#سلیم #چهار مرتبه به منطقه #اعزام شد و #آخرین بار که میخواست برود من معترض شدم و گفتم تو بارها رفتهای بمان. گفت این #آخرین مرتبه است. گویی خودش میدانست که این رفتن را دیگر #بازگشتی نیست.😭
🍃🌷🍃
#آخرین اعزامش مربوط میشد به #عید سال 1394#. بعد از سیزده بدر حال و هوایش عجیب شده بود. چندروزی در گوش بچهها زمزمه میکرد برای رفتن اما بعد خودش علنی گفت که میرم😭😭
🍃🌷🍃
و من گفتم نه اما قول داد که مرتبه #آخرش باشد و رفت.😭 در نهایت در 31# فروردین ماه سال 1394# در #عملیات بصرالحریر به #آرزوی همیشگیاش که #شهادت در راه اسلام بودرسید.😭
🍃🌷🍃
همسرم 10# ماه تمام #مفقودالاثر بود و در این 10# ماه شنیدن خبرهای ضد و نقیض که گاهی خبر از #اسارت، #مجروحیت و #شهادتش میداد ما را نگران و ناراحت میکرد.😭😭
🍃🌷🍃
یک بار گفتند #اسیر شده یک بار گفتند #شهید😭 و #پیکر جایی است که نمیتوانیم برگردانیم و... حرفها و احادیثی که ذهنمان را درگیر خودش میکرد. با هر بار شنیدن صدای تلفن ما #میمردیم و #زنده میشدیم.😭
🍃🌷🍃
بعد از 10#ماه از ما آزمایش دی انای گرفتند و گفتند بعد از انجام مبادله با طرف تروریستی توانستهاند #پیکر #شهدا را برگردانند.😭
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
#آخرین اعزامش مربوط میشد به #عید سال 1394#. بعد از سیزده بدر حال و هوایش عجیب شده بود. چندروزی در گوش بچهها زمزمه میکرد برای رفتن اما بعد خودش علنی گفت که میرم😭😭
🍃🌷🍃
و من گفتم نه اما قول داد که مرتبه #آخرش باشد و رفت.😭 در نهایت در 31# فروردین ماه سال 1394# در #عملیات بصرالحریر به #آرزوی همیشگیاش که #شهادت در راه اسلام بودرسید.😭
🍃🌷🍃
همسرم 10# ماه تمام #مفقودالاثر بود و در این 10# ماه شنیدن خبرهای ضد و نقیض که گاهی خبر از #اسارت، #مجروحیت و #شهادتش میداد ما را نگران و ناراحت میکرد.😭😭
🍃🌷🍃
یک بار گفتند #اسیر شده یک بار گفتند #شهید😭 و #پیکر جایی است که نمیتوانیم برگردانیم و... حرفها و احادیثی که ذهنمان را درگیر خودش میکرد. با هر بار شنیدن صدای تلفن ما #میمردیم و #زنده میشدیم.😭
🍃🌷🍃
بعد از 10#ماه از ما آزمایش دی انای گرفتند و گفتند بعد از انجام مبادله با طرف تروریستی توانستهاند #پیکر #شهدا را برگردانند.😭
🍃🌷🍃
به روایت از مادر #شهید:
پسرم #علی آقا متولد سال 1343# بود، از زمان #آغاز #جنگ به #بسیج رفت و همیشه برای #اعزام به #جبهه نبرد #تلاش میکرد.
🍃🌷🍃
#اخلاق اسلامی،#انسانی،#تواضع و #فروتنی و #حسن معاشرت با #مردم از #ویژگی های فرزند #شهیدم بود😭 #اخلاق و #رفتار اسلامی فرزندم یکی از #صفات با #ارزشش بود.😭
🍃🌷🍃
پسرم در پایان سال دوم راهنمایی بود که عراق به کشورمون حمله کرد و با #دستکاری در #شناسنامهاش تونست به #جبهه بره.😭
🍃🌷🍃
بارها به #جبهه نبرد اعزام شد، این روال ادامه یافت و با اینکه #جانباز بود خدمت #سربازی او اعلام و اینبار در #لباس سربازی راهی #جبهه شد.
🍃🌷🍃
من هم یک مادر هستم و #دلتنگی و# دوری از فرزندم را با دیدن #عکسش و#نجوای مادرانه، هر روز خود را#تسکین می دهم.😭
🍃🌷🍃
من ۶ فرزند دارم، ۵ دختر و #تنها یک #پسر ( غلامزاده )داشتم، که اسمش رو #علی آقا گذاشتم.
🍃🌷🍃
پسرم خواب دیده بود که ۴۰#یا ۴۵# روز دیگر #زنده است به من نگفته بود که این خواب را دیده، به عمه اش گفته بود من ۴۰# تا ۴۵# روز دیگر زنده ام و درست روز #چهل و پنجم موقع ا#ذان صبح #شهید شد.😭
🍃🌷🍃
پسرم #علی آقا متولد سال 1343# بود، از زمان #آغاز #جنگ به #بسیج رفت و همیشه برای #اعزام به #جبهه نبرد #تلاش میکرد.
