▫️ شهر سوسیالیستی: تجربیاتی در زمینهی رفاه عمومی
ترجمهی امیر مصباحی
21 دسامبر 2018
🔸 مقدمه مترجم: یادداشت حاضر که از وبلاگی اینترنتی ترجمه شده، به بحث و بررسیِ نظامِ برنامهریزی در اتحاد شوروی میپردازد. از آنجا که پیرامون نحوهی برنامهریزی شهری و منطقهای در اتحاد شوروی منابعِ محدودی به زبان فارسی وجود دارد که از یک یا دو کتاب و دو یا سه مقاله، آن هم به شکلی نه چندان مناسب، فراتر نمیرود، ترجمهی این دو پست وبلاگی را که نویسندهاش هم مشخص نیست، مفید و خواندنی یافتم. امیدوارم بتوانم در آیندهای نزدیک مقالات تحلیلی و مبسوطتری را در این حوزه ترجمه کنم.
از متن نوشته:
🔸 در میان برنامهریزان شوروی اجماعی وجود داشت مبنی بر اینکه خودِ سرمایهداری به شیوهی تصادفی به رشد شهری میانجامد، و این روند شرایطِ نامساعدِ زیستی را پدید میآورد. از این جهت، شهر سوسیالیستی با شدت بیشتری بر برنامهریزی تأکید داشت و اهدافِ کلیاش را بهمثابه ایجاد یک حسِ اجتماعیت قویتر درنظر میگرفت. مهمترین مکاتبِ فکریای که در این دورهی اولیه، گفتمانِ رسمیِ شوروی را در تسلط خود داشتند، شهرگرایان و شهرگریزان بودند. برای ایدئولوژیِ مارکسیستی، دستیابی به توزیعِ برابرِ جمعیت در سراسر گسترهی کشور بسیار مهم و حیاتی بود و تفاوت در تفسیر آن تعیینکننده به شمار میآمد. شهرگرایان پیشنهاد میکردند که مردم در شهرها و با بهرهگیری از ساختمانهای بلند متمرکز شوند، حال آنکه شهرگریزان معتقد بودند که پراکندهساختنِ مردم به صورتی یکنواختتر در نواحیِ روستایی و در سکونتگاههایی کوچک کارآمدتر خواهد بود. برخلاف برنامهریزیِ شهری در نظام سرمایهداری که میکوشد گذشته را ارج نهد، نگاه برنامهریزیِ سوسیالیستی به آینده است و این دیدگاه میتواند علت ارائهی طرحهایِ بزرگِ دههی 1920 را توضیح دهد و با سیر حرکت کلیِ آن دوره مطابقت دارد...
🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-Dj
#امیر_مصباحی #سوسیالیسم #سرمایهداری #شوروی #شهر
👇🏽
🖋@naghd_com
ترجمهی امیر مصباحی
21 دسامبر 2018
🔸 مقدمه مترجم: یادداشت حاضر که از وبلاگی اینترنتی ترجمه شده، به بحث و بررسیِ نظامِ برنامهریزی در اتحاد شوروی میپردازد. از آنجا که پیرامون نحوهی برنامهریزی شهری و منطقهای در اتحاد شوروی منابعِ محدودی به زبان فارسی وجود دارد که از یک یا دو کتاب و دو یا سه مقاله، آن هم به شکلی نه چندان مناسب، فراتر نمیرود، ترجمهی این دو پست وبلاگی را که نویسندهاش هم مشخص نیست، مفید و خواندنی یافتم. امیدوارم بتوانم در آیندهای نزدیک مقالات تحلیلی و مبسوطتری را در این حوزه ترجمه کنم.
