کشکول|محسن مهدیان
2.41K subscribers
454 photos
160 videos
6 files
273 links
روزنامه نگارم.
@mohsen_mahdian
اینجا هم از فعالیت های گروه جهادی محبین می نویسم.
@jahadi_mohebin
دغدغه رسانه ایم:
#خبرخوب
Download Telegram
حمام 400 ساله دولاب و گورخواب ها
محسن مهدیان

🔹قدیم ترها اجر و قرب آدم ها به توفیقات شخصی آنها نبود. آدمها دو دسته بودند. "شخصیت های مرجع" و گروه دیگه "آدم های مشهور". هرکس "#شهرت" داشت الزما "#مرجع" نبود. مثل این روزهای ما نبود که در یک "#چرخه_معیوب" شهرت سازی، مراجع اجتماعی، آدم هایی شوند که شهرت بیشتری پیدا کنند. حالا یا #بازیگر و یا #بازیکن. فرقی هم نمی کند #بازیگر_سینما باشد یا #بازیگر_سیاست.

🔹اما قدیم ترها ماجرا متفاوت بود. اگر کسی قدرت یا پول بیشتر داشت الزاما مرجعیت نداشت. حداکثر از مشهورات زمانه اش بود.
اما چه چیز مرجع می ساخت؟ مراجع اجتماعی چه کسانی بودند؟ مراجع ما یا #نهاد_اجتماعی بودند و یا #قهرمان_اجتماعی. نهادها مثل #مسجد و #هیات و #خیریه و #پاتوق و #زورخانه و #قهوه_خانه و #بازار و غیره. آدم ها نیز مثل #پهلوان_ها و #پاتوق_دارها و #روحانیت و #بازاری ها و غیره.

🔹اما #فصل_مشترک این دو چه بود؟ چه چیز ایندو را مرجع می کرد؟
مرجعیت نهادها و آدم ها، به توفیقات فردی و شغلی شان نبود. اعتبار آنها به میزان توجه آنها به جامعه بود. هرچقدر اجتماعی تر بودند مرجع تر. هرمیزان به مردم و در و همسایه توجه بیشتری داشتند اعتباری بیشتری کسب می کردند و #ریش_سفیدتر و #کدخداتر.

اساسا به همین دلیل بود که پاتوق ها اعتبار داشتند. پاتوق در اصل پای طوق نشستن بود. جایی بود که پهلوان های شهر و بزرگان محل جمع می شدند و مشکلات مردم را حل و فصل می کردند. مساجد هم چنین نقشی داشتند.
اتفاقا قهوه خانه ها نیز. جالب اینکه هرمحلی چنین نقشی پیدا می کرد جزو این گروه به حساب می آمد و اعتبار داشت.

🔸آدم ها نیز با همین معیار و شاخص اعتبار می یافتند. از حضرت #آیت_الله_شاه_آبادی گرفته که اعتبارش بین مردم تهران، بیش از آنکه به #استاد_عرفان حضرت #امام باشد، به راه اندازی صندوق های #قرض_الحسنه بود، تا مرحوم تختی که در سالگردش قرار داریم.

🔷یکی از این محل های متفاوت #حمام_دولاب بود. این حمام که گفته می شود سابقه 400 ساله دارد روزگاری پاتوق بزرگانی بود که روش و منش آنها حل و فصل مشکلات مردم بود.
از همین حمام دولاب پهلوانی بود بنام #حاج_محمود_غلامی. حاج محمود با اینکه پهلوان شهر بود اما شهرتش به دستگیری از فقرا بود. نقل شده در زمان رضاخان او و چند تن از ورزشکاران را دعوت می کنند تا تقدیر شوند. رضاخان می گوید چه پاداشی از من می خواهید؟ هر ورزشکاری یک درخواست شخصی مطرح می کند تا می رسد به حاج محمود. درخواست پهلوان غلامی این بود که خیابانی که امروز به نام شهید سعیدی شناخته می شود را آسفالت کند که مردم آسانتر عبور و مرور کنند.

🔹همین الان هم اگر به این حمام قدیمی سری بزنید عکس های سیاه و سفید حداقل 50 شخصیت فرهنگی و اجتماعی و ورزشی را می بینید که فصل مشترک همه شان خدمت به مردم و محرومین بوده است. از همین "#پهلوان_غلامی" گرفته تا "#درویش_محمود" و "#قنبر_هیات دار" و "#حاج کاظم" همراه همیشگی شهید عراقی و تا "#شهید_مرتضی_زارع" و "#شهید_دولابی" و "#شیخ_مهدی_حق_پناه" و "#شیخ_رضا_نیکنام" و غیره.

🔸برای کمک به مردم نیز نه دفتری می خواست و نه دستک و دم و دستگاهی. یک حمام قدیمی می شد پاتوق خیریه. چه وقتی حمام بود و چه بعدها که زورخانه شد.

🔸غرض اینکه حرمت آدمها و مرجعیت آنها به شهرت شان نبود. به سهم شان در فعالیت های اجتماعی و مردمی بود.

این روزها اما داستان عوض شده است. مرجعیت آدم ها به شهرت است. طبیعی است که آدم شهرت یافته از رسانه، نیازی به مردم ندارد و شهرتش در گرو فعالیت اجتماعی نیست که به جامعه فکر کند. اگر روزی هم نگران جامعه شود تا زمانی است که چرخه شهرت اش حفظ شود .

در چنین سیکل معیوبی نقطه اوج فعالیت های اجتماعی آدم ها می شود نقد کردن. بیرون گود نشستن و بد وبیراه گفتن. ژست های روشنفکری گرفتن و مدعی مطالبه شدن. خلاصه ته تهش می شود کمپین مطالبه از کمیته امداد و فعالیت های کمیته امدادی حاکمیتی.

