🌹محفل شهدا🌹
604 subscribers
46.9K photos
39.3K videos
659 files
1.87K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
🕊🖤🕊

یڪ جواڹ با هزار شور و شعور
روز آخر ولے " زهیر " شده
زیر تابوت ، مادرش می‌گفت:
پسرم عاقبت بخیر شده...

#شهید_سید_مصطفی_موسوی🌷
#فاطمیون
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 سینه زنی رزمندگان #فاطمیون به یاد کربلای معلی در بارگاه منور حضرت رقیه(س)

•حالا که من از حرم دورم
•درمونم صبره آخه مجبورم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 روایت زلال و خالصانه پاکبان بهشت رضا(ع) از ذبیح #فاطمیون شهید #رضا_اسماعیلی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلتنگی و اشک‌های جانسوز دختر ۴ ساله شهید #فاطمیون

ازلشکر ۲۸ هزار نفره ‌فاطمیون‌ بیشتر از ۱۲هزار نفر در دفاع ازحریم اهل بیت (ع) شهید و #جانباز شدن آن هم برای امنیت ما
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لحظه شهادت تخریبچی تیپ #فاطمیون با تله انفجاری داعشی‌ها

وقتی داعشی‌ها از جنازهای نیروهایشان به عنوان تله انفجاری استفاده می‌کنند
🔖#معرفی_شهدا

نام : علی اکبر
نام خانوادگی : زوار
نام پــــدر : قانعلی
تاریخ تولد : ۱۳۵۶/۰۹/۱۷ - مشهد🇮🇷
دین و مذهب : اسلام ، تشیّع
وضعیت تأهل : متأهل
تعداد فرزندان : ۲ فرزند
ملّیّت : ایرانی
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۹/۰۲ - تدمر🇸🇾
تاریخ تفحّص پیکر : ۱۳۹۵/۰۹/۳۰
مــزار : مشهد، گلزار شهدای بهشت‌رضا

🕊شهید #فاطمیون مدافع‌حرم #علی_اکبر_زوار
Audio
🔊#بشنوید | #پادکست

🪧معرفی‌نامه
🟣شهید مدافع‌حرم علی اکبر زوار

شهید #علی_اکبر_زوار متولد سال۱۳۵۶ در مشهد مقدس، از نیروهای ایرانی لشکر #فاطمیون بود که اولین‌بار، شانزدهم شهریورماه۱۳۹۴ به نام نیروی افغانستانی با رزمندگان فاطمیون به سوریه عازم شد و پس از گذشت سه‌ماه، در تدمر سوریه به شهادت رسید. پیکر این شهید عزیز پس از یکسال به وطن بازگشت و در گلزار شهدای بهشت‌رضا علیه‌السلام مشهد دفن شد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 لحظه اعلام خبر بازگشت پیکر شهید آدینه به مادر چشم انتظارش


🔶پیکر شهید مدافع حرم #فاطمیون «مهدی آدینه» پس از ۷ سال با کمک آزمایش دی‌ان‌ای شناسایی شد.
📌 #خاطرات_شهدا | سردار شهید #علیرضا_توسلی (ابوحامد) فرمانده و بنیانگذار #فاطمیون

🔹پوتین‌هایش خیلی کهنه بود. گفتم: حاجی شما فرمانده یک لشکر هستید. این پوتین‌ها برازنده شما نیست. یک لحظه صبر کنید.»

🔹سایز پوتین‌های #ابوحامد را می‌دانستم. یک جفت پوتین خوب که یکی از دوستان برایم هدیه آورده بود را به ابوحامد تقدیم دادم. با خوشرویی پذیرفت.

🔹همان جا پوتین‌ها را به پا کرد. می‌خواستم پوتین‌های قدیمی را دور بیاندازم اما قبول نکرد. پوتین ها را توی پلاستیک گذاشت و همراه خود برد.

🔹یک هفته بعد با کمال تعجب دیدم که دوباره همان پوتین‌های قدیمی را به پا کرده است. گفتم «حاجی از پوتین‌های جدید خوشتان نیامد؟»

🔹گفت «نه اتفاقا خیلی هم خوب بودند ولی جایی برای نماز رفته بودم وقتی آمدم بیرون پیداشون نکردم» و خندید.

