🌹محفل شهدا🌹
600 subscribers
49.6K photos
42.1K videos
688 files
1.89K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
به روایت از برادر #شهید:
ما یک خانواده مذهبی داریم. پسردایی و #پسرخاله مادرم از شهدای دفاع مقدس هستند و سابقه #ایثارگری در بین اقوام و خانواده ما وجود داشت.
🍃🌷🍃
ما بیشتر #دوست بودیم تا برادر. هر هفته که منزل پدری جمع می‌شدیم، با هم شوخی می‌کردیم و کشتی می‌گرفتیم. #مهدی یک اخلاقی که داشت، به همه چه #کوچک و چه #بزرگ #احترام می‌گذاشت.😭
🍃🌷🍃
با #اصرار به #سوریه رفته بود. چون در بخش #اداری #هوافضای #سپاه کار می‌کرد، مسئولانش می‌گفتند اینجا به #توانایی‌های او بیشتر #نیاز دارند.
🍃🌷🍃
بعدها فهمیدیم که ۸#ماه برای #اعزام به #سوریه #تلاش کرده بود. البته حرفی از #اعزام به ما نمی‌زد. می‌دانستم که #علاقه‌مند به #خدمت در #جبهه #مقاومت اسلامی است.
🍃🌷🍃
می‌گفت: دوست دارد به #کمک #مردم مظلوم #یمن برود. اما از موضوع #سوریه اصلاً خبر نداشتم. فقط همسرش می‌دانست که #پیگیر #رفتن است.
🍃🌷🍃
نمی‌خواست #نگرانش بشیم😔خصوصاً مادرمان که رماتیسم مفصلی دارد و تحریکات عصبی می‌تواند بیماری‌اش را تشدید کند.😔
🍃🌷🍃
به روایت از همسر#شهید:
در آخرین مرخصی که آمده بود علناً به او گفتم که فکر می‌کنم واقعاً کامل شده‌ای یک شب قبل از اینکه با او صحبت کنم به محاسن سفیدش نگاهی کرد و احساس کردم که تغییر کرده.😭
🍃🌷🍃
قبل از آن ۴۵#روز به #مأموریت رفته بود و حال و هوایی دیگر داشت و بچه‌ها هم اذعان می‌کردند که با همه گرم‌تر بود.
🍃🌷🍃
وقتی که #مرخصی او تمام شد و رفت دقیقاً #شب #لیله الرغائب خبر آوردند که #شهید شده 😭😭نمی‌دانستم باید باور کنم یا خیر؛ نمی‌دانستم باید چه بگویم.😭
🍃🌷🍃
نتیجه این همه #سال #مجاهدت و #تلاش‌هایش این شد که امروز در #جوار #امام حسین (ع)🌷#جایگاه عالی دارد و این مرا آرامش می‌دهد و امیدواریم بتوانیم راهشان را ادامه بدهیم.
🍃🌷🍃
بیان می‌کرد که دوست ندارم همه جا درباره #خاطرات و #کارهای من صحبت کنید و بسیار #تو دار بود،اصلاً به ما چیزی نمی‌گفت. بسیار می‌ترسید که #ریا شود و بسیار #می‌ترسید که #خودنمایی کند و این #امر #مراقبت‌های او را نشان می‌داد.
🍃🌷🍃
چندان #عادت نداشت درباره #کارهایی که می‌کند صحبت کند برای همین از #بزرگ مردی‌هایش کسی چیزی #نمی‌داند او حتی #دوست نداشت #مسائلی که می‌دانیم جایی #بازگو شود.
به روایت از همسر#شهید:
در آخرین مرخصی که آمده بود علناً به او گفتم که فکر می‌کنم واقعاً کامل شده‌ای یک شب قبل از اینکه با او صحبت کنم به محاسن سفیدش نگاهی کرد و احساس کردم که تغییر کرده.😭
🍃🌷🍃
قبل از آن ۴۵#روز به #مأموریت رفته بود و حال و هوایی دیگر داشت و بچه‌ها هم اذعان می‌کردند که با همه گرم‌تر بود.
🍃🌷🍃
وقتی که #مرخصی او تمام شد و رفت دقیقاً #شب #لیله الرغائب خبر آوردند که #شهید شده 😭😭نمی‌دانستم باید باور کنم یا خیر؛ نمی‌دانستم باید چه بگویم.😭
🍃🌷🍃
نتیجه این همه #سال #مجاهدت و #تلاش‌هایش این شد که امروز در #جوار #امام حسین (ع)🌷#جایگاه عالی دارد و این مرا آرامش می‌دهد و امیدواریم بتوانیم راهشان را ادامه بدهیم.
🍃🌷🍃
بیان می‌کرد که دوست ندارم همه جا درباره #خاطرات و #کارهای من صحبت کنید و بسیار #تو دار بود،اصلاً به ما چیزی نمی‌گفت. بسیار می‌ترسید که #ریا شود و بسیار #می‌ترسید که #خودنمایی کند و این #امر #مراقبت‌های او را نشان می‌داد.
🍃🌷🍃
چندان #عادت نداشت درباره #کارهایی که می‌کند صحبت کند برای همین از #بزرگ مردی‌هایش کسی چیزی #نمی‌داند او حتی #دوست نداشت #مسائلی که می‌دانیم جایی #بازگو شود.