از متن نوشته:
🔸 در میان برنامهریزان شوروی اجماعی وجود داشت مبنی بر اینکه خودِ سرمایهداری به شیوهی تصادفی به رشد شهری میانجامد، و این روند شرایطِ نامساعدِ زیستی را پدید میآورد. از این جهت، شهر سوسیالیستی با شدت بیشتری بر برنامهریزی تأکید داشت و اهدافِ کلیاش را بهمثابه ایجاد یک حسِ اجتماعیت قویتر درنظر میگرفت. مهمترین مکاتبِ فکریای که در این دورهی اولیه، گفتمانِ رسمیِ شوروی را در تسلط خود داشتند، شهرگرایان و شهرگریزان بودند. برای ایدئولوژیِ مارکسیستی، دستیابی به توزیعِ برابرِ جمعیت در سراسر گسترهی کشور بسیار مهم و حیاتی بود و تفاوت در تفسیر آن تعیینکننده به شمار میآمد. شهرگرایان پیشنهاد میکردند که مردم در شهرها و با بهرهگیری از ساختمانهای بلند متمرکز شوند، حال آنکه شهرگریزان معتقد بودند که پراکندهساختنِ مردم به صورتی یکنواختتر در نواحیِ روستایی و در سکونتگاههایی کوچک کارآمدتر خواهد بود. برخلاف برنامهریزیِ شهری در نظام سرمایهداری که میکوشد گذشته را ارج نهد، نگاه برنامهریزیِ سوسیالیستی به آینده است و این دیدگاه میتواند علت ارائهی طرحهایِ بزرگِ دههی 1920 را توضیح دهد و با سیر حرکت کلیِ آن دوره مطابقت دارد...
🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-Dj
#امیر_مصباحی #سوسیالیسم #سرمایهداری #شوروی #شهر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
شهر سوسیالیستی: تجربیاتی در زمینهی رفاه عمومی
ترجمهی: امیر مصباحی در میان برنامهریزان شوروی اجماعی وجود داشت مبنی بر اینکه خودِ سرمایهداری به شیوهی تصادفی به رشد شهری میانجامد، و این روند شرایطِ نامساعدِ زیستی را پدید میآورد. از این جهت…
▫️ درآمدی بر جنسیت و برنامهریزی
نوشتهی: سارا بارتولینی
ترجمهی: امیر مصباحی
2 فوریه 2019
🔸 برخلاف دیدگاههای مدرن، شهر درقبال شهرونداناش بیسمت و سویه نیست: شهروندان و شهر روابط مستحکمی دارند و فضای شهری به این روابط و رفتارها سروشکل میدهد. برنامهریزانی که رویکردِ مدرنی دارند، عادت نداشتند بین اشخاص و گروههای مردمیِ ساکن در شهر تمایزی قائل شوند. پژوهش درخصوصِ تفاوتهای جنسیتی در طی دهه 60 و با جنبشِ فمینیستیِ رادیکال و نقد پسااستعماری آغاز شد ولی تنها از دهههای 80 و 90 بود که برنامهریزان نیز مطالعهِ تعاملاتِ شهر وجنسیت را آغاز و معرفتشناسیِ نوینی از برنامهریزی را مطرح کردند. زنان بسیاری برای داشتنِ شهری بهتر مبارزه کردند اما رویکردشان میان موضوعِ جنسیت و موضوعِ عام و کلیِ برخوردِ نابرابر تمایزی نمیدید.
🔸 هدف این مطلب معرفیِ ریشههایِ پژوهشِ جنسیتی است. مطالعات جنسیتی در دهه 80 و پس از جنبش فمینیستی در کشورهای آنگلوساکسون متولد شد. در خلال دهه 90 برنامهریزی و برنامهریزان نیز به موضوعات جنسیتی علاقمندی نشان دادند و کوشیدند تا معرفتشناسیِ نوینی را برپایه ایده تفاوتها برسازند. این مطلب بررسی و مروری است بر تعریف جنسیت و تعامل بین آن و برنامهریزی، و تلاش دارد که شیوه پژوهشیِ جدیدی را پدید آورد که برای نیل به برساختی جدید برای دانش مفید باشد. تا پیش از رواجِ مفهومِ تفاوت در نظریه برنامهریزی، کسی علاقه نداشت بپرسد «شهر برای چه کسی است؟»، اما در حال حاضر از این پرسش برای تامل درباب دربرگیرندگی یا شمول و طرد در شهر بهره میجوییم. برنامهریزان نیز جهت پژوهش و تدوینِ سیاستگذاریهای دربرگیرنده از آن استفاده میکنند و میکوشند که شهرِ دربرگیرندهِ جدیدی را به تصویر کشند. جنبش فمینیستی هم متقابلا در دهه 70 شروع به تصورِ شهرِ نوینی نمود و روایت جدیدی درخصوصِ زندگی و ایجادِ فضاهایِ عمومی و خصوصی ارائه کرد.
🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-IL
#سارا_بارتولینی #امیر_مصباحی #فمینیسم #جنسیت #شهر
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: سارا بارتولینی
ترجمهی: امیر مصباحی
2 فوریه 2019
🔸 برخلاف دیدگاههای مدرن، شهر درقبال شهرونداناش بیسمت و سویه نیست: شهروندان و شهر روابط مستحکمی دارند و فضای شهری به این روابط و رفتارها سروشکل میدهد. برنامهریزانی که رویکردِ مدرنی دارند، عادت نداشتند بین اشخاص و گروههای مردمیِ ساکن در شهر تمایزی قائل شوند. پژوهش درخصوصِ تفاوتهای جنسیتی در طی دهه 60 و با جنبشِ فمینیستیِ رادیکال و نقد پسااستعماری آغاز شد ولی تنها از دهههای 80 و 90 بود که برنامهریزان نیز مطالعهِ تعاملاتِ شهر وجنسیت را آغاز و معرفتشناسیِ نوینی از برنامهریزی را مطرح کردند. زنان بسیاری برای داشتنِ شهری بهتر مبارزه کردند اما رویکردشان میان موضوعِ جنسیت و موضوعِ عام و کلیِ برخوردِ نابرابر تمایزی نمیدید.
🔸 هدف این مطلب معرفیِ ریشههایِ پژوهشِ جنسیتی است. مطالعات جنسیتی در دهه 80 و پس از جنبش فمینیستی در کشورهای آنگلوساکسون متولد شد. در خلال دهه 90 برنامهریزی و برنامهریزان نیز به موضوعات جنسیتی علاقمندی نشان دادند و کوشیدند تا معرفتشناسیِ نوینی را برپایه ایده تفاوتها برسازند. این مطلب بررسی و مروری است بر تعریف جنسیت و تعامل بین آن و برنامهریزی، و تلاش دارد که شیوه پژوهشیِ جدیدی را پدید آورد که برای نیل به برساختی جدید برای دانش مفید باشد. تا پیش از رواجِ مفهومِ تفاوت در نظریه برنامهریزی، کسی علاقه نداشت بپرسد «شهر برای چه کسی است؟»، اما در حال حاضر از این پرسش برای تامل درباب دربرگیرندگی یا شمول و طرد در شهر بهره میجوییم. برنامهریزان نیز جهت پژوهش و تدوینِ سیاستگذاریهای دربرگیرنده از آن استفاده میکنند و میکوشند که شهرِ دربرگیرندهِ جدیدی را به تصویر کشند. جنبش فمینیستی هم متقابلا در دهه 70 شروع به تصورِ شهرِ نوینی نمود و روایت جدیدی درخصوصِ زندگی و ایجادِ فضاهایِ عمومی و خصوصی ارائه کرد.
🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-IL
#سارا_بارتولینی #امیر_مصباحی #فمینیسم #جنسیت #شهر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
درآمدی بر جنسیت و برنامهریزی
نوشتهی: سارا بارتولینی ترجمهی: امیر مصباحی برخلاف دیدگاههای مدرن، شهر درقبال شهرونداناش بیسمت و سویه نیست: شهروندان و شهر روابط مستحکمی دارند و فضای شهری به این روابط و رفتارها سروشکل میدهد. …
▫️ شهر اشتراکی: تحقق یک رویا
▫️ گفتوگویی با جنیفر لموس و خوزه لوئیس سیفونتس
ترجمهی: محمد غزنویان
2فوریه 2021
🔹 المویزال یک کمونِ روستاییست که در حدفاصلِ ایالاتِ لارا و پورتوگسا واقع شده و عمیقا به شعارِ چاوز «یا کمون یا هیچچیز» متعهد است. اکنون در اوایل سال ۲۰۲۱ کموناردها در حال ترویجِ آرمانِ هوگو چاوز یعنی شهرهای اشتراکی هستند. این ساختِ دمکراتیکِ نوین طی فرایندی هفت کمون را گرد هم خواهد آورد که به گفتهی کمونارد ویندلی ماتوس «بهجایِ سرمایه، مردم را در کانونِ تشکیلاتِ محلی قرار خواهد داد.»
با دو کمونارد متعهد جنیفر لموس و خوزه لوئیس سیفونتس به گفتگو مینشینیم که ما را با روندِ تکوینِ سیاسی و نظریِ این شهر اشتراکیِ نوین آشنا خواهند ساخت. لموس شخصیتی کلیدی در سازمانِ شهر اشتراکیِ هوگو چاوز است و سیفونتس کموناردی است که آسایشِ خود را در کاراکاس برای زندگی در المویزال ترک کرد.