🍃🌷🍃
#اخلاق اسلامی،#انسانی،#تواضع و #فروتنی و #حسن معاشرت با #مردم از #ویژگی های فرزند #شهیدم بود😭 #اخلاق و #رفتار اسلامی فرزندم یکی از #صفات با #ارزشش بود.😭
🍃🌷🍃
پسرم در پایان سال دوم راهنمایی بود که عراق به کشورمون حمله کرد و با #دستکاری در #شناسنامهاش تونست به #جبهه بره.😭
🍃🌷🍃
بارها به #جبهه نبرد اعزام شد، این روال ادامه یافت و با اینکه #جانباز بود خدمت #سربازی او اعلام و اینبار در #لباس سربازی راهی #جبهه شد.
🍃🌷🍃
من هم یک مادر هستم و #دلتنگی و# دوری از فرزندم را با دیدن #عکسش و#نجوای مادرانه، هر روز خود را#تسکین می دهم.😭
🍃🌷🍃
من ۶ فرزند دارم، ۵ دختر و #تنها یک #پسر ( غلامزاده )داشتم، که اسمش رو #علی آقا گذاشتم.
🍃🌷🍃
پسرم خواب دیده بود که ۴۰#یا ۴۵# روز دیگر #زنده است به من نگفته بود که این خواب را دیده، به عمه اش گفته بود من ۴۰# تا ۴۵# روز دیگر زنده ام و درست روز #چهل و پنجم موقع ا#ذان صبح #شهید شد.😭
🍃🌷🍃
به روایت از #دختر#شهید:
پدر عزیزم بسیار #صبور، #خوش اخلاق، #خونسرد، #مهربان،#تلاشگر و #مهمان دوست بود، تمامی ویژگی های خوب اخلاقی یکجا در پدرم جمع شده بود.
🍃🌷🍃
روز #سه شنبه 8#اردیبهشت #صبح اول وقت #بابا برای کارهای #اعزام به تهران رفت و ظهر برگشتند، ظهر با ایشون تماس گرفتن و گفتن معلوم نیست کی #اعزام بشن.
#بابا عمیقا ناراحت شدند و به قول خودشون به #حضرت رقیه (س)🌷 #متوسل شدند.
غروب که شد با بابا تماس گرفتند و گفتند فردا صبح ساعت 6 فرودگاه باشند.
🍃🌷🍃
برای #اعزام؛ #بابا زمان زیادی برای خداحافظی نداشت و فقط میتونستند با اقوام تماس بگیرند و #حلالیت بطلبند؛ از همه خداحافظی کردند و مارو به شوهر عمه ام و عمو عباس سپردند.
🍃🌷🍃
همراه #بابا سعید شروع به جمع کردن ساک لباساشون شدیم و هرچیزی که به ذهنم می رسید براشون گذاشتم، زمان اذان مغرب بود که مادرم رفت مسجد و من و #پدرم تنها بودیم.
🍃🌷🍃
پدر عزیزم بسیار #صبور، #خوش اخلاق، #خونسرد، #مهربان،#تلاشگر و #مهمان دوست بود، تمامی ویژگی های خوب اخلاقی یکجا در پدرم جمع شده بود.
🍃🌷🍃
روز #سه شنبه 8#اردیبهشت #صبح اول وقت #بابا برای کارهای #اعزام به تهران رفت و ظهر برگشتند، ظهر با ایشون تماس گرفتن و گفتن معلوم نیست کی #اعزام بشن.
#بابا عمیقا ناراحت شدند و به قول خودشون به #حضرت رقیه (س)🌷 #متوسل شدند.
غروب که شد با بابا تماس گرفتند و گفتند فردا صبح ساعت 6 فرودگاه باشند.
🍃🌷🍃
برای #اعزام؛ #بابا زمان زیادی برای خداحافظی نداشت و فقط میتونستند با اقوام تماس بگیرند و #حلالیت بطلبند؛ از همه خداحافظی کردند و مارو به شوهر عمه ام و عمو عباس سپردند.
🍃🌷🍃
همراه #بابا سعید شروع به جمع کردن ساک لباساشون شدیم و هرچیزی که به ذهنم می رسید براشون گذاشتم، زمان اذان مغرب بود که مادرم رفت مسجد و من و #پدرم تنها بودیم.
🍃🌷🍃
#عموی #شهیدم #حمید قارلقی #سه سال از #بابا #کوچکتر بود و سال ۶۷#شهید شد. ما خیلی به #زیارت #مزار #عمو میرفتیم و اتفاقاً #بابا هم در همان جایی که خیلی #دوست داشت #دفن شدند.😭
🍃🌷🍃
{{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}}
🍃🌷🍃
#پدرم یک عمر #بسیجی بود، #بسیجی ماند و همین #روحیه #بسیجی هم باعث شد تا #عاقبت بخیر شود.😭😭
🍃🌷🍃
به روایت از پسر #شهید آقا مجتبی:
ما سه فرزند هستیم، من و دوخواهرم.
«روزی که خبر دادند کار #اعزام #پدرم جور نشده و نمیتواند برود #هیچوقت ایشان را آنقدر #ناراحت ندیده بودم.😭
🍃🌷🍃
بعد به بالکن خانه رفت و همانجا مشغول #دعا شد، نمیدانم چه به #خدایش🤍گفت که روز بعد تماس گرفتند و گفتند برای #چهارشنبه بلیت گرفتهایم و باید رهسپار #سامرا شود.»😭
🍃🌷🍃
پس از 28# روز #حضور در #سامرا و #فعالیتهای مستشاری وقتی خبر میرسد که داعشیها قصد منفجر کردن سد #سامرا را دارند
🍃🌷🍃
به همراه #مترجمش #شهید فاضل برای #سرکشی به اوضاع #منطقه رهسپار میشود که روی #تله انفجاری دشمن میرود و به #شهادت میرسد.😭😭
🍃🌷🍃
#پدرم بهم #وصیت کرده بودند که #قبل از #خاکسپاریاش، #زیارت عاشورا را در #مزار شو
🍃🌷🍃
{{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}}
🍃🌷🍃
#پدرم یک عمر #بسیجی بود، #بسیجی ماند و همین #روحیه #بسیجی هم باعث شد تا #عاقبت بخیر شود.😭😭
🍃🌷🍃
به روایت از پسر #شهید آقا مجتبی:
ما سه فرزند هستیم، من و دوخواهرم.
