نقدى بر اسلام
48K subscribers
6.58K photos
3.97K videos
932 files
5.85K links
اين كانال براي زدودن خرافات و تقدس زدايى تشكيل شده است. هدف ما مبارزه با جهل اديان ميباشد.
سايت ما
www.eslam.nu
ارتباط با ادمين:
@Naghde_eslam_bot
كتابخانه كانال
@ketabkhaneh_naghd
يوتيوب
https://www.youtube.com/channel/UCUVpfPD7eKOt-vs8M9FvTtQ
Download Telegram
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_هفدهم

آنچه آتش شک و ترديد نسبت به #قرآن را در دل مخالفان و شکاکان شعله‌ور می‌کند، اين نيست که آنها گمان می‌کنند می‌توانند متنی #مثل آن بياورند (اگر چنين بود، #تحدی_قرآن در برابر اين افراد تاحدودی معنای معقولی پيدا می‌کرد). ريشه شک و ترديد آنها، ارزش اخلاقی و معرفتی #محتوای_قرآن است که (از نگاه آنها) در آزمون نقد، نمره زير ۱۰ می‌گيرد. بنابراين #تحدی_قرآن در برابر چنين افرادی فوق‌العاده بی‌معناست.
مجموع مطالبی که گفته شد، ارزش منطقی و علمی مدعای #مسلمانان مبنی بر اينکه : از هزار و چهارصد سال پيش تاکنون هيچکس نتوانسته متنی مانند #قرآن بياورد و همين، نشان‌دهنده #آسمانی بودن اين کتاب است. (۵) معلوم می‌شود هر مسلمانی که چنين سخنی می‌گويد، بايد به اين پرسش‌ها پاسخ دهد:

۱: منظور شما از متنی که «مثل» #قرآن باشد، چيست؟ و با کدام #معيار و ميزان روشن، مشخص و قطعی می‌توان حکم کرد که متن ارائه شده توسط مخالفان، «مثل» #قرآن هست يا نيست؟
۲: با فرض وجود معياری مشخص و روشن، شمااز کجا می‌دانيد که تاکنون هيچ بشری در هيچ کجای کره زمين نتوانسته است متنی مثل #قرآن بياورد؟ آيا در اين مورد تحقيق کافی کرده‌ايد؟ و اصلاً آيا چنين موضوعی قابل تحقيق هست؟ اتفاقاً از صدر اسلام تاکنون هزاران مخالف مسيحی، يهودی، هندو، لائيک و… برای پاسخ به تحدی قرآن، سوره‌هايی ساخته و مدعی شده‌اند که اين سوره‌ها «مثل» قرآن و در مواردی «بهتر» از آن است.(۶)
آيا واقعاً همه اين نمونه‌ها را ديده و توانسته‌ايد با معيارهای محکم، قطعی و مشخص، «ناهمانندی» آنها با #قرآن را نشان دهيد؟


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
💠چه کسی مفاهیم #عصمت و #امامت را وارد مذهب #شیعه کرد؟

#قسمت_هفدهم

✔️ب: امام #صادق در یکی از روزها هشام را به حضور طلبید وفرمود: درباره تو سخنی می گویم که #رسول خدا به حسان بن ثابت انصاری فرمود: تا وقتی که ما را با دست و زبانت یاری می کنی، پیوسته تو را به وسیله روح القدس تایید کند.«لا تزال مویدا بروح القدس ما نصرتنا بلسانک»(۱۶)

✔️ج: امام هفتم به هشام بن حکم توجه خاص داشت و او را #متصدی کارهای شخصی اش قرار داده بود. #حسن فرزند علی بن یقطین می گوید: هر گاه حضرت موسی بن جعفر برای رفع نیازهای شخصی یا عمومی چیزی لازم داشت، به پدرم (علی بن یقطین) می نوشت: فلان چیز را خریداری یا تهیه کن و باید متصدی این کار هشام بن حکم باشد. عنایت حضرت به هشام چنان بود که پانزده هزار درهم به او وام داد و فرمود: با این پول تجارت کن، سودش را بردار و سرمایه را به ما برگردان.(۱۷)
همانگونه که ملاحظه فرمودید هشام بن حکم طبق نظر برخی از مورخان وعالمان حتی #شیعه، بنیانگذار نظریه #عصمت امامان است و علی رغم اینکه بنابر برخی گزارشات روایی و تاریخی دارای افکار ملحدانه بوده است مورد تکریم وتایید ویژه امام ششم و هفتم #شیعیان قرار داشته است.


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔺🔻🔺www.eslam.nu
💠 ‌پاسخ به ادعای طلبه‌های نوجوان در #اثبات_علم_غیب

#قسمت_هفدهم

پس از #ابوالاسود، "یحیى بن یعمر"، "نصر بن عاصم" و "خلیل بن احمد"، روند #اصلاح_شیوه_نگارش_قرآن را ادامه داد.

اما بیشتر مردم از ترس این که مبادا در «رسم الخط عثمانى» که به دید تقدس و تبرّک به آن می ‏نگریستند، بدعتى راه یابد، در برابر اصلاحات محتاطانه برخورد می ‏کردند.

همچنین #ابوریحان_بیرونی(١٧)، دانشمند بزرگ ایرانی، در کتاب «الصیدله فی الطب» می‌نویسد:

«یک یونانی به ولایت ما گذر کرد و من پیش او می­رفتم و نامهای دانه‌ها و تخمها و میوه‌ها و گیاه‌ها و غیره را به #زبان_یونانی می‌پرسیدم و می‌نوشتم.

▪️ولی خط عربی آفت بزرگی دارد:

که آن همانندی واتها بهم دیگر و ضرورت تمایز با نقطه و علامات و اعراب است، که اگر آنها را ننویسند #معنی مبهم می­شود و اگر در مقابله و تصحیح هم غفلت شود، اصلا ننوشتن و نوشتن کتاب، بلکه علم و جهل بر نوشته‌های آن یکسان می­شود و اگر این آفت نبود کتابهای ترجمه شده به #عربی از قبیل #دیسقوریدس و #جالینوس و.... کافی بود ولی اکنون اعتمادی بر آنها نیست.»

🔻🔻🔻

https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💠 #معجزات_عددی_قران، واقعیت یا شیادی؟؟؟

#قسمت_هفدهم

▪️در ادامه ی معجزه تراشيهای قران
به شـخـص دیـگـرى کـه کارهـاى #عبـدالرزاق_نوفل و دکتر #رشاد_خلیفه را ادامه داده و از ایشان خیلی تجلیل نموده است ميپردازيم.

▪️نام ايشان دکتر #ابوزهرا_نجدى می باشد كه در كتابى به نام "من الأعجاز البلاغى و العددى القرآن الكريم" ادعاهاى اشخاص قبل از خود را تكرار كرده است.



▪️ایـشــان مـی نـویـســد:
مـن نـیـز کار آنها را پیگیرى نمودم و بر اثر تلاش فراوان و شب زنده داريهاى مستمر، درهائى از رحمت الهی بر من گشوده شـد و به حقـائق مهمی از اعجـاز قرآن دست یـافتم.

