▫️ بازتولید طبقات اجتماعی در سطح مناسبات تولید
نوشتهی: گولیهمو کارکدی
ترجمهی: هوشنگ رادیان
17 ژوئن 2019
🔸 این مقاله با بحثی دربارهی مناسبات تولید سرمایهداری آغاز میشود که در حکم مناسباتی تعریف میشوند که دو نوع عاملان تولید و وسایل تولید را به هم پیوند میدهند. این مناسبات از منظر مالکیت، تصاحب ارزش و کارکرد اجراشده در نظر گرفته میشوند. به عنصر مالکیت نقش تعیینکننده داده میشود، در این معنا که مالک وسایل تولیدْ تصاحبکنندهی ارزش اضافی (استثمارگر) نیز هست و اوست که کارکرد سرمایه (غیرـکارگر) را اجرا میکند. معکوس آن برای غیرـمالک وسایل تولید که استثمار میشود و مجری کارکرد کار (کارگر) است صدق میکند. در این مورد، تناظری بین عناصر تعیینکننده و تعیینشونده وجود دارد. به این ترتیب، دو طبقهی بنیادی در سرمایهداری براساس تناظر میان سه جنبه از مناسبات تولید تعریف میشوند.
🔸 در این مقاله تمایزی بین دو نوع ارزشزدایی نیروی کار قائل شدهایم: ارزشزدایی کالاهای مزدی و ارزشزدایی از طریق صلاحیتزدایی. صلاحیتزدایی است که تقلیل کار ماهرانه به کار میانگین (صلاحیتزدایی فنی جایگاهها) و بهاینترتیب ازبینرفتنِ کارکرد عام سرمایه (صلاحیتزدایی اجتماعی جایگاهها) را نیز توضیح میدهد. به این ترتیب، برای توضیح پرولتریزهشدن طبقهی میانی جدید، باید از همین شکل دوم ارزشزدایی نیروی کار استفاده کرد. با مقایسهای بین دو نوع ارزشزدایی نیروی کار، دربارهی اوضاعواحوالی بحث میشود که میتواند نقش مسلطی به این یا آن نوع ارزشزدایی بدهد. این چارچوب مفهومی در بقیهی مقاله برای تفسیر تغییرات طبقهی میانی جدید ایتالیا از زمان پیدایشش استفاده میشود.
🔸 در این مقاله، تولید و بازتولید طبقات را در سرمایهداری بررسی خواهیم کرد. با توجه به پیچیدگی این مسئله، پژوهش خود را به تعریف اقتصادی طبقات اجتماعی، و از این رهگذر، تعریفی از زاویهی مناسبات تولید محدود خواهم کرد. از این حدومرزگذاری نباید اینطور برداشت شود که طبقات اجتماعی صرفاً از منظر اقتصادی یا صرفاً از منظر مناسبات تولید قابلشناسایی هستند. طبقات میبایست از لحاظ اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک تعریف شوند. بااینهمه، با توجه به نقش تعیینکنندهی وجه اقتصادی، ضرورت دارد که پژوهش خود را از تولید و بازتولید طبقات در سطح مناسبات تولید، یعنی از بالاترین سطح انتزاع، آغاز کنیم.
#گولیهمو_کارکدی #هوشنگ_رادیان
#طبقه #طبقات_اجتماعی #پرولتاریا #شیوه_تولید
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-W2
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: گولیهمو کارکدی
ترجمهی: هوشنگ رادیان
17 ژوئن 2019
🔸 این مقاله با بحثی دربارهی مناسبات تولید سرمایهداری آغاز میشود که در حکم مناسباتی تعریف میشوند که دو نوع عاملان تولید و وسایل تولید را به هم پیوند میدهند. این مناسبات از منظر مالکیت، تصاحب ارزش و کارکرد اجراشده در نظر گرفته میشوند. به عنصر مالکیت نقش تعیینکننده داده میشود، در این معنا که مالک وسایل تولیدْ تصاحبکنندهی ارزش اضافی (استثمارگر) نیز هست و اوست که کارکرد سرمایه (غیرـکارگر) را اجرا میکند. معکوس آن برای غیرـمالک وسایل تولید که استثمار میشود و مجری کارکرد کار (کارگر) است صدق میکند. در این مورد، تناظری بین عناصر تعیینکننده و تعیینشونده وجود دارد. به این ترتیب، دو طبقهی بنیادی در سرمایهداری براساس تناظر میان سه جنبه از مناسبات تولید تعریف میشوند.
🔸 در این مقاله تمایزی بین دو نوع ارزشزدایی نیروی کار قائل شدهایم: ارزشزدایی کالاهای مزدی و ارزشزدایی از طریق صلاحیتزدایی. صلاحیتزدایی است که تقلیل کار ماهرانه به کار میانگین (صلاحیتزدایی فنی جایگاهها) و بهاینترتیب ازبینرفتنِ کارکرد عام سرمایه (صلاحیتزدایی اجتماعی جایگاهها) را نیز توضیح میدهد. به این ترتیب، برای توضیح پرولتریزهشدن طبقهی میانی جدید، باید از همین شکل دوم ارزشزدایی نیروی کار استفاده کرد. با مقایسهای بین دو نوع ارزشزدایی نیروی کار، دربارهی اوضاعواحوالی بحث میشود که میتواند نقش مسلطی به این یا آن نوع ارزشزدایی بدهد. این چارچوب مفهومی در بقیهی مقاله برای تفسیر تغییرات طبقهی میانی جدید ایتالیا از زمان پیدایشش استفاده میشود.
🔸 در این مقاله، تولید و بازتولید طبقات را در سرمایهداری بررسی خواهیم کرد. با توجه به پیچیدگی این مسئله، پژوهش خود را به تعریف اقتصادی طبقات اجتماعی، و از این رهگذر، تعریفی از زاویهی مناسبات تولید محدود خواهم کرد. از این حدومرزگذاری نباید اینطور برداشت شود که طبقات اجتماعی صرفاً از منظر اقتصادی یا صرفاً از منظر مناسبات تولید قابلشناسایی هستند. طبقات میبایست از لحاظ اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک تعریف شوند. بااینهمه، با توجه به نقش تعیینکنندهی وجه اقتصادی، ضرورت دارد که پژوهش خود را از تولید و بازتولید طبقات در سطح مناسبات تولید، یعنی از بالاترین سطح انتزاع، آغاز کنیم.
#گولیهمو_کارکدی #هوشنگ_رادیان
#طبقه #طبقات_اجتماعی #پرولتاریا #شیوه_تولید
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-W2
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
بازتولید طبقات اجتماعی در سطح مناسبات تولید
نوشتهی: گولیهمو کارکدی ترجمهی: هوشنگ رادیان باید به واکاوی دقیق ارزشزدایی از رهگذر صلاحیتزدایی بپردازیم، یعنی واکاوی پیوندهایی که بهکارگیری تغییرات فناورانه در فرایند تولید، کاهشِ کار ماهرانه…
▫️ گفتگوی پِری اندرسون با جُرج لوکاچ
لوکاچ و آثارش
ترجمه: کمال محمودی
۲۷ اوت ۲۰۱۹
🔹این مقاله نخستین بار در شماره 168 نیو لفت ریویو، ژوییه ـ اوت 1971 منتشر شده است.
📝 از متن گفت وگو:
🔸 در دههی 1920، کرش، گرامشی و من، هرکدام به شیوهی خود، سعی کردیم با مسئلهی ضرورت اجتماعی و تفسیر مکانیکی آن، که میراث بینالملل دوم بود، درگیر شویم. ما میراثبر این مسئله بودیم، اما هیچ یک از ما ــ حتی گرامشی که شاید در میان ما بهترین بود ــ نتوانست این مسئله را حل کند. ما اشتباه میکردیم و امروز کوشش برای احیاء آثار آن زمان، بهطوری که گویی امروزه معتبرند، اشتباه خواهد بود. در غرب گرایشی وجود دارد که میخواهد این آثار را بهعنوان «نمونههای کلاسیک بدعت» جلوه دهد، اما امروزه به چنین چیزی نیاز نداریم.