«روزی که خبر دادند کار #اعزام #پدرم جور نشده و نمیتواند برود #هیچوقت ایشان را آنقدر #ناراحت ندیده بودم.😭
🍃🌷🍃
بعد به بالکن خانه رفت و همانجا مشغول #دعا شد، نمیدانم چه به #خدایش🤍گفت که روز بعد تماس گرفتند و گفتند برای #چهارشنبه بلیت گرفتهایم و باید رهسپار #سامرا شود.»😭
🍃🌷🍃
پس از 28# روز #حضور در #سامرا و #فعالیتهای مستشاری وقتی خبر میرسد که داعشیها قصد منفجر کردن سد #سامرا را دارند
🍃🌷🍃
به همراه #مترجمش #شهید فاضل برای #سرکشی به اوضاع #منطقه رهسپار میشود که روی #تله انفجاری دشمن میرود و به #شهادت میرسد.😭😭
🍃🌷🍃
#پدرم بهم #وصیت کرده بودند که #قبل از #خاکسپاریاش، #زیارت عاشورا را در #مزار شو
در همه #مجالس و #مهمانی ها بحث #ولایت را مورد #تاکید قرار می داد و #دغدغه مسائل #فرهنگی را داشت تا اگر شده #یک نفر را به راه #خیر وارد کند.
🍃🌷🍃
#ستار می گفت دوست دارم مثل
#حضرت ابوالفضل🌷 همه زندگی ام را فدای #مولایم کنم. اگرچه #بچه هایم برایم عزیزند و #خانواده ام را #دوست دارم اما #چیزی هست که بیش از اینها #دوست می دارم.😭
🍃🌷🍃
#ستار #دانش آموخته رشته #ادبیات دانشگاه شیراز بود. سپس وارد #سپاه شده و بعد از تولد زهرا #کارشناسی ارشد خود را در #رشته مدیریت اجرایی از دانشگاه قشم گرفت.
🍃🌷🍃
#خیلی اهل #مطالعه بود و هرچند درگیر #مسائل نظامی بود، ولی اصلا #مطالعه را #ترک نمی کرد.#شهید یک #تحلیلگر به تمام معنا بود.
🍃🌷🍃
روز #اعزام برای هر دوی ما سخت بود اما با تمام توان سعی کردم به روی خود نیاورم. بغض داشتم اما جلوی خودم را گرفتم تا #ستار با ناراحتی از ما جدا نشود. الان خیلی خوشحالم که آن لحظه ناراحتش نکردم.😭😭
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
#ستار می گفت دوست دارم مثل
#حضرت ابوالفضل🌷 همه زندگی ام را فدای #مولایم کنم. اگرچه #بچه هایم برایم عزیزند و #خانواده ام را #دوست دارم اما #چیزی هست که بیش از اینها #دوست می دارم.😭
🍃🌷🍃
#ستار #دانش آموخته رشته #ادبیات دانشگاه شیراز بود. سپس وارد #سپاه شده و بعد از تولد زهرا #کارشناسی ارشد خود را در #رشته مدیریت اجرایی از دانشگاه قشم گرفت.
🍃🌷🍃
#خیلی اهل #مطالعه بود و هرچند درگیر #مسائل نظامی بود، ولی اصلا #مطالعه را #ترک نمی کرد.#شهید یک #تحلیلگر به تمام معنا بود.
🍃🌷🍃
روز #اعزام برای هر دوی ما سخت بود اما با تمام توان سعی کردم به روی خود نیاورم. بغض داشتم اما جلوی خودم را گرفتم تا #ستار با ناراحتی از ما جدا نشود. الان خیلی خوشحالم که آن لحظه ناراحتش نکردم.😭😭
🍃🌷🍃
به روایت از برادر #شهید:
ما یک خانواده مذهبی داریم. پسردایی و #پسرخاله مادرم از شهدای دفاع مقدس هستند و سابقه #ایثارگری در بین اقوام و خانواده ما وجود داشت.
🍃🌷🍃
ما بیشتر #دوست بودیم تا برادر. هر هفته که منزل پدری جمع میشدیم، با هم شوخی میکردیم و کشتی میگرفتیم. #مهدی یک اخلاقی که داشت، به همه چه #کوچک و چه #بزرگ #احترام میگذاشت.😭
🍃🌷🍃
با #اصرار به #سوریه رفته بود. چون در بخش #اداری #هوافضای #سپاه کار میکرد، مسئولانش میگفتند اینجا به #تواناییهای او بیشتر #نیاز دارند.
🍃🌷🍃
بعدها فهمیدیم که ۸#ماه برای #اعزام به #سوریه #تلاش کرده بود. البته حرفی از #اعزام به ما نمیزد. میدانستم که #علاقهمند به #خدمت در #جبهه #مقاومت اسلامی است.
