سوال_از_اشو
برای رهایی از افکار چه باید بکنیم؟
#پاسخ
رها شدن از افکار از طريق #مشاهده_درست_افکار
امکان پذير است
به طور کلی مهمترين اصل در سير و سلوک معنوی
#مشاهده_کردن_درست است
ما بايد با آگاهی به بدن، ذهن و احساسات توجه کنيم
به ارتعاشات ذهنی توجه کنيم که چگونه از ضمير ما جريان پيدا می کنند.
درست مانند کسی که در کنار رودخانه نشسته است و به جريان آب نگاه می کند
همين گونه کنار ذهنتان بنشينيد و مشاهده کنيد و يا همانند شخصی که در جنگل نشسته است و از بالای درختان به پرندگان در حال پرواز نگاه می کند، شما هم به افکارتان نگاه کنيد
و يا چون کسی که به باران می نگرد و به ابرها توجه می کند
شما هم ابرهای ذهن تان که در آسمان سرتان در حال حرکتند نگاه کنيد
در سکوت بمانید و پرواز پرندگان فکر و جريان رودخانه ذهن را نگاه کنيد.
در اين حالت هيچ کاری،هیچ توقفی بهشان ندهيد
آنها را #سرکوب نکنيد.
اگر فکری می آيد دخالتی در اين جريانات نکنيد و اصلا متوقفش نکنيد و اگر فکری نيست سعی نکنيد فکر جديدی خلق کنيد
تنها يک مشاهده گر باقی بمانيد.
در اين مشاهده ساده خواهيد ديد که شما و افکارتان از هم #مجزا هستيد.
اين نکته را تجربه خواهيد کرد
همين که آن شخصی که مشاهده گر افکار است، از خود آن افکار مجزاست و کاملا به اين مسئله واقف شويم آرامش عجيبی بر زندگی شما سايه خواهد افکند.
چون متوجه خواهيد شد که ديگر
هيچ ناراحتی و نگرانی نداريد.
ميتوانيد در ميان انواع ناراحتی ها و التهاب ها باشيد ولی اين ناراحتی ها مال شما نخواهند بود و يا هر نوع مشکلی که وجود داشته باشد ديگر با شما کاری ندارد
می توانيد پر از افکار باشید ولی کاملا از آنها متمايزيد.
اگر شما آگاه شويد که افکارتان نيستيد،
اين افکار ضعيف و ضعيف تر می شوند و به مرور موجودّيت خود را از دست می دهند
افکار به اين دليل قدرتمند هستند که ما می انديشيم که آنها به ما تعلق دارند.
مثلا:
در جر و بحث با ديگران می گوييد:
"فکر من اين است"
در صورتيکه هيچ فکری متعلق به شما نيست
تمام اين افکار با شما متفاوتند و شما از آنها مجزا هستيد
پس فقط مشاهده گر آنها باشيد.
اشو
برای رهایی از افکار چه باید بکنیم؟
#پاسخ
رها شدن از افکار از طريق #مشاهده_درست_افکار
امکان پذير است
به طور کلی مهمترين اصل در سير و سلوک معنوی
#مشاهده_کردن_درست است
ما بايد با آگاهی به بدن، ذهن و احساسات توجه کنيم
به ارتعاشات ذهنی توجه کنيم که چگونه از ضمير ما جريان پيدا می کنند.
درست مانند کسی که در کنار رودخانه نشسته است و به جريان آب نگاه می کند
همين گونه کنار ذهنتان بنشينيد و مشاهده کنيد و يا همانند شخصی که در جنگل نشسته است و از بالای درختان به پرندگان در حال پرواز نگاه می کند، شما هم به افکارتان نگاه کنيد
و يا چون کسی که به باران می نگرد و به ابرها توجه می کند
شما هم ابرهای ذهن تان که در آسمان سرتان در حال حرکتند نگاه کنيد
در سکوت بمانید و پرواز پرندگان فکر و جريان رودخانه ذهن را نگاه کنيد.
در اين حالت هيچ کاری،هیچ توقفی بهشان ندهيد
آنها را #سرکوب نکنيد.
اگر فکری می آيد دخالتی در اين جريانات نکنيد و اصلا متوقفش نکنيد و اگر فکری نيست سعی نکنيد فکر جديدی خلق کنيد
تنها يک مشاهده گر باقی بمانيد.
در اين مشاهده ساده خواهيد ديد که شما و افکارتان از هم #مجزا هستيد.
اين نکته را تجربه خواهيد کرد
همين که آن شخصی که مشاهده گر افکار است، از خود آن افکار مجزاست و کاملا به اين مسئله واقف شويم آرامش عجيبی بر زندگی شما سايه خواهد افکند.
چون متوجه خواهيد شد که ديگر
هيچ ناراحتی و نگرانی نداريد.
ميتوانيد در ميان انواع ناراحتی ها و التهاب ها باشيد ولی اين ناراحتی ها مال شما نخواهند بود و يا هر نوع مشکلی که وجود داشته باشد ديگر با شما کاری ندارد
می توانيد پر از افکار باشید ولی کاملا از آنها متمايزيد.
