Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قطعه《اشتیاق》
خواننده: #سیما_بینا
آهنگساز: #فرهاد_فخرالدینی
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمهی شراب
#فریدون_مشیری
خواننده: #سیما_بینا
آهنگساز: #فرهاد_فخرالدینی
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمهی شراب
#فریدون_مشیری
زردها بیهوده قرمز نشدند
شاملو_فرهاد مهراد
#برف
شعر : #نیما_یوشیج
آهنگ : #فرهاد_مهراد، #فرهاد_فخرالدینی
تنظیم : #آندرانیک
دکلمه #احمد_شاملو
اجرا #فرهاد_مهراد
زردها بیهوده قرمز نشدند
شعر : #نیما_یوشیج
آهنگ : #فرهاد_مهراد، #فرهاد_فخرالدینی
تنظیم : #آندرانیک
دکلمه #احمد_شاملو
اجرا #فرهاد_مهراد
زردها بیهوده قرمز نشدند
اشک پدر
شجریان
«اشک پدر»
#محمدرضا_شجریان
به اهتمام #فرهاد_فخرالدینی
#مصطفی_کسروی
امید زیستنم ، دیدن دوباره ی توست
قراربخش دلم ، تاب گاهواره ی توست
دکلمه وشعر #نادرنادرپور
#محمدرضا_شجریان
به اهتمام #فرهاد_فخرالدینی
#مصطفی_کسروی
امید زیستنم ، دیدن دوباره ی توست
قراربخش دلم ، تاب گاهواره ی توست
دکلمه وشعر #نادرنادرپور
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
احمد شاملو
دکلماتور: #احمد_شاملو
شاعر: #مولوی
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
آلبوم: غزلیات مولوی
آهنگساز: #فرهاد_فخرالدینی
سال انتشار: ۱۳۹۶
ناشر: مؤسسهی فرهنگیهنری ماهور
شاعر: #مولوی
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
آلبوم: غزلیات مولوی
آهنگساز: #فرهاد_فخرالدینی
سال انتشار: ۱۳۹۶
ناشر: مؤسسهی فرهنگیهنری ماهور
پرواضح است که ترانه ها حرفی برای گفتن دارند، حرفی از خودِ ما با ما می گویند.
حرفی از عشق، از غم، از دیروز و فردا.
حرفی که به معنی واقعی، زندگی ست.
حرفِ ترانه ها را باید از لا به لای نرم و لطیفِ موسیقی بیرون کشید، شنید و شناخت. ما نیز چنین می کنیم و در گریز از تنش های روزانه ترانه ای را می شنویم و به حرفش، گوشِ جان می سپاریم.
یکی از این ترانه ها، ترانه ای است با عنوانِ #برف ، که شعرش را #نیما_یوشیج گفته است.
#نیما پدر شعر نوی ایران، اشعاری دارد که در آنها چند بیتی، بیش از بقیه ابیات آن شعر، مشهور شده اند، مانند شعرِ «برف».
"نیما" برف را در سال ۱۳۳۴ و تقریباً چهار سال قبل از مرگش سروده است.
شعرِ #برف شعری است همچون خودِ #نیما در تلاطم بسیار و در نوسان میانِ امید و ناامیدی.
...صبح پیدا شده از پشت کوه های بلند، سَرَک می کشد و هاله ی قرمزی به روی دیوارِ مقابل می افتد.
ولی بازمانده ی برفی کهنه، همچنان بر حاشیه ی پنجره ها نشسته و در نتیجه نگاه را کدر و آسمان را ناپیدا می کند.
"نیما" دلش سخت می گیرد و می رسد به آن دو سه بیت معروف و فریاد سر می دهد از این میهمانخانه ی میمان کشِ روزش تاریک، که همه را گویی ناشناخته به جانِ یکدیگر انداخته است. همه ی کسانی را که خواب آلود و ناهموار و ناهشیارند...