🍃🌷🍃
میگفت: دوست دارد به #کمک #مردم مظلوم #یمن برود. اما از موضوع #سوریه اصلاً خبر نداشتم. فقط همسرش میدانست که #پیگیر #رفتن است.
🍃🌷🍃
نمیخواست #نگرانش بشیم😔خصوصاً مادرمان که رماتیسم مفصلی دارد و تحریکات عصبی میتواند بیماریاش را تشدید کند.😔
🍃🌷🍃
ما یک خانواده مذهبی داریم. پسردایی و #پسرخاله مادرم از شهدای دفاع مقدس هستند و سابقه #ایثارگری در بین اقوام و خانواده ما وجود داشت.
🍃🌷🍃
ما بیشتر #دوست بودیم تا برادر. هر هفته که منزل پدری جمع میشدیم، با هم شوخی میکردیم و کشتی میگرفتیم. #مهدی یک اخلاقی که داشت، به همه چه #کوچک و چه #بزرگ #احترام میگذاشت.😭
🍃🌷🍃
با #اصرار به #سوریه رفته بود. چون در بخش #اداری #هوافضای #سپاه کار میکرد، مسئولانش میگفتند اینجا به #تواناییهای او بیشتر #نیاز دارند.
🍃🌷🍃
بعدها فهمیدیم که ۸#ماه برای #اعزام به #سوریه #تلاش کرده بود. البته حرفی از #اعزام به ما نمیزد. میدانستم که #علاقهمند به #خدمت در #جبهه #مقاومت اسلامی است.
🍃🌷🍃
میگفت: دوست دارد به #کمک #مردم مظلوم #یمن برود. اما از موضوع #سوریه اصلاً خبر نداشتم. فقط همسرش میدانست که #پیگیر #رفتن است.
🍃🌷🍃
نمیخواست #نگرانش بشیم😔خصوصاً مادرمان که رماتیسم مفصلی دارد و تحریکات عصبی میتواند بیماریاش را تشدید کند.😔
🍃🌷🍃
ایشان هنگامی که وارد دبیرستان #شهید مطهری شد،
از #پایه گذاران و #اعضای اصلی انجمن اسلامی این دبیرستان بود. همراه با چند تن از دوستانش #کتابخانه #مسجد #امام حسین (ع)🌷را تشکیل داد و #کلاس هایی از جمله #آموزش قرآن کریم🤍 را برای #نوجوانان #برگزار کرد. با بخش #تئاتر دبیرستان هم #همکاری و در #جشن های #دهه فجر #تئاترهایی رو اجرا کرد.
🍃🌷🍃
ایشان با بخش #فرهنگی و #امورکتابخانه های #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و #بسیج هم #همکاری مستمر داشت.
🍃🌷🍃
در سال #سوم دبیرستان بود که برای #اعزام به #جبهه #نام نویسی کرد، اما به دلیل برخی #مشکلات، موفق به حضور در #جبهه نشد. با این حال از #پای #ننشست.
🍃🌷🍃
در #پشت #جبهه، هر جا #دفاعی از #انقلاب و #خط امام لازم می آمد، #حاضر بود و
سهیچگاه از خط #رهبری منحرف نشد.
🍃🌷🍃
وقتی هواداران بنی صدر در برابر منطق ایشان از تبرئه بنی صدر باز می ماندند، می گفتند ما با انقلابی های بعد از انقلاب کاری نداریم. ولی ایشان #انقلابی شدن بعد از #انقلاب را مایه #افتخار خود می دانست.
🍃🌷🍃
از #پایه گذاران و #اعضای اصلی انجمن اسلامی این دبیرستان بود. همراه با چند تن از دوستانش #کتابخانه #مسجد #امام حسین (ع)🌷را تشکیل داد و #کلاس هایی از جمله #آموزش قرآن کریم🤍 را برای #نوجوانان #برگزار کرد. با بخش #تئاتر دبیرستان هم #همکاری و در #جشن های #دهه فجر #تئاترهایی رو اجرا کرد.
🍃🌷🍃
ایشان با بخش #فرهنگی و #امورکتابخانه های #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و #بسیج هم #همکاری مستمر داشت.
🍃🌷🍃
در سال #سوم دبیرستان بود که برای #اعزام به #جبهه #نام نویسی کرد، اما به دلیل برخی #مشکلات، موفق به حضور در #جبهه نشد. با این حال از #پای #ننشست.
🍃🌷🍃
در #پشت #جبهه، هر جا #دفاعی از #انقلاب و #خط امام لازم می آمد، #حاضر بود و
سهیچگاه از خط #رهبری منحرف نشد.
🍃🌷🍃
وقتی هواداران بنی صدر در برابر منطق ایشان از تبرئه بنی صدر باز می ماندند، می گفتند ما با انقلابی های بعد از انقلاب کاری نداریم. ولی ایشان #انقلابی شدن بعد از #انقلاب را مایه #افتخار خود می دانست.
🍃🌷🍃
#پسرم #علمدار #هیئت #انصارالحسین🌷 بود. یکی از #مخلصترین #بسیجیان استان کرمانشاه و در #خط مقدم این مسیر بود، در نهایت هم در کسوت #سربازی لایق #شهادت شد.😭
🍃🌷🍃
چگونگی #شهادت را از زبان مسئولانش برایتان روایت میکنم؛ گویا ساعت ۱:۴۰# بامداد روز ۲۲# فروردینماه نگهبان شب متوجه دو نفر فرد پیاده میشود که در بیرون از #یگان حضور دارند.