▪️ایشان در ادامه می گویـد: با خود گفتم , اگر تعـداد کلمه (#شـهر) به معناى ماه، دوازده مرتبه و تعـداد کلمه (#یوم) به معناى روز ٣٦٥ مـرتـبـه تكرار شده بـاشـد,

باید لفظ ساعة به معناى ساعت نیز ٢٤ مرتبه در قرآن آمـده باشد.

ادامه دارد...

https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💠 ازدواج با #عایشه، لکه ننگ تاریخ زندگی پیامبر اسلام

#قسمت_هفدهم

شمس الدین ذهبی از بزرگترین علمای اسلام در کتاب سیر اعلام النبلا، اسنادی را در خصوص سن عایشه در هنگام ازدواج با پیامبر اسلام می آورد و سپس تصریح می کند که آن روایت صحیح است :

#متن_عربی
تَزْوِيْجُهَا بِالنَّبِيِّ -صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ:
رَوَى هِشَامٌ، عَنْ أَبِيْهِ، عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: تَزَوَّجَنِي رَسُوْلُ اللهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وسلم- متوفى خديجة وأنا تاب : ابْنَةُ سِتٍّ وَأُدْخِلْتُ عَلَيْهِ وَأَنَا ابْنَةُ تِسْعٍ جَاءنِي نِسْوَةٌ وَأَنَا أَلْعَبُ عَلَى أُرْجُوْحَةٍ وَأَنَا مُجَمَّمَةٌ فَهَيَّأْنَنِي وَصَنَعْنَنِي ثُمَّ أَتَيْنَ بِي إِلَيْهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ. قَالَ عُرْوَةُ: فَمَكَثَتْ عنده تسع سنين.
وَأَخْرَجَ البُخَارِيُّ مِنْ قَوْلِ عُرْوَةَ: أَنَّ خَدِيْجَةَ تُوُفِّيَتْ قَبْلَ الهِجْرَةِ بِثَلاَثِ سِنِيْنَ فَلَبِثَ -صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ- سَنَتَيْنِ أَوْ قَرِيْباً مِنْ ذَلِكَ وَنَكَحَ عَائِشَةَ وَهِيَ بِنْتُ سِتِّ سِنِيْن.👈وَ هذا حدیث صحیح👉.

#منبع : سير أعلام النبلاء ط الحديث نویسنده : الذهبي، شمس الدين    جلد : ۳  صفحه : ۴۳۵

#ترجمه مختصر : عایشه می گوید : پیامبر با من ازدواج کرد و من شش ساله بودم و با من زفاف کرد و من نه ساله بودم و نه سال را با پیامبر زندگی کردم. سپس شمس الدین ذهبی می گوید : 《این روایت صحیح است》.

ادامه دارد...‌

#کانال_تخصصی_نقد_اسلام

Www.eslam.nu
@naghde_eslamm
◾️مهدى شيعيان، شخصيتى موهوم، يا امام منتظر؟

#قسمت_هفدهم

💥دهم: مکان و جای امام زمان

در مورد جاى و مكان اين امام غايب شيعيان مانند تمام اصول اعتقاديشان، روايت ضد و نقيض فراوانى وجود دارد كه برخى از انها را مرور ميكنيم. برخی گفته اند که در مدینه زندگی میکند(#منبع: الکافی، کلینی، ٣٢٨/١)
برخی نیز گفتـه انـد کـه در جبـل رضوی است(#منبع: كتاب الغیبة از شيخ طوسی، ٥٤-٥٥)،
عده ديگرى ميگويند كه: در #مکه و ذی طوی است و نیـز اينكه در سردابى(زير زمين) در #سامرا میباشد(#منبع: مستدرک سفینة البحار، از علامه شاھرودی، ٣٦١/٤. )

تا جایی که شاعر میگوید: ای کاش میدانستم که کجایی و بلکه در کدام سرزمین ھستی. آیا در سرزمین #رضوی ھستی یا در ذی طوی؟ خیلی برایم ناگوار است که ھمه مردم را میبینم ولی تو از دیدھا پنھانی!! و حتی نجوای تو را، و صدای پای تو را نمیشنوم!!(#منبع: مشھدی، المزار: ص:٥٨٠-٥٨١).

💥یازدهم: #امام_زمان به چه صورتى ظهور ميكند؟؟

از مفضل روایت شده که گفت: از #امام_صادق ؛ پرسیدم: سرورم آیا مھدی به صـورت
جوان بر میگردد یا به صورت پیر؟ گفت: سبحان الله، تو چگونه این را نمیدانی، او در ھر شکل و صورتی که بخواھد بر میگردد و ظاھر میشود(#منابع: بحار الانوار، ٧/٥٣؛
الزام الناصب، ٢٢٣/٢ )
سپس در روایت دیگری آمده که او به شکل یک جوان ٣٢ ساله ظھور میکند(#منابع: الغیبة، نعمانی، ص١٩٥؛ معجم احادیث المھدی، ٧٧/٤)
اما روايتى دیگر هست كه ميگويد: او به شکل یک پسر ٥١ ساله ظھور میکند(#منبع: تاریخ ما بعد الظھور، از آيت الله صدر، ص٣٦١)
روايت در اين زمينه آنقدر متناقض و فراوانند كه ميتوان از آنها يك كتاب تهيه كرد و تنها به يكى ديگر از آنها اشاره ميكيم كه ميگويد: او به شکل یک جوان موفق ٣٠ ساله ظھور میکند( #منابع: الغیبة، از شيخ طوسی، ص٤٢٠؛
بحار الانوار از علامه مجلسى، ٢٨٧/٥٢ )

💥دوازدهم: مدت حكومت #امام_زمان چقدر است؟؟

آيت الله محمد صدر از علماى نامدار #شيعه در اين مورد اعترافى كرده است و میگوید: در مورد دوران حكومت كردن امام زمان روایتھای زیاد و ضد و نقیضی وجود دارد تا جایی که بسیاری از مؤلفان را دچار حیرت کرده است(#منبع: تاریخ مابعد الظھور، ص٤٣٣)
بعنوان مثال روايتهاى زير را در اينمورد آورده اند؛
در روايتى آمده که دوره حکومت او ١٩ سال است. و در روایت ديگر گفته شده که طول حکومت او ھفت سال ميباشد کـه خداونـد طـول روزھـا و شبھای آن را زیاد میکند یعنی ھر سال آن به اندازه ده سال است، پس مدت حکومـت او ٧٠ سال مثل این سالھا است.
در روایت دیگر ٤٠ سال و در ديگرى، ١٢٠ سال آمده است. اما در يكى ازين روايتها نوشته اند که مھدی قائم ٣٠٩ سال حکومـت مـیکنـد مثـل اصـحاب
کھف که ٣٠٩ سال در غار ماندند( #منابع:
الغیبة از شيخ طوسی،ص٤٧٤؛
الغیبة، نعمانی، ص٣٥٣،
اعلام الوری، طبری، ٢٩٠/٢؛
الارشاد، از شيخ مفید، ٣٨١/٢،
بحار الانوار از علامه مجلسى، ٢٨٠/٥٢، ٢٨٧، ٢٩١، ٢٩٨، ٢٩٩، ٣٣٧، ٣٣٨، ٣٣٩، ٣٤٩، ٣٨٦، ٣٩٠، و جلد ١٤٥/٥٣، ١٤٦)!