اگر شما آگاه شويد که افکارتان نيستيد،
اين افکار ضعيف و ضعيف تر می شوند و به مرور موجودّيت خود را از دست می دهند
افکار به اين دليل قدرتمند هستند که ما می انديشيم که آنها به ما تعلق دارند.
مثلا:
در جر و بحث با ديگران می گوييد:
"فکر من اين است"
در صورتيکه هيچ فکری متعلق به شما نيست
تمام اين افکار با شما متفاوتند و شما از آنها مجزا هستيد
پس فقط مشاهده گر آنها باشيد.
اشو
بازگشت دوباره به کودکی پاک و معصوم خود:
من هرگز به افراد مختلفی که برای مدیتیشن به من مراجعه می کنند نمی گویم که با نشستن در سکوت
مدیتیشن را شروع کنید
اگر با نشستن شروع کنید در درون احساس اذیت و آزار خواهید کرد
هر چه بیشتر تلاش کنید که فقط بنشینید احساس اذیت و آزار درونی بیشتری خواهید کرد
در این صورت تنها از ذهن دیوانه و بیمار خود آگاه و آگاهتر خواهید شد. و دیگر هیچ فایده ای عایدتان نخواهد شد جز اینکه دچار افسردگی و اندوه میشوید.
در این حالت ممکن است احساس کنید دچار جنون و دیوانگی شده اید و گاهی اوقات احتمال دارد واقعاً دیوانه شوید.
من با جنون درونی شما شروع می کنم نه با مدیتیشن در حالت نشسته
من به دیوانگی درونی شما اجازه و فضا می دهم.
در صورتی که شما دیوانه وار به سماع بپردازید دقیقاً نقطه مقابل وضعیت قبلی در وجود شما رخ می هد.
با یک سماع مجنون وار شما شروع به آگاه شدن از نقطه آرام و ساکتی که در درونتان وجود دارد می شوید درست به همان صورت که با ساکن و آرام نشستن از جنون و دیوانگی درونی خود مطلع می گردید
همیشه نوک پیکان آگاهی به سوی نقطه متضاد وضعیتی است که آن را تجربه می کنید. تا بسیاری از این موارد اضافی را دور بیاندازید و سبک تر باشید.
هنگامی که کودکی عصبانی است ما به او می گوییم که عصبانی نباش و او شروع به سرکوب عصبانیت در وجود خویش می کند. بدین ترتیب عصبانیت که به طور معمول گاه گاه اتفاق می افتد در وجود او سرکوب و انباشته می شود و تبدیل به یک پدیده دائمی می گردد.
حالا دیگر کودک فقط بعضی اوقات عصبانی نمی شود بلکه در عصبانیت باقی می ماند و در این حالت زندگی می کند.
عصبانیت ،خشونت، حرص، طمع و شهوت دقیقاً چیزهایی هستند که درون شما #سرکوب و در نتیجه انباشته
شده اند و حالا این انباشتگی در وجود شما تبدیل به یک جنون و دیوانگی شده است.
در صورتی که با هریک از شیوه های مدیتیشن نشسته که در طی آن احساسات و عواطف سرکوب و انباشته باقی می مانند، شروع کنید به سادگی اجازه رها شدن به آنها را نخواهید داد.
به همین دلیل است که من همیشه با رهاسازی شروع می کنم.
در ابتدا اجازه دهید موارد انباشته شده یا سرکوب شده کاملا رها و خالی شوند و سپس آرام آرام به سوی کاملتر شدن و بالغ تر شدن پیش روید.
لازم است هریک از شما تمامی
عقده های سرکوب شده و انباشته شده درون خویش را بدون هیچ گونه تعصب و انتخابی رها کنید و به دور اندازید
از دست کسی که شما را عصبانی کرده است عصبانی باشید. بدون وجود دلیل خاصی گریه کنید و بدون اینکه واقعاً موضوعی خنده دار وجود داشته باشد از ته دل بخندید. در این صورت خواهید توانست هرآنچه در درونتان انباشته شده است،حتی از گذشته های بسیار دور را رها کنید و خود را سبک و آزاد سازید در این صورت ًتنها ظرف چند لحظه خواهید توانست خود را از سنگینی بار تمام زندگی آزاد کنید و کاملا سبک شوید.
در صورتی که آماده باشید تا همه چیز را بیرون بریزید و در صورتی که به تمامی جنون و دیوانگی درونی خویش اجازه دهید تا آزاد شود، ظرف مدت کوتاهی پاکی و خلوص غیرقابل تصوری را در وجود خود احساس می کنید.
در این زمان احساس تازگی، تمیزی و معصومیت زیبایی خواهید داشت و دوباره به کودکی پاک و معصوم خود بازگشت می کنید.
حالا در این معصومیت و پاکی است که خواهید توانست به درستی و سادگی مدیتیشن نشسته را انجام دهید زیرا دیگر جنون و دیوانگی ای درون شما وجود ندارد که هنگام نشستن شما را آزار دهد و اذیت کند.