#افسر وقت #همراه #سه نفر به محل #اعزام میشوند. #فرمان ایست صادر میکنند تا هویت آن افراد شناسایی شود، اما آنها شروع به #تیراندازی میکنند. تعقیب و گریز انجام میشود.
اگرچه افراد ناشناس #شلیک میکنند، اما با #فداکاری و #ایثار #بچهها یکی از آن افراد #مسلح در محل تیر میخورد و دیگری نیز در کمتر از ۱۲ ساعت #دستگیر میشود.
هر دو از مجرمان سابقهدار و دارای جرائم سخت و خشن بودند. متأسفانه در حین #درگیری #محمدمهدی هم #تیر میخورد و از ناحیه #کتف چپ #مجروح میشود.
😭
🍃🌷🍃
#محل #شهادت #محمدمهدی در ۴ کیلومتری #جنوب شرقی مهران در کنار #آستان مقدس #امامزاده #سیدحسن🌷 در #ارتفاعات قلاویزان است.😭
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
چگونگی #شهادت را از زبان مسئولانش برایتان روایت میکنم؛ گویا ساعت ۱:۴۰# بامداد روز ۲۲# فروردینماه نگهبان شب متوجه دو نفر فرد پیاده میشود که در بیرون از #یگان حضور دارند.
#افسر وقت #همراه #سه نفر به محل #اعزام میشوند. #فرمان ایست صادر میکنند تا هویت آن افراد شناسایی شود، اما آنها شروع به #تیراندازی میکنند. تعقیب و گریز انجام میشود.
اگرچه افراد ناشناس #شلیک میکنند، اما با #فداکاری و #ایثار #بچهها یکی از آن افراد #مسلح در محل تیر میخورد و دیگری نیز در کمتر از ۱۲ ساعت #دستگیر میشود.
هر دو از مجرمان سابقهدار و دارای جرائم سخت و خشن بودند. متأسفانه در حین #درگیری #محمدمهدی هم #تیر میخورد و از ناحیه #کتف چپ #مجروح میشود.
😭
🍃🌷🍃
#محل #شهادت #محمدمهدی در ۴ کیلومتری #جنوب شرقی مهران در کنار #آستان مقدس #امامزاده #سیدحسن🌷 در #ارتفاعات قلاویزان است.😭
🍃🌷🍃
بعد از #فارغ التحصیلی در سال 57# در اوایل شهریور برای انجام دوره #سربازی به تهران آمد و در #پادگان عباس آباد مشغول #آموزش شد.
🍃🌷🍃
بعد از گذراندن دو ماه آموزشی، افراد به جاهای مختلف انتقال یافتند. ایشان هم در اواخر مهر ماه به عنوان #پزشک #سپاه بهداشت به #بهداری شهرستان آبادان جهت #کار در #درمانگاه #داروخوین #اعزام شد.
🍃🌷🍃
در مجموع مدت 7#ماه (4 ماه قبل از پیروزی انقلاب و 3 ماه بعد از پیروزی انقلاب) #خدمت سربازی را در #دارخوین بودم و #سه ماه را در #سوسنگرد گذراند.
🍃🌷🍃
ایشان مدتی در #جهاد #سازندگی #سوسنگرد و #اهواز مشغول به #کار شد.
🍃🌷🍃
باشروع #جنگ تحمیلی، ایشان برای #پشتیبانی و #تهیه #تدارکات لازم در #ایجاد #بیمارستان #صحرایی و #سرکشی با #سپاه #همکاری داشت.
🍃🌷🍃
با همسرش نسبت فامیلی دارند و از یک طایفه هستند. در #فروردین 1360# ازدواج کردند که #معیار ایشان برای #ازدواج این بود که بیشتر #هم سنخ و #هم سنگ خودش باشند.
🍃🌷🍃
ایشان تصمیم گرفت ابتدا در رشته #بیماری کودکان تخصص بگیرد و بعد از آن #ایمونولوژی بالینی را ادامه بدهد.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
بعد از گذراندن دو ماه آموزشی، افراد به جاهای مختلف انتقال یافتند. ایشان هم در اواخر مهر ماه به عنوان #پزشک #سپاه بهداشت به #بهداری شهرستان آبادان جهت #کار در #درمانگاه #داروخوین #اعزام شد.
🍃🌷🍃
در مجموع مدت 7#ماه (4 ماه قبل از پیروزی انقلاب و 3 ماه بعد از پیروزی انقلاب) #خدمت سربازی را در #دارخوین بودم و #سه ماه را در #سوسنگرد گذراند.
🍃🌷🍃
ایشان مدتی در #جهاد #سازندگی #سوسنگرد و #اهواز مشغول به #کار شد.
🍃🌷🍃
باشروع #جنگ تحمیلی، ایشان برای #پشتیبانی و #تهیه #تدارکات لازم در #ایجاد #بیمارستان #صحرایی و #سرکشی با #سپاه #همکاری داشت.
🍃🌷🍃
با همسرش نسبت فامیلی دارند و از یک طایفه هستند. در #فروردین 1360# ازدواج کردند که #معیار ایشان برای #ازدواج این بود که بیشتر #هم سنخ و #هم سنگ خودش باشند.
🍃🌷🍃
ایشان تصمیم گرفت ابتدا در رشته #بیماری کودکان تخصص بگیرد و بعد از آن #ایمونولوژی بالینی را ادامه بدهد.