ادامه دارد ....

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💥 پژوهشى در زندگى نامه سلمان فارسى

#قسمت_هفدهم

#کـــشيش مـــیگويـــد »بريـــز روی ســـينه ام«؛ و ســـلمان چنـــين میکند. سپس کشيش میميرد، و #سلمان مرگش را بەکشيـشان خـبر مـیدهـد. کشيشان میآيند تا او را کفن و دفن کننـد. يـک جـوانی اهـل روسـتا مـیآيـد و میگويد ايـن پولهـا مـال پـدر مـا اسـت و نـزد ايـن کـشيش امانـت بـوده اسـت، و
آﻧﻬا را برای خودش برمیدارد.
ســلمان از کشيــشان مــیخواهــد کە او را بەکــسی راهنمــايی کننــد تــا ديــن خــدايی را از او بگيــرد.
بە او مــیگوينــد کە بايــد بە ِحمــص شــام بــروی، زيــرا مردی در آنجا است کە عالمترين مردم زمانه است.
سـلمان ديگر بـاره راه سـفر مـیگيـرد و بەحمـص شـام مـیرود، بە نـزد آن کـشيش مـیرود و داسـتان را بـرای کـشيش بـاز میگويـد. کـشيش مـیگويـد اگـر ديــن را مــیجــوئی بە بيــت المقــدس بــرو کە کــسی کە بايــد راهنمــايی ات کنــد سالی يکبار در فلان روز بە بيت المقدس میآيد و او را آنجا خواهی يافت.
نشانه های او را نيز میدهد.
#سـلمان بە بيـت المقـدس مـیرود و همـان روزی کە آن کـشيش بە او گفتـه بوده است بە در #بيت_المقدس میرسد و مـیبينـد کە مـر ِد مـور ِد نظـر سـوار خـر اســت و مــیخواهــد کە وارد شــهر شــود. ســلمان داســتان خــودش را بــرای او باز میگويد، و او بە سلمان میگويد »اينجا بنشين« سـلمان در آنجـا مـینـشيد و او مـیرود و برنمـیگـردد.
سـلمان يـک سـال در همانجا مینـشيند تـا سـر سـال بعـدی او مـی آيـد و مـیبينـد کە سـلمان هنـوز نشسته است.
او بە سلمان میگويد کە پيامبر مبعوث شده است و در سرزمين تَيمــاء اســت؛نــشانه هــايش آن است کە صــدقه نمــیخــورَد و هديــه مــیخــورد، و مُهــر نبـوت بـر پـشت شـانۀ راسـتش اسـت بەانـدازۀ تخـم کبـوتری اسـت و همرنـگ گوشت تنش است. سلمان شتابان میرود تا خودش را بە يثـرب برسـاند. عرﺑﻬـای بـدوی او را میگيرند و بە مدينه مـیبَرنـد و بە زنـی از مـردم مدينـه مـیفروشـند. سـلمان مــیشــنود کە مــردم دربــارۀ پيــامبر ســخن مــیگوينــد. از زن تقاضــا مــیکنــد کە يکروز بە او مرخصی بدهد. زن بەاو مرخصی میدهد.
ســلمان مــیرود و هيــزم گــردآوری مــیکنــد و مــیفروشــد و خــوراکیئــی میخَرَد و بە نزد #محمد_بن_عبدالله میرود و آنرا جُلو محمد میﻧﻬـد و مـیگويـد برايـت صــدقه آورده ام. محمد بە يــارانش مــیگويــد بخوريــد، ولى خــودش نمــیخــورَد.
سلمان با خودش میگويد »اين يک نشانه«
چندی بعد باز از زن تقاضا مـیکنـد کە يـکروز بە او مرخـصی بدهـد؛ و زن بە او مرخـصی مـیدهـد. او مـیرود هيـزم گـردآوری مـیکنـد و مـیفروشـد و خــوردنیئــی مــیخَــرَد و بە نــزد محمد مــیبــرد و مــیگويــد ايــن برايــت هديــه آورده ام. محمد میخورد و بە يارانش نيز میگويد بخوريـد. و سـلمان بـا خـودش میگويد »اين نيز يک نشانۀ ديگر«
او سپس پشت سر #محمد می ايستد و میخواهد کە مُهر نبوت را بر شانه اش ببينـد. محمد متوجـه مـیشـود و عبـايش را انـدکی بەپـائين مـیکـشد،
و سلمان مهر نبوت را میبيند و همانجا مسلمان میشود.
#منبع: ابن سعد واقدى، ج ۴/ ۸۱۔۸۳.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22081
●عاقبت کسی که اسلام را کنار بگذارد


#قسمت_هفدهم
#ارتداد

سوره اعراف : #متن_عربی : وَكَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا بَيَاتًا أَوْ هُمْ قَائِلُونَ ﴿۴﴾

#ترجمه فولادوند : و چه بسيار شهرها(اجتماعات انسانی) كه [مردم] آن را به هلاكت رسانيديم و در حالى كه به خواب شبانگاهى رفته يا نيمروز غنوده بودند عذاب ما به آنها رسيد.

⚡️طبق این آیه و مجموعه دیگر آیات قرآن، الله بسیاری از اجتماعات انسانی را به صرف عدم پذیرش نبوت نابود کرده است که این خود جوازی‌ست برای اسلامگرایان تا غیر مسلمانان را نابود کنند و آنان را به قتل برسانند زیرا مسلمانان با خود نتیجه میگیرند که چون الله کسانی که به نبوت اعتقادی نداشته اند را به قتل رسانده است، پس مسلمانان نیز باید به تصریح قرآن از الله پیروی کنند و مخالفین خود را به قتل برسانند.

⚡️این آیه چه پیام مثبتی می‌تواند برای بشریت داشته باشد؟ ایا جز این است که این آیه پیام قتل غیر مسلمانان را به اسلامگرایان می‌دهد؟

⚡️دقیقا با استناد به همین آیات، داعش، جمهوری اسلامی و سایر فرق اسلامی، غیر مسلمانان را به قتل می‌رسانند.

ادامه دارد....

@naghde_eslamm
www.eslam.nu
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_هفدهم

