▫️ سیاست طبقاتی، آگاهی طبقاتی
و طبقهی میانی جدید
نوشتهی: گولیهمو کارکدی
ترجمهی: سهراب نیکزاد
21 سپتامبر ۲۰۱۹
🔸 با اینکه مطالعهی طبقه همواره امری اساسی برای نظریهی مارکسیستی بهشمار میآمده، مشخصاً در بیست سال گذشته بوده است که در کانون واکاوی تمامعیار، پژوهش اصیل و بحثوجدل زندهوپویا قرار گرفته است. دو مورد از حوزههایی که در این دوره بهشکلی جدی موشکافی شدهاند حوزههاییاند که به ظهور و توسعهی طبقه(ها)ی میانی و در همین رابطه، نبود تناظر میان ساختار طبقاتی (مشخصاً ساختار طبقهی کارگر) و آگاهی طبقاتی میپردازند. آثاری که در اینجا مرور و بررسی شدهاند، حاکی از تلاشهاییاند برای ساختنوپرداختن چارچوبهای مفهومی یکپارچهای که ساختار و تقسیمبندیهای طبقاتی را به شکلهای آگاهی طبقاتی و سیاست مرتبط میسازند. با اینکه هر سهی این آثارْ واکاوی طبقاتی مارکسیستی را ملاک خود قرار میدهند، هریک از رویکردی یکسره متفاوت با دیگری پیروی میکند. مرور و بررسیِ حاضر به شیوهای انتقادی این آثار را بررسی میکند اما بهدلیل محدودیت جا از پرسشهایی میگذرد که هریک از آنها بهطور مشخص به آن پرداختهاند. درعوض، تمرکزمان بر حوزهای خواهد بود که دغدغهای عمومی است: ماهیت طبقهی میانی جدید و رابطهی میان ساختار طبقاتی و آگاهی طبقاتی آن.
🔸 تاریخ بهکرّات نشان میدهد که بحران سرمایه در زمانهای که جنبشهای اجتماعیْ زندهوپویا و آگاهی طبقاتی گسترشیافته است، صرفاً معادل با بحرانی در سودآوری نیست، بلکه همچنین بحرانی در اقتدار (هم در محلهای کار و هم بهطور کلی در جامعه) و نیز بحرانی در هنجارها و ارزشهای سرمایهدارانه (بورژوایی) را شامل میشود. در این مقاطع تاریخی، کارگر جمعی (اصطلاحی که من آن را به «طبقهی کارگر» ترجیح میدهم) ارزشها و هنجارهای اخلاقی خود را ابراز میکند. این ارزشها و هنجارهای جدیدْ جنبهای جداییناپذیر از آگاهی سوسیالیستی است و بهشکل اجتنابناپذیری تمرکز آن بر برابریخواهی، مرکزیتیافتنِ شکلهایی از دموکراسی مستقیم (که دموکراسی نمایندگی از نظر کارکردی خواهناخواه بهنوعی با آن پیوند دارد)، لزومِ برخورد ناگزیر با شکلهای خشونتبار سرکوب و ازایندست است. در این مقاطع، پیگیری الگویی از اتحاد با بخشهای پرولتریزهشدهی «طبقهی میانی جدید» که مبتنی بر شایستهسالاری، حفظ جایگاههای ممتاز و این توهم باشد که ستیزی مسالمتآمیز با سرمایهداری با واکنشی بههمان اندازه مسالمتآمیز روبهرو خواهد شد و ازایندست، تلاشی بیهوده و نافی هدف است. این خطمشی در ظرف یک جنبش سوسیالیستی قدرتمند و درخور، صرفاً به بازآفرینی (یا دوامبخشی به) شکلهایی از آگاهی میانجامد که در تضاد با آگاهی سوسیالیستی و درنتیجه با خود آن جنبش است.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-12d
#کارکدی #سهراب_نیکزاد
#طبقه #آگاهی_طبقاتی #طبقهی_میانی #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
و طبقهی میانی جدید
نوشتهی: گولیهمو کارکدی
ترجمهی: سهراب نیکزاد
21 سپتامبر ۲۰۱۹