🍃🌷🍃
#شهید تفحص #شهدا و#جستجوگرنور،
محمود حاجی قاسمی
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۴۵ در شهر بسطام، استان سمنان ، در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
متاهل بود و ۳ فرزند به یادگاردارد، ۲ پسر و ۱ دختر.
🍃🌷🍃
ایشان در همان ابتدای #جوانی راهی #دفاع مقدس شد و بعد از آن #راهیان نور بسطام را راه اندازی کرد و بلافاصله به #تفحص #شهدا پرداخت.
🍃🌷🍃
بعد از حضور داعش در #سوریه و #عراق، ایشان به #منطقه محور مقاومت #اعزام شد و پس از اینکه #یک #دست خود را در این #راه داد ،دوباره به #تفحص #شهدا پرداخت.
🍃🌷🍃
محمود حاجی قاسمی
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۴۵ در شهر بسطام، استان سمنان ، در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
متاهل بود و ۳ فرزند به یادگاردارد، ۲ پسر و ۱ دختر.
🍃🌷🍃
ایشان در همان ابتدای #جوانی راهی #دفاع مقدس شد و بعد از آن #راهیان نور بسطام را راه اندازی کرد و بلافاصله به #تفحص #شهدا پرداخت.
🍃🌷🍃
بعد از حضور داعش در #سوریه و #عراق، ایشان به #منطقه محور مقاومت #اعزام شد و پس از اینکه #یک #دست خود را در این #راه داد ،دوباره به #تفحص #شهدا پرداخت.
🍃🌷🍃
پس از اینکه امکان #زیارت #شهرهای مذهبی #عراق برای #شیعیان کشورها مهیا شد #بلافاصله #موضوع #پیاده روی #اربعین و #موکبها را در شهرستان #شاهرود در قالب #راهاندازی #کاروانهای #اربعین شهر #بسطام #مدیریت کرد.
🍃🌷🍃
#آخرین #خدمت شون در #اربعین نیز
#موکب داری برای #پذیرایی
از #زائران #اربعین #امام حسین (ع)🌷 در #نجف اشرف بود، قبل از آخرین باری که برای #تفحص #اعزام و به #لقاءالله🤍برسد، برای دفاع از #حرم
#حضرت زینب (س)🌷 نیز به میدان نبرد با داعش رفت.
🍃🌷🍃
#شهید محمود در #سوریه و #عراق با #شجاعتهایش #زبانزد #فرماندهان #جبهه مقاومت میشود و همانجا نیز از #ناحیه #دست به درجه رفیع #جانبازی نائل میآید.
🍃🌷🍃
#مجروحیت ایشان به قدری #قوی بود که شاید اگر #بدن مقاوم #شهید محمود نبود، خیلی زودتر از اینها در راه #دفاع از حرمین #شهید میشد و این موضوعی بود که پزشکان هم به آن اذعان میکردند.
🍃🌷🍃
همچنین در سال ۹۸# نیز به #تفحص رفته بود و #آخرین بار که ایشان به خانه آمد، ایام #ولادت با سعادت #حضرت زهرا (س)🌷 بود که چند روزی به مرخصی آمد و دوباره در ایام #رجب و در آخرین روز #بهمن ماه ۹۹# به فیض #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
#آخرین #خدمت شون در #اربعین نیز
#موکب داری برای #پذیرایی
از #زائران #اربعین #امام حسین (ع)🌷 در #نجف اشرف بود، قبل از آخرین باری که برای #تفحص #اعزام و به #لقاءالله🤍برسد، برای دفاع از #حرم
#حضرت زینب (س)🌷 نیز به میدان نبرد با داعش رفت.
🍃🌷🍃
#شهید محمود در #سوریه و #عراق با #شجاعتهایش #زبانزد #فرماندهان #جبهه مقاومت میشود و همانجا نیز از #ناحیه #دست به درجه رفیع #جانبازی نائل میآید.
🍃🌷🍃
#مجروحیت ایشان به قدری #قوی بود که شاید اگر #بدن مقاوم #شهید محمود نبود، خیلی زودتر از اینها در راه #دفاع از حرمین #شهید میشد و این موضوعی بود که پزشکان هم به آن اذعان میکردند.
🍃🌷🍃
همچنین در سال ۹۸# نیز به #تفحص رفته بود و #آخرین بار که ایشان به خانه آمد، ایام #ولادت با سعادت #حضرت زهرا (س)🌷 بود که چند روزی به مرخصی آمد و دوباره در ایام #رجب و در آخرین روز #بهمن ماه ۹۹# به فیض #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
به دلیل #تخصصی که در زمان #جنگ تحمیلی در #جبهه داشتند پس از انجام #پیگیری ها به عنوان #دیدبان به #سوریه #اعزام شدند.