🔸نظریهی رمان بیان نومیدیهایم در طول جنگ اول جهانی بود. هنگامی که جنگ درگرفت، گفتم که آلمان و اتریشـمجارستان، احتمالاً روسیه را شکست میدهند و تزاریسم نابود میشود: که امری مثبت است. فرانسه و انگلستان، احتمالاً آلمان و اتریشـمجارستان را شکست میدهند و هوهِنزولِرنها و هابسبورگها را نابود میکنند: که آنهم امری مثبت است. اما آنگاه چه کسی از ما در برابر فرهنگ انگلیسی و فرانسه محافظت میکند؟ نومیدی نهفته در این پرسشم، پاسخی نیافت. و این پسزمینهینظریهی رمان است. البته اکتبر به آن پاسخ داد. انقلاب روسیه راهحل تاریخیـجهانی معمایم بود: اکتبر از پیروزی بورژوازی فرانسه و انگلیسی، که از آن وحشت داشتم، جلوگیری کرد. اما باید بگویم که نظریهی رمان، با همهی خطاهایش، خواهان سرنگونی جهانِ تولیدکنندهی فرهنگی بود که این اثر به واکاوی این فرهنگ پرداخته بود. نظریهی رمان نیاز به تغییر انقلابی را دریافت.
🔸 هنگامی که در 1930 در مسکو بودم، ریازانف دستنوشتههایی را که مارکس در 1844 در پاریس نوشته بود، نشانم داد. میتوانید هیجانم را تصور کنید: خواندن این دستنوشتهها کل رابطهام را با مارکسیسم تغییر داد و چشمانداز فلسفیام را دگرگون کرد. آن موقع یک محقق آلمانی از اتحاد جماهیر شوروی مشغول کار روی دستنوشتهها بود و آنها را برای انتشار آماده میکرد. موش به آنها زده بود و در بسیاری از جاها برخی حروف یا کل یک کلمه از بین رفته بود. به دلیل دانش فلسفیام با او کار میکردم و معین میکردم که حروف یا کلمات ناپدید شده چیست: اغلب آنها کلماتی بودند که مثلا با «گ» شروع میشد و مثلاً با «س» پایان مییافت و آدم مجبور بود حدس بزند که مابین آنها چه چیزی آمده است. فکر میکنم نسخهای که سرانجام منتشر شد نسخهی بسیار خوبی بود و این را از آنجا میدانم که در ویرایشش مشارکت داشتم. ریازانف مسئولیت این کار را بر عهده داشت که واژهشناس بسیار بزرگی بود: نه نظریهپرداز، بلکه واژهشناسی بزرگ بود. پس از برکناری وی، کار در انستیتو کاملا نقصان یافت...
🔹 متن کامل این گفت و گو را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-10I
#لوکاچ #پری_اندرسون #کمال_محمودی
#دموکراسی #سوسیالیسم #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
لوکاچ و آثارش
ترجمه: کمال محمودی
۲۷ اوت ۲۰۱۹
🔹این مقاله نخستین بار در شماره 168 نیو لفت ریویو، ژوییه ـ اوت 1971 منتشر شده است.
📝 از متن گفت وگو:
🔸 در دههی 1920، کرش، گرامشی و من، هرکدام به شیوهی خود، سعی کردیم با مسئلهی ضرورت اجتماعی و تفسیر مکانیکی آن، که میراث بینالملل دوم بود، درگیر شویم. ما میراثبر این مسئله بودیم، اما هیچ یک از ما ــ حتی گرامشی که شاید در میان ما بهترین بود ــ نتوانست این مسئله را حل کند. ما اشتباه میکردیم و امروز کوشش برای احیاء آثار آن زمان، بهطوری که گویی امروزه معتبرند، اشتباه خواهد بود. در غرب گرایشی وجود دارد که میخواهد این آثار را بهعنوان «نمونههای کلاسیک بدعت» جلوه دهد، اما امروزه به چنین چیزی نیاز نداریم.
🔸نظریهی رمان بیان نومیدیهایم در طول جنگ اول جهانی بود. هنگامی که جنگ درگرفت، گفتم که آلمان و اتریشـمجارستان، احتمالاً روسیه را شکست میدهند و تزاریسم نابود میشود: که امری مثبت است. فرانسه و انگلستان، احتمالاً آلمان و اتریشـمجارستان را شکست میدهند و هوهِنزولِرنها و هابسبورگها را نابود میکنند: که آنهم امری مثبت است. اما آنگاه چه کسی از ما در برابر فرهنگ انگلیسی و فرانسه محافظت میکند؟ نومیدی نهفته در این پرسشم، پاسخی نیافت. و این پسزمینهینظریهی رمان است. البته اکتبر به آن پاسخ داد. انقلاب روسیه راهحل تاریخیـجهانی معمایم بود: اکتبر از پیروزی بورژوازی فرانسه و انگلیسی، که از آن وحشت داشتم، جلوگیری کرد. اما باید بگویم که نظریهی رمان، با همهی خطاهایش، خواهان سرنگونی جهانِ تولیدکنندهی فرهنگی بود که این اثر به واکاوی این فرهنگ پرداخته بود. نظریهی رمان نیاز به تغییر انقلابی را دریافت.
🔸 هنگامی که در 1930 در مسکو بودم، ریازانف دستنوشتههایی را که مارکس در 1844 در پاریس نوشته بود، نشانم داد. میتوانید هیجانم را تصور کنید: خواندن این دستنوشتهها کل رابطهام را با مارکسیسم تغییر داد و چشمانداز فلسفیام را دگرگون کرد. آن موقع یک محقق آلمانی از اتحاد جماهیر شوروی مشغول کار روی دستنوشتهها بود و آنها را برای انتشار آماده میکرد. موش به آنها زده بود و در بسیاری از جاها برخی حروف یا کل یک کلمه از بین رفته بود. به دلیل دانش فلسفیام با او کار میکردم و معین میکردم که حروف یا کلمات ناپدید شده چیست: اغلب آنها کلماتی بودند که مثلا با «گ» شروع میشد و مثلاً با «س» پایان مییافت و آدم مجبور بود حدس بزند که مابین آنها چه چیزی آمده است. فکر میکنم نسخهای که سرانجام منتشر شد نسخهی بسیار خوبی بود و این را از آنجا میدانم که در ویرایشش مشارکت داشتم. ریازانف مسئولیت این کار را بر عهده داشت که واژهشناس بسیار بزرگی بود: نه نظریهپرداز، بلکه واژهشناسی بزرگ بود. پس از برکناری وی، کار در انستیتو کاملا نقصان یافت...
🔹 متن کامل این گفت و گو را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-10I
#لوکاچ #پری_اندرسون #کمال_محمودی
#دموکراسی #سوسیالیسم #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
گفتگوی پِری اندرسون با جُرج لوکاچ
لوکاچ: زندگی و آثارش ترجمهی: کمال محمودی در دههی 1920، کرش، گرامشی و من، هرکدام به شیوهی خود، سعی کردیم با مسئلهی ضرورت اجتماعی و تفسیر مکانیکی آن، که میراث بینالملل دوم بود، درگیر شویم. ما می…
▫️ سیاست طبقاتی، آگاهی طبقاتی
و طبقهی میانی جدید
نوشتهی: گولیهمو کارکدی
ترجمهی: سهراب نیکزاد
21 سپتامبر ۲۰۱۹
🔸 با اینکه مطالعهی طبقه همواره امری اساسی برای نظریهی مارکسیستی بهشمار میآمده، مشخصاً در بیست سال گذشته بوده است که در کانون واکاوی تمامعیار، پژوهش اصیل و بحثوجدل زندهوپویا قرار گرفته است. دو مورد از حوزههایی که در این دوره بهشکلی جدی موشکافی شدهاند حوزههاییاند که به ظهور و توسعهی طبقه(ها)ی میانی و در همین رابطه، نبود تناظر میان ساختار طبقاتی (مشخصاً ساختار طبقهی کارگر) و آگاهی طبقاتی میپردازند. آثاری که در اینجا مرور و بررسی شدهاند، حاکی از تلاشهاییاند برای ساختنوپرداختن چارچوبهای مفهومی یکپارچهای که ساختار و تقسیمبندیهای طبقاتی را به شکلهای آگاهی طبقاتی و سیاست مرتبط میسازند. با اینکه هر سهی این آثارْ واکاوی طبقاتی مارکسیستی را ملاک خود قرار میدهند، هریک از رویکردی یکسره متفاوت با دیگری پیروی میکند. مرور و بررسیِ حاضر به شیوهای انتقادی این آثار را بررسی میکند اما بهدلیل محدودیت جا از پرسشهایی میگذرد که هریک از آنها بهطور مشخص به آن پرداختهاند. درعوض، تمرکزمان بر حوزهای خواهد بود که دغدغهای عمومی است: ماهیت طبقهی میانی جدید و رابطهی میان ساختار طبقاتی و آگاهی طبقاتی آن.