#على , طلحه پسر ابی طلحه، صواب برده حبشی و گروهی دیگر از مردان خاندان بنی عبدالدار پسر عموهای پدرش را با شمشیر از کمر به دو نیم کرد
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی برگهای ٦۰ و ٦١ پوشینه یکم).
در خطبه ٥٥ #نهج_البلاغه آمده است كه على گفته ما در كنار رسول خدا بوديم و پدران و فرزندان و عموهاى خود را به حق ميكشتيم
#شيخ_مفيد در ارشاد درباره قتل طلحه بن ابي طلحه بدست على مينويسد:
پس در اين حال على پيش آمد و باو فرمود:تو كيستى‌؟گفت:منم طلحة بن أبى طلحة،منم كبش الكتيبة (يعنى بزرگ و مهتر لشكر)طلحة گفت:تو كيستى‌؟
فرمود:منم على بن ابى طالب بن عبد المطلب،(اين را فرمود)و هر دو بهم نزديك شدند،پس دو ضربت ميان آنها رد و بدل شد و على عليه السّلام ضربتى بر وسط‍‌ سرش زد كه دو چشمش(از اثر آن ضربت)از كاسۀ سر بيرون افتاد،و فرياد بلندى زد كه تا آن زمان مانندش شنيده نشده بود و پرچم از دستش افتاد،
پس برادرى داشت بنام مصعب او پرچم را برداشت،عاصم بن ثابت(كه يكى از تيراندازان زبر دست مسلمانان بود)تيرى بسويش رها كرد و با همان تير او را كشت، برادر ديگرى داشت بنام عثمان او پيش آمد و پرچم را برداشت،او را نيز عاصم با تير از پاى درآورد، پس غلامى از آنها بنام«صواب»كه از مردان سخت و زورمند بود(پيش آمده)پرچم را برداشت على با شمشير دست راستش را انداخت،پرچم را بدست چپ گرفت، حضرت دست چپش را نيز انداخت،پرچم را بسينه نهاد و با دو بازوى جدا شده آن را نگهداشت، على شمشيرى بفرق سرش زد كه برو درافتاد،و(با ديدن اين وضع)لشكر كفار رو بهزيمت نهادند،و مسلمانان سرگرم تاراج آنان و غنائم جنگى شدند
متن عربى روايت بالا در #كتاب_الإرشاد شيخ مفيد جلد : ١ صفحه : ٨١
http://lib.eshia.ir/27035/1/81
شبیخون زدن على همراه با کشتار و غنيمت گیری #زنان و #دختران و خردسالان وتناب پیچ کردن دستگیرشدگان با زنجیر بنام، ذات السلاسل که از سهمناکترین شکنجه ها و کشتار او است.
در #مجمع_البيان_طبرسى از مفسران شيعه به نقل از جعفر صادق آمده است:
از حضرت ابي عبد اللَّه هم در حديث طولاني روايت شده كه ميگويد: اين غزوه را ذات السلاسل ناميده‌اند براي آنكه جمعي از ايشان كشته و جمعي هم اسير شدند، و اسراي ايشان را محكم بريسمانهايي بستند مثل اينكه ايشان را در زنجير بسته‌اند، و چون اين سوره نازل شد، پيغمبر با مردم بيرون رفته و نماز صبح را بجماعت خواندند و در آن سوره و العاديات را تلاوت كردند و چون فارغ شدند از نمازشان، اصحاب گفتند ما اين سوره را نمي‌شناسيم، رسول خدا فرمود، آري علي بر دشمنانش پيروز شد و جبرئيل در اين شب مژده اين فتح را براي من آورد، پس علي بعد از چند روز غنائم جنگي و اسيران را آورد.
هو المروي عن أبي عبد الله في حديث طويل قال و سميت هذه الغزوة ذات السلاسل لأنه أسر منهم و قتل 👈و سبى👉و شد أسراهم في الحبال مكتفين كأنهم في السلاسل و لما نزلت السورة خرج رسول الله ص إلى الناس فصلى بهم الغداة و قرأ فيها و العاديات فلما فرغ من صلاته قال أصحابه هذه سورة لم نعرفها فقال رسول الله ص نعم إن عليا ظفر بأعداء الله و بشرني بذلك جبرئيل في هذه الليلة فقدم علي بعد أيام بالغنائم و الأسارى.
#منبع: مجمع البيان في تفسير القرآن - ط دار المعرفة نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : ١٠ صفحه : ٨٠٣
http://lib.eshia.ir/86854/10/803
در توضيح لغت #سبى كه در روايت بالا آمده است در معجم المعانى آمده است:
👈سَبْي: اغلب واژه هاى (الأَسْر) را براى مردان اسير و (السَّبْى) را براى زنان اسير بكار مى برند
#لينك سايت معجم المعاني در تعريف لغت سبي:
https://www.almaany.com/fa/dict/ar-fa/سَبْي/

ادامه دارد .....
●زنده به گور کردن زن، هدیه اسلام به نیمی از مردم دنیا!


#قسمت_هفدهم
#زن_در_اسلام


⚡️با نگاهی به آیات قرآن و سنت اسلامی متوجه می‌شوید که اسلام زن‌ستیز ترین تفکر در تاریخ بشریت است.

⚡️هیچ تفکر، جریان و گروهی در تاریخ نتوانسته به اندازه اسلام به زن‌ستیزی، جنایت و تبعیض بپردازد.

⚡️در قسمت‌های قبل با ارائه آیه ۲۴ سوره نسا گفتیم که طبق قرآن، مسلمین می‌توانند به زنان شوهردار در جنگ تجاوز کنند و در این قسمت اسنادی را که در تفسیر این آیه آمده نقل می‌کنیم.

#متن_عربی:أَبِي الْخَلِيلِ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ: أَصَبْنَا نِسَاءً مِنْ سَبْيِ أَوْطَاسٍ، وَلَهُنَّ أَزْوَاجٌ، فَكَرِهْنَا أَنْ نَقَعَ عَلَيْهِنَّ وَلَهُنَّ أَزْوَاجٌ، فَسَأَلْنَا النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: {وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ، إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ} [النساء: 24]قَالَ: " فَاسْتَحْلَلْنَا بِهَا فُرُوجَهُنَّ "(1)
(1) حديث صحيح

#منابع: مسند أحمد - ط الرسالة نویسنده : أحمد بن حنبل   جلد : ۱۸  صفحه : ۲۲۴
تفسير الطبري = جامع البيان - ط هجر نویسنده : الطبري، أبو جعفر   جلد : ۶  صفحه : ۵۶۴
صحيح مسلم نویسنده : مسلم  صفحه : ۶۶۴ و ۶۶۵

#ترجمه: اﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﮔﻔﺖ که در ﺟﻨﮓ ﺑﺎ اﻫﻞ اوﻃﺎس، ﻣﺎ زﻧﺎنی را اﺳﻴﺮ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺷﻮﻫﺮ داﺷﺘﻨﺪ و ﻣﺎ ﻛﺮاﻫﺖ داﺷﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﺮ آﻧﺎن ﺑﻴﻔﺘﻴﻢ و ﺑﺎ آﻧﺎن آﻣﻴﺰش جنسی ﻛﻨﻴﻢ، در ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺷﻮﻫﺮ دارﻧﺪ. ﻣﺎ از ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﭘﺮﺳﻴﺪﻳﻢ، ﺳﭙﺲ آﻳﻪ‌ی واﻟﻤﺤﺼﻨﺎت ﻣﻦ اﻟﻨﺴﺎء... ﻧﺎزل ﺷﺪ و ﺑﺮای ﻣﺎ آﻟﺖ جنسی آن زﻧﺎن شوهردار ﺣﻼل اعلام شد؛ شعیب ارنووط از علمای بزرگ اسلامگرا می‌گوید که این حدیث صحیح است.

⚡️این حدیث کاملا صحیح است که از پیامبر اسلام در کتب متعدد شیعه و اهل سنت نقل شده است که ما در این قسمت به مصادیر اهل سنت پرداختیم.