این خانه تکانی ها و رها سازی باید اولین کاری باشد که انجام میشود. در غیر این صورت تمرین های تنفسی، حالت های مختلف یوگایی و مدیتیشن نشسته تنها سرکوب کردن مشکلات مختلف در درونتان است خیلی عجیب است که مدیتیشن نشسته واقعی تنها زمانی اتفاق می افتد که شما آشغالهایی که مدت هاست درونتان انباشته و سرکوب کرده اید را کاملا ً رها و آزاد کنید و آنها را دور بریزید. در این صورت مدیتیشن حقیقی به طور خود بخودی اتفاق می افتد شکوفا می شود.
اشو
من هرگز به افراد مختلفی که برای مدیتیشن به من مراجعه می کنند نمی گویم که با نشستن در سکوت
مدیتیشن را شروع کنید
اگر با نشستن شروع کنید در درون احساس اذیت و آزار خواهید کرد
هر چه بیشتر تلاش کنید که فقط بنشینید احساس اذیت و آزار درونی بیشتری خواهید کرد
در این صورت تنها از ذهن دیوانه و بیمار خود آگاه و آگاهتر خواهید شد. و دیگر هیچ فایده ای عایدتان نخواهد شد جز اینکه دچار افسردگی و اندوه میشوید.
در این حالت ممکن است احساس کنید دچار جنون و دیوانگی شده اید و گاهی اوقات احتمال دارد واقعاً دیوانه شوید.
من با جنون درونی شما شروع می کنم نه با مدیتیشن در حالت نشسته
من به دیوانگی درونی شما اجازه و فضا می دهم.
در صورتی که شما دیوانه وار به سماع بپردازید دقیقاً نقطه مقابل وضعیت قبلی در وجود شما رخ می هد.
با یک سماع مجنون وار شما شروع به آگاه شدن از نقطه آرام و ساکتی که در درونتان وجود دارد می شوید درست به همان صورت که با ساکن و آرام نشستن از جنون و دیوانگی درونی خود مطلع می گردید
همیشه نوک پیکان آگاهی به سوی نقطه متضاد وضعیتی است که آن را تجربه می کنید. تا بسیاری از این موارد اضافی را دور بیاندازید و سبک تر باشید.
هنگامی که کودکی عصبانی است ما به او می گوییم که عصبانی نباش و او شروع به سرکوب عصبانیت در وجود خویش می کند. بدین ترتیب عصبانیت که به طور معمول گاه گاه اتفاق می افتد در وجود او سرکوب و انباشته می شود و تبدیل به یک پدیده دائمی می گردد.
حالا دیگر کودک فقط بعضی اوقات عصبانی نمی شود بلکه در عصبانیت باقی می ماند و در این حالت زندگی می کند.
عصبانیت ،خشونت، حرص، طمع و شهوت دقیقاً چیزهایی هستند که درون شما #سرکوب و در نتیجه انباشته
شده اند و حالا این انباشتگی در وجود شما تبدیل به یک جنون و دیوانگی شده است.
در صورتی که با هریک از شیوه های مدیتیشن نشسته که در طی آن احساسات و عواطف سرکوب و انباشته باقی می مانند، شروع کنید به سادگی اجازه رها شدن به آنها را نخواهید داد.
به همین دلیل است که من همیشه با رهاسازی شروع می کنم.
در ابتدا اجازه دهید موارد انباشته شده یا سرکوب شده کاملا رها و خالی شوند و سپس آرام آرام به سوی کاملتر شدن و بالغ تر شدن پیش روید.
لازم است هریک از شما تمامی
عقده های سرکوب شده و انباشته شده درون خویش را بدون هیچ گونه تعصب و انتخابی رها کنید و به دور اندازید
از دست کسی که شما را عصبانی کرده است عصبانی باشید. بدون وجود دلیل خاصی گریه کنید و بدون اینکه واقعاً موضوعی خنده دار وجود داشته باشد از ته دل بخندید. در این صورت خواهید توانست هرآنچه در درونتان انباشته شده است،حتی از گذشته های بسیار دور را رها کنید و خود را سبک و آزاد سازید در این صورت ًتنها ظرف چند لحظه خواهید توانست خود را از سنگینی بار تمام زندگی آزاد کنید و کاملا سبک شوید.
در صورتی که آماده باشید تا همه چیز را بیرون بریزید و در صورتی که به تمامی جنون و دیوانگی درونی خویش اجازه دهید تا آزاد شود، ظرف مدت کوتاهی پاکی و خلوص غیرقابل تصوری را در وجود خود احساس می کنید.
در این زمان احساس تازگی، تمیزی و معصومیت زیبایی خواهید داشت و دوباره به کودکی پاک و معصوم خود بازگشت می کنید.
حالا در این معصومیت و پاکی است که خواهید توانست به درستی و سادگی مدیتیشن نشسته را انجام دهید زیرا دیگر جنون و دیوانگی ای درون شما وجود ندارد که هنگام نشستن شما را آزار دهد و اذیت کند.