🍃🌷🍃
البته برای ما هم تعجب آور بود که طی مراحل اعزام این #شهید به #سوریه در مدت زمان کوتاهی انجام شد و پس از فاصله کوتاهی پس از #اعزام به #شهادت رسیدند.😭
🍃🌷🍃
این #شهید عزیز در تاریخ ۴#اسفندماه به #جبهه #مقاومت #اعزام و در تاریخ ۱۷#اسفند ماه در #منطقه العیس که از مناطق با #شرایط #بسیار سخت #سوریه است به فیض #شهادت رسیدند.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید سرتیپ دوم پاسدار حسنعلی شمس آبادی هم #غروب روز ۱۷#اسفند ۹۴# با #هدف گرفتن #چشم راست و #شلیک #رگبار گلوله به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای شمس آباد ، خراسان رضوی.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید سرتیپ دوم پاسدار
حسنعلی شمس آبادی💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
🍃🌷🍃
البته برای ما هم تعجب آور بود که طی مراحل اعزام این #شهید به #سوریه در مدت زمان کوتاهی انجام شد و پس از فاصله کوتاهی پس از #اعزام به #شهادت رسیدند.😭
🍃🌷🍃
این #شهید عزیز در تاریخ ۴#اسفندماه به #جبهه #مقاومت #اعزام و در تاریخ ۱۷#اسفند ماه در #منطقه العیس که از مناطق با #شرایط #بسیار سخت #سوریه است به فیض #شهادت رسیدند.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید سرتیپ دوم پاسدار حسنعلی شمس آبادی هم #غروب روز ۱۷#اسفند ۹۴# با #هدف گرفتن #چشم راست و #شلیک #رگبار گلوله به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای شمس آباد ، خراسان رضوی.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید سرتیپ دوم پاسدار
حسنعلی شمس آبادی💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
بعد از آن متوجه شدم قبل از آمدن به منزل، #مجروح شده بود و حتی #یک هفته در #بیمارستان #بقیةالله(عج)♡بستری بود. لباس زیاد میپوشید که من متوجه این موضوع نشوم.😭
🍃🌷🍃
#اولین باری که گفت میخواهد به #سوریه برود ۳#ماه طول کشید تا برگردد. بار #دوم گفت، برای #آموزش ۸۰۰#نفر #نیرو به یزد میبرد که بعدا متوجه شدم با همان #نیروهای #فاطمیون #اعزام شد.😭
🍃🌷🍃
من #پنج ماهه باردار بودم که #احمد گاهی در خانه حرف #سوریه را میزد. میگفت: #سوریه #جنگه شاید برای #مأموریت به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم میرود و یک هفتهای برمیگردد.
🍃🌷🍃
هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم #سوریه! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. میگفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به #حضرت زینب (س)🌷سپردم.😭
🍃🌷🍃
به #سوریه رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. میگفت: #مسافت زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭
🍃🌷🍃
مردم گاهی #زخمزبان میزدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز #احمد پیام داد که به خانه میآید. سریع رفتم خانهمان.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
#اولین باری که گفت میخواهد به #سوریه برود ۳#ماه طول کشید تا برگردد. بار #دوم گفت، برای #آموزش ۸۰۰#نفر #نیرو به یزد میبرد که بعدا متوجه شدم با همان #نیروهای #فاطمیون #اعزام شد.😭
🍃🌷🍃
من #پنج ماهه باردار بودم که #احمد گاهی در خانه حرف #سوریه را میزد. میگفت: #سوریه #جنگه شاید برای #مأموریت به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم میرود و یک هفتهای برمیگردد.
🍃🌷🍃
هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم #سوریه! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. میگفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به #حضرت زینب (س)🌷سپردم.😭
🍃🌷🍃
به #سوریه رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. میگفت: #مسافت زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭
🍃🌷🍃
مردم گاهی #زخمزبان میزدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز #احمد پیام داد که به خانه میآید. سریع رفتم خانهمان.
🍃🌷🍃
به دلیل #تخصصی که در زمان #جنگ تحمیلی در #جبهه داشتند پس از انجام #پیگیری ها به عنوان #دیدبان به #سوریه #اعزام شدند.
🍃🌷🍃
البته برای ما هم تعجب آور بود که طی مراحل اعزام این #شهید به #سوریه در مدت زمان کوتاهی انجام شد و پس از فاصله کوتاهی پس از #اعزام به #شهادت رسیدند.😭
🍃🌷🍃
این #شهید عزیز در تاریخ ۴#اسفندماه به #جبهه #مقاومت #اعزام و در تاریخ ۱۷#اسفند ماه در #منطقه العیس که از مناطق با #شرایط #بسیار سخت #سوریه است به فیض #شهادت رسیدند.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید سرتیپ دوم پاسدار حسنعلی شمس آبادی هم #غروب روز ۱۷#اسفند ۹۴# با #هدف گرفتن #چشم راست و #شلیک #رگبار گلوله به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای شمس آباد ، خراسان رضوی.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید سرتیپ دوم پاسدار
حسنعلی شمس آبادی💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
🍃🌷🍃
البته برای ما هم تعجب آور بود که طی مراحل اعزام این #شهید به #سوریه در مدت زمان کوتاهی انجام شد و پس از فاصله کوتاهی پس از #اعزام به #شهادت رسیدند.😭
🍃🌷🍃
این #شهید عزیز در تاریخ ۴#اسفندماه به #جبهه #مقاومت #اعزام و در تاریخ ۱۷#اسفند ماه در #منطقه العیس که از مناطق با #شرایط #بسیار سخت #سوریه است به فیض #شهادت رسیدند.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید سرتیپ دوم پاسدار حسنعلی شمس آبادی هم #غروب روز ۱۷#اسفند ۹۴# با #هدف گرفتن #چشم راست و #شلیک #رگبار گلوله به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای شمس آباد ، خراسان رضوی.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید سرتیپ دوم پاسدار
حسنعلی شمس آبادی💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
بعد از آن متوجه شدم قبل از آمدن به منزل، #مجروح شده بود و حتی #یک هفته در #بیمارستان #بقیةالله(عج)♡بستری بود. لباس زیاد میپوشید که من متوجه این موضوع نشوم.😭
🍃🌷🍃
#اولین باری که گفت میخواهد به #سوریه برود ۳#ماه طول کشید تا برگردد. بار #دوم گفت، برای #آموزش ۸۰۰#نفر #نیرو به یزد میبرد که بعدا متوجه شدم با همان #نیروهای #فاطمیون #اعزام شد.😭
🍃🌷🍃
من #پنج ماهه باردار بودم که #احمد گاهی در خانه حرف #سوریه را میزد. میگفت: #سوریه #جنگه شاید برای #مأموریت به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم میرود و یک هفتهای برمیگردد.