🔸 تاریخ بهکرّات نشان میدهد که بحران سرمایه در زمانهای که جنبشهای اجتماعیْ زندهوپویا و آگاهی طبقاتی گسترشیافته است، صرفاً معادل با بحرانی در سودآوری نیست، بلکه همچنین بحرانی در اقتدار (هم در محلهای کار و هم بهطور کلی در جامعه) و نیز بحرانی در هنجارها و ارزشهای سرمایهدارانه (بورژوایی) را شامل میشود. در این مقاطع تاریخی، کارگر جمعی (اصطلاحی که من آن را به «طبقهی کارگر» ترجیح میدهم) ارزشها و هنجارهای اخلاقی خود را ابراز میکند. این ارزشها و هنجارهای جدیدْ جنبهای جداییناپذیر از آگاهی سوسیالیستی است و بهشکل اجتنابناپذیری تمرکز آن بر برابریخواهی، مرکزیتیافتنِ شکلهایی از دموکراسی مستقیم (که دموکراسی نمایندگی از نظر کارکردی خواهناخواه بهنوعی با آن پیوند دارد)، لزومِ برخورد ناگزیر با شکلهای خشونتبار سرکوب و ازایندست است. در این مقاطع، پیگیری الگویی از اتحاد با بخشهای پرولتریزهشدهی «طبقهی میانی جدید» که مبتنی بر شایستهسالاری، حفظ جایگاههای ممتاز و این توهم باشد که ستیزی مسالمتآمیز با سرمایهداری با واکنشی بههمان اندازه مسالمتآمیز روبهرو خواهد شد و ازایندست، تلاشی بیهوده و نافی هدف است. این خطمشی در ظرف یک جنبش سوسیالیستی قدرتمند و درخور، صرفاً به بازآفرینی (یا دوامبخشی به) شکلهایی از آگاهی میانجامد که در تضاد با آگاهی سوسیالیستی و درنتیجه با خود آن جنبش است.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-12d
#کارکدی #سهراب_نیکزاد
#طبقه #آگاهی_طبقاتی #طبقهی_میانی #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
و طبقهی میانی جدید
نوشتهی: گولیهمو کارکدی
ترجمهی: سهراب نیکزاد
21 سپتامبر ۲۰۱۹
🔸 با اینکه مطالعهی طبقه همواره امری اساسی برای نظریهی مارکسیستی بهشمار میآمده، مشخصاً در بیست سال گذشته بوده است که در کانون واکاوی تمامعیار، پژوهش اصیل و بحثوجدل زندهوپویا قرار گرفته است. دو مورد از حوزههایی که در این دوره بهشکلی جدی موشکافی شدهاند حوزههاییاند که به ظهور و توسعهی طبقه(ها)ی میانی و در همین رابطه، نبود تناظر میان ساختار طبقاتی (مشخصاً ساختار طبقهی کارگر) و آگاهی طبقاتی میپردازند. آثاری که در اینجا مرور و بررسی شدهاند، حاکی از تلاشهاییاند برای ساختنوپرداختن چارچوبهای مفهومی یکپارچهای که ساختار و تقسیمبندیهای طبقاتی را به شکلهای آگاهی طبقاتی و سیاست مرتبط میسازند. با اینکه هر سهی این آثارْ واکاوی طبقاتی مارکسیستی را ملاک خود قرار میدهند، هریک از رویکردی یکسره متفاوت با دیگری پیروی میکند. مرور و بررسیِ حاضر به شیوهای انتقادی این آثار را بررسی میکند اما بهدلیل محدودیت جا از پرسشهایی میگذرد که هریک از آنها بهطور مشخص به آن پرداختهاند. درعوض، تمرکزمان بر حوزهای خواهد بود که دغدغهای عمومی است: ماهیت طبقهی میانی جدید و رابطهی میان ساختار طبقاتی و آگاهی طبقاتی آن.
🔸 تاریخ بهکرّات نشان میدهد که بحران سرمایه در زمانهای که جنبشهای اجتماعیْ زندهوپویا و آگاهی طبقاتی گسترشیافته است، صرفاً معادل با بحرانی در سودآوری نیست، بلکه همچنین بحرانی در اقتدار (هم در محلهای کار و هم بهطور کلی در جامعه) و نیز بحرانی در هنجارها و ارزشهای سرمایهدارانه (بورژوایی) را شامل میشود. در این مقاطع تاریخی، کارگر جمعی (اصطلاحی که من آن را به «طبقهی کارگر» ترجیح میدهم) ارزشها و هنجارهای اخلاقی خود را ابراز میکند. این ارزشها و هنجارهای جدیدْ جنبهای جداییناپذیر از آگاهی سوسیالیستی است و بهشکل اجتنابناپذیری تمرکز آن بر برابریخواهی، مرکزیتیافتنِ شکلهایی از دموکراسی مستقیم (که دموکراسی نمایندگی از نظر کارکردی خواهناخواه بهنوعی با آن پیوند دارد)، لزومِ برخورد ناگزیر با شکلهای خشونتبار سرکوب و ازایندست است. در این مقاطع، پیگیری الگویی از اتحاد با بخشهای پرولتریزهشدهی «طبقهی میانی جدید» که مبتنی بر شایستهسالاری، حفظ جایگاههای ممتاز و این توهم باشد که ستیزی مسالمتآمیز با سرمایهداری با واکنشی بههمان اندازه مسالمتآمیز روبهرو خواهد شد و ازایندست، تلاشی بیهوده و نافی هدف است. این خطمشی در ظرف یک جنبش سوسیالیستی قدرتمند و درخور، صرفاً به بازآفرینی (یا دوامبخشی به) شکلهایی از آگاهی میانجامد که در تضاد با آگاهی سوسیالیستی و درنتیجه با خود آن جنبش است.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-12d
#کارکدی #سهراب_نیکزاد
#طبقه #آگاهی_طبقاتی #طبقهی_میانی #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
سیاست طبقاتی، آگاهی طبقاتی
و طبقهی میانی جدید نوشتهی: گولیهمو کارکدی ترجمهی: سهراب نیکزاد تاریخ بهکرّات نشان میدهد که بحران سرمایه در زمانهای که جنبشهای اجتماعیْ زندهوپویا و آگاهی طبقاتی گسترشیافته است، صرفاً معاد…
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ روایت یک زبالهدانی
▫️ برای نازیلا حمنهای
نوشتهی: بزرگ عمادی
15 فوریه 2020
🔸 شهر تهران بهوضوح یک زبالهدانیِ بزرگ و وسیع است. سطحی سوراخسوراخشده. انباری پیداوپنهان از مدفوع آدمها و پَسماندهای تر و خشکشان، نخالههای ساختمانی، ضایعات تجاری، آتوآشغالهای بیمارستانی که در بیستودو منطقه پراکنده شدهاند و تعفّن میپراکنند. بهطوریکه، تنها در ششماهۀ نخست سال 1398، 979.416 تُن آشغال در این زبالهدانیِ مشمئزکننده تولید شده است، که بخش عمدۀ آن به زبالهدانیها، گاراژها و مراکز پردازشِ آرادکوه انتقال پیدا کردهاند. همچنین در سال 1397، 2.160.435 تُن زباله تولید شده، که در نسبت با سال 1396 اُفتی 21 درصدی داشته است. این افت میتواند بهروشنی نشان دهد که تحریمهای بینالمللی توانستهاند واردات کالاها را تا حد زیادی محدود کنند. و یا بهعکس میتوان اینچنین تفسیر کرد که واردکنندگان کالاها، یعنی شرکتها و تجّار حکومتی و خصوصی، بهشکلی سیستماتیک خواستهاند کالاها را احتکار کنند، تا از خلال شکلگیریِ نایابی در بازار عرضۀ کالاها، کنترل انحصاری خود را بر قیمتها اعمال کنند تا چرخۀ سوداگریِ افسارگسیخته کامل شود. و یا در نهایت میتوان به کاهش توان خرید مردمان فرودست و طبعاً کاهش مصرف آنها در طی سالهای 1396، 1397 و 1398 اشاره کرد. بااینحال، آوردن این آمارهای خام و کلّیگویانه و یا پیشبینیهای واقعگرایانه میتواند بهراحتی گمراهکننده باشد، چراکه تنها این واقعیت را به ما گوشزد میکند که در میانۀ یک زبالهدانیِ متعفّن و هردمگسترشیابنده زندگی میکنیم که افتانوخیزان پیش میرود، و همگان در تولید و بازتولید این زبالهدانی نقشی کموبیش یکسان و یکاندازه دارند.