این خانه تکانی ها و رها سازی باید اولین کاری باشد که انجام میشود. در غیر این صورت تمرین های تنفسی، حالت های مختلف یوگایی و مدیتیشن نشسته تنها سرکوب کردن مشکلات مختلف در درونتان است خیلی عجیب است که مدیتیشن نشسته واقعی تنها زمانی اتفاق می افتد که شما آشغالهایی که مدت هاست درونتان انباشته و سرکوب کرده اید را کاملا ً رها و آزاد کنید و آنها را دور بریزید. در این صورت مدیتیشن حقیقی به طور خود بخودی اتفاق می افتد شکوفا می شود.
اشو
فقط مشاهدهگر باشید
اشو عزیز: برای رهایی از افکار چه باید بکنیم؟
پاسخ: رها شدن از افکار از طريق #مشاهده درست_افکار امکان پذير است. به طور کلی مهمترین اصل در سير و سلوک معنوی مشاهده کردن درست است. ما بايد با آگاهی به بدن، ذهن و احساسات توجه کنيم.
به ارتعاشات ذهنی توجه کنيم که چگونه از ضمير ما جريان پيدا میکنند. درست مانند کسی که در کنار رودخانه نشسته است و به جريان آب نگاه میکند. همين گونه کنار ذهنتان بنشينيد و مشاهده کنيد و يا همانند شخصی که در جنگل نشسته است و از بالای درختان به پرندگان در حال پرواز نگاه میکند، شما هم به افکارتان نگاه کنيد، و يا چون کسی که به باران مینگرد و به ابرها توجه میکند.
شما هم به ابرهای ذهنتان که در آسمان سرتان در حال حرکتند نگاه کنيد. در سکوت بمانید و پرواز پرندگان فکر و جريان رودخانه ذهن را نگاه کنيد. در اين حالت هيچ کاری توقفی به آنها ندهيد. آنها را #سرکوب نکنيد. اگر فکری میآید دخالتی در اين جريانات نکنيد و اصلا متوقفش نکنيد و اگر فکری نيست سعی نکنيد فکر جديدی خلق کنيد.
👈 تنها يک مشاهدهگر باقی بمانيد.
در اين مشاهده ساده خواهيد ديد که شما و افکارتان از هم مجزا هستيد.اين نکته را تجربه خواهيد کرد. همين که آن شخصی که مشاهدهگر افکار است از خود آن افکار مجزاست و کاملا به اين مسئله واقف شويم آرامش عجيبی بر زندگی شما سايه خواهد افکند.
چون متوجه خواهيد شد که ديگر هيچ ناراحتی و نگرانی نداريد. میتوانید در ميان انواع ناراحتیها و التهابات باشيد ولی اين ناراحتیها مال شما نخواهند بود و يا هر نوع مشکلی که وجود داشته باشد ديگر با شما کاری ندارد.
میتوانيد پر افکار باشید ولی کاملا از آنها متمايزيد. اگر شما آگاه شويد که افکارتان نيستيد، اين افکار ضعيف و ضعیفتر میشوند و به مرور موجودّيت خود را از دست میدهند. افکار به اين دليل قدرتمند هستند که ما میاندیشیم که آنها به ما تعلق دارند.
مثلا:
در جر و بحث با ديگران میگویید: "فکر من اين است" در صورتی که هيچ فکری متعلق به شما نيست. تمام اين افکار با شما متفاوتند و شما از آنها مجزا هستيد پس فقط مشاهدهگر آنها باشيد.
#اوشو
اشو عزیز: برای رهایی از افکار چه باید بکنیم؟
پاسخ: رها شدن از افکار از طريق #مشاهده درست_افکار امکان پذير است. به طور کلی مهمترین اصل در سير و سلوک معنوی مشاهده کردن درست است. ما بايد با آگاهی به بدن، ذهن و احساسات توجه کنيم.
به ارتعاشات ذهنی توجه کنيم که چگونه از ضمير ما جريان پيدا میکنند. درست مانند کسی که در کنار رودخانه نشسته است و به جريان آب نگاه میکند. همين گونه کنار ذهنتان بنشينيد و مشاهده کنيد و يا همانند شخصی که در جنگل نشسته است و از بالای درختان به پرندگان در حال پرواز نگاه میکند، شما هم به افکارتان نگاه کنيد، و يا چون کسی که به باران مینگرد و به ابرها توجه میکند.
شما هم به ابرهای ذهنتان که در آسمان سرتان در حال حرکتند نگاه کنيد. در سکوت بمانید و پرواز پرندگان فکر و جريان رودخانه ذهن را نگاه کنيد. در اين حالت هيچ کاری توقفی به آنها ندهيد. آنها را #سرکوب نکنيد. اگر فکری میآید دخالتی در اين جريانات نکنيد و اصلا متوقفش نکنيد و اگر فکری نيست سعی نکنيد فکر جديدی خلق کنيد.
👈 تنها يک مشاهدهگر باقی بمانيد.
در اين مشاهده ساده خواهيد ديد که شما و افکارتان از هم مجزا هستيد.اين نکته را تجربه خواهيد کرد. همين که آن شخصی که مشاهدهگر افکار است از خود آن افکار مجزاست و کاملا به اين مسئله واقف شويم آرامش عجيبی بر زندگی شما سايه خواهد افکند.