🔹بعدها فهمیدم همان روز وقتی برای سرکشی به خط رفته بود، پوتین‌ها را به یکی از نیروها داده بود.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 نماهنگ | تقدیم به ارواح پرفتوح شهدای تفحص شده‌ی #فاطمیون
بعد از آن متوجه شدم قبل از آمدن به منزل، #مجروح شده بود و حتی #یک هفته در #بیمارستان #بقیةالله(عج)بستری بود. لباس زیاد می‌پوشید که من متوجه این موضوع نشوم.😭
🍃🌷🍃
#اولین باری که گفت می‌خواهد به #سوریه برود ۳#ماه طول کشید تا برگردد. بار #دوم گفت، برای #آموزش ۸۰۰#نفر #نیرو به یزد می‌برد که بعدا متوجه شدم با همان #نیروهای #فاطمیون #اعزام شد.😭
🍃🌷🍃
من #پنج ماهه باردار بودم که #احمد گاهی در خانه حرف #سوریه را می‌زد. می‌گفت: #سوریه #جنگه شاید برای #مأموریت به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم می‌رود و یک هفته‌ای برمی‌گردد.
🍃🌷🍃
هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم #سوریه! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. می‌گفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به #حضرت زینب (س)🌷سپردم.😭
🍃🌷🍃
به #سوریه رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. می‌گفت: #مسافت زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭
🍃🌷🍃
مردم گاهی #زخم‌زبان می‌زدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز #احمد پیام داد که به خانه می‌آید. سریع رفتم خانه‌مان.
🍃🌷🍃
اگر فیلم مستند ۴۰ دقیقه‌ای «کرار» را دیده باشید ، گوشه‌ای از #شاد و خوش‌برخورد بودنش را می‌توان دید. او با همه ارتباط خوبی برقرار می‌کرد و نه تنها افراد مذهبی بلکه همه دوستش داشتند.

همسر شهید بیان می‌کند: ماجرای رفتن #رضا برای سوریه از آنجا آغاز شد که #شهید حسن قاسمی دانا که از دوستان صمیمی رضا بود در سال ۹۳ شهید شد و این اتفاق  تلنگر شدیدی برای بچه‌های #بسیجی مشهد بود که یک نفر از #ایرانی‌ها در لشکر #فاطمیون برای دفاع رفته و به#شهادت رسیده است.

مشکل مالی نداشتیم

این بانوی صبور ادامه می‌دهد: خیلی اوقات این سؤال را از من می‌پرسند که تو چطور اجازه دادی همسرت برای دفاع برود؟ او #کارمند رسمی بانک بود و ما مشکل مالی نداشتیم.#خانه، ماشین و امکانات رفاهی لازم را داشتیم و بارها شنیده بودم که# مدافعان برای پول می‌روند، اما این را می‌دانم که این شبهه را دشمن ایجاد کرد تا اجر رزمندگان را پایین بیاورد.

هنگام عقدمان،#شهادت را خواست🌹
#سردار «علی صلاحی» از فرماند‌ه‌هان #لشکر فاطمیون در جمع بسیجیان مسجد حضرت رسول (ص) مشهد در روایت چگونگی #شهادت «رضا سنجرانی» با نام #جهادی «کرار» مسئول آموزش پادگان فاطمیون را که در سوم محرم سال‌جاری در «دیرالزور» سوریه آسمانی شد، اظهار داشت: «رضا سنجرانی» سال گذشته به شهید «مرتضی عطایی (ابوعلی)» که قرار بود همراه ما به عملیات بیاید و رضا به خاطر شکستگی پایش قرار شد برگردد، گفت: «ابوعلی تو از گناه پاک شدی از بس اذیت شدی، تو می­‌روی، از خدا بخواه که من هم از گناه پاک بشوم و پشت سر تو بیایم».
وی افزود: یک منطقه در «دیرالزور» است که در آن‌جا رود «فرات» به دو قسمت تقسیم می­‌شود، وسط آن یک جزیره کوچکی واقع شده که تصرف آن را به #فاطمیون یگانی که «رضا سنجرانی» حضور داشته است، می­‌سپارند. روس‌ها پل­‌های عبور از فرات را می‌آورند و آن را نصب می‌نند. بچه‌ها نیز‌ از پل عبور می‌کنند و به سمت اولین خانه می­‌آیند.
سردار صلاحی ادامه داد: جنگ‌های پارتیزانی یک تعریف دارد و آن هم این است که وقتی روستا یا شهرکی را می‌خواهید تصرف کنید، باید از اولین خانه و بلندترین خانه‌­ای که مشرف است شروع کنید و جلو بیایید.