🍃🌷🍃
هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم #سوریه! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. میگفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به #حضرت زینب (س)🌷سپردم.😭
🍃🌷🍃
به #سوریه رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. میگفت: #مسافت زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭
🍃🌷🍃
مردم گاهی #زخمزبان میزدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز #احمد پیام داد که به خانه میآید. سریع رفتم خانهمان.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
#اولین باری که گفت میخواهد به #سوریه برود ۳#ماه طول کشید تا برگردد. بار #دوم گفت، برای #آموزش ۸۰۰#نفر #نیرو به یزد میبرد که بعدا متوجه شدم با همان #نیروهای #فاطمیون #اعزام شد.😭
🍃🌷🍃
من #پنج ماهه باردار بودم که #احمد گاهی در خانه حرف #سوریه را میزد. میگفت: #سوریه #جنگه شاید برای #مأموریت به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم میرود و یک هفتهای برمیگردد.
🍃🌷🍃
هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم #سوریه! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. میگفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به #حضرت زینب (س)🌷سپردم.😭
🍃🌷🍃
به #سوریه رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. میگفت: #مسافت زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭
🍃🌷🍃
مردم گاهی #زخمزبان میزدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز #احمد پیام داد که به خانه میآید. سریع رفتم خانهمان.
🍃🌷🍃
به دلیل #تخصصی که در زمان #جنگ تحمیلی در #جبهه داشتند پس از انجام #پیگیری ها به عنوان #دیدبان به #سوریه #اعزام شدند.
🍃🌷🍃
البته برای ما هم تعجب آور بود که طی مراحل اعزام این #شهید به #سوریه در مدت زمان کوتاهی انجام شد و پس از فاصله کوتاهی پس از #اعزام به #شهادت رسیدند.😭
🍃🌷🍃
این #شهید عزیز در تاریخ ۴#اسفندماه به #جبهه #مقاومت #اعزام و در تاریخ ۱۷#اسفند ماه در #منطقه العیس که از مناطق با #شرایط #بسیار سخت #سوریه است به فیض #شهادت رسیدند.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید سرتیپ دوم پاسدار حسنعلی شمس آبادی هم #غروب روز ۱۷#اسفند ۹۴# با #هدف گرفتن #چشم راست و #شلیک #رگبار گلوله به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای شمس آباد ، خراسان رضوی.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید سرتیپ دوم پاسدار
حسنعلی شمس آبادی💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
🍃🌷🍃
البته برای ما هم تعجب آور بود که طی مراحل اعزام این #شهید به #سوریه در مدت زمان کوتاهی انجام شد و پس از فاصله کوتاهی پس از #اعزام به #شهادت رسیدند.😭
🍃🌷🍃
این #شهید عزیز در تاریخ ۴#اسفندماه به #جبهه #مقاومت #اعزام و در تاریخ ۱۷#اسفند ماه در #منطقه العیس که از مناطق با #شرایط #بسیار سخت #سوریه است به فیض #شهادت رسیدند.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید سرتیپ دوم پاسدار حسنعلی شمس آبادی هم #غروب روز ۱۷#اسفند ۹۴# با #هدف گرفتن #چشم راست و #شلیک #رگبار گلوله به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای شمس آباد ، خراسان رضوی.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید سرتیپ دوم پاسدار
حسنعلی شمس آبادی💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
#شهید تفحص #شهدا و#جستجوگرنور،
محمود حاجی قاسمی
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۴۵ در شهر بسطام، استان سمنان ، در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
متاهل بود و ۳ فرزند به یادگاردارد، ۲ پسر و ۱ دختر.
🍃🌷🍃
ایشان در همان ابتدای #جوانی راهی #دفاع مقدس شد و بعد از آن #راهیان نور بسطام را راه اندازی کرد و بلافاصله به #تفحص #شهدا پرداخت.
🍃🌷🍃
بعد از حضور داعش در #سوریه و #عراق، ایشان به #منطقه محور مقاومت #اعزام شد و پس از اینکه #یک #دست خود را در این #راه داد ،دوباره به #تفحص #شهدا پرداخت.
🍃🌷🍃
محمود حاجی قاسمی
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۴۵ در شهر بسطام، استان سمنان ، در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
متاهل بود و ۳ فرزند به یادگاردارد، ۲ پسر و ۱ دختر.
🍃🌷🍃
ایشان در همان ابتدای #جوانی راهی #دفاع مقدس شد و بعد از آن #راهیان نور بسطام را راه اندازی کرد و بلافاصله به #تفحص #شهدا پرداخت.
🍃🌷🍃
بعد از حضور داعش در #سوریه و #عراق، ایشان به #منطقه محور مقاومت #اعزام شد و پس از اینکه #یک #دست خود را در این #راه داد ،دوباره به #تفحص #شهدا پرداخت.
🍃🌷🍃