🔸 اما، آنچه در میانۀ این آمارها مخفی و گُم میماند نحوه و چگونگی تولید این پسماندها و توزیعشان و بستر اجتماعی – اقتصادی وقوع آنها در سطح مناطق بیستودوگانه و محلّات شهر تهران میباشد. بدینگونه، از آنجایی که نحوۀ تولید این پسماندها از خلال مناسبات اجتماعی – اقتصادی در مناطق گوناگون تعیّن مییابد، و بهطور مشخص بهواسطۀ نظام توزیع درآمد و گرایش فضایی انباشت مازاد تعیین میشود، نحوۀ توزیع پسماندها در سطح مناطق نیز تابعی از مناسبات اجتماعی – اقتصادی میباشد. بهطوریکه میتوان بیان داشت تولید پسماند همان توزیع پسماند است، اما با وساطت مناسبات اجتماعی – اقتصادی حاکم بر جامعه... برای شکافتن این نظم طبقاتی و دوریجستن از ابهامهای موجود در دادههای کلّیگویانه در سطح شهر تهران و مناطق آن کافیست از چند مفهوم ساده یاری بگیریم، که به ما امکان میدهد در مناطق شکاف بیاندازیم و ماهیت آن را آشکار سازیم و دریابیم که چگونه نظام تولید و توزیع پسماند از نظم طبقاتی پیروی کرده و آن را بازتولید میکند.
🔸 این زبالهدانیِ بزرگ دارای جغرافیایی شمالی – جنوبی است، که شمال آن به کوههای برفگیرِ البرز مرکزی ختم میشود و جنوب آن به دشتهای شهریار و ورامین، و کوهها و تپهماهورهای بیبیشهربانو، آراد، مره و کورابلاغ. تاریخ دگردیسی این جغرافیا و تبدیلشدنش به یک زبالهدانی مسئله این متن نیست. تنها پیشفرضی که در این متن وجود دارد آن است که از یکسو، مناسبات اجتماعیِ سرمایهدارانه توانستهاند این جغرافیا را به یک نظام طبقاتی بدل سازند و گویی جغرافیا دستخوش تحولات و پارگیهای منتج از تقسیمکار اجتماعی سرمایهدارانه شده است و از سوی دیگر، هم اینکه جغرافیا در اینجا نه بهعنوان هستیای منفعل، بلکه بهمثابه وجودی فعال نقشآفرینی کرده، بهطوری که خصایل ماهوی آن توانستهاند تأثیرات این مناسبات سرمایهدارانه را تشدید کنند و در مناطقی گتوهای فقیرانه را بارز سازند و در مناطقی دیگر کمونهای سرمایهداران را بهوجود آورند. بههرروی، با پسذهنداشتن این پیشفرض بنیادی میتوان بهشکلی گزینشی از دادههای دستگاههای محاسباتیِ مذکور جهت تقسیمبندی طبقاتی شهر تهران و بازنمایی اقتصاد فضایی آن بهره برد و گذرگاههای این نظام طبقاتی را از میانۀ دهۀ 1370 نشانهگذاری کرد تا اینکه به لحظۀ حال برسیم...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1fn
#بزرگ_عمادی
#تهیدستان #تهران #حاشیهنشینی #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ روایت یک زبالهدانی
▫️ برای نازیلا حمنهای
نوشتهی: بزرگ عمادی
15 فوریه 2020
🔸 شهر تهران بهوضوح یک زبالهدانیِ بزرگ و وسیع است. سطحی سوراخسوراخشده. انباری پیداوپنهان از مدفوع آدمها و پَسماندهای تر و خشکشان، نخالههای ساختمانی، ضایعات تجاری، آتوآشغالهای بیمارستانی که در بیستودو منطقه پراکنده شدهاند و تعفّن میپراکنند. بهطوریکه، تنها در ششماهۀ نخست سال 1398، 979.416 تُن آشغال در این زبالهدانیِ مشمئزکننده تولید شده است، که بخش عمدۀ آن به زبالهدانیها، گاراژها و مراکز پردازشِ آرادکوه انتقال پیدا کردهاند. همچنین در سال 1397، 2.160.435 تُن زباله تولید شده، که در نسبت با سال 1396 اُفتی 21 درصدی داشته است. این افت میتواند بهروشنی نشان دهد که تحریمهای بینالمللی توانستهاند واردات کالاها را تا حد زیادی محدود کنند. و یا بهعکس میتوان اینچنین تفسیر کرد که واردکنندگان کالاها، یعنی شرکتها و تجّار حکومتی و خصوصی، بهشکلی سیستماتیک خواستهاند کالاها را احتکار کنند، تا از خلال شکلگیریِ نایابی در بازار عرضۀ کالاها، کنترل انحصاری خود را بر قیمتها اعمال کنند تا چرخۀ سوداگریِ افسارگسیخته کامل شود. و یا در نهایت میتوان به کاهش توان خرید مردمان فرودست و طبعاً کاهش مصرف آنها در طی سالهای 1396، 1397 و 1398 اشاره کرد. بااینحال، آوردن این آمارهای خام و کلّیگویانه و یا پیشبینیهای واقعگرایانه میتواند بهراحتی گمراهکننده باشد، چراکه تنها این واقعیت را به ما گوشزد میکند که در میانۀ یک زبالهدانیِ متعفّن و هردمگسترشیابنده زندگی میکنیم که افتانوخیزان پیش میرود، و همگان در تولید و بازتولید این زبالهدانی نقشی کموبیش یکسان و یکاندازه دارند.
🔸 اما، آنچه در میانۀ این آمارها مخفی و گُم میماند نحوه و چگونگی تولید این پسماندها و توزیعشان و بستر اجتماعی – اقتصادی وقوع آنها در سطح مناطق بیستودوگانه و محلّات شهر تهران میباشد. بدینگونه، از آنجایی که نحوۀ تولید این پسماندها از خلال مناسبات اجتماعی – اقتصادی در مناطق گوناگون تعیّن مییابد، و بهطور مشخص بهواسطۀ نظام توزیع درآمد و گرایش فضایی انباشت مازاد تعیین میشود، نحوۀ توزیع پسماندها در سطح مناطق نیز تابعی از مناسبات اجتماعی – اقتصادی میباشد. بهطوریکه میتوان بیان داشت تولید پسماند همان توزیع پسماند است، اما با وساطت مناسبات اجتماعی – اقتصادی حاکم بر جامعه... برای شکافتن این نظم طبقاتی و دوریجستن از ابهامهای موجود در دادههای کلّیگویانه در سطح شهر تهران و مناطق آن کافیست از چند مفهوم ساده یاری بگیریم، که به ما امکان میدهد در مناطق شکاف بیاندازیم و ماهیت آن را آشکار سازیم و دریابیم که چگونه نظام تولید و توزیع پسماند از نظم طبقاتی پیروی کرده و آن را بازتولید میکند.