این سخنِ "نیما" را #فرهاد_مهراد با موسیقی خود درآمیخته، که از نخستین و بهترین پاپ خوان های متعهدِ پیش از انقلاب می باشد که پس از دگرگونی ها و تحولاتِ اجتماعی و سیاسی سال های ۵۷ و ۵۸ خورشیدی نیز، گه گاه توانسته از خود، خودی نشان داده و آن هم آهنگ هایی از اجراهای خودش.
صدای گرم، پخته و خش دارِ #فرهاد ، برفِ "نیما" را در خودش آب می کند و تنظیم آن را #آندرانیک به سامان رسانیده است که او
نیز از پرورش یافتگانِ همان سالهای
شکوفایی ست.
«برف»
خواننده و آهنگساز: #فرهاد_مهراد
شعر: #نیما_یوشیج
حرفی از عشق، از غم، از دیروز و فردا.
حرفی که به معنی واقعی، زندگی ست.
حرفِ ترانه ها را باید از لا به لای نرم و لطیفِ موسیقی بیرون کشید، شنید و شناخت. ما نیز چنین می کنیم و در گریز از تنش های روزانه ترانه ای را می شنویم و به حرفش، گوشِ جان می سپاریم.
یکی از این ترانه ها، ترانه ای است با عنوانِ #برف ، که شعرش را #نیما_یوشیج گفته است.
#نیما پدر شعر نوی ایران، اشعاری دارد که در آنها چند بیتی، بیش از بقیه ابیات آن شعر، مشهور شده اند، مانند شعرِ «برف».
"نیما" برف را در سال ۱۳۳۴ و تقریباً چهار سال قبل از مرگش سروده است.
شعرِ #برف شعری است همچون خودِ #نیما در تلاطم بسیار و در نوسان میانِ امید و ناامیدی.
...صبح پیدا شده از پشت کوه های بلند، سَرَک می کشد و هاله ی قرمزی به روی دیوارِ مقابل می افتد.
ولی بازمانده ی برفی کهنه، همچنان بر حاشیه ی پنجره ها نشسته و در نتیجه نگاه را کدر و آسمان را ناپیدا می کند.
"نیما" دلش سخت می گیرد و می رسد به آن دو سه بیت معروف و فریاد سر می دهد از این میهمانخانه ی میمان کشِ روزش تاریک، که همه را گویی ناشناخته به جانِ یکدیگر انداخته است. همه ی کسانی را که خواب آلود و ناهموار و ناهشیارند...
این سخنِ "نیما" را #فرهاد_مهراد با موسیقی خود درآمیخته، که از نخستین و بهترین پاپ خوان های متعهدِ پیش از انقلاب می باشد که پس از دگرگونی ها و تحولاتِ اجتماعی و سیاسی سال های ۵۷ و ۵۸ خورشیدی نیز، گه گاه توانسته از خود، خودی نشان داده و آن هم آهنگ هایی از اجراهای خودش.
صدای گرم، پخته و خش دارِ #فرهاد ، برفِ "نیما" را در خودش آب می کند و تنظیم آن را #آندرانیک به سامان رسانیده است که او
نیز از پرورش یافتگانِ همان سالهای
شکوفایی ست.
