▫️ کارل مارکس و دولت
نوشتهی: دیوید اَدِم
ترجمهی: دلشاد عبادی
15 نوامبر 2019
🔸 در آوریل 1917، ولاین، آنارشیست روس، در چاپخانهای در نیویورک با لئون تروتسکی ملاقات کرد. مطابق انتظار، هردوی آنها درگیر تبلیغات انقلابی بودند. ولاین در رابطه با وضعیت روسیه به تروتسکی گفت که بیشک این بلشویکها هستند که قدرت را به دست خواهند گرفت. او ادامه داد که به همان اندازه نیز مطمئن است که زمانی که قدرت بلشویکها تحکیم شود، آنارشیستها را تحت تعقیب قرار خواهند داد. تروتسکی که از این عقیدهی ولاین جا خورده بود، تأکید کرد که مارکسیستها و آنارشیستها هردو سوسیالیستهایی انقلابیاند که درگیر نبردی مشترک هستند. هرچند تفاوتهایی با یکدیگر دارند، طبقنظر تروتسکی این تفاوتها ثانویهاند، صرفاً تفاوتهایی روششناختی؛ عدم توافقی که اصولاً به برداشت از «مرحلهی انتقالی» انقلابی مربوط میشود. تروتسکی همچنین پیشبینیِ ولاین را دربارهی تحت تعقیب قرارگرفتنِ آنارشیستها مهمل دانست و به او اطمینانخاطر داد که بلشویکها دشمن آنارشیستها نیستند. ولاین روایت میکند که در دسامبر 1919، کمتر از سه سال پس از آن دیدار، خودِ او از سوی مقامات نظامی بلشویک در ناحیهی ماخنوویست دستگیر شد. از آنجا که او مبارزی شناختهشده بود، مقامات خبر دستگیریاش را به تروتسکی رساندند و پرسیدند که چه اقدامی باید در رابطه با وی انجام دهند. پاسخ تروتسکی مختصر بود: «بدونمعطلی بکشیدش ــ تروتسکی». خوشبختانه ولاین زنده ماند و توانست این داستان را روایت کند.
آنارشیستها، با اتکا به تجربهی روسیه، عموماً تأکید دارند ایدههای آنها در رابطه با انقلاب اثبات شده است. پیشبینیهای باکونین دربارهی اقتدارگرایی مارکسیستی به تحقق پیوست، یا دستکم اینطور بهنظر میرسد که تحقق یافته است. داستان ولاین تجسمی عالی از اثبات تاریخی حکم آنارشیستهاست.
🔸 آنچه آمد، بهشکلی مختصر، حکم تاریخیای بود که آنارشیستها دربارهی مارکسیسم صادر کردند. اما آیا این حکم نظریههای خودِ کارل مارکس، که بنیانگذار مارکسیسم پنداشته میشود، را نیز بیاعتبار میکند؟ این مقاله با نگاهی بر فهم بنیادین مارکس از دولت بورژوایی آغاز میکند، و سپس به بررسی برداشت او از گذار به سوسیالیسم میپردازد تا از ایدههای سیاسیاش اسطورهزدایی کند.
🔸 در سدهی بیستم بود که افسانهی دولتگراییِ اقتدارگرایانهی مارکس رشد کرد. برای مثال، دولت شوروی میل داشت که خود را در ردای نظریِ مارکس، و بهطور مشخص اسم رمزِ دیکتاتوری پرولتری، جا بزند. بهعلاوه، همزمان با بهاصطلاح استالینیسم بود که برداشت باکونین از نظریهی سیاسی متولد شد. بنابراین، جای تعجب نیست که مارکسیسم و آنارشیسم هر دو بهشکلی مشابه ایدههای نادرستی را در رابطه با نظریهی دولتِ مارکس بسطوگسترش دادند. نسخهی افسانهایِ نظریهی مارکس بهواقع بیاعتبار است. بااینحال، نظریهی سیاسی واقعیِ او کماکان شایستهی ملاحظاتی جدی است.
🔸 نوشتهی پیش رو، سومین مقاله از زنجیرهی تازهای از مقالات سایت «نقد» پیرامون چشمانداز جامعهی آینده و دیدگاههای گوناگون در این قلمرو با کلیدواژهی #جامعهی_بدیل است .