🔸 از نظر فنی یک شهر اشتراکی حاصلِ جمعِ چندین کمون در منطقه است. فرایِ آن این شهر فضاییست برای اِعمالِ حاکمیتی خودگردان و خودمختار. اما باید حرفم را محدود کنم: ما کموناردها هنگامیکه از حکومت حرف میزنیم، دربارهی مردمانی حرف میزنیم که میخواهند حاکمیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در قلمرو بهدست بگیرند. در دو کلمه: قدرتِ مردمی.
🔸 کمون ــ و متعاقبا شهر اشتراکی ــ فضایِ مواجهه و توانمندسازیِ افرادیست که جامعه، فرهنگ، اقتصاد و خصایص سیاسی را به اشتراک میگذارند و در منطقه زندگی میکنند. در کمون، ما در مواجهه با هم، خود را بخشی از یک جامعه معرفی میکنیم و به رویاهایمان جامهی عمل میپوشانیم. از طریق بسطِ این فضای گرهخورده با هویتهایمان، شهر اشتراکی خلق میشود. شهرهای اشتراکی، میراثِ فرمانده چاوز بوده و با ایدهی «همهی قدرت به دستِ مردم» پیوندی ژرف دارد.با اینوجود، مارکس هرگز نظریهای متعین و منسجم پیرامون پدیدارِ طبقه نیافرید. برای مثال در جلد سوم سرمایه، فصل مربوط به طبقه تنها کمی بیش از یک صفحه است که آنهم ناتمام بوده و با جملهای از ویراستار پایان میگيرد: «دستنویس در اینجا تمام میشود». در نتیجه تکوینِ نظاممندِ محوریترين مفهوم در اندیشهی مارکس، به وظیفهای برای مارکسیستها تبدیل شده است.
🔸 ما همچنین باید در رابطه با قانون پارلمان اشتراکی که در مجلس ملی، محل بحث خواهد بود هشیار باشیم، چرا که برخی قصد دارند کمونها را در همان ساختارهای دولت بورژوایی مستقر کنند... بر اساس هرم کلسن، یک تشکیلات پارلمانی در سطح ملی وجود دارد (مجلس ملی)، در زیر آن ارگانهای قانونگذاری در سطح منطقهای و در لایهی زیرین شوراهای شهری قرار میگیرند. همانطور که جنیفر اذعان کرد، باید مراقب گرایشاتی باشیم که قصد دارند شوراهای همگانی و کمونها را با قوانین شهرداریها منطبق کنند چرا که چنین اقدامی اشتباه فاحشی است. اگر شوراهای همگانی در هرم کلسن وارد شوند لاجرم تحت انقیاد ساختهای دولت قدیم قرار میگیرند. از نظر ما، قوانین پارلمان اشتراکی باید به تدریج فضایی را برای نظامِ یکپارچهی کمونها بگشاید که در عین حال حامل دولت اشتراکی نوین است.
🔸 تضادِ اصلی با حزب متحد سوسياليست ونزوئلا و نهادهای دولتی است. سوال این است که چه کسی به اعتلای سازمانهای تودهای و دولت اشتراکی نوین یاری میرساند؟ در این باره، یک مجادلهی داخلیِ نه چندان آشکار در رابطه با لزومِ غلبه بر دولت بورژوایی قدیمی وجود دارد. تا نوبت به این پرسش میرسد، مقاومت و مانعتراشیها آغاز میشود. در مباحثات مردمی، ما به نفعِ دولت اشتراکی نوین استدلال میکنیم...
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1YN
#جنیفر_لموس #خوزه_لوئیس_سیفونتس #محمد_غزنویان
#هوگو_چاوز #ونزوئلا #شهر_اشتراکی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ گفتوگویی با جنیفر لموس و خوزه لوئیس سیفونتس
ترجمهی: محمد غزنویان
2فوریه 2021
🔹 المویزال یک کمونِ روستاییست که در حدفاصلِ ایالاتِ لارا و پورتوگسا واقع شده و عمیقا به شعارِ چاوز «یا کمون یا هیچچیز» متعهد است. اکنون در اوایل سال ۲۰۲۱ کموناردها در حال ترویجِ آرمانِ هوگو چاوز یعنی شهرهای اشتراکی هستند. این ساختِ دمکراتیکِ نوین طی فرایندی هفت کمون را گرد هم خواهد آورد که به گفتهی کمونارد ویندلی ماتوس «بهجایِ سرمایه، مردم را در کانونِ تشکیلاتِ محلی قرار خواهد داد.»