«برف»
خواننده و آهنگساز: #فرهاد_مهراد
شعر: #نیما_یوشیج
Telegram
attach 📎
شد ز غمت خانهی سودا دلم
احمد شاملو
دکلماتور: #احمد_شاملو
شاعر: #مولوی (شد ز غمت خانهی سودا دلم)
آلبوم: غزلیات مولوی (۱۳۹۶)
آهنگساز: #فرهاد_فخرالدینی
ناشر: مؤسسهی فرهنگیهنری ماهور
شاعر: #مولوی (شد ز غمت خانهی سودا دلم)
آلبوم: غزلیات مولوی (۱۳۹۶)
آهنگساز: #فرهاد_فخرالدینی
ناشر: مؤسسهی فرهنگیهنری ماهور
شد ز غمت خانهی سودا دلم
احمد شاملو
دکلماتور: #احمد_شاملو
شاعر: #مولوی (شد ز غمت خانهی سودا دلم)
آلبوم: غزلیات مولوی (۱۳۹۶)
آهنگساز: #فرهاد_فخرالدینی
ناشر: مؤسسهی فرهنگیهنری ماهور
شاعر: #مولوی (شد ز غمت خانهی سودا دلم)
آلبوم: غزلیات مولوی (۱۳۹۶)
آهنگساز: #فرهاد_فخرالدینی
ناشر: مؤسسهی فرهنگیهنری ماهور
Forwarded from یار مهربان
آن روز که بر لوح ِ خرد، خامه زدند
بر بام زمان، درفشِ هنگامه زدند
از عزّت و آزادگی و شور و شرف
صدسکّه به نام ِ پاک شهنامه زدند
🖋📖📚
برخیز که در هزاره ی شهنامه
ره باز کنی به باره ی شهنامه
ای تازه جوان، به چشمِ تاریخ ببین
بر اوجِ فلک، ستاره ی شهنامه
🖋📖📚
آن نامه که در ستایش ایران است
گنجینه ی صدق و شرف و عرفان است
در محضرِ صاحبان ِ ایمان و خرد
مشهور به "رنجنامه ی انسان" است
🖋📚📖
#فرهاد_رنجبرراد
بیست و پنجمِ اردیبهشت ماه، روزِ نکوداشتِ یاد، نام، اندیشه، سخن و شاهکارِ ملّی، جهانی و جاودانه یِ دانایِ توس، حکیم ابوالقاسم فردوسی، بر شیفتگانِ فرهنگ، تمدّن، ادبیّات و هنرِ آریایی، اهورایی و دوستداران و پاس دارندگانِ زبانِ پارسی فرخنده و گرامی باد!
🖋📖📚🌲❤️🌺
بر بام زمان، درفشِ هنگامه زدند
از عزّت و آزادگی و شور و شرف
صدسکّه به نام ِ پاک شهنامه زدند
🖋📖📚
برخیز که در هزاره ی شهنامه
ره باز کنی به باره ی شهنامه
ای تازه جوان، به چشمِ تاریخ ببین
بر اوجِ فلک، ستاره ی شهنامه
🖋📖📚
آن نامه که در ستایش ایران است
گنجینه ی صدق و شرف و عرفان است
در محضرِ صاحبان ِ ایمان و خرد
مشهور به "رنجنامه ی انسان" است
🖋📚📖
#فرهاد_رنجبرراد
بیست و پنجمِ اردیبهشت ماه، روزِ نکوداشتِ یاد، نام، اندیشه، سخن و شاهکارِ ملّی، جهانی و جاودانه یِ دانایِ توس، حکیم ابوالقاسم فردوسی، بر شیفتگانِ فرهنگ، تمدّن، ادبیّات و هنرِ آریایی، اهورایی و دوستداران و پاس دارندگانِ زبانِ پارسی فرخنده و گرامی باد!
🖋📖📚🌲❤️🌺
شجریان_سوگند
@Jane_oshaagh
خدایا به لوح و قلم سوگند
به راز وجود عدم سوگند
سوگند
بانوای #محمدرضاشجریان
ترانه سرا: #مسعود_محمودی
آهنگساز: #سلیم_فرزان
#سالمرگ
تنظیم: #فرهاد_فخرالدینی
به راز وجود عدم سوگند
سوگند
بانوای #محمدرضاشجریان
ترانه سرا: #مسعود_محمودی
آهنگساز: #سلیم_فرزان
#سالمرگ
تنظیم: #فرهاد_فخرالدینی
داروگ_شجریان
@bazmemusighi
«داروگ»
خواننده: #محمدرضا_شجریان
آهنگ: #محمدرضا_لطفی
تنظیم: #فرهاد_فخرالدینی
شعر: #نیما_یوشیج
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه.
گرچه می گویند: «می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران.»