چون متوجه خواهيد شد که ديگر هيچ ناراحتی و نگرانی نداريد. میتوانید در ميان انواع ناراحتیها و التهابات باشيد ولی اين ناراحتیها مال شما نخواهند بود و يا هر نوع مشکلی که وجود داشته باشد ديگر با شما کاری ندارد.
میتوانيد پر افکار باشید ولی کاملا از آنها متمايزيد. اگر شما آگاه شويد که افکارتان نيستيد، اين افکار ضعيف و ضعیفتر میشوند و به مرور موجودّيت خود را از دست میدهند. افکار به اين دليل قدرتمند هستند که ما میاندیشیم که آنها به ما تعلق دارند.
مثلا:
در جر و بحث با ديگران میگویید: "فکر من اين است" در صورتی که هيچ فکری متعلق به شما نيست. تمام اين افکار با شما متفاوتند و شما از آنها مجزا هستيد پس فقط مشاهدهگر آنها باشيد.
#اوشو
#سوال_از_اشو:
خیلی وقتها با وجودی که نیازی هم برای عجله کردن وجود ندارد، در هنگام انجام کارها هول هستم. مخصوصا موقع غذا خوردن.
چرا؟
#پاسخ
یک چیز دیگری مشغول خوردن شما است.
در واقع یک نگرانی عمیق در درون وجودتان باعث این عجله کردن می شود. یک گرفتگی و سفتی درونی که اجازه نمی دهد رها و آزاد باشید.
دفعه بعد که مشغول خوردن چیزی هستید نگاه کنید، که چه چیزی مشغول خوردن شما است؟
به همین صورت وقتی در حال عجله هستید فقط به آن نگاه کنید.
آیا از جایی فرار می کنید؟
آیا سعی دارید از یک موقعیت حذر کنید؟
آیا سعی دارید از دیدن یک چیز ناراحت کننده در درون خود طفره بروید؟
آیا از چیزی نگران هستید که حتی حاضر به اذعان آن نیستید؟
آیا زخم کهنه ای را در لابلای برگها و گلها پنهان می کنید؟
تمام مردمی که در حال عجله کردن هستند، #یک_نگرانی_عمیق را در درون خود مخفی می کنند.
آنها حتی جرات مواجه شدن با آن را ندارند.
اجازه بدهید تا این نگرانی خود را نشان بدهد.
اجازه دهید تا به سطح برسد و بتوانید آن را ببینید.
با آن مواجه شوید
به یاد داشته باشید:
وقتی با یک مشکل چهره به چهره مواجه می شوید، آن مشکل از مقابلتان ناپدید می شود.
برای درمان یک مشکل در دنیای درون، فقط یک راه وجود دارد:
باید آن را بشناسید.
هیچ راه دیگری هم نیست.
مشکل فقط وقتی وجود دارد که شما آن را #سرکوب می کنید.
اگر نگذارید تا در مقابل دیدتان قرار بگیرد، همچنان باقی می ماند.
مردم روی مشکلات خود را می پوشانند و جای آن دائم در عجله هستند.
در این عجله چیزی که اتفاق می افتد. #سرکوب_کردن
و
مخفی_شدن
اصل داستان است.
اشو
خیلی وقتها با وجودی که نیازی هم برای عجله کردن وجود ندارد، در هنگام انجام کارها هول هستم. مخصوصا موقع غذا خوردن.
چرا؟
#پاسخ
یک چیز دیگری مشغول خوردن شما است.
در واقع یک نگرانی عمیق در درون وجودتان باعث این عجله کردن می شود. یک گرفتگی و سفتی درونی که اجازه نمی دهد رها و آزاد باشید.
دفعه بعد که مشغول خوردن چیزی هستید نگاه کنید، که چه چیزی مشغول خوردن شما است؟
به همین صورت وقتی در حال عجله هستید فقط به آن نگاه کنید.
آیا از جایی فرار می کنید؟
آیا سعی دارید از یک موقعیت حذر کنید؟
آیا سعی دارید از دیدن یک چیز ناراحت کننده در درون خود طفره بروید؟
آیا از چیزی نگران هستید که حتی حاضر به اذعان آن نیستید؟
آیا زخم کهنه ای را در لابلای برگها و گلها پنهان می کنید؟
تمام مردمی که در حال عجله کردن هستند، #یک_نگرانی_عمیق را در درون خود مخفی می کنند.
آنها حتی جرات مواجه شدن با آن را ندارند.
اجازه بدهید تا این نگرانی خود را نشان بدهد.
اجازه دهید تا به سطح برسد و بتوانید آن را ببینید.
با آن مواجه شوید
به یاد داشته باشید:
وقتی با یک مشکل چهره به چهره مواجه می شوید، آن مشکل از مقابلتان ناپدید می شود.
برای درمان یک مشکل در دنیای درون، فقط یک راه وجود دارد:
باید آن را بشناسید.
هیچ راه دیگری هم نیست.
مشکل فقط وقتی وجود دارد که شما آن را #سرکوب می کنید.
اگر نگذارید تا در مقابل دیدتان قرار بگیرد، همچنان باقی می ماند.
