کشکول|محسن مهدیان
2.35K subscribers
419 photos
152 videos
6 files
272 links
روزنامه نگارم.
@mohsen_mahdian
اینجا هم از فعالیت های گروه جهادی محبین می نویسم.
@jahadi_mohebin
دغدغه رسانه ایم:
#خبرخوب
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معاونی که با رئیسش بجز نسبت کاری، سنخیت روحی هم داشته باشه، اینطور در آزمایش روزگار سربلند میشه
@mahdian_mohsen
⛔️این شهیدرئیسی نیست

🔻همسر شهید رئیسی گفت با شهید رقابت نکنید. جمله ساده و گویا است.
اما چرا؟ رقابت با شهید ثمره اش چیست که تلخ است؟
🔻رقابت کجاست؟
در ذهن مخاطب؛ مردم.  یعنی در ذهن جامعه از شهید عبور کنند.
اما مگر ممکن است؟
مردم دلبسته به شهید و وابسته به گفتمان او هستند.
اینجاست که رقابت شکل جدیدی می گیرد؛ رقابت از طریق تحریف. 
🔻اما تحریف شهید چطور ممکن است؟ همین که این روزها در گوشه و کنار می بینیم: شهید رئیسی بدون دولت رئیسی.
🔻تحریف شهید یعنی تقلیل از رئیس دولت تراز به یک رئیسی خوب.
تحریف یعنی خودش خوب بود اما دولتش نه.
اخلاص داشت اما کارآمد نبود.
تلاش داشت اما موثر نبود.
تقوا داشت اما متخصص نبود.
🔻اینجاست که باید نگران بود. خیر.
🔸رئیسی صبور و اهل مدارا بود. اما ثمره این ویژگی فردی شد دولت وحدت گرا. دولتی که از حاشیه سازی پرهیز می کرد و هر روز به بهانه ای جامعه را چنددسته نمی کرد.
🔸اهل مراعات و سازگاری بود و نتیجه این خصیصه فردی شد همدلی با قوا و پرهیز از اختلاف مقابل چشم مردم.
🔸تکبر و تفرعن نداشت و ثمره این اخلاق فردی شد مشورت و عقل جمعی  و از همه مهمتر مردمداری. 
🔸ساده زیست و اهل چشیدن فقر بود و اثر این ویژگی شد محرومیت زدایی. شد احیای چندصد کارخانه ورشکسته و کاهش نرخ بیکاری به کمترین رقم بعد از انقلاب.
🔸دوری از رانت و خاصه تراشی اش شد مبارزه با فساد و گشت ارشاد مدیران.
🔸ثمره صداقت فردی اش شد شفافیت با مردم. شد پاسخگوئی دولت.
🔸اهل تلاش بود و نتیجه این تلاش بی امان شد 47 سفر استانی در 33 ماه خدمت.
🔸صبور بود و ثمره این فضیلت فردی شد مدارا با مخالف و رعایت اخلاق رقابت. شد تحمل تهمت ها و بدگوئی ها. 
🔸اخلاص داشت و اثرش شد حق بینی در ابتدا و انتها و حین کارها و غیر او ندیدن. همین شد کارآمدی.  
🔸حرف زور را نمی پذیرفت و ثمره همین ظلم ستیزی اش شد حمایت تمام قد از جبهه مقاومت و ایستادن مقابل ابرظالمان جهانی.
🔸در نهایت اینکه خادم الرضا بود و از سر همین خادم الرضایی خادم مردم شد، چون به سخن حاج قاسم باور داشت که صحن رضوی به وسعت جمهوری اسلامی است و همه مردم ایران زائرند و دست به دامن انسان کامل و باید برای شان خادمی کرد.
🔻مدیر موحدی که انقلاب اسلامی تربیت می کند، فضائل اخلاقی اش را از دل مردم سالاری و زیر بار مسوولیت اجتماعی وسیاسی رفتن می گیرد نه از سر سجاده عزلت نشینی و خلوت رهبانیتی.
⛔️خلاصه اینکه رئیسی را به بهانه رقابت تحریف نکنید.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔸این همون پروژه ایست که شهید رئیسی با جدیت دنبالش بود به سرانجام برسه
🔸اگر این خبرها رو می بینی و از کنارش می گذری و برات مهم نیست ، بدون آخرین بار دل یک بزرگی از همین سوخت.
@mahdian_mohsen
وقتی امام به هادی غفاری گفت: میدمت شلاقت بزنن
در ماجرای اعدام امیرافضلی فرمانده خائن ارتش، عکس غیراخلاقی در فضای عمومی از همسر امیرافضلی در پرونده قضایی وی قرار دادند. امام تا دید گفت: اگر نیت خیر نداشتی میدادم شلاقت بزنن.
مبارزه ما شرفتمندانه است.
.
🔸دشمن هیچ؛ حداقل در رقابت انتخاباتی از بزرگ انقلاب یاد بگیریم
@mahdian_mohsen
شلوغ است. اما مسیر یک طرفه است.
تا پای صندوق اخلاق رئیسی
پای صندوق مثل رئیسی
بعد از صندوق امتداد رئیسی
@mahdian_mohsen
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چقدر این اخبار حال خوب کنه
یادمه یک زمانی می گفتند کودک کار را جمع کنیم پایتخت را بی ریخت می کنند
@mahdian_mohsen
کاش میشد ورود بوقی ها به انتخابات هم ممنوع میشد
احلاق هواداری هم اندازه اخلاق انتخاباتی نامزدها مهمه
@mahdian_mohsen
از هواداری سیاه تا جانفداهای خمینی
#سوادهواداری