قاصد روزان ابری، داروگ ! کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
-چون دل یاران که در هجران یاران-
قاصد روزان ابری ، داروگ ! کی می رسد باران؟
#خوزستان
خواننده: #محمدرضا_شجریان
آهنگ: #محمدرضا_لطفی
تنظیم: #فرهاد_فخرالدینی
شعر: #نیما_یوشیج
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه.
گرچه می گویند: «می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران.»
قاصد روزان ابری، داروگ ! کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
-چون دل یاران که در هجران یاران-
قاصد روزان ابری ، داروگ ! کی می رسد باران؟
#خوزستان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخوان، خدای را بخوان
گره گشای را بخوان
مگر نوای مرغ حق ثمری بخشد
به ما صفای عالم دگری بخشد
برآور ای نشان حق ز دل آوازی
مگر که بر دعای ما اثری بخشد
چو هم در این سکوت شب تویی ز شب نخفتگان
که حق عیان نمیشود به چشم خواب رفتگان
مگر به همنواییم دهی ز خود رهاییم
بخوان در این سکوت شب به درگه خداییم
با نام حق، آتش را در جانم افکندی
از جان مگو آتش در ایمانم افکندی
ای آسمان چو سوز آوازم بشنیدی
خورشید و مهتاب را در دامانم افکندی
بخوان، خدای را بخوان
گره گشای را بخوان
#بیژن_ترقی
#محمدرضا_شجریان
#علی_تجویدی
#شوشتری_بیداد
ارکستر ملی ایران به رهبری
#فرهاد_فخرالدینی
گره گشای را بخوان
مگر نوای مرغ حق ثمری بخشد
به ما صفای عالم دگری بخشد
برآور ای نشان حق ز دل آوازی
مگر که بر دعای ما اثری بخشد
چو هم در این سکوت شب تویی ز شب نخفتگان
که حق عیان نمیشود به چشم خواب رفتگان
مگر به همنواییم دهی ز خود رهاییم
بخوان در این سکوت شب به درگه خداییم
با نام حق، آتش را در جانم افکندی
از جان مگو آتش در ایمانم افکندی
ای آسمان چو سوز آوازم بشنیدی
خورشید و مهتاب را در دامانم افکندی
بخوان، خدای را بخوان
گره گشای را بخوان
#بیژن_ترقی
#محمدرضا_شجریان
#علی_تجویدی
#شوشتری_بیداد
ارکستر ملی ایران به رهبری
#فرهاد_فخرالدینی
بنمای رخ_احمد شاملو
@bazmemusighi
"بنمای رخ"
دکلمه: #احمد_شاملو
موسیقی متن: #فرهاد_فخرالدینی
شعر: #مولانا
آلبوم: «غزلیات مولوی»
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
دکلمه: #احمد_شاملو
موسیقی متن: #فرهاد_فخرالدینی
شعر: #مولانا
آلبوم: «غزلیات مولوی»
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این چمن که نسیمی وزد زِ طرّه ی دوست
چه جای دم زدنِ، نافههای تاتاری ست
بیار باده که رنگین کنیم جامه ی دلق
که مستِ جام غروریم و نام، هشیاری ست
سحر، کرشمه ی وصلش، به خواب میدیدم
زهی مراتبِ خوابی، که بِه ز بیداری ست
#حضرت_حافظ
زنده یاد #فرهاد_مهراد
چه جای دم زدنِ، نافههای تاتاری ست
بیار باده که رنگین کنیم جامه ی دلق
که مستِ جام غروریم و نام، هشیاری ست
سحر، کرشمه ی وصلش، به خواب میدیدم
زهی مراتبِ خوابی، که بِه ز بیداری ست
#حضرت_حافظ
زنده یاد #فرهاد_مهراد
Katibeh
Farhad Mehrad
کتیبه... #فرهاد_مهراد ♡
#فریدون_رهنما
گرم و زنده
بر شن های تابستان
زندگی را
بدرود خواهم گفت
تا قاصدِ میلیون ها لبخند گردم
تابستان
مرا در بر خواهد گرفت و
دریا دلش را
خواهد گشود
زمان در من خواهد مُرد
و من بر زمان
خواهم خفت
آخ
زمان در من خواهد مرد
و من بر زمان خواهم خفت...