🔸 این زبالهدانیِ بزرگ دارای جغرافیایی شمالی – جنوبی است، که شمال آن به کوههای برفگیرِ البرز مرکزی ختم میشود و جنوب آن به دشتهای شهریار و ورامین، و کوهها و تپهماهورهای بیبیشهربانو، آراد، مره و کورابلاغ. تاریخ دگردیسی این جغرافیا و تبدیلشدنش به یک زبالهدانی مسئله این متن نیست. تنها پیشفرضی که در این متن وجود دارد آن است که از یکسو، مناسبات اجتماعیِ سرمایهدارانه توانستهاند این جغرافیا را به یک نظام طبقاتی بدل سازند و گویی جغرافیا دستخوش تحولات و پارگیهای منتج از تقسیمکار اجتماعی سرمایهدارانه شده است و از سوی دیگر، هم اینکه جغرافیا در اینجا نه بهعنوان هستیای منفعل، بلکه بهمثابه وجودی فعال نقشآفرینی کرده، بهطوری که خصایل ماهوی آن توانستهاند تأثیرات این مناسبات سرمایهدارانه را تشدید کنند و در مناطقی گتوهای فقیرانه را بارز سازند و در مناطقی دیگر کمونهای سرمایهداران را بهوجود آورند. بههرروی، با پسذهنداشتن این پیشفرض بنیادی میتوان بهشکلی گزینشی از دادههای دستگاههای محاسباتیِ مذکور جهت تقسیمبندی طبقاتی شهر تهران و بازنمایی اقتصاد فضایی آن بهره برد و گذرگاههای این نظام طبقاتی را از میانۀ دهۀ 1370 نشانهگذاری کرد تا اینکه به لحظۀ حال برسیم...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1fn
#بزرگ_عمادی
#تهیدستان #تهران #حاشیهنشینی #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
روایت یک زبالهدانی
برای نازیلا حمنهای نوشتهی: بزرگ عمادی شهر تهران در میانۀ سالهای 1376 تا 1380 ناهمآهنگیهای فضایی – اجتماعیِ آشکاری را بروز داده است، بدینمعنا که ناهمگونی فضایی – اجتماعی در این دوره دچار شدّت…
▫️ گاهشمار تحلیلی اعتصابها و اعتراضها
▫️ و تشکلیابی کارگران در ایران (1285 -1397)
به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر
بخش نخست
نوشته یاشار دارالشفا
30 آوریل 2020
🔸 تاریخ اعتراضات و مبارزات کارگران و نیز شکلگیری و تکوین تشکلهای کارگری در ایران موضوعی است که تا کنون پژوهشهای قابل توجهی پیرامون آن بهزبان فارسی و غیر از آن انجام گرفته است؛ اما بهسبب وسعت موضوع، چالشهای پیرامون مفهومپردازی «طبقه» بهطور کلی و «طبقهی کارگر» به طور خاص، پراکندگی منابع، ممزوج بودن آن با بخش قابل توجهی از تاریخ جنبش چپ، و بهتبع آن بازشناسی سهم خود کارگران در تشکلیابی و مبارزهی طبقاتی، دورهبندی این سیر و تحلیل و تبیین آن و درسهایش برای امروز، هنوز تا اندازهی زیادی کار دارد.
🔸 به میانجی مرور تاریخ پُرفراز و نشیب مبارزات کارگران و تشکلیابیهایشان در ایران مدرن، ضمن اینکه میتوانیم مبتنی بر قیاس، تحولات زمینهای و تأثیرگذاری آن بر بینش و منش کارگران و مدافعان منافع ایشان (و بالعکس تأثیر این بینش و منش بر روندهای سیاسی-اجتماعی) را دریابیم، قادر خواهیم بود تا الگویی از رفتار بورژوازی (چه در قامت دولت و چه فرد استثمارگر) نیز بدست آوریم... از سوی دیگر مرور این تاریخ به ما کمک خواهد کرد تا آن لحظات درونماندگار در نقد بنبستهای عمل متشکل طبقاتی را در میان کارگران (به ویژه امروز) دریابیم و فارغ از مؤلفهی سرکوب، بحران تئوریک (نقد منفی) و بحران چشم انداز تاریخی (نقد مثبت) را در زمان و مکان خویش بازشناسیم. این امر به نوبهی خود به ما کمک خواهد کرد تا امکاناتی را که میتوان به واسطهی مداقهی تئوریک و تجربههای نوین پراتیکی به منظور ایجاد گشایشی در به ترتیب بحران چشمانداز تاریخی و تئوریک داشت، فعال کنیم.
🔸 ما کوشیدهایم تا گاهشمار مبارزات کارگران ایران را از خلال یک دورهبندی 12گانه از صدر انقلاب مشروطه تا به امروز بازسازی کنیم. این بازسازی تماما به کمک اسناد و پژوهشهایی صورت گرفته که در زمرهی منابع دست اول برای فهم تکوین طبقهی کارگر ایران است. بیشک در دل این بازسازی گاهشمارانه منبعث از منابعی که ذکر شده است، تحلیلهایی به چشم میخورد که متأثر از اینکه با چه رویکردی به کلیت موضوع مینگریم میتوان با همه یا بخشی از آنها مخالف یا موافق بود، اما این نکته تغییری در صحت دادهها نمیدهد... این 12 دوره عبارتاند از:
دوره اول (1285-1299): نخستین جوانهها
دوره دوم (1300-1320): فریاد زیر چکمهها
دوره سوم (1320-1332): دههی طلایی
دوره چهارم (1332-1341): رام کردن اسب سرکش
دوره پنجم (1341-1348): زمستان است
دوره ششم (1348-1355): از کارخانه به جنگل
دوره هفتم (1355-1357): به سوی انقلاب
دوره هشتم (1357-1360): نان، کار، آزادی، ادارهی شورایی
دوره نهم (1360-1369): سرکوب و تشکلزُدایی
دوره دهم (1369-1380): خارج از محدوده
دوره یازدهم (1380-1389): احیا
دوره دوازدهم (1389-1397): علیه بازار
🔹بخش نخست این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1mX
#یاشار_دارالشفا
#جنبش_کارگری #روز_جهانی_کارگر #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ و تشکلیابی کارگران در ایران (1285 -1397)
به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر
بخش نخست
نوشته یاشار دارالشفا
30 آوریل 2020
🔸 تاریخ اعتراضات و مبارزات کارگران و نیز شکلگیری و تکوین تشکلهای کارگری در ایران موضوعی است که تا کنون پژوهشهای قابل توجهی پیرامون آن بهزبان فارسی و غیر از آن انجام گرفته است؛ اما بهسبب وسعت موضوع، چالشهای پیرامون مفهومپردازی «طبقه» بهطور کلی و «طبقهی کارگر» به طور خاص، پراکندگی منابع، ممزوج بودن آن با بخش قابل توجهی از تاریخ جنبش چپ، و بهتبع آن بازشناسی سهم خود کارگران در تشکلیابی و مبارزهی طبقاتی، دورهبندی این سیر و تحلیل و تبیین آن و درسهایش برای امروز، هنوز تا اندازهی زیادی کار دارد.
🔸 به میانجی مرور تاریخ پُرفراز و نشیب مبارزات کارگران و تشکلیابیهایشان در ایران مدرن، ضمن اینکه میتوانیم مبتنی بر قیاس، تحولات زمینهای و تأثیرگذاری آن بر بینش و منش کارگران و مدافعان منافع ایشان (و بالعکس تأثیر این بینش و منش بر روندهای سیاسی-اجتماعی) را دریابیم، قادر خواهیم بود تا الگویی از رفتار بورژوازی (چه در قامت دولت و چه فرد استثمارگر) نیز بدست آوریم... از سوی دیگر مرور این تاریخ به ما کمک خواهد کرد تا آن لحظات درونماندگار در نقد بنبستهای عمل متشکل طبقاتی را در میان کارگران (به ویژه امروز) دریابیم و فارغ از مؤلفهی سرکوب، بحران تئوریک (نقد منفی) و بحران چشم انداز تاریخی (نقد مثبت) را در زمان و مکان خویش بازشناسیم. این امر به نوبهی خود به ما کمک خواهد کرد تا امکاناتی را که میتوان به واسطهی مداقهی تئوریک و تجربههای نوین پراتیکی به منظور ایجاد گشایشی در به ترتیب بحران چشمانداز تاریخی و تئوریک داشت، فعال کنیم.