🔻هواداری در انتخابات یک ارزش است؛ به شرط اینکه به آدابش وفادار باشیم. واگرنه به دعوای پرهیاهوی تیفوسی ها در ورزشگاه تقلیل می یابد.
خاصه در این انتخابات که میراث شهید جمهور حکم می کند اخلاق انتخاباتی تاپای صندوق رای حاکم باشد؛ بلکه بی اخلاقی های انتخابات گذشته از جمله مجلس تا حدی از حافظه مشترک اجتماعی حذف شود.
🔻اما مرز هواداری ممدوح با مذموم چیست.

1⃣یکم. هواداری برای کسب هویت

هواداری ممدوح زمانی است که فرد، برای تحقق یک ارزش یا آرمان هوادار می شود. چنین هواداری هیچ گاه در مسیر طرفداری دچار تعصب کور و تعطیلی خرد نمی شود. اما برعکس؛ هواداری مذموم زمانی است که فرد با هواداری برای خودش هویت اجتماعی کسب می کند. اینجا ملاک خودش است نه آرمانش.
هواداری وقتی تبدیل به هویت اجتماعی شود، هرنوع پیروزی یا شکستی منجر به انطباق حس مثبت و منفی در عزت نفس او می شود، با هواداری حس سرخوشی پیدا می کند و قدرت توهمی وعزت خیالی می گیرد، لذا از هرنوع مانعی برای پیروزی هراسناک است.

2⃣دوم. کوررنگی و دوقطبی اهورا-اهریمن

هواداری سیاه جز در دوقطبی ها زیست نمی کند. دوگانه های از جنس اهریمن و اهورا، دیوان و پریان. در این دوقطبی ها برد در حذف دیگری است نه رقابت با او. در رقابت سازنده برخلاف دوقطبی شکننده، حذف صورت نمی گیرد بلکه رقابت ها منجر به رشد آگاهی و انتخاب مخاطب می شود.
هواداری سیاه دچار کوررنگی و ندیدن اشکالات می شود و تعصب شدید مقابل نقد ها پیدامی کند. هرکس با او همراه شود، به او عشق می ورزد و حتا تفاوت ها را نمی بیند و هرکس او را نقد کند به او نفرت می ورزد و حتا مشترکات را نمی بیند.
نکات مثبت رقیب را نمی بینند و به کمتر از تکفیر او فکر نمی کند. برای او کل کل بسیار جذاب تر و دلنشین تر از گفت وگوست. با کل کل رجز می خواند و خود را به رخ می کشد و تلاش می کند قدرتش را تحمیل کند.