⚡️به این سخن خوب توجه کنید تا نهایت بی‌مرامی و بی‌غیرتی و بی‌شرافتی شخص پیامبر اسلام را مشاهده کنید. یاران پیامبر در جنگ با مخالفین خود زنان شوهرداری را به اسارت گرفتند و پیامبر اسلام از جانب خدا به یاران خویش گفت به دستور الله، آلت جنسی این زنان شوهر دار بر شما حلال است، پس بدانها تجاوز کنید!

⚡️آیا این رفتار خفت‌بار و پست‌فطرتانه پیامبر اسلام، انسانی و شرافتمند است؟ ایا متقابلا اسلامگرایان تجاوز به زنانشان از سوی مخالفین اسلام را می‌پذیرند؟

@naghde_eslamm
www.eslam.nu
ادعاى واهى پاكيزگى در اسلام و عدم رعايت بزرگان آن

#قسمت_هفدهم

✍🏻یکی از دروغ‌هایی که اسلام‌گرایان مطرح می‌کنند این است که مدعی می‌شوند اسلام دین پاکی است و رعایت نظافت از پایه های ایمان به شمار می‌رود.

✍🏻زمانی که به تاریخ صدر اسلام و زندگی محمد پیامبر اسلام و اصحاب و اهل بیت او می‌نگریم، می‌بینیم که خبری از نظافت وجود ندارد؛ در قسمت‌های قبل اسناد صحیحی را آوریم که ثابت می‌کرد شاگردان پیامبر اسلام در اوج خرافات، کثیف، آلوده و مروج بیماری بوده‌اند و در این قسمت نیز اسناد صحیحی را می‌آوریم که یاران پیامبر اسلام، خون حجامت او، مدفوع و ادرارش را می‌نوشیدند و محمد نیز به عمل آنها سکوت می‌کرد و تلویحاً آنان را به این عمل کثیف امر می‌کرد.

#متن_عربی: وشرب دمه صلى الله عليه وسلم أيضا أبو طيبة الحجام، وعليّ كرم الله وجهه، وكذا عبد الله بن الزبير رضي الله تعالى عنهما....وأخذ من ذلك بعض أئمتنا طهارة فضلاته صلي الله عليه وسلم حيث لم يأمره بغسل فمه ولم يغسل هو فمه وأن شربه جائز حيث أقر علي شربه.

#منبع: السيرة الحلبية = إنسان العيون في سيرة الأمين المأمون نویسنده : الحلبي، نور الدين    جلد : ۲ صفحات ۳۱۹ و ۳۲۰، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.

#ترجمه: ابوطیبه حجام، علی بن ابی‌طالب و همچنین عبدالله بن زبیر از یاران پیامبر اسلام، خون ناشی از حجامت محمد پیامبر اسلام را نوشیدند...برخی از ائمه ما از اين روايت استفاده كرده‌اند كه مدفوع و ادرار محمد پاک است!؛ زيرا زمانی که یاران محمد پیامبر اسلام آن را خوردند، پیامبر به آنان دستور نداد كه دهانشان را بشويد و آن ها نيز دهانشان را نشسته‌اند. بنابراين خوردن آن جايز است؛ زيرا محمد پیامبر اسلام نوشيدن آن‌ها را با سكوت خود تأييد كرده است.

✍🏻بر طبق این سند و اعتراف عالم اسلامگرا، یاران محمد هیچ ارزشی برای پاکیزگی و کرامت انسانی قائل نبودند؛ و به حدی آلوده و کثیف بودند که ادرار، مدفوع و خون حجامت پیامبر اسلام را می‌نوشیدند و می‌خوردند و از همه بدتر محمد نیز به جای اعتراض و جلوگیری به آنها، آنان را تشویق به آنها توصیه می‌کرده است.

✍🏻در دین اسلام هیچ ارزش و احترامی برای انسانیت و کرامت بشری وجود ندارد و تا حدی خرافات موج می‌زند که شاگردان پیامبر اسلام، ادرار، مدفوع و خون محمد می‌خوردند. آیا با این اوصاف می‌توان مدعی پاکیزگی و نظافت در دین اسلام بود؟ ایا می‌توان مدعی کرامت انسانی، اخلاق و الهی بودن دین اسلام بود؟

@naghde_eslamm
نقدى بر اسلام
▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟ #قسمت_شانزدهم ٤٤) به دقت به اولین آیه از #سورہ_الاسراء توجه کنید: منزه است آن خدایی که بنده اش را شبانگاهی از مسجد الحرام به سوی #مسجد_الاقصی که پیرامون آن را برکت داده ايم سير داد تا از نشانه های خود به او بنمايانيمکه او همان…
▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟

#قسمت_هفدهم

٤٦) در آیه ٢٤ #سوره_يوسف می خوانیم:
آن زن در وصل و اصرار و اهتمام کردی و اگر لطف خاص خدا و پرقان روشن حق نگهبان يوسف نبود او هم به مبل طبیعی اهتمام کردی ولی ما چنین کردیم تا مبل او را از قصد و عمل بد برگرداندیم. همانا او از بندگان معصوم و پاکیزه است. این آیه نیز از آن دسته آیه هایی است که پیامبران را فقط به دلیل این که مورد لطف خدا بودند از گناه بری می داند و نشان دهنده ی این است که نیروی وجدان و آگاهی از آثار بد گناه به هیچ وجه در این معصومیت تاثیری نداشته است.
٤٧) در آيه ٢٨ #سوره_الأنبياء, الله ميگويد:
از آنچه پیش روی آنها و آنچه پشت سرشان است آگاه است و هرگز شفاعت نمی کند مگر برای کسی که الله از او راضی و آنها دائم از خوف قهر الله هراسانند. اگر شفاعت فقط شامل آنهایی می شود که الله از آنان راضی است پس لزوم شفاعت برای چیست وقتی که الله از آنها راضی است؟
اصولا يعنى چه كه الله از آنها راضى است؟
با اين همه تناقض و دوگانه گويى چه كسى و چگونه بفهمد الله چطور رضايتش جلب ميشود؟
٤٨) آیه هاى ١٦ و ١٧ #سوره_مریم می گويند: و در این کتاب از مريم ياد كن، آنگاه که از کسان خود در مکانی شرقی به کناری شتافت و در برابر آنان پرده ای بر خود گرفت پس روح خود را به سوی او فرستادیم تا به شکل بشری خوش اندام بر او نمایان شد.
طبق ادعاى این آیه الله جسمیت میابد و با مریم همبستر می شود.
جالب اينكه ميگويد بشرى خوش اندام، واقعا مضحك نيست كه الله زيبايى ظاهرا ملاك ميداند؟
اگر مسلمانان پندار مسيحيان را که می گویند عیسی پسر خدا و یک انسان کامل و در عین حال خدایی کامل بود کفر می دانند، چطور این آیه را کفر نمی دانند؟
چه فرقی است بین این خدایی که جسميت میابد و با مريم همبستر می شود با خدایی که عیسویان معتقدند به شکل انسان به زمین آمده تا کفاره گناه بشر را بدهد؟
٤٩) در آيه ٢٨ همین #سوره_مريم می خوانیم: ای خواهر هارون پدرت مرد بدی نبود و مادرت نیز بد کاره نبود!
این طور که از این آیه پیداست نویسنده قرآن اشتباهى فاحش تاريخ مرتكب شده است، و آن این است که مریام خواهر هارون که خواهر موسی هم بود، با ماريا(مریم) مادر عيسى که قرنها بعد از خواهر هارون می زیسته اشتباه گرفته است! چرا که ماريا مادر عيسى هرگز برادری به نام هارون نداشته است.
دليل اين اشتباه نويسنده قرآن، اشتراك نام پدر اين بانوان بوده است كه نام پدر هر و عمرام(عمران) بوده است.
٥٠) آیه ٦٣ #سوره_مریم ميگويد: آيا ندیدی که با شیاطین را بر سر کافران فرستاديم تا آنها را سخت آزار کنند؟
سوال؛ مگر نه اينكه طبق ادعاى قرآن، شیاطین با الله دشمنی دارند؟ حال مگر آنان سپاهيان الله هستند که بخواهند از طرف او بر سر کافران فرستاده شوند و آنها را مورد آزار قرار دهند؟

ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/33552
نقدى بر اسلام
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_شانزدهم این در حالی است که در دیگر آیات، قرآن، ذکر خوانده می‌شود یا چیزی برای تذکر دادن یا ذکر کردن! بعنوان مثال: ولقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر (سوره ۵۴، آیه ۲۲) #ترجمه: و قطعا قرآن را برای پندآموزی…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟

#قسمت_هفدهم

در این موارد قرآن آنچیزی است که می‌توان آنرا در هنگام موعظه یا مناجات قرائت کرد و این مجزا از کتاب است. در واقع منظور این است که کتابی است روشن که آیاتش به زبان عربی است و بنابر این محمد می‌تواند برای موعظه نیز از آن استفاده کند.
اگر به آیه اول سوره ۱۵ در فهرست فوق دقت کنیم گفته می‌شود که "الف لام راء کتابی است که آیات آن استحکام یافته سپس از جانب حکیمی آگاه به روشنی بیان شده است. کدام حکیم آگاه؟!
اگر متن را یک نامه بدانیم، می‌توان فهمید منظور این است که کتابی با آیات محکم برای محمد ارسال شده و مردی حکیم بر آن موخره‌‌ای نیز نوشته است. بنابراین منظور از کتاب، ادامه نامه نیست.
همچنین دقت کنید به آیه اول سوره ۲ در فهرست فوق، در اینجا به جای کلمه تلک یا هذا از ذالک(آن) استفاده شده است که نشان می‌دهد آیه به کتابی خارج از متن اشاره دارد.
در برخی موارد صحبت از کتاب میشود و در برخی موارد صحبت از کتاب و قرآن در کنار یکدیگر، در حالت اول، کتاب برای موعظه به کار نمی‌رود یا شاید اصلا به زبان عربی نباشد و در حالت دوم مراد این است که کتاب را می‌توان برای موعظه نیز استفاده کرد.
در هر دو حالت، نه قرآن و نه کتاب الزاما متنی نیستند که ما بعنوان كتاب قرآن می‌خوانیم بلکه چیزی است خارج از آن که در متن به آن اشاره میشود (البته نه همیشه و بخش‌هایی از مناجاتها و امثال در متن موجود است). همچنین به #سوره_قدر(۹۷) دقت کنید:
إنا أنزلناه فی لیلة القدر (۱)
#ترجمه: ما آنرا در شب قدر نازل کردیم.
مفعول جمله در فعل «انزلناه» اشاره به نازل کردن(فرستادن) چیزی دارد. این سوره پنج آیه کوتاه بیشتر ندارد. منطقی به نظر نمی‌رسد که منظور نویسنده همین پنج آیه باشد. پس چه چیزی در شب قدر نازل شده است؟
مسلم است که نویسنده به چیزی بیرون از خود این متن اشاره دارد. در واقع متن(سوره قدر) نامه‌‌ای است که به همراه آن(کتابی یا متنی) ضمیمه شده است و سپس در نامه گفته میشود که ما این(متن الحاقیه) را در شب قدر نازل کرده‌ایم.
بنابراین در هنگام مطالعه متن، کاملا گمراه کننده خواهد بود اگر "کتاب"، "قرآن"، "بینات"، "ذکر"، همه را همین متنی ببینیم که جلوی چشم ماست. آنها الزاما به خود متن اشاره نمی‌کنند بلکه به ضمیمه یا متنی همراه با نامه اشاره دارند.
پس ما در اینجا با مجموعه‌‌ای از نامه‌ها طرف هستیم که به همراه کتابها و مناجاتها برای محمد ارسال می‌شده است. کتاب، قرآن و بیناتی که از نزول یا ارسال آن صحبت می‌شود، نمی‌تواند صرفا همین متنی باشد که در دست ماست.

ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
نقدى بر اسلام
▪️ چه کسی قرآن را نوشته است؟! #قسمت_شانزدهم ▪️حذف آیاتی که پیامبر اسلام آنها را شیطانی نامید و اهانت به زنان در آنها پیش از آمدن اسلام, (دگراندیشان)مشرکان زمان پیامبر اسلام معتقد بودند که فرشتگان دختران الله هستند؛ این در حالی بود که آنها از فرزند دختر بدشان…
▪️ چه کسی قرآن را نوشته است؟!

#قسمت_هفدهم

▪️عبدالکریم سروش، نظریه "قرآن رویاهای محمد"
برخی مانند عبدالکریم سروش برای توجیه پارادوکس‌های قرآنی‌، نظریه "قرآن رویاهای محمد" را به میان کشیده‌اند؛ طبق این نظریه،
کسی قرآن را به محمد آموزش نداده است، بلکه او به نقطه‌ی خدائی رسیده بود تا جائی که آنچه را که در ذهنش خطور می‌کرده، چیزی نبوده جز سخنان خدا و وجود محمد و خدا در هم تنبیده بود؛
ایشان معتقدند که قرآن نه یک کتاب که حاصل این رویاهای گاهی به نظر متضاد محمد است.
بر طبق این دیدگاه، نمی‌توان تمایزی میان قرآن و احادیث قائل شد و از این جهت کل قرآن متعارفی که در میان ماست فرو می‌پاشد؛ این نظریه شاید بتواند برخی از پارادوکسهای قرآنی را حل نماید، اما در نگاه برون نگر به این کتاب، نه تنها پارادوکسی حل نشده؛ بلکه مشکلی بر مشکلات قرآن افزوده شده است؛
اگر قبول کنیم که قرآن حاصل رویاهای محمد است، پس نمی‎توان میان خدا و محمد تفاوتی را متصور شد.
البته به نظر می‌رسد که نظریه جناب سروش، چیزی جدیدی نیست و حالت خاصی از دیدگاه ابن عربی در مورد وحدت وجود است؛
ابن عربی معتقد بود که هستی و خدا حقیقت واحدی هستند و تمام مظاهر مادی دنیا، تجلی وجود الله می‎باشند.
عبدالکریم سروش این تجلی را از حالت عام خارج و در شخص محمد محصور کرده به گونه‌ای که محمد همان خدای زمینی است؛ بنابراین تمام رفتار محمد خدائی است.
اگر این نظریه را از نگاه برون نگر بپذیریم، این بدان معناست او انسان بیماری بوده که رویاهایش را باور کرده بود، پافشاری او بر این رویاها و عدم شناخت مردم از این نوع بیماری دو عاملی بودند که سبب گردید تا مردم به تدریج باور کنند که وی با خدا در ارتباط است؛
بنابراین فرضیه ابتلاء محمد به بیماری خاص روانی مطرح می‌گردد و این بیماری می‌تواند شیزوفرنی باشد، این فرضیه یعنی ابتلاء محمد به بیماری اسکیزوفرنی، می تواند تمامی رفتارهای محمد را توجیه نماید زیرا اروزهای شخص هم می تواند به صورت توهم عینی نمود پیدا کند اگر او مردم اطرافش را به این باور برساند و توهماتش حقیقتی است محض.

ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/34733
نقدى بر اسلام
▪️چه كسى مذهب شيعه، خرافى ترين و ضدبشرى ترين آئين جهان را بوجود آورد؟ #قسمت_شانزدهم از جمله افراد پيرو ابن سبأ مردى بود به اسم رشيد هجرى كه به صراحت اعتقادات خود را نزد عامر شعبى گفته بود. شعبى ميگويد: يكى از روزها نزد او رفتم. گفت: من يك بار حج رفتم و…
▪️چه كسى مذهب شيعه، خرافى ترين و ضدبشرى ترين آئين جهان را بوجود آورد؟

#قسمت_هفدهم (آخر)

باز هم كشى با سند خود از محمد بن قولويه نقل كرده كه گفت: سعد بن عبدالله برايم نقل كرد كه او از يعقوب بن يزيد از ابو عمير و احمدبن محمدبن عيسى از پدرش و حسين بن سعيد از ابن ابى عمير از هشام بن سالم از ابو حمزه ى ثمالى روايت كرده اند كه گفت: على بن حسين گفت: خداوند كسى را كه بر ما دروغ بندد لعنت كند. من به ياد ابن سبا افتادم و همه ی موهاى بدنم سيخ شد؛ زيرا او ادعاى هولناكى ميكرد و به لعنت خدا دچار شد زيرا على بنده اى خالص براى خدا و برادر رسول خدا بود و به هر كرامتى هم
كه رسيد فقط به خاطر اطاعت از خدا و رسول بود. حتى خود پيامبر هم به خاطر اطاعت از خدا بود كه به بزرگى رسيد.
(#منابع: رجال کشی، ص ١٠٠، موسسه‎ی اعلمی کربلاء و تنقیح المقال، مامقانی، ج ٢، ص ١٨٣-٨٨٤ چاپ المرتضویه، و قاموس الرجال، ج ٥، ص ٤٦١).
كشى روايت ديگرى هم با سند خويش از محمد بن خالد طيالسى از ابن ابى نجران از عبدالله بن سنان نقل كرده كه گفت: ابو عبدالله فرمود: ما اهل بيت و راستگو هستيم اما دروغگويانى هميشه وجود دارند كه بر ما دروغ ميبندند و صداقت ما را با دروغ هاى خود نزد مردم ساقط ميكنند. رسول خدا راستگوترين خلايق بود اما مسيلمه ى كذاب در برابر او پيدا شد، امير مومنان هم جزو راستگوترين افراد بود اما كسى كه بر او دروغ مى بست و تلاش داشت صدق او را دروغ جلوه دهد و بر خدا دروغ بندد عبداالله بن سب بود.
(#منبع: قاموس الرجال، ج ٥، ص ٤٦٢)

▪️اكنون روايات كشى از ائمه اهل بيت
واضح است كه كتاب كشى كه مشهور به (معرفة الناقلين عن الائمة الصادقين) است مورد تكيه ى بزرگترين عالم شيعه يعنى شيخ طوسى (متوفاي سال: ٤٦٠ هجرى) كه او را به شيخ الطائفه لقب داده اند بوده است و او آن را تهذيب نموده و از اضافات و غلط ها پاك كرده و نام آن را (اختيار الرجل) گذارده و بر شاگرد خود در مشهد در غروى بازگو نموده است. اين املاء در روز سه شنبه، ٢٦ صفر سال ٤٥٦ هجرى آغاز شده و سيد رضى الدين على بن طاووس در (فرج المهموم) به نقل از نسخه خطى شيخ طوسى بر آن تصريح كرده كه اين كتاب مختصر كتاب الرجال ابو عمرو محمد بن عمربن عبدالعزيز كشى است.
پس آنچه كه به عنوان نسخه خطى، امروزه وجود دارد و در سال ١٣١٧ چاپ شده است در بمبئى بوده و در زمان حال صورت گرفته است و اين كتاب مورد پذيرش شيخ طوسى بوده است و رجال كشى اصلي تا امروز هيچ اثرى از آن نبوده و نيست.
(#منبع: رجال طوسی، ص ٦٢، چاپ ١٣٨١ هجری)
پس با اين نقلها و متون واضح كه از كتابهاي شيعه نقل كرديم به وضوح براى ما روشن شد كه حقيقت شخصيت ابن سبا يهودى چيست و اگر شيعه اى هم اين مسئله را نپذیرد
در واقع كتابهاى خودشان را رد و انكار كرده كه لعنت هاى امامان معصوم را بر اين يهودى كه خالق عقيده عصمت و امامت در تشيع است، نقل كرده اند و اگر ابن سبأ مجهول ميبود جايز نبود كه امام معصوم بر شيء مجهول لعنت فرستد و شايسته نيست كه شيعه هم نقل معصوم را تكذيب كنند.
آخوندهاى شيعه براى فرار از زير بار اينكه يك يهودى مذهبشان را تاسيس كرده تلاش مذبوحانه اى در انكار ابن سباء دارند.
اما اين مقاله تلاشى بود كه ما براى اثبات وجود اين شخصيت انجام داديم.
هرچه بيشتر از عمر حكومت آخوندها در ايران ميگذرد ديدگاه ها و اعتقادات ابن سباء بيشتر نمود ميكند و همانطور كه همه ديده ايم در اكثر منابر آخوندها حتى على را بالاتر از خدا و باقى پيامبران معرفى ميكنند و اين دقيقا همان چيزى است كه از دهان ابن سباء خارج ميشد و على او را بدليل ابراز آن به آتش كشيد.

پايان.....
https://t.me/naghde_eslamm/34793
Telegram : @Archive_Reza_Fazeli
Telegram : @Archive_Reza_Fazeli
پرونده‌ی شنیداری: زنده‌یاد رضا فاضلی

بخش- دوم
#قسمت_هفدهم

با به اشتراک گذاشتن این سخنرانی، در روشنگری و ستیز براى زدودن نادانی و یاوه‌ها در جامعه هم‌دست باشید.
@Naghde_Eslamm
www.eslam.nu
نقدى بر اسلام
▪️جهاد در اسلام، دفاع از خود يا قتل عام و تجاوز براى اعتلاى اسلام؟! #قسمت_شانزدهم پس بطور خلاصه باید بگوییم جزیه در واقع جزای کافر است که خونش ریخته نشود و مالش هدر نرود و از وطنش رانده نشود. ابن قیم راجع جزیه در کتابی که در همین باب تالیف کرده بعد از بیان…
▪️جهاد در اسلام، دفاع از خود يا قتل عام و تجاوز براى اعتلاى اسلام؟!