🔷نمونه روشن این روزهای ما داستان "رنج نامه نوشتن برای #گورخواب ها"ست. شاید صدها نفر بعد از افشاگری گورخواب ها ناله زدن و نامه نوشتند و انتقاد کردند. اما آیا کسی از گورخواب ها، کارتن خواب ها، کانال خواب ها و خیابان خواب های شهر تهران بی اطلاع بود؟
آیا مشکل "آسمان جل های زمین زیلو" در تهران با "یقه حاکمیت گرفتن" حل می شود؟ اهل میدان کجاست؟ چه کسی است که فارغ از این "چرخه بیمار شهرت طلبی" حاضر باشد دررفع این گرفتاری اجتماعی نقش ایفا کند؟

🔹مشکل هزاران آسیب تهران و جامعه ما این است که حمام دولاب های شهر، در بهترین حالت محلی است صرفا برای لیف زدن و کیسه کشیدن. کمتر پاتوقی مانده و کمتر پاتوق داری میدان دارست. میدان دار ها گرفتار شهرتند و مراجع ما بی اعتبارند چون شهرت ندارند.
#همشهری_محله
#طهرونی
@mahaleman
🔱✳️درس اخلاقی از ظرف آب دهان زورخانه .

#ادب و احترام در ورزش #زورخانه ای ماجرایی شنیدنی و آموزنده دارد. از #فروتنی هنگام ورود به زورخانه گرفته تا نحوه ایستادن در گود و قرب و بعد به #سردم(محل نشستن مرشد)؛ اینکه اگر تازه کار باشی روبری سردم و هرچه با تجربه تر و #پیشکسوت تر و #کهنه_سوار باشی به زیر سردم نزدیک تر می شوی. جایگاه سید هم که همیشه ذیل سردم است.

❇️اما فرصتی شد تا سری به یک زورخانه قدیمی تهران در محله #امام_زاده_یحیی بزنم؛ زورخانه #علی_تک_تک.
در این زورخانه یک اصل اخلاقی پهلوانی توجهم را جلب کرد.
.
💠اول بگم چرا علی تک تک؟ اسم اصلی این زورخانه #طلاچی است. اما قدیمی ها به اسم علی تک تک می شناسند. علی تک تک صاحب اصلی زورخانه بوده که حدود 80 سال پیش آنرا تاسیس کرده است. اسم اصلی اش علی کیان تاش است ولی چون یک کتی راه می رفته است و موقع راه رفتن شانه هایش بالا و پایین می شده، حالت تک تک ساعت پیدا می کرده است.

#پهلوانان بسیاری به این زورخانه رفت و آمد داشتند که عکس همه شان بر دیوار زورخانه است؛ از جمله پهلوان غلامرضا #تختی، حاج حسن #رزاز، حاج صادق #بلورفروش، مهدی #قصاب و غیره.
.
🌀حاج علی تک تک پهلوان خوشنامی بود. نقل است از مرحوم آیت الله #مجتهدی که؛ "داش علی وقتی کف گود شنا می رفت انقدر علی علی می گفت که اشکش کف گود را خیس می کرد." .

⭕️اما ماجرای سطل اخ و تف⭕️
.
قدیم در زورخانه ها ظرفی به این نام وجود داشت؛ برای #آب_دهان پهلوان ها؛ این ظرف هم برای خودش جای مشخصی کنار گود داشت. جای این ظرف در محل ورودی به داخل گود بود تا تذکری باشد برای اهل زورخونه؛ که چشمی بیاندازند و وارد شوند و بدانند افتادگی و فروتنی یک اصل پهلوانی است.

#محسن_مهدیان
#همشهری_محله
@mahdian_mohsen
آخرین مرشدی

حوالی ظهر رسیدیم #زورخانه #علی_تک_تک.
این زورخانه حدود 80 سال سابقه دارد. محله #امام_زاده_یحیی؛ قلب #طهران. زورخانه ای که البته بر سردرش نقش بسته است؛ زورخانه طلاچی.

اما شهرت این زوخانه به علی تک تک است؛ حاج علی پهلوان محله بود که هیکل درشت اندامی داشت و نحوه قدم زدنش مثل پاندول ساعت بود و به همین جهت به علی تک تک شهرت داشت.

وارد زوخانه که شدیم مرد میانسالی جلو آمد و با مهمان نوازی متناسب با همین مکان، برایمان از قصه های قدیم این زورخانه گفت. از معرفت پهلوون های قدیم شروع کرد و به بی مهری این روزها به ورزش باستانی گفت.

"مرشد امیر #سمیعی" به رفتگان خفته در خاک که عکس هایشان تزیین زورخانه بود، اشاره می کرد و از بزرگی شان می گفت؛ از #مردم_داری تا #دستگیری کردن از فقرا و نیازمندان.

لحظات آخر از مرشد خواستیم برایمان #مدح_مرشدی زمزمه کند. تعلل نکرد. رفت کنار گود نشست و با لنگ زورخانه ای خود را آراست و ادب کرد و خواند:
تو سراپا شور و شینی/ تو بزرگ عالمینی/ تو به زینب نور عینی/ پشت و بازوی حسینی....علمدار حسین، سپهدار حسین....حسین یار همه، تویی یار حسین.

🔳و اما دیروز متوجه شدیم مرشد سمیعی سه روز بعد از دیدار ما به دیار مرشد اصلی پهلوانان عالم شتافت.
روحش شاد و غریق رحمت الهی و متنعم بر خوان حضرت ساقی.

@mahdin_mohsen