3⃣سوم. هواداری و جهل مشترک اجتماعی

افراد با هواداری، همدیگر را یافته و حس قدرت مشترک پیدا می کنند؛ حسی فراتر از حس فردی. بغض جمعی وحیرت جمعی و لذت جمعی و نفرت جمعی و غیره... حس مشترک جمعی، قدرتی فراتر از حس فردی دارد. نترسید نترسید ما همه با هم هستیم بخاطر حس مقاومت جمعی است که فراتر از حس تاب آوری فردی است.
کارکرد اصلی حس مشترک جمعی اینست که فرد خود را از فکر کردن بی نیاز می بیند و ماموریت فکر کردن را به جمع می سپارد و هرکاری جمع انجام میدهد برایش مشروع می شود. مثلا خیلی وقت ها افراد در اعتراضات خیابانی دست به خشونت هایی می زنند که اگر در خلوت، رفتارشان را مرور کنند دچار پشیمانی می شوند. در فضای مجازی نیز همین است. می بیند همه یک نفر را تکفیر می کنند و او چشم بسته همراه می شود.

دست آخر اینکه؛
هواداری ممدوح مثل جانفداهای خمینی هستند که پای منبرش از شدت علاقه، اشک می ریختند اما آنقدر امام به عقلانیت آنها اعتماد داشت که میگفت اگر از من خطایی سر بزند همین مردم جلوی مرا خواهند گرفت.
و نکته ظریف و نهایی ماجرا همینجاست؛
اینکه نامزدهای انتخاباتی روی هیجان هوادار حساب کنند و رفتار غیرارادی او را تحریک کنند یا روی عقلانیت و اراده منطقی او.
همشهری
@mahdian_mohsen
❇️ترکیب متفاوت مرددین/ چه باید کرد؟

🔸آرای مردد دو دسته اند. دسته اول آرای مشارکت ساز هستند. آرائی که بین رای دادن و ندادن مردد اند. دسته دوم آرایی که رای می دهند اما هنوز معلوم نیست به چه کسی.
🔸اما حرف اینجاست که کمپین های انتخاباتی و تبلیغات رسانه ای هنوز کمکی به آرای مردد نکرده اند و این یک تفاوت جدی با گذشته است. چرا؟
آیا شعارها و برنامه ها و وعده های نامزدها دست مردم رسیده است؟ اجمالا پاسخ منفی است. اما آیا نامزدها حرف نمی زنند؟ می زنند، چه بسا بیش از گذشته. آیا برنامه و ایده و وعده ندارند؟ کم و بیش دارند. پس ماجرا چیست؟
🔸علت اصلی اینست که برخلاف گذشته دیگر نامزدها و ستادها نیستند که کمپین می سازند و امروز شبکه های مجازی اند که کمپین سازند. کمپین سازی دیگر بالا به پائین نیست و افقی و عرضی است. به همین دلیل حتی هوادارها نیز کار به برنامه ها و وعده ها ندارند.
🔸هرکس قصه خودش از نامزدش را برای مخاطب می گوید تا او نیز با همین قصه هم قصه شود. خیلی هم برایش مهم نیست این قصه چه میزان واقعی است.
🔸به همین دلیل است که در خیلی از موارد نیز کار به اختلاف و جدل کشیده می شود چون روایت افراد از نامزد مورد علاقه شان اغلب افراطی و دوقطبی ساز است. طبیعت ذهن و روان ادمی چنین است.  آدم ها دوست دارند از نامزد مورد علاقه خود فرشته و از رقیب او اهریمن بسازند.
🔸برای رقابت های دیو و پری گونه نیز ایده و برنامه و شعار نیاز نیست، بلکه زمین بازی را افشاگری ها و بداخلاقی ها و طعنه زدن ها و غیره روشن می کند. رقابت نمی کنند که دیگران انتخاب کنند، رقابت می کنند تا همدیگر را حذف می کنند.
🔸اینجاست که سطح کمپین ها فراتر از هواداری سخت نخواهد رفت چون قدرت گسترش در مقایس های بزرگ تر اجتماعی و عمومی را نخواهد داشت. 
❇️حالا چه باید کرد؟
🔸در روزهای باقی مانده باید کمپین های شبکه ای و افقی شکل بگیرد. کمپین هایی که قدرت رشد مویرگی در شبکه های محلی و خانوادگی و دوستانه و غیره را داشته باشد. صاحب این کمپین ها چه کسانی اند؟ خود فعالان شبکه اجتماعی. 
🔸هرکس با هدف معرفی نامزد مورد علاقه اش مسائلی که می تواند میان مخاطب دست به دست شود را احصا و روی  همان تمرکز کند. مثلا فرض کنید این روزها برای مخاطب تورم یا فیلترینگ یا حجاب یا ارز و بورس و غیره مهم است. هر هواداری می تواند روی ایده نامزد خود لابه لای نظام مسائل مخاطب تمرکز شود. هر میزان که از آن ایده می فهمد همان را به زبان خودش بگوید.
🔸فایده اصلی این کمپین های شبکه ای اینست که هم وضع موجود را می بیند و هم ناظر به مخاطب ایده و برنامه می دهد و لذا امیدافزاست و از همه مهمتر اینکه به روایت مخاطبین است نه ستادها. چنین کمپین هایی می تواند هم مشارکت بسازد و هم انتخاب.
شما هم راه حل پیشنهاد دهید.
@mahdian_mohsen
🔻تفاوت دولت سوم روحانی و دولت دوم رئیسی