🔸 ما کوشیدهایم تا گاهشمار مبارزات کارگران ایران را از خلال یک دورهبندی 12گانه از صدر انقلاب مشروطه تا به امروز بازسازی کنیم. این بازسازی تماما به کمک اسناد و پژوهشهایی صورت گرفته که در زمرهی منابع دست اول برای فهم تکوین طبقهی کارگر ایران است. بیشک در دل این بازسازی گاهشمارانه منبعث از منابعی که ذکر شده است، تحلیلهایی به چشم میخورد که متأثر از اینکه با چه رویکردی به کلیت موضوع مینگریم میتوان با همه یا بخشی از آنها مخالف یا موافق بود، اما این نکته تغییری در صحت دادهها نمیدهد... این 12 دوره عبارتاند از:
دوره اول (1285-1299): نخستین جوانهها
دوره دوم (1300-1320): فریاد زیر چکمهها
دوره سوم (1320-1332): دههی طلایی
دوره چهارم (1332-1341): رام کردن اسب سرکش
دوره پنجم (1341-1348): زمستان است
دوره ششم (1348-1355): از کارخانه به جنگل
دوره هفتم (1355-1357): به سوی انقلاب
دوره هشتم (1357-1360): نان، کار، آزادی، ادارهی شورایی
دوره نهم (1360-1369): سرکوب و تشکلزُدایی
دوره دهم (1369-1380): خارج از محدوده
دوره یازدهم (1380-1389): احیا
دوره دوازدهم (1389-1397): علیه بازار
🔹بخش نخست این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1mX
#یاشار_دارالشفا
#جنبش_کارگری #روز_جهانی_کارگر #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
گاهشمار تحلیلی اعتصابها و اعتراضها
و تشکلیابی کارگران در ایران(1397-1285) به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر نوشتهی: یاشار دارالشفاء به میانجی مرور تاریخ پُرفرازونشیبِ مبارزات کارگران و تشکلیابیهایشان در ایرانِ مدرن، ضمن این…
▫️ گاهشمار تحلیلی اعتصابها و اعتراضها
و تشکلیابی کارگران در ایران (1285 -1397)
بخش دوم
نوشته یاشار دارالشفا
یک مه 2020
📝 مقاله پیش رو بخش دوم گاهشمار مبارزات کارگران ایران است که از خلال یک دورهبندی 12گانه از صدر انقلاب مشروطه تا به امروز به مرور تاریخ پُرفراز و نشیب مبارزات کارگران و تشکلیابیهایشان در ایران مدرن می پردازد.
بخشهایی از متن:
🔸 23 الی 26 تیر 1325 سراسر حوزههای نفتی خوزستان به عرصهی منازعهی میان کارگران و کارفرمایان تبدیل میشود. اینبار اما مسئله فقط «دستمزد پائین» نبود؛ مطالبات کارگران این موارد را شامل میشد: عزل استاندار، خلع سلاح عشایر خوزستان (که در مقام چماقداران و اوباشِ در خدمت کارفرمایان به فعالان کارگری حملهور میشدند)، عدم مداخلهی شرکت نفت ایران- انگلیس در امور داخلی ایران و در نهایت اجرای کامل قانون کار. قلب تپندهی اعتراضات آغاجاری بود. روز بعد از کلید خوردن این حرکت، بیش از 10 هزار کارگر پالایشگاه نفت آبادان در جهت اعلام همبستگی با همقطارانشان دست از کار کشیدند. حاکمیت و کارفرمای انگلیسی اما عقبنشینی نمیکنند. اعلام حکومت نظامی میشود و سه ناو نظامی انگلستان راهی شطالعرب میگردند. مطابق نوبت قبلی در اصفهان، بار دیگر کمیتهی مرکزی حزب توده نقش ترمزکِش را ایفا میکند و اینبار «حسین جودت» راهی اهواز میشود تا با برحذر داشتن کارگران از تداوم اعتصاب، غائله را ختم به خیر کند. بدنهی معتصب زیر بار این پا درمیانی نمیرود و بر خواستههای خویش اصرار میورزد. مواجهه به نهایت قهرآمیزی طبقاتیاش میرسد و 47 کارگر به ضرب گلوله از پا درمیآیند، 150 تن زخمی میشوند و موجی از دستگیریها به راه میافتد. جالب آنکه آبراهامیان در روایتی که از این اتفاق به دست میدهد میکوشد تا رهبری اعتصاب را منصوب به حزب توده کند...
🔸 در سال ١٣٢٨ رژیم شاه به عنوان سرمایهدار صاحب نساجی شاهی به طور همزمان از یک سو روزانهی کار کارگران را طولانیتر ساخت و از سوی دیگر دستمزد آنها را پائین آورد. اقدام کارفرمایان با مخالفت و عصیان تودهی کارگران مواجه شد. کارگران دست به اعتصاب زدند. آنان تظاهرات با شکوهی را در اعتراض به تصمیم سرمایهداران دولتی کارخانه سازمان دادند. تظاهراتی که حمایت و همدلی اهالی کارگر شهر را به دنبال آورد. رؤسای شرکت از اعتصاب کنندگان خواستند تا به سر کار باز گردند و کارگران هر نوع بازگشت به کار را در گرو الغاء تصمیمات مدیران اعلام کردند. کشمکش ادامه یافت، مطابق معمول نیروی انتظامی و قوای سرکوب رژیم وارد میدان شد. سرکوبگران تفنگها را به سینه کارگران نشانه رفتند و در همان لحظات نخست ۵ کارگر معترض را از پای در آوردند و کشتند و ۵٣ کارگر دیگر را زخمی کردند. کشتار توده کارگر با موج تنفر و اعتراض نیرومند دیگر کارگران در شهر شاهی و سایر شهرهای ایران مواجه شد. فاجعه به خون کشیدن اعتراض در مجلس سرمایه مورد گفتگو قرار گرفت. ساعد نخست وزیر وقت به وقوع این جنایت، کشته شدن ۵ کارگر و زخمی شدن ۵٣ نفر دیگر اعتراف کرد. او بسیار عوامفریبانه سخن از تعقیب قاتلان و عوامل کشتار بر زبان آورد، اما آنچه در عمل رخ داد، مثل همیشه خلاف این حرفها بود. کمیسیون دولتی که ظاهراً وظیفه بررسی ماجرا را به دوش گرفت! به محض ورود به شهر شاهی ١۵ نفر از فعالان جنبش کارگری را دستگیر و تسلیم سیاهچال نمود....
🔹 این مقاله (بخش دوم) را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1nO
🔹 لینک بخش نخست مقاله:
https://wp.me/p9vUft-1mX
#یاشار_دارالشفا
#جنبش_کارگری #روز_جهانی_کارگر #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
و تشکلیابی کارگران در ایران (1285 -1397)
بخش دوم
نوشته یاشار دارالشفا
یک مه 2020
📝 مقاله پیش رو بخش دوم گاهشمار مبارزات کارگران ایران است که از خلال یک دورهبندی 12گانه از صدر انقلاب مشروطه تا به امروز به مرور تاریخ پُرفراز و نشیب مبارزات کارگران و تشکلیابیهایشان در ایران مدرن می پردازد.
بخشهایی از متن:
🔸 23 الی 26 تیر 1325 سراسر حوزههای نفتی خوزستان به عرصهی منازعهی میان کارگران و کارفرمایان تبدیل میشود. اینبار اما مسئله فقط «دستمزد پائین» نبود؛ مطالبات کارگران این موارد را شامل میشد: عزل استاندار، خلع سلاح عشایر خوزستان (که در مقام چماقداران و اوباشِ در خدمت کارفرمایان به فعالان کارگری حملهور میشدند)، عدم مداخلهی شرکت نفت ایران- انگلیس در امور داخلی ایران و در نهایت اجرای کامل قانون کار. قلب تپندهی اعتراضات آغاجاری بود. روز بعد از کلید خوردن این حرکت، بیش از 10 هزار کارگر پالایشگاه نفت آبادان در جهت اعلام همبستگی با همقطارانشان دست از کار کشیدند. حاکمیت و کارفرمای انگلیسی اما عقبنشینی نمیکنند. اعلام حکومت نظامی میشود و سه ناو نظامی انگلستان راهی شطالعرب میگردند. مطابق نوبت قبلی در اصفهان، بار دیگر کمیتهی مرکزی حزب توده نقش ترمزکِش را ایفا میکند و اینبار «حسین جودت» راهی اهواز میشود تا با برحذر داشتن کارگران از تداوم اعتصاب، غائله را ختم به خیر کند. بدنهی معتصب زیر بار این پا درمیانی نمیرود و بر خواستههای خویش اصرار میورزد. مواجهه به نهایت قهرآمیزی طبقاتیاش میرسد و 47 کارگر به ضرب گلوله از پا درمیآیند، 150 تن زخمی میشوند و موجی از دستگیریها به راه میافتد. جالب آنکه آبراهامیان در روایتی که از این اتفاق به دست میدهد میکوشد تا رهبری اعتصاب را منصوب به حزب توده کند...