#فریدون_رهنما
گرم و زنده
بر شن های تابستان
زندگی را
بدرود خواهم گفت
تا قاصدِ میلیون ها لبخند گردم
تابستان
مرا در بر خواهد گرفت و
دریا دلش را
خواهد گشود
زمان در من خواهد مُرد
و من بر زمان
خواهم خفت
آخ
زمان در من خواهد مرد
و من بر زمان خواهم خفت...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شوی تلویزیونی رنگارنگ
«سقف »
صدا #فرهاد
ترانه #ایرج_جنتیعطایی
موسیقی #اسفندیارمنفردزاده
موسیقی فیلم «ماهی ها در خاک میمیرند»
تو فکر یک سقفم
تو فکر یک سقفم، یک سقف بیروزن
یک سقف پابرجا، محکمتر از آهن
سقفی که تنپوشِ هراس ما باشه
تو سردی شبها، لباس ما باشه
سقفی اندازهی قلب من و تو
واسه لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف آینهها
واسه پیچیدن بوی اطلسی
«سقف »
صدا #فرهاد
ترانه #ایرج_جنتیعطایی
موسیقی #اسفندیارمنفردزاده
موسیقی فیلم «ماهی ها در خاک میمیرند»
تو فکر یک سقفم
تو فکر یک سقفم، یک سقف بیروزن
یک سقف پابرجا، محکمتر از آهن
سقفی که تنپوشِ هراس ما باشه
تو سردی شبها، لباس ما باشه
سقفی اندازهی قلب من و تو
واسه لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف آینهها
واسه پیچیدن بوی اطلسی
Vaghti Keh Bacheh Boodam
Farhad Mehrad
#وقتی_که_بچه_بودم
وقتی که من بچه بودم
پرواز یک بادبادک
می بردت از بام های سحر خیزی ی پلک
تا
نارنجزاران خورشید
آه
آن فاصله های کوتاه
وقتی که من بچه بودم
خوبی زنی بود
که بوی سیگار میداد
و اشکهای درشتش
از پشت آن عینک ذره بینی
با صوت قرآن می آمیخت
وقتی که من بچه بودم
آب و زمین و هوا بیشتر بود
و جیرجیرک
شبها
در متن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز می خواند
وقتی که من بچه بودم
لذت خطی بود
از سنگ
تا زوزه آن سگ پیر رنجور
آه
آن دستهای ستمکار مظلوم
وقتی که من بچه بودم
می شد ببینی
آن قمری ناتوان را
که بالش
زین سوی قیچی
با باد می رفت
می شد
آری
می شد ببینی
و با غروری به بیرحمی بی ریایی
تنها بخندی
وقتی که من بچه بودم
در هر هزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تا خواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد
وقتی که من بچه بودم
زور خدا بیشتر بود
وقتی که من بچه بودم
بر پنجره های لبخند
اهلی ترین سارهای سرور آشیان داشتند
آه
آن روزها گربه های تفکر
چندین فراوان نبودند
وقتی که من بچه بودم
مردم نبودند
وقتی که من بچه بودم
غم بود
اما
کم بود
ترانه #اسماعیل_خویی
با صدای زنده یاد #فرهاد_مهراد
وقتی که من بچه بودم
پرواز یک بادبادک
می بردت از بام های سحر خیزی ی پلک
تا
نارنجزاران خورشید
آه
آن فاصله های کوتاه
وقتی که من بچه بودم
خوبی زنی بود
که بوی سیگار میداد
و اشکهای درشتش
از پشت آن عینک ذره بینی
با صوت قرآن می آمیخت
وقتی که من بچه بودم
آب و زمین و هوا بیشتر بود
و جیرجیرک
شبها
در متن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز می خواند
وقتی که من بچه بودم
لذت خطی بود
از سنگ
تا زوزه آن سگ پیر رنجور
آه
آن دستهای ستمکار مظلوم
وقتی که من بچه بودم
می شد ببینی
آن قمری ناتوان را
که بالش
زین سوی قیچی
با باد می رفت
می شد
آری
می شد ببینی
و با غروری به بیرحمی بی ریایی
تنها بخندی
وقتی که من بچه بودم
در هر هزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تا خواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد
وقتی که من بچه بودم
زور خدا بیشتر بود
وقتی که من بچه بودم
بر پنجره های لبخند
اهلی ترین سارهای سرور آشیان داشتند
آه
آن روزها گربه های تفکر
چندین فراوان نبودند
وقتی که من بچه بودم
مردم نبودند
وقتی که من بچه بودم
غم بود
اما
کم بود
ترانه #اسماعیل_خویی
با صدای زنده یاد #فرهاد_مهراد
فرهاد مهراد _ وقتی که بچه بودم
@sazochakameoketab
وقتی که من بچه بودم،
پرواز یک بادبادک
میبردت از بام های سحرخیزی پلک
تا
نارنجزاران خورشید
آه،
آن فاصله های کوتاه.
