر برد، آيا مراقبه مي كرد؟
اگر او مراقبه را مي شناخته، هرگز به آن اشاره نكرده است.
در اين مدت او آنجا چه مي كرد؟
#پاسخ
او مراقبه نمي كرد. اگر مراقبه كرده بود، اوضاع در تمام دنيا فرق مي كرد
آنچه او در آن چهل شبانه روز در كوهستان انجام داد، نيايش و دعاprayer بود. دعا به خدايي كه نمي شناسد. هيچكس نمي داند كه خدا وجود دارد يا ندارد.
ميليون ها مردم دعا كرده اند و آسمان بي تفاوت باقي مانده است، نه پاسخي، نه واكنشي.
تمام آرامانگرايي عيسي و مسيحيت براساس افسانهfiction است
يك افسانه ي مذهبي.
همين در مورد تمام مذاهبي كه مذاهب نيايشي هستند صادق است.
در دنيا دو نوع مذهب وجود دارد:
#مذاهب_نيايشي و
#مذاهب_مراقبه اي
مذاهب نيايشي افسانه اي هستند، زيرا از همان آغاز با باورداشتن به يك خدا آغاز مي كنند
باورداشتنbelieving، شناختنknowing نيست
و باور نمي تواند ترديد هاي تو را برطرف كند. فوقش اين است كه مي تواند آنها را سركوب كند، مي تواند ترديدهايت را بپوشاند، ولي در زير آن باور هميشه #ترديد داري كه آيا باورت درست است يا نادرست؟
وقتي چيزي را بشناسي، ترديدها به خودي خود مي ميرند، آنوقت مسئله ي ترديد وجود ندارد.
#باور_در_خودش_ترديد_را_حمل_مي_كند.
#اشو
#انتقال_چراغ