مردم روی مشکلات خود را می پوشانند و جای آن دائم در عجله هستند.
در این عجله چیزی که اتفاق می افتد. #سرکوب_کردن
و
مخفی_شدن
اصل داستان است.
اشو
سوال_از_اشو:
خیلی وقتها با وجودی که نیازی هم برای عجله کردن وجود ندارد، در هنگام انجام کارها هول هستم. مخصوصا موقع غذا خوردن.
چرا؟
پاسخ
یک چیز دیگری مشغول خوردن شما است.
در واقع یک نگرانی عمیق در درون وجودتان باعث این عجله کردن می شود. یک گرفتگی و سفتی درونی که اجازه نمی دهد رها و آزاد باشید.
دفعه بعد که مشغول خوردن چیزی هستید نگاه کنید، که چه چیزی مشغول خوردن شما است؟
به همین صورت وقتی در حال عجله هستید فقط به آن نگاه کنید.
آیا از جایی فرار می کنید؟
آیا سعی دارید از یک موقعیت حذر کنید؟
آیا سعی دارید از دیدن یک چیز ناراحت کننده در درون خود طفره بروید؟
آیا از چیزی نگران هستید که حتی حاضر به اذعان آن نیستید؟
آیا زخم کهنه ای را در لابلای برگها و گلها پنهان می کنید؟
تمام مردمی که در حال عجله کردن هستند، یک_نگرانی_عمیق را در درون خود مخفی می کنند.
آنها حتی جرات مواجه شدن با آن را ندارند.
اجازه بدهید تا این نگرانی خود را نشان بدهد.
اجازه دهید تا به سطح برسد و بتوانید آن را ببینید.
با آن مواجه شوید
به یاد داشته باشید:
وقتی با یک مشکل چهره به چهره مواجه می شوید، آن مشکل از مقابلتان ناپدید می شود.
برای درمان یک مشکل در دنیای درون، فقط یک راه وجود دارد:
باید آن را بشناسید.
هیچ راه دیگری هم نیست.
مشکل فقط وقتی وجود دارد که شما آن را #سرکوب می کنید.
اگر نگذارید تا در مقابل دیدتان قرار بگیرد، همچنان باقی می ماند.
مردم روی مشکلات خود را می پوشانند و جای آن دائم در عجله هستند.
در این عجله چیزی که اتفاق می افتد. سرکوب_کردن
و
مخفی_شدن
اصل داستان است.
اشو
خیلی وقتها با وجودی که نیازی هم برای عجله کردن وجود ندارد، در هنگام انجام کارها هول هستم. مخصوصا موقع غذا خوردن.
چرا؟
پاسخ
یک چیز دیگری مشغول خوردن شما است.
در واقع یک نگرانی عمیق در درون وجودتان باعث این عجله کردن می شود. یک گرفتگی و سفتی درونی که اجازه نمی دهد رها و آزاد باشید.
دفعه بعد که مشغول خوردن چیزی هستید نگاه کنید، که چه چیزی مشغول خوردن شما است؟
به همین صورت وقتی در حال عجله هستید فقط به آن نگاه کنید.
آیا از جایی فرار می کنید؟
آیا سعی دارید از یک موقعیت حذر کنید؟
آیا سعی دارید از دیدن یک چیز ناراحت کننده در درون خود طفره بروید؟
آیا از چیزی نگران هستید که حتی حاضر به اذعان آن نیستید؟
آیا زخم کهنه ای را در لابلای برگها و گلها پنهان می کنید؟
تمام مردمی که در حال عجله کردن هستند، یک_نگرانی_عمیق را در درون خود مخفی می کنند.
آنها حتی جرات مواجه شدن با آن را ندارند.
اجازه بدهید تا این نگرانی خود را نشان بدهد.
اجازه دهید تا به سطح برسد و بتوانید آن را ببینید.
با آن مواجه شوید
به یاد داشته باشید:
وقتی با یک مشکل چهره به چهره مواجه می شوید، آن مشکل از مقابلتان ناپدید می شود.
برای درمان یک مشکل در دنیای درون، فقط یک راه وجود دارد:
باید آن را بشناسید.
هیچ راه دیگری هم نیست.
مشکل فقط وقتی وجود دارد که شما آن را #سرکوب می کنید.
اگر نگذارید تا در مقابل دیدتان قرار بگیرد، همچنان باقی می ماند.
مردم روی مشکلات خود را می پوشانند و جای آن دائم در عجله هستند.
در این عجله چیزی که اتفاق می افتد. سرکوب_کردن
و
مخفی_شدن
اصل داستان است.
اشو
این همان بازی است که ما بازی میکنیم. بازیِ ادامهداری هست
گاهی تو دگمهی سکس را میزنی و گاهی سکس دگمهی تو را فشار میدهد! یک دورِ باطل میشود. تو هرگز نمیتوانی سکس را سرکوب کنی.
میتوانی آن را دگرگون کنی ولی هرگز قادر به سرکوب آن نیستی.