🔹 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-16A
#دیوید_ادم #دلشاد_عبادی #جامعهی_بدیل
#مارکس #کمونیسم #آنارشیسم #سوسیالیسم #دولت #دیکتاتوری_پرولتاریا
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: دیوید اَدِم
ترجمهی: دلشاد عبادی
15 نوامبر 2019
🔸 در آوریل 1917، ولاین، آنارشیست روس، در چاپخانهای در نیویورک با لئون تروتسکی ملاقات کرد. مطابق انتظار، هردوی آنها درگیر تبلیغات انقلابی بودند. ولاین در رابطه با وضعیت روسیه به تروتسکی گفت که بیشک این بلشویکها هستند که قدرت را به دست خواهند گرفت. او ادامه داد که به همان اندازه نیز مطمئن است که زمانی که قدرت بلشویکها تحکیم شود، آنارشیستها را تحت تعقیب قرار خواهند داد. تروتسکی که از این عقیدهی ولاین جا خورده بود، تأکید کرد که مارکسیستها و آنارشیستها هردو سوسیالیستهایی انقلابیاند که درگیر نبردی مشترک هستند. هرچند تفاوتهایی با یکدیگر دارند، طبقنظر تروتسکی این تفاوتها ثانویهاند، صرفاً تفاوتهایی روششناختی؛ عدم توافقی که اصولاً به برداشت از «مرحلهی انتقالی» انقلابی مربوط میشود. تروتسکی همچنین پیشبینیِ ولاین را دربارهی تحت تعقیب قرارگرفتنِ آنارشیستها مهمل دانست و به او اطمینانخاطر داد که بلشویکها دشمن آنارشیستها نیستند. ولاین روایت میکند که در دسامبر 1919، کمتر از سه سال پس از آن دیدار، خودِ او از سوی مقامات نظامی بلشویک در ناحیهی ماخنوویست دستگیر شد. از آنجا که او مبارزی شناختهشده بود، مقامات خبر دستگیریاش را به تروتسکی رساندند و پرسیدند که چه اقدامی باید در رابطه با وی انجام دهند. پاسخ تروتسکی مختصر بود: «بدونمعطلی بکشیدش ــ تروتسکی». خوشبختانه ولاین زنده ماند و توانست این داستان را روایت کند.
آنارشیستها، با اتکا به تجربهی روسیه، عموماً تأکید دارند ایدههای آنها در رابطه با انقلاب اثبات شده است. پیشبینیهای باکونین دربارهی اقتدارگرایی مارکسیستی به تحقق پیوست، یا دستکم اینطور بهنظر میرسد که تحقق یافته است. داستان ولاین تجسمی عالی از اثبات تاریخی حکم آنارشیستهاست.
🔸 آنچه آمد، بهشکلی مختصر، حکم تاریخیای بود که آنارشیستها دربارهی مارکسیسم صادر کردند. اما آیا این حکم نظریههای خودِ کارل مارکس، که بنیانگذار مارکسیسم پنداشته میشود، را نیز بیاعتبار میکند؟ این مقاله با نگاهی بر فهم بنیادین مارکس از دولت بورژوایی آغاز میکند، و سپس به بررسی برداشت او از گذار به سوسیالیسم میپردازد تا از ایدههای سیاسیاش اسطورهزدایی کند.
🔸 در سدهی بیستم بود که افسانهی دولتگراییِ اقتدارگرایانهی مارکس رشد کرد. برای مثال، دولت شوروی میل داشت که خود را در ردای نظریِ مارکس، و بهطور مشخص اسم رمزِ دیکتاتوری پرولتری، جا بزند. بهعلاوه، همزمان با بهاصطلاح استالینیسم بود که برداشت باکونین از نظریهی سیاسی متولد شد. بنابراین، جای تعجب نیست که مارکسیسم و آنارشیسم هر دو بهشکلی مشابه ایدههای نادرستی را در رابطه با نظریهی دولتِ مارکس بسطوگسترش دادند. نسخهی افسانهایِ نظریهی مارکس بهواقع بیاعتبار است. بااینحال، نظریهی سیاسی واقعیِ او کماکان شایستهی ملاحظاتی جدی است.
🔸 نوشتهی پیش رو، سومین مقاله از زنجیرهی تازهای از مقالات سایت «نقد» پیرامون چشمانداز جامعهی آینده و دیدگاههای گوناگون در این قلمرو با کلیدواژهی #جامعهی_بدیل است .
🔹 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-16A
#دیوید_ادم #دلشاد_عبادی #جامعهی_بدیل
#مارکس #کمونیسم #آنارشیسم #سوسیالیسم #دولت #دیکتاتوری_پرولتاریا
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کارل مارکس و دولت
نوشتهی: دیوید اَدِم ترجمهی: دلشاد عبادی نظریهی سیاسی مارکس حقیقتاً بهشکلی گسترده واجد بدفهمی بوده است. بااینحال، هرکسی که آثار مارکس دربارهی کمون پاریس را مطالعه کرده باشد، با این اظهارنظر ها…