با دو کمونارد متعهد جنیفر لموس و خوزه لوئیس سیفونتس به گفتگو مینشینیم که ما را با روندِ تکوینِ سیاسی و نظریِ این شهر اشتراکیِ نوین آشنا خواهند ساخت. لموس شخصیتی کلیدی در سازمانِ شهر اشتراکیِ هوگو چاوز است و سیفونتس کموناردی است که آسایشِ خود را در کاراکاس برای زندگی در المویزال ترک کرد.
🔸 از نظر فنی یک شهر اشتراکی حاصلِ جمعِ چندین کمون در منطقه است. فرایِ آن این شهر فضاییست برای اِعمالِ حاکمیتی خودگردان و خودمختار. اما باید حرفم را محدود کنم: ما کموناردها هنگامیکه از حکومت حرف میزنیم، دربارهی مردمانی حرف میزنیم که میخواهند حاکمیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در قلمرو بهدست بگیرند. در دو کلمه: قدرتِ مردمی.
🔸 کمون ــ و متعاقبا شهر اشتراکی ــ فضایِ مواجهه و توانمندسازیِ افرادیست که جامعه، فرهنگ، اقتصاد و خصایص سیاسی را به اشتراک میگذارند و در منطقه زندگی میکنند. در کمون، ما در مواجهه با هم، خود را بخشی از یک جامعه معرفی میکنیم و به رویاهایمان جامهی عمل میپوشانیم. از طریق بسطِ این فضای گرهخورده با هویتهایمان، شهر اشتراکی خلق میشود. شهرهای اشتراکی، میراثِ فرمانده چاوز بوده و با ایدهی «همهی قدرت به دستِ مردم» پیوندی ژرف دارد.با اینوجود، مارکس هرگز نظریهای متعین و منسجم پیرامون پدیدارِ طبقه نیافرید. برای مثال در جلد سوم سرمایه، فصل مربوط به طبقه تنها کمی بیش از یک صفحه است که آنهم ناتمام بوده و با جملهای از ویراستار پایان میگيرد: «دستنویس در اینجا تمام میشود». در نتیجه تکوینِ نظاممندِ محوریترين مفهوم در اندیشهی مارکس، به وظیفهای برای مارکسیستها تبدیل شده است.
🔸 ما همچنین باید در رابطه با قانون پارلمان اشتراکی که در مجلس ملی، محل بحث خواهد بود هشیار باشیم، چرا که برخی قصد دارند کمونها را در همان ساختارهای دولت بورژوایی مستقر کنند... بر اساس هرم کلسن، یک تشکیلات پارلمانی در سطح ملی وجود دارد (مجلس ملی)، در زیر آن ارگانهای قانونگذاری در سطح منطقهای و در لایهی زیرین شوراهای شهری قرار میگیرند. همانطور که جنیفر اذعان کرد، باید مراقب گرایشاتی باشیم که قصد دارند شوراهای همگانی و کمونها را با قوانین شهرداریها منطبق کنند چرا که چنین اقدامی اشتباه فاحشی است. اگر شوراهای همگانی در هرم کلسن وارد شوند لاجرم تحت انقیاد ساختهای دولت قدیم قرار میگیرند. از نظر ما، قوانین پارلمان اشتراکی باید به تدریج فضایی را برای نظامِ یکپارچهی کمونها بگشاید که در عین حال حامل دولت اشتراکی نوین است.
🔸 تضادِ اصلی با حزب متحد سوسياليست ونزوئلا و نهادهای دولتی است. سوال این است که چه کسی به اعتلای سازمانهای تودهای و دولت اشتراکی نوین یاری میرساند؟ در این باره، یک مجادلهی داخلیِ نه چندان آشکار در رابطه با لزومِ غلبه بر دولت بورژوایی قدیمی وجود دارد. تا نوبت به این پرسش میرسد، مقاومت و مانعتراشیها آغاز میشود. در مباحثات مردمی، ما به نفعِ دولت اشتراکی نوین استدلال میکنیم...
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1YN
#جنیفر_لموس #خوزه_لوئیس_سیفونتس #محمد_غزنویان
#هوگو_چاوز #ونزوئلا #شهر_اشتراکی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
شهر اشتراکی: تحقق یک رویا
گفتوگویی با جنیفر لموس و خوزه لوئیس سیفونتس ترجمهی: محمد غزنویان نخستین هدفِ ما پیشبردِ ایدهی چاوز برای ایحادِ دولتِ اشتراکی است، یعنی چیزی که او «هدفِ غایی در راهِ سوسیالیسم» مینامید. او به م…