شروعکردن با یک تقسیم بین خودت و بدن، به سرکوب میانجامد. پس اگر مایل به دگرگونشدن هستی، نباید با تقسیم و جدایی شروع کنی
#دگرگونی فقط از این ادراک میآید که کُل را همچون کُلّ ببینی
#سرکوب از این سوءتفاهم میآید که آن کُل را بصورت بخشهای جداگانه ببینی.
اگر بدانم که هر دو دست مال من است، آنگاه تلاش برای سرکوب یکی، مسخره است. این تلاشی بیهوده و مسخره خواهد شد
زیرا کدامیک دیگری را سرکوب میکند؟ چه کسی با کی میجنگد؟
اگر بتوانی با بدن خودت احساس راحتی داشته باشی، میتوانی نخستین گام را برداری که گامی درست است.
آنگاه جدایی و تقسیم و سرکوب وجود نخواهد داشت
ادامه دارد......
اشو
گاهی تو دگمهی سکس را میزنی و گاهی سکس دگمهی تو را فشار میدهد! یک دورِ باطل میشود. تو هرگز نمیتوانی سکس را سرکوب کنی.
میتوانی آن را دگرگون کنی ولی هرگز قادر به سرکوب آن نیستی.
شروعکردن با یک تقسیم بین خودت و بدن، به سرکوب میانجامد. پس اگر مایل به دگرگونشدن هستی، نباید با تقسیم و جدایی شروع کنی
#دگرگونی فقط از این ادراک میآید که کُل را همچون کُلّ ببینی
#سرکوب از این سوءتفاهم میآید که آن کُل را بصورت بخشهای جداگانه ببینی.
اگر بدانم که هر دو دست مال من است، آنگاه تلاش برای سرکوب یکی، مسخره است. این تلاشی بیهوده و مسخره خواهد شد
زیرا کدامیک دیگری را سرکوب میکند؟ چه کسی با کی میجنگد؟
اگر بتوانی با بدن خودت احساس راحتی داشته باشی، میتوانی نخستین گام را برداری که گامی درست است.
آنگاه جدایی و تقسیم و سرکوب وجود نخواهد داشت
ادامه دارد......
اشو
Forwarded from Narmin Clauß
پرانایاما
هرکسی زباله های بسیار در شکمش دارد، زیرا این تنها فضایی است در بدن که میتوانی چیزها را درونش #سرکوب کنی، فضای دیگری وجود ندارد
اگر بخواهی هرچیزی را سرکوب کنی، باید در شکم سرکوب شود
اگر بخواهی گریه کنی،
همسرت مرده است، معشوقت مرده است، دوستت مرده است و ممکن است به نظر برسد که آدم ضعیفی هستی، پس گریهات را سرکوب میکنی!
آن گریه را کجا قرار خواهی داد؟
طبیعی است که باید در شکم سرکوب شود
این تنها مکان قابل دسترس در بدن است و هرکسی انواع عواطف را سرکوب کرده است.
عشق، شهوت، خشم، اندوه، گریه، حتی خنده!
نمیتوانی از ته دل بخندی!
به نظر بیادبی و رکیک میرسد، "انسان با فرهنگی نیستی".
پس شما همه چیز را سرکوب کردهاید
به سبب این سرکوب، نمیتوانی عمیق تنفس کنی، باید سطحی نفس بکشی
زیرا اگر نفسهای عمیق بکشی، آنوقت آن زخمهای #سرکوب_شده انرژی خودشان را (برون_ریزی) آزاد خواهند کرد
هر کودک، وقتی به دنیا میآید با شکم نفس میکشد.
به کودک در حال خواب نگاه کن:
شکم او بالا و پایین میرود.
هیچ کودکی از سینه نفس نمیکشد،
آنان اینک آزاد هستند، هیچ چیز سرکوب نشده است.
وقتی که شکم سرکوبهای زیاد در خودش داشته باشد،
به دو بخش تقسیم میشود:
پایینتنه و بالاتنه
آنگاه تو یک نفر نیستی، دو نفر هستی
پایینتنه بخش متروکه است.
آن وحدت از دست رفته است:
یک دوگانگی در وجودت وارد گشته است.
بجای یک بدن، دو بدن حمل میکنی و همیشه فاصلهای بین این دو وجود خواهد داشت.
نمیتوانی زیبا راه بروی،
باید به نوعی پاهایت را حمل کنی
در واقع، اگر بدن یکی باشد، این پاها هستند که تو را حمل میکنند.
اگر بدن به دو بخش تقسیم شده باشد، آنوقت تو باید پاهایت را حمل کنی.
مجبور هستی بدنت را بکِشانی
بدن مانند یک بارِ گران است.
نمیتوانی از یک پیادهروی خوب لذت ببری، نمیتوانی از یک شنای خوب لذت ببری، نمیتوانی از یک دویدن سریع لذت ببری، زیرا بدن یکی نیست.
برای تمام این فعالیتها، برای لذت بردن از اینها، بدن باید دوباره یگانه شود.
یک وحدت باید دوباره ایجاد شود.
شکم باید کاملاً پاکسازی شود.
برای پاکیزه ساختن شکم نیاز به تنفسهای بسیار عمیق است، زیرا وقتیکه عمیقاً دم و بازدم انجام بدهی،
شکم هر آنچه را حمل میکند به بیرون پرتاب میکند
در وقت بازدم شکم خودش را آزاد میکند.