🔻دولت سوم روحانی یا دولت سوم خاتمی یا ادامه دولت مرحوم هاشمی؛ این ها همه عناوین یک نماد است. دولت دوم شهید رئیسی نیز یک نماد است.
قبل از هرچیز ذکر این تذکر ضروری است که سخن از مقایسه دو راهبرد برای اداره کشور است. به سخن دیگر دولت سوم روحانی تعریض یا گوشه و کنایه نیست. آنانکه قائل به ادامه دولت مرحوم هاشمی و خاتمی و روحانی هستند نیز تلاش می کنند از این مسیر خدمت کنند.
اما اینکه آیا این راه موثر است یا نه سخن دیگری است که غرض این متن نیست. این متن صرفا توجه دادن به مقایسه برخی اختلافات راهبردی این دو نماد است؛ دولت سوم روحانی یا دولت دوم رئیسی؟
1⃣یکم. نگاه به جمهوریت
دو نگاه در موضوع جمهوریت حاکم است. یکی توده گرایی و دوم مردم سالاری. تفاوت ایندو چیست؟ در توده گرایی صرفا انتخاب مردم اهمیت دارد. در مردم سالاری رشد انتخاب مردم. یعنی انتخاب از سر آگاهی و نه هر انتخابی.
🔻ثمره نگاه اول در انتخابات، جلب نظر مردم به هر قیمتی است و دومی رشد آگاهی مردم برای انتخاب احسن.
2⃣دوم. نگاه به نقش مردم
نگاه اول به نقش مردم صرفا در انتخابات است و نگاه دوم مشارکت و نقش پذیری.
🔻ثمره نگاه اول اینست که مردم انتخاب می کنند و لازم نیست در همه جزئیات تصمیم گیری ها ورود کنند اما در نگاه دوم مردم بعد از انتخابات نقش دارند و باید کنار منتخب شان مشارکت کنند.
3⃣سوم. نگاه به دنیا
در نگاه اول باید قواعد نظم نوین جهانی را پذیرفت و در نگاه دوم می گوید نظم نوین جهانی اصالت ندارد. اصالت هویت ملی ماست.
🔻مقایسه ثمره هر دو نگاه در موضوعی شبیه مذاکره اینست که اولی می گوید راهی غیر از مذاکره نیست و دومی می گوید مذاکره موضوعیت ندارد و طریقیت دارد. مذاکره بدون انتفاع بی ثمر است. 
4⃣ چهارم. نگاه به آزادی
در نگاه اول آزادی ضروری است چون انسان آزاد است و خط قرمز جایی است که به دیگران صدمه بزند
در نگاه دوم ازادی ضروری است چون اختیار مقدمه انتخاب و رشد انسان است. لذا ازادی محدود می شود به عقلانیت انسانی نه صرفا صدمه به دیگران.
🔻ثمره ایندو نگاه را باید در محدودیت های عقلانی دید. مثل قانون حجاب و فیلترینگ و غیره
5⃣پنجم. نگاه به اقتصاد
در نگاه اول اقتصادی رقابت همه چیز را حل و فصل می کند و نگاه دوم معتقد است رقابت به تنهایی منجر به کارامدی و کارایی نیست و نیاز به دولت تنظیم گر و هوشمند و موثر داریم.