🔸 در سال ١٣٢٨ رژیم شاه به عنوان سرمایهدار صاحب نساجی شاهی به طور همزمان از یک سو روزانهی کار کارگران را طولانیتر ساخت و از سوی دیگر دستمزد آنها را پائین آورد. اقدام کارفرمایان با مخالفت و عصیان تودهی کارگران مواجه شد. کارگران دست به اعتصاب زدند. آنان تظاهرات با شکوهی را در اعتراض به تصمیم سرمایهداران دولتی کارخانه سازمان دادند. تظاهراتی که حمایت و همدلی اهالی کارگر شهر را به دنبال آورد. رؤسای شرکت از اعتصاب کنندگان خواستند تا به سر کار باز گردند و کارگران هر نوع بازگشت به کار را در گرو الغاء تصمیمات مدیران اعلام کردند. کشمکش ادامه یافت، مطابق معمول نیروی انتظامی و قوای سرکوب رژیم وارد میدان شد. سرکوبگران تفنگها را به سینه کارگران نشانه رفتند و در همان لحظات نخست ۵ کارگر معترض را از پای در آوردند و کشتند و ۵٣ کارگر دیگر را زخمی کردند. کشتار توده کارگر با موج تنفر و اعتراض نیرومند دیگر کارگران در شهر شاهی و سایر شهرهای ایران مواجه شد. فاجعه به خون کشیدن اعتراض در مجلس سرمایه مورد گفتگو قرار گرفت. ساعد نخست وزیر وقت به وقوع این جنایت، کشته شدن ۵ کارگر و زخمی شدن ۵٣ نفر دیگر اعتراف کرد. او بسیار عوامفریبانه سخن از تعقیب قاتلان و عوامل کشتار بر زبان آورد، اما آنچه در عمل رخ داد، مثل همیشه خلاف این حرفها بود. کمیسیون دولتی که ظاهراً وظیفه بررسی ماجرا را به دوش گرفت! به محض ورود به شهر شاهی ١۵ نفر از فعالان جنبش کارگری را دستگیر و تسلیم سیاهچال نمود....
🔹 این مقاله (بخش دوم) را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1nO
🔹 لینک بخش نخست مقاله:
https://wp.me/p9vUft-1mX
#یاشار_دارالشفا
#جنبش_کارگری #روز_جهانی_کارگر #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
گاهشمار تحلیلی اعتصابها و اعتراضها (2)
و تشکلیابی کارگران در ایران(1397-1285) به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر نوشتهی: یاشار دارالشفاء مورد اعتصاب خونین تیر 1325 کارگران حوزههای نفتی جنوب: 23 الی 26 تیر 1325 سراسر حوزههای نف…
▫️در نقد بخوانید:
گاهشمار تحلیلی اعتصابها و اعتراضها
و تشکلیابی کارگران در ایران
(فایل کامل)
نوشتهی: یاشار دارالشفا
📚 به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر، گاهشمار تحلیلی اعتصابها و اعتراضها و تشکلیابی کارگران در ایران (1285 -1397) را در سه بخش در سایت نقد منتشر کردیم.
همزمان با انتشار بخش سوم و پایانی در سایت نقد، کل این مقاله نیز در یک فایل پیدیاف در نشانی زیر در دسترس خوانندگان و علاقهمندان قرار گرفته است.
👇🏽 👇🏽
http://www.naghd.info/iran-workers-strikes-struggles-NAGHD.pdf
#یاشار_دارالشفا
#جنبش_کارگری #روز_جهانی_کارگر #طبقات_اجتماعی
🖋@naghd_com
گاهشمار تحلیلی اعتصابها و اعتراضها
و تشکلیابی کارگران در ایران
(فایل کامل)
نوشتهی: یاشار دارالشفا
📚 به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر، گاهشمار تحلیلی اعتصابها و اعتراضها و تشکلیابی کارگران در ایران (1285 -1397) را در سه بخش در سایت نقد منتشر کردیم.
همزمان با انتشار بخش سوم و پایانی در سایت نقد، کل این مقاله نیز در یک فایل پیدیاف در نشانی زیر در دسترس خوانندگان و علاقهمندان قرار گرفته است.
👇🏽 👇🏽
http://www.naghd.info/iran-workers-strikes-struggles-NAGHD.pdf
#یاشار_دارالشفا
#جنبش_کارگری #روز_جهانی_کارگر #طبقات_اجتماعی
🖋@naghd_com
▫️ محتوای طبقاتیِ قومیت در کلانشهر
▫️ ارزش سیاسی و اقتصادی کارِ کُردها
نوشتهی: پولات آلپمن
ترجمهی: مهرداد امامی
4 مه 2021
📝 مقالهی حاضر ترجمهی فصلی از کتابی است بهنام در برابر باد: روندهای کار و جستوجوی ضدّهژمونی که در سال 2015 از جانب انتشارات «نوتابِنِه» به زبان ترکی منتشر شد. در این کتاب روندهای بیثباتسازی، پرولترسازی، رژیمهای کار نولیبرالی، استراتژیهای ضدّهژمونیک همچون پداگوژی بدیل، نقش تکنولوژی در مبارزهی طبقاتی و سازمانهای کار بدیل عمدتاً در بستر ترکیه به بحث گذاشته میشوند. در آستانهی یکم می سال 2021 ترجمهی این مقاله را مشخصاً تقدیم میکنم به تمام کارگران و زحمتکشان ساکن ایران، به تمام مهاجران داخلی و خارجی در جایجای کشور، به زنان و مردان و کودکان کاری که هیچ ثروت و آبادانیای برایشان ایجاد نشده است مگر از طریق استثمار کار، بدن، ذهن و جان آنها در عرصههای مختلف اجتماعی.
🔸 روند سرمایهدارانهشدن ترکیهی مدرن در عین حال فراگردی است به موازات روند تأسیس رژیم دولت-ملت در این کشور. به بیان دیگر، تلقی جامعهی ترکیه از جانب نخبگان بنیانگذار به عنوان «تودهای فاقد امتیاز، بیطبقه و درهمجوشیده»، اتخاذ الگوی توسعهی سرمایهدارانه و روّیههای دولت-ملتسازی که همچون پروژههای مهندسی اجتماعی سربرآورده و در عین حال به منزلهی سیاستهای موازی تحقق یافتهاند، سرشتنشان اصلی دولت بودند. محور سیاستهای اقتصادی دولت سیاستهایی با هدف فراروی از کمتوسعهیافتگی بهواسطهی گذار به سرمایهداری بود. سویهی اجتماعی این سیاستها نیز نظراً حاوی شکلگیری ملت بر پایهی قلمروی مشترک و عملاً بر اساس تبار/خون بود. این وضعیت موجب شد که بین هویت «ملت» همچون یک تخیل و هویت قومی بهمثابهی شکل هستی اجتماعی-فرهنگیْ مواجههای پرتنش و منازعهآمیز بهوجود آید. این روند که در دورهی نخستین جمهوری به عنوان «مسئلهی شرق» تلقی میشد و در عین حال تعاریفی مرتبط با «ترور» و مشابه آن پیدا کرد، نهایتاً تبدیل به «مسئلهی کُردی» شد و به سبب سیاستهای دولتی متفاوت، عرصه را برای مهاجرت اجباری کُردها فراهم کرد. بدین ترتیب کُردهایی که از روی اجبار مهاجرت کردند، از سرزمینهای خود رانده شدند. طی این روند، کُردها برای اینکه بتوانند در کلانشهرها اسکان یابند تبدیل به نیروی کار ارزان شدند و این نیروی کار ارزان در عین حال اسیر سازوکارهای سلطهای شد که نابرابری اجتماعی را بازتولید میکردند.