#قسمت_هفدهم

در آیه ٢٨ سوره توبه می خوانیم:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا = ای مسلمانان (بچه مسلمونا، بچه سنّی های مجاهد، بچه شیعه های ولایی آتش به اختیار)
إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ = این را بدانید شما که مشرکین(یهود،مسیحی ها و.. کلا غیر مسلمانان) نجس هستند!
حالا بماند که ثابت کردیم خود اسلام شرک آلوده ترین و شخصیت پرست ترین دین هاست و خطای شرک راجع یهود کمتر از اسلام رخ داده است.
فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا = امسال نگذارید مشرکان کعبه نزدیک شوند.
الان سال ٩ هجری است و اسلام قدرت گرفته و دیگر تسامحی با غیر مسلمانان نیست
وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ = اگر ترس داشتید از فقر و تنگدستی خداوند شما را به فضل خود ثروتمند می کند. حالا چطور خداوند ثروتمند می کند؟
با گرفتن جزیه که در آیه ٢٩ مفصلا توضیح می دهد.
از این روی مسلمانان فقر اقتصادی خود را با گرفتن جزیه(پول زور) جبران می کنند و به اسم خدا و رسولش مردم را تیغ می زنند و غنی می شوند. چنانچه در زمانه ما اتباع محمد در لباس شیعی حتی با مسلمانان می کنند و به اسم خداوند پول آب می دهیم جدا، پول برق و گاز و نفت جدا.
راحت اجناس با اسم خداوند گران می شود تا حکومت الله حجاز در ایران و اقصی نقاط جهان آن هم از نوع شیعی گسترش پیدا کند و بعد همه جا فتح شود تا مهدی بیاید.
فقط مانده ام این وسط همه جا که شسته رفته فتح شده حضور مهدی چه خاصیتی دارد.
پس قاعده کلی در اسلام:
"هر وقت خواستی پول زور بگیری قبلش برچسب الله و محمد را بزن چنانچه خود محمد با این ترفد کارش را پیش برد".
طبری هم در تفسیرش از آیه 28 توبه همین برداشت ما را دارد که اگر ترس داشتید از فقر و تنگدستی خداوند شما را به فضل خود و از طریق جزیه ثروتمند می کند.
طبری می گوید:
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ يَحْيَى، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، قَالَ: أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ، عَنْ قَتَادَةَ، فِي قَوْلِهِ: " }وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ -[405]- فَضْلِهِ} [التوبة: 28] قَالَ: أَغْنَاهُمُ اللَّهُ بِالْجِزْيَةِ الْجَارِيَةِ شَهْرًا فَشَهْرًا وَعَامًا فَعَامًا "
#منبع: تفسير الطبري = جامع البيان - ط هجر نویسنده: الطبري، أبو جعفر  جلد : ١١  صفحه ٤٠٤
#ترجمه:
معمّر از قتاده در تفسیر آیه ٢٨ توبه می گوید: یعنی خداوند شما را بواسطه جزیه جاریه ماه به ماه و سال به سال ثروتمند خواهند نمود.

ادامه دارد ...
https://t.me/naghde_eslamm/36221
نقدى بر اسلام
▪️دگردیسی عیسی بن مریم به مُحَمَد بن عبدالله در گذر تاريخ #قسمت_شانزدهم در همۀِ این نوشته ها شهادت به یگانگی الله در پیوند با رد شدن ادعای شریک داشتن او یا فرزند خدا بودن «عیسی» آمده است، و به دُنبال آن صفاتى آمده اند که یا خواست فرمانروایان بوده اند و یا…
▪️دگردیسی عیسی بن مریم به مُحَمَد بن عبدالله در گذر تاريخ

#قسمت_هفدهم

این پنهان ُشدنِ «عیسی» در پُشت صفت «مُحَمَد»، میتواند در این پیوند باشد، که اکنون تاثیر مسیحیت ایرانی، که در آغازِ جُنبش قرآنی هم یک نقشی را بازی میکرد، نیرومندتر شده باشد؛ این حقیقت را نوشتۀِ اندرونی زیارتگاه مدینه و کمابیش رویدادهایِ سدۀِ هشتم میلادی نشان میدهند(٤٨).
به نظر میآید که مسیحیت ایرانی از ساختار دیوانسالاری نیرومندتری برخوردار بود تا مسیحیت سوریه ای، و از اینرو توجه و دلبستگی به جایگاه «عیسی» از دست رفت؛ دست در دست مسیحیت ایرانی، با پنهان ُشدنِ نقش «عیسی» در مسیحیت سوریه ای، میتواند نقش «عیسی» به پس رانده شده باشد و یا از میدانِ دید ناپدید شده باشد.
٣.٥ «مُحَ َمد» در جایگاه یک صفت ستایش کُننده
در واپسین روایت های اسلامی جالب این است که روایت های اسلامی که در زمان دیرتری، یعنی در قرن نُهم میلادی نگاشته شده اند -به واژگونۀِ دیگر زندگینامه هایی که برای «مُحَمَد» نوشته اند- بیاد میآورند که نام «مُحَمَد» در آغاز تنها یک صفت ستایش کُننده بوده است، و سپس تر این نام را به یک کودکی دادند که با نام دیگری زاییده شده بود. در یکی از زندگینامه های «مُحَمَد» به نام «کتاب الطبقات الکبیر»(٤٩)، نوشتۀِ «ابن سعد» (مرگ ٨٤٥ میلادی)، در یک بخشی از این کتاب، "او دربارۀِ نام پدر رسول الله و نام های گوناگون پیامبر، گزارش میدهد." «ابن سعد» در پُشتیبانی از گفته هایش به نویسندگان و بُنمایه های گوناگونی (شاید افسانه ای) که در دسترس دارد اشاره میکند. یکی از این گزارش ها میگوید که پیامبر پس از چشم به جهان گشودن، نُخُست از سوی پدربزرگش، «عبدالمطلب»، «قاسم» نامیده شد. ولی سپس تر، هنگامیکه «آمنه» مادر پیامبر، برای «عبدالمطب» دربارۀِ یکی از رویاهایش با یک فرشته حکایت کرد، او آن کودک را «مُحَمِد» نامید. منابع دیگر که «ابن سعد» در همین بخش پیش میکشد، از چندین نام که شمار آنها شش میرسد، سخن میگویند، و در این میان نام «مُحَمِد» تنها یکی از آنها بوده است(٥٠). با استناد به «ابن سعد» دو بُنمایه دربارۀِ شش صفت ستایش کُننده برای پیامبر گزارش کرده اند (ولی برخی بُنمایه ها از پنج یا سه صفت سخن گفته اند). در این پیوند، پیامبر خودش گفته است که او شش نام دارد: «مُحَمِد (ستایش شوند)»، «احمِد (ستایش شونده)»، «خاتم»، «حشير (کسیکه مردگان را بیدار میکند)»، «اکیب (واپسین پیامبر)» و «مشی (کسیکه گُناهان را میبخشد: و به مردگان جان دوباره میدهد)». همۀِ این نام ها از نگاه دینی با معنی هستند، و بگونۀِ بُنیادین مناسب «عیسی» میباشند و نه پيامبر عرب.

ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/37400