🔻ثمره نگاه اول در واردات اینست که منطقا وقتی جنسی ارزان تر و باکیفیت تر است راهی جز واردات نیست و در نگاه دوم می گوید تقویت تولید داخلی به جهات راهبردی مهمتر از جنس ارزان و باکیفیت است.
6⃣ششم.  نگاه به عدالت
یک نگاه اینست که باید پیشرفت کنیم و هرجا نقصی ایجاد شد با حمایت های اجتماعی انرا اصلاح کنیم و نگاه دوم اینست که عدالت تنها در نتیجه نیست و باید در مبدا و مسیر هم عدالت ایجاد کرد.
🔻ثمره ایندو نگاه در اقتصاد اینست که یکی در یارانه ها و اعانه ها متوقف می شود و دومی به رشد و توانمند سازی بیش از یارانه ها توجه می کند.
7⃣هفتم. نگاه به مصلحت
نگاه اول به مصلحت اینست که ما در زمانه ای بسر می بریم که نباید بلندپروازی کنیم. نگاه دوم اینست که ما محکومیم به حق گرایی و مصلحت تنها زمانی بکار می آید که در نهایت منجر به حق گرایی شود.
🔻ثمره نگاه اول مصلحت سنجی به سبک مرحوم آیت الله هاشمی است و در دومی مصلحتی شبیه نرمش قهرمانانه.
8⃣هشتم. مدیریت برو یا مدیریت بیا
در نگاه اول صرفا ساختار سلسله مراتبی است که اداره کشور را بر عهده دارد اما در نگاه دوم مدیرت ارشد خودش جلوتر از دیگران میرود و ساختار را با خود می کشد.
🔻ثمره نگاه اول ساختار بروکراتیک است و از نگاه دوم سفر استانی و اقدام جهادی و مهمتر اینکه تربیت خود و نیروی انسانی در سطوح مختلف نتیجه می شود. 
9⃣نهم. ولایت پذیری
نگاه اول ولایت پذیر است و می گوید در چارچوب قانون تلاش می کنیم نظر رهبری را پیش ببریم. نگاه دوم  می گوید نگاه راهبردی رهبری را می فهمیم و تلاش می کنیم آن نگاه را پیش ببریم.
🔻ثمره نگاه اولی اینست که ولایت فقیه مثل خط قرمز عمل می کند که نباید از آن تخطی کرد و نگاه دوم اینست که ولایت فقیه  نقش پیش برنده دارد. اولی حداقلی و دومی حداکثری است.
🔟دهم. ارزش های انقلاب
نگاه اول در بهترین حالت این است ک ما باید تلاش کنیم ارزش های انقلاب را در کنار دنیا و رفاه مردم محقق کنیم. دومی می گوید دنیا و رفاه را باید از درون ارزش های انقلاب سامان بخشید .
🔻ثمره نگاه اول میشود نگاه ضمیمه ای ارزش ها به پروژه ها و ثمره نگاه دوم می شود نگاه ضمیمه ای پروژه ها به ارزش ها.
همشهری
@mahdian_mohsen
📌گونه ای غریب از عدم مشارکت/ چه باید کرد؟