🔸 از دههی 1950 به این سو، نیروی کار کُردها که نیروی کار ارزان-قومی را نمایندگی میکرد و به دلایل مختلف محصول مهاجرتهای جمعیت کُرد ساکن در شرق و جنوبشرقی آناتولی بود، هم با خصلتهای ساختاری و خارجی روندهای اجتماعی و هم با تنشهای سیاسی افزوده بر آنها مواجه بود و از این رو کُرد بودن را تبدیل به موقعیتی نامساعد در روندهای کار کرده بود. عرصهی اجتماعی که از طریق شکل تولید منعطف در روابط تولیدی بازسازی شده بود، عرصه را برای توسعهی روابط غیررسمی فراهم ساخت. غیررسمیسازی، شرایط اجتماعی ضروری برای تحققِ عملیِ روندهای اقتصادی و حقوقیِ موازی با بیثباتسازی نیروی کار را ایجاد میکند. شبکهی روابط واقعی جهت بازتولید نیروی کار ارزان مشخصاً در کلانشهرها شکل میگیرد. بنابراین، الگوی تولید منعطف یا پستفوردیسم که همچون رژیم انباشت جدیدِ شیوهی تولید سرمایهداری سربرآورده و در مناسبات کاریْ حاکم شده و در شبکهی روابط کاری نقش تعیینکنندهای ایفا کرده است، تنها محدود به افزایش استخدام نیروی کار بیثبات از طریق مرکزیتدادن به روابط غیررسمی نشده است، در عین حال، طی روند مذکور نقش بسزایی در گسیل نیروی کار ارزان به کلانشهرها ایفا کرده است.
🔸 این پژوهش مبتنی بر یافتههای یک پژوهش میدانی است که طی سالهای 2013-2012 ظرف تقریباً نُه ماه در منطقهی بیاوغلوی استانبول انجام شد. این پژوهش که مشخصاً ناشی از دغدغهی جامعهشناختی نسبت به مفصلبندی کُردهای ساکن محلهی تارلاباشی در روندهای کار شهری است، از طریق روش مصاحبهی عمیق انجام شده است. بخشی از دادههای این پژوهش طبق مفروضات نظریهی زمینهای تحلیل و ارزیابی شدهاند. هدف پژوهش حاضر فهم روند سرمایهدارانهشدن ترکیه و تأثیر سیاستهای دولت-ملت بر کُردها و تحلیل تأثیر این تحولات بر ساخت طبقاتی ترکیه است.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2aU
#مهرداد_امامی #پولات_آلپمن
#کلانشهر، #قومیت #امپریالیسم #سرمایهداری #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ ارزش سیاسی و اقتصادی کارِ کُردها
نوشتهی: پولات آلپمن
ترجمهی: مهرداد امامی
4 مه 2021
📝 مقالهی حاضر ترجمهی فصلی از کتابی است بهنام در برابر باد: روندهای کار و جستوجوی ضدّهژمونی که در سال 2015 از جانب انتشارات «نوتابِنِه» به زبان ترکی منتشر شد. در این کتاب روندهای بیثباتسازی، پرولترسازی، رژیمهای کار نولیبرالی، استراتژیهای ضدّهژمونیک همچون پداگوژی بدیل، نقش تکنولوژی در مبارزهی طبقاتی و سازمانهای کار بدیل عمدتاً در بستر ترکیه به بحث گذاشته میشوند. در آستانهی یکم می سال 2021 ترجمهی این مقاله را مشخصاً تقدیم میکنم به تمام کارگران و زحمتکشان ساکن ایران، به تمام مهاجران داخلی و خارجی در جایجای کشور، به زنان و مردان و کودکان کاری که هیچ ثروت و آبادانیای برایشان ایجاد نشده است مگر از طریق استثمار کار، بدن، ذهن و جان آنها در عرصههای مختلف اجتماعی.
🔸 روند سرمایهدارانهشدن ترکیهی مدرن در عین حال فراگردی است به موازات روند تأسیس رژیم دولت-ملت در این کشور. به بیان دیگر، تلقی جامعهی ترکیه از جانب نخبگان بنیانگذار به عنوان «تودهای فاقد امتیاز، بیطبقه و درهمجوشیده»، اتخاذ الگوی توسعهی سرمایهدارانه و روّیههای دولت-ملتسازی که همچون پروژههای مهندسی اجتماعی سربرآورده و در عین حال به منزلهی سیاستهای موازی تحقق یافتهاند، سرشتنشان اصلی دولت بودند. محور سیاستهای اقتصادی دولت سیاستهایی با هدف فراروی از کمتوسعهیافتگی بهواسطهی گذار به سرمایهداری بود. سویهی اجتماعی این سیاستها نیز نظراً حاوی شکلگیری ملت بر پایهی قلمروی مشترک و عملاً بر اساس تبار/خون بود. این وضعیت موجب شد که بین هویت «ملت» همچون یک تخیل و هویت قومی بهمثابهی شکل هستی اجتماعی-فرهنگیْ مواجههای پرتنش و منازعهآمیز بهوجود آید. این روند که در دورهی نخستین جمهوری به عنوان «مسئلهی شرق» تلقی میشد و در عین حال تعاریفی مرتبط با «ترور» و مشابه آن پیدا کرد، نهایتاً تبدیل به «مسئلهی کُردی» شد و به سبب سیاستهای دولتی متفاوت، عرصه را برای مهاجرت اجباری کُردها فراهم کرد. بدین ترتیب کُردهایی که از روی اجبار مهاجرت کردند، از سرزمینهای خود رانده شدند. طی این روند، کُردها برای اینکه بتوانند در کلانشهرها اسکان یابند تبدیل به نیروی کار ارزان شدند و این نیروی کار ارزان در عین حال اسیر سازوکارهای سلطهای شد که نابرابری اجتماعی را بازتولید میکردند.
🔸 از دههی 1950 به این سو، نیروی کار کُردها که نیروی کار ارزان-قومی را نمایندگی میکرد و به دلایل مختلف محصول مهاجرتهای جمعیت کُرد ساکن در شرق و جنوبشرقی آناتولی بود، هم با خصلتهای ساختاری و خارجی روندهای اجتماعی و هم با تنشهای سیاسی افزوده بر آنها مواجه بود و از این رو کُرد بودن را تبدیل به موقعیتی نامساعد در روندهای کار کرده بود. عرصهی اجتماعی که از طریق شکل تولید منعطف در روابط تولیدی بازسازی شده بود، عرصه را برای توسعهی روابط غیررسمی فراهم ساخت. غیررسمیسازی، شرایط اجتماعی ضروری برای تحققِ عملیِ روندهای اقتصادی و حقوقیِ موازی با بیثباتسازی نیروی کار را ایجاد میکند. شبکهی روابط واقعی جهت بازتولید نیروی کار ارزان مشخصاً در کلانشهرها شکل میگیرد. بنابراین، الگوی تولید منعطف یا پستفوردیسم که همچون رژیم انباشت جدیدِ شیوهی تولید سرمایهداری سربرآورده و در مناسبات کاریْ حاکم شده و در شبکهی روابط کاری نقش تعیینکنندهای ایفا کرده است، تنها محدود به افزایش استخدام نیروی کار بیثبات از طریق مرکزیتدادن به روابط غیررسمی نشده است، در عین حال، طی روند مذکور نقش بسزایی در گسیل نیروی کار ارزان به کلانشهرها ایفا کرده است.
🔸 این پژوهش مبتنی بر یافتههای یک پژوهش میدانی است که طی سالهای 2013-2012 ظرف تقریباً نُه ماه در منطقهی بیاوغلوی استانبول انجام شد. این پژوهش که مشخصاً ناشی از دغدغهی جامعهشناختی نسبت به مفصلبندی کُردهای ساکن محلهی تارلاباشی در روندهای کار شهری است، از طریق روش مصاحبهی عمیق انجام شده است. بخشی از دادههای این پژوهش طبق مفروضات نظریهی زمینهای تحلیل و ارزیابی شدهاند. هدف پژوهش حاضر فهم روند سرمایهدارانهشدن ترکیه و تأثیر سیاستهای دولت-ملت بر کُردها و تحلیل تأثیر این تحولات بر ساخت طبقاتی ترکیه است.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2aU
#مهرداد_امامی #پولات_آلپمن
#کلانشهر، #قومیت #امپریالیسم #سرمایهداری #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
محتوای طبقاتیِ قومیت در کلانشهر
ارزش سیاسی و اقتصادی کار کُردها نوشتهی: پولات آلپمن ترجمهی: مهرداد امامی مقالهی حاضر ترجمهی فصلی از کتابی است بهنام در برابر باد: روندهای کار و جستوجوی ضدّهژمونی که در سال 2015 از جانب انتشار…