وقتی که من بچه بودم،
خوبی زنی بود
که بوی سیگار میداد،
و اشک های درشتش
از پشت آن عینک ذره بینی
با صوت قرآن میآمیخت.
وقتی که من بچه بودم،
آب و زمین و هوا بیشتر بود،
و جیرجیرک
شبها
در متن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز میخواند.
وقتی که من بچه بودم،
در هر هزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تا خواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد.
وقتی که من بچه بودم،
زور خدا بیشتر بود.
وقتی که من بچه بودم،
مردم نبودند.
وقتی که من بچه بودم
غم بود،
اما
کم بود.
#وقتی_که_بچه_بودم
#اسماعیل_خویی
با صدای #فرهاد
پرواز یک بادبادک
میبردت از بام های سحرخیزی پلک
تا
نارنجزاران خورشید
آه،
آن فاصله های کوتاه.
وقتی که من بچه بودم،
خوبی زنی بود
که بوی سیگار میداد،
و اشک های درشتش
از پشت آن عینک ذره بینی
با صوت قرآن میآمیخت.
وقتی که من بچه بودم،
آب و زمین و هوا بیشتر بود،
و جیرجیرک
شبها
در متن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز میخواند.
وقتی که من بچه بودم،
در هر هزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تا خواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد.
وقتی که من بچه بودم،
زور خدا بیشتر بود.
وقتی که من بچه بودم،
مردم نبودند.
وقتی که من بچه بودم
غم بود،
اما
کم بود.
#وقتی_که_بچه_بودم
#اسماعیل_خویی
با صدای #فرهاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"تصنیف سوگند"
خدایابه لوح وقلم سوگند
به راز وجود وعدم سوگند
به اشفته حالی که برخاکت زندبوسه ها دم به دم سوگند
به مرغ اسیری که در قفسی غریبانه سر زیر پر دارد
به مرز فراتر ازاوج فلک به پرواز مرغان نظر دارد
دوراز ما کن چهره خودخواهی را
برماافشان پرتواگاهی را
پراکنده کن ذرات همه خاکستر من
دستگاه #همایون
اواز #محمدرضا_شجریان
کلام #مسعود_محمودی
#فرهاد_فخرالدینی
#سلیم_فروزان
خدایابه لوح وقلم سوگند
به راز وجود وعدم سوگند
به اشفته حالی که برخاکت زندبوسه ها دم به دم سوگند
به مرغ اسیری که در قفسی غریبانه سر زیر پر دارد
به مرز فراتر ازاوج فلک به پرواز مرغان نظر دارد
دوراز ما کن چهره خودخواهی را
برماافشان پرتواگاهی را
پراکنده کن ذرات همه خاکستر من
دستگاه #همایون
اواز #محمدرضا_شجریان
کلام #مسعود_محمودی
#فرهاد_فخرالدینی
#سلیم_فروزان