🔻بیاید این روزهای آخر کمی هم لابه لای تبلیغات نامزدها به رشد مشارکت فکر کنیم. به دورو برتان نگاه نکنید. محدود به تایم لاین و گروه های اجتماعی تان نشوید. نرخ مشارکت به نقل از برخی نظرسنجی ها همچنان حوالی 50 درصد است.
آنها که هنوز تصمیمی برای شرکت در انتخابات ندارند دو دسته اند. با دسته اول آشنائید و اما دسته دوم احتمالا غریبه اند. تا انتها همراه باشید تا برسیم.
🔻نسل اول مرددها چه کسانی اند؟
آنها که از رای دادن پشیمانند. یا می گویند "رای دادیم چی شد" یا می گویند "رای نمی دهیم تا اصلاح شوید."
🔻پاسخ به "رای دادیم چی شد" خیلی سخت نیست. کافیست مختصری از کارنامه شهید جمهور را فهرست کنیم. کاهش تورم یا رشداقتصادی یا نرخ بیکاری و غیره. برای اثرگذاری بیشتر بهترست همین آمار را در مقایسه با دهه 90 ارائه کنید. حرف اینست که رای دادید و چنین شد. از این بخش عبور کنیم.
🔻پاسخ به شبهه دوم اینست که منطقا رای ندادن نمی تواند منجر به اصلاح شود. فرض کنیم فردای انتخابات نظام تصمیم بگیرد بخاطر قهر یک جماعتی خودش را اصلاح کند. حالا اولین سوال ساده اینست که چه باید کند؟ فردای قهر وقتی نماینده معترضین در حاکمیت وجود ندارد، چه چیز را وچه کسی باید اصلاح کند ؟
🔻خلاصه اینکه رای ندادن خودش رای است؛ آنهم سه رای. رای به اینکه دیگری جای من رای دهد. رای به اینکه نامزدناصالح بر ما مسلط شود و در نهایت رای و رضایت به شرایطی که پیش می آید.
تا اینجا برای دسته اول است.
🔻اما ما چند سالی است که با گونه جدید و غریبی از عدم مشارکت مواجهیم. چرا جدید؟ چون مشارکت منفی ندارند. بلکه نفیا و اثباتا به مشارکت فکر نمی کنند. گوئی انتخابات و صندوق رای را نمی بینند.
🔻اینها چه ویژگی دارند؟
مهمترین ویژگی شان اینست که در دنیای متفاوتی زندگی می کنند. دنیایی بدور از رسانه های مرجع و آمار رسمی و واقعیت های جامعه. دنیایی که عمدتا حول سرگرمی و تفنن شکل می گیرد. دنیایی مخدری و به غایت در فربگی خیال. رها از واقعیت. دنیایی که پایداری مختصات آن پای در واقعیت های پیرامونی ما ندارد. دنیایی غرق در رسانه های اجتماعی و بلکه دقیقتر آن تودرتو در شبکه های توده ای و سایبری.
🔻با این گروه چه باید کرد؟
راه حل اولیه مواجهه آگاهانه است. تصمیم بگیریم شانه های این جامعه را گرفته و تکان دهیم و بیدار کنیم. تا ببینند. ببینند و تصمیم بگیرند. یا میایند و یا می روند.
🔻اما راه حل موثرتر در مواجهه فیزیکی است. مواجهه فیزیکی یعنی قرارگرفتن ناخواسته در زیست سیاسی و انتخاباتی . چیزی فراتر از برنامه های تلویزیونی و میزگردها و مناظره ها و غیره. کمپین های اجتماعی از ایندست است.
🔻در این مسیر لازم نیست برای رای دادن و انتخابات استدلال کنیم. کافی است انتخابات را نشان دهیم. بدون پیچیدگی های ذهنی. کافیست هرکس نامزد مورد علاقه خودش را به طور گسترده تبلیغ کند؛ تبلیغ فردی و البته گروهی و شبکه ای.
تبلیغ برای نسل جدید مخاطب؛ مخاطبی که اصل انتخابات را نمی بیند. باید وارد شبکه این افراد شد و مانور کمپینی داد.مهم اینست که صندوق رای را ببیند. وقتی در آماج تبلیغات شبکه ای قرار گرفت، پایش به زمین می رسد و تصمیم خواهد گرفت. رای هم ندهد از دسته دوم به دسته اول مرددین منتقل می شود و تازه مقدمه گفت وگو فراهم می شود.
🔻درباره این گروه بیشتر باید فکر کرد و نوشت. مراقبت نکنیم بزودی و در دوره های بعدی عدم مشارکت را این گونه جدید پر می کنند نه آرای مردد و یا آرای منفی به نظام.
@mahdian_mohsen