اهمیت پرانایاما، و تنفس عمیق آهنگین در همین است
تأکید باید روی بازدم باشد تا هر آنچه را که شکم بیجهت انباشته کرده آزاد شود.
و زمانیکه شکم عواطفی را در خودش حمل نکند، اگر دچار یبوست باشی،
ناگهان از بین خواهد رفت
وقتی عواطف #سرکوب_شده در شکم وجود داشته باشند یبوست وجود دارد زیرا شکم برای داشتن حرکات خودش آزاد نیست
تو عمیقاً آن را کنترل کردهای، نمیتوانی آنرا آزاد بگذاری، پس اگر عواطف سرکوب شوند، یبوست وجود خواهد داشت .
یبوست بیشتر یک بیماری ذهنی است
تا جسمانی، بیشتر به #ذهن مربوط است تا به بدن
#اشو
یوگا ابتدا و انتها
هرکسی زباله های بسیار در شکمش دارد، زیرا این تنها فضایی است در بدن که میتوانی چیزها را درونش #سرکوب کنی، فضای دیگری وجود ندارد
اگر بخواهی هرچیزی را سرکوب کنی، باید در شکم سرکوب شود
اگر بخواهی گریه کنی،
همسرت مرده است، معشوقت مرده است، دوستت مرده است و ممکن است به نظر برسد که آدم ضعیفی هستی، پس گریهات را سرکوب میکنی!
آن گریه را کجا قرار خواهی داد؟
طبیعی است که باید در شکم سرکوب شود
این تنها مکان قابل دسترس در بدن است و هرکسی انواع عواطف را سرکوب کرده است.
عشق، شهوت، خشم، اندوه، گریه، حتی خنده!
نمیتوانی از ته دل بخندی!
به نظر بیادبی و رکیک میرسد، "انسان با فرهنگی نیستی".
پس شما همه چیز را سرکوب کردهاید
به سبب این سرکوب، نمیتوانی عمیق تنفس کنی، باید سطحی نفس بکشی
زیرا اگر نفسهای عمیق بکشی، آنوقت آن زخمهای #سرکوب_شده انرژی خودشان را (برون_ریزی) آزاد خواهند کرد
هر کودک، وقتی به دنیا میآید با شکم نفس میکشد.
به کودک در حال خواب نگاه کن:
شکم او بالا و پایین میرود.
هیچ کودکی از سینه نفس نمیکشد،
آنان اینک آزاد هستند، هیچ چیز سرکوب نشده است.
وقتی که شکم سرکوبهای زیاد در خودش داشته باشد،
به دو بخش تقسیم میشود:
پایینتنه و بالاتنه
آنگاه تو یک نفر نیستی، دو نفر هستی
پایینتنه بخش متروکه است.
آن وحدت از دست رفته است:
یک دوگانگی در وجودت وارد گشته است.
بجای یک بدن، دو بدن حمل میکنی و همیشه فاصلهای بین این دو وجود خواهد داشت.
نمیتوانی زیبا راه بروی،
باید به نوعی پاهایت را حمل کنی
در واقع، اگر بدن یکی باشد، این پاها هستند که تو را حمل میکنند.
اگر بدن به دو بخش تقسیم شده باشد، آنوقت تو باید پاهایت را حمل کنی.
مجبور هستی بدنت را بکِشانی
بدن مانند یک بارِ گران است.
نمیتوانی از یک پیادهروی خوب لذت ببری، نمیتوانی از یک شنای خوب لذت ببری، نمیتوانی از یک دویدن سریع لذت ببری، زیرا بدن یکی نیست.
برای تمام این فعالیتها، برای لذت بردن از اینها، بدن باید دوباره یگانه شود.
یک وحدت باید دوباره ایجاد شود.
شکم باید کاملاً پاکسازی شود.
برای پاکیزه ساختن شکم نیاز به تنفسهای بسیار عمیق است، زیرا وقتیکه عمیقاً دم و بازدم انجام بدهی،
شکم هر آنچه را حمل میکند به بیرون پرتاب میکند
در وقت بازدم شکم خودش را آزاد میکند.
اهمیت پرانایاما، و تنفس عمیق آهنگین در همین است
تأکید باید روی بازدم باشد تا هر آنچه را که شکم بیجهت انباشته کرده آزاد شود.
و زمانیکه شکم عواطفی را در خودش حمل نکند، اگر دچار یبوست باشی،
ناگهان از بین خواهد رفت
وقتی عواطف #سرکوب_شده در شکم وجود داشته باشند یبوست وجود دارد زیرا شکم برای داشتن حرکات خودش آزاد نیست
تو عمیقاً آن را کنترل کردهای، نمیتوانی آنرا آزاد بگذاری، پس اگر عواطف سرکوب شوند، یبوست وجود خواهد داشت .
یبوست بیشتر یک بیماری ذهنی است
تا جسمانی، بیشتر به #ذهن مربوط است تا به بدن
#اشو
یوگا ابتدا و انتها