🔸 با اینکه مطالعهی طبقه همواره امری اساسی برای نظریهی مارکسیستی بهشمار میآمده، مشخصاً در بیست سال گذشته بوده است که در کانون واکاوی تمامعیار، پژوهش اصیل و بحثوجدل زندهوپویا قرار گرفته است. دو مورد از حوزههایی که در این دوره بهشکلی جدی موشکافی شدهاند حوزههاییاند که به ظهور و توسعهی طبقه(ها)ی میانی و در همین رابطه، نبود تناظر میان ساختار طبقاتی (مشخصاً ساختار طبقهی کارگر) و آگاهی طبقاتی میپردازند. آثاری که در اینجا مرور و بررسی شدهاند، حاکی از تلاشهاییاند برای ساختنوپرداختن چارچوبهای مفهومی یکپارچهای که ساختار و تقسیمبندیهای طبقاتی را به شکلهای آگاهی طبقاتی و سیاست مرتبط میسازند. با اینکه هر سهی این آثارْ واکاوی طبقاتی مارکسیستی را ملاک خود قرار میدهند، هریک از رویکردی یکسره متفاوت با دیگری پیروی میکند. مرور و بررسیِ حاضر به شیوهای انتقادی این آثار را بررسی میکند اما بهدلیل محدودیت جا از پرسشهایی میگذرد که هریک از آنها بهطور مشخص به آن پرداختهاند. درعوض، تمرکزمان بر حوزهای خواهد بود که دغدغهای عمومی است: ماهیت طبقهی میانی جدید و رابطهی میان ساختار طبقاتی و آگاهی طبقاتی آن.
🔸 تاریخ بهکرّات نشان میدهد که بحران سرمایه در زمانهای که جنبشهای اجتماعیْ زندهوپویا و آگاهی طبقاتی گسترشیافته است، صرفاً معادل با بحرانی در سودآوری نیست، بلکه همچنین بحرانی در اقتدار (هم در محلهای کار و هم بهطور کلی در جامعه) و نیز بحرانی در هنجارها و ارزشهای سرمایهدارانه (بورژوایی) را شامل میشود. در این مقاطع تاریخی، کارگر جمعی (اصطلاحی که من آن را به «طبقهی کارگر» ترجیح میدهم) ارزشها و هنجارهای اخلاقی خود را ابراز میکند. این ارزشها و هنجارهای جدیدْ جنبهای جداییناپذیر از آگاهی سوسیالیستی است و بهشکل اجتنابناپذیری تمرکز آن بر برابریخواهی، مرکزیتیافتنِ شکلهایی از دموکراسی مستقیم (که دموکراسی نمایندگی از نظر کارکردی خواهناخواه بهنوعی با آن پیوند دارد)، لزومِ برخورد ناگزیر با شکلهای خشونتبار سرکوب و ازایندست است. در این مقاطع، پیگیری الگویی از اتحاد با بخشهای پرولتریزهشدهی «طبقهی میانی جدید» که مبتنی بر شایستهسالاری، حفظ جایگاههای ممتاز و این توهم باشد که ستیزی مسالمتآمیز با سرمایهداری با واکنشی بههمان اندازه مسالمتآمیز روبهرو خواهد شد و ازایندست، تلاشی بیهوده و نافی هدف است. این خطمشی در ظرف یک جنبش سوسیالیستی قدرتمند و درخور، صرفاً به بازآفرینی (یا دوامبخشی به) شکلهایی از آگاهی میانجامد که در تضاد با آگاهی سوسیالیستی و درنتیجه با خود آن جنبش است.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-12d
#کارکدی #سهراب_نیکزاد
#طبقه #آگاهی_طبقاتی #طبقهی_میانی #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
سیاست طبقاتی، آگاهی طبقاتی
و طبقهی میانی جدید نوشتهی: گولیهمو کارکدی ترجمهی: سهراب نیکزاد تاریخ بهکرّات نشان میدهد که بحران سرمایه در زمانهای که جنبشهای اجتماعیْ زندهوپویا و آگاهی طبقاتی گسترشیافته است، صرفاً معاد…