زردها بیهوده قرمز نشدند
شاملو_فرهاد مهراد
#برف
شعر : #نیما_یوشیج
آهنگ : #فرهاد_مهراد، #فرهاد_فخرالدینی
تنظیم : #آندرانیک
دکلمه #احمد_شاملو
اجرا #فرهاد_مهراد
زردها بیهوده قرمز نشدند
شعر : #نیما_یوشیج
آهنگ : #فرهاد_مهراد، #فرهاد_فخرالدینی
تنظیم : #آندرانیک
دکلمه #احمد_شاملو
اجرا #فرهاد_مهراد
زردها بیهوده قرمز نشدند
پرواضح است که ترانه ها حرفی برای گفتن دارند، حرفی از خودِ ما با ما می گویند.
حرفی از عشق، از غم، از دیروز و فردا.
حرفی که به معنی واقعی، زندگی ست.
حرفِ ترانه ها را باید از لا به لای نرم و لطیفِ موسیقی بیرون کشید، شنید و شناخت. ما نیز چنین می کنیم و در گریز از تنش های روزانه ترانه ای را می شنویم و به حرفش، گوشِ جان می سپاریم.
یکی از این ترانه ها، ترانه ای است با عنوانِ #برف ، که شعرش را #نیما_یوشیج گفته است.
#نیما پدر شعر نوی ایران، اشعاری دارد که در آنها چند بیتی، بیش از بقیه ابیات آن شعر، مشهور شده اند، مانند شعرِ «برف».
"نیما" برف را در سال ۱۳۳۴ و تقریباً چهار سال قبل از مرگش سروده است.
شعرِ #برف شعری است همچون خودِ #نیما در تلاطم بسیار و در نوسان میانِ امید و ناامیدی.
...صبح پیدا شده از پشت کوه های بلند، سَرَک می کشد و هاله ی قرمزی به روی دیوارِ مقابل می افتد.
ولی بازمانده ی برفی کهنه، همچنان بر حاشیه ی پنجره ها نشسته و در نتیجه نگاه را کدر و آسمان را ناپیدا می کند.
"نیما" دلش سخت می گیرد و می رسد به آن دو سه بیت معروف و فریاد سر می دهد از این میهمانخانه ی میمان کشِ روزش تاریک، که همه را گویی ناشناخته به جانِ یکدیگر انداخته است. همه ی کسانی را که خواب آلود و ناهموار و ناهشیارند...
این سخنِ "نیما" را #فرهاد_مهراد با موسیقی خود درآمیخته، که از نخستین و بهترین پاپ خوان های متعهدِ پیش از انقلاب می باشد که پس از دگرگونی ها و تحولاتِ اجتماعی و سیاسی سال های ۵۷ و ۵۸ خورشیدی نیز، گه گاه توانسته از خود، خودی نشان داده و آن هم آهنگ هایی از اجراهای خودش.
صدای گرم، پخته و خش دارِ #فرهاد ، برفِ "نیما" را در خودش آب می کند و تنظیم آن را #آندرانیک به سامان رسانیده است که او
نیز از پرورش یافتگانِ همان سالهای
شکوفایی ست.
«برف»
خواننده و آهنگساز: #فرهاد_مهراد
شعر: #نیما_یوشیج
حرفی از عشق، از غم، از دیروز و فردا.
حرفی که به معنی واقعی، زندگی ست.
حرفِ ترانه ها را باید از لا به لای نرم و لطیفِ موسیقی بیرون کشید، شنید و شناخت. ما نیز چنین می کنیم و در گریز از تنش های روزانه ترانه ای را می شنویم و به حرفش، گوشِ جان می سپاریم.
یکی از این ترانه ها، ترانه ای است با عنوانِ #برف ، که شعرش را #نیما_یوشیج گفته است.
#نیما پدر شعر نوی ایران، اشعاری دارد که در آنها چند بیتی، بیش از بقیه ابیات آن شعر، مشهور شده اند، مانند شعرِ «برف».
"نیما" برف را در سال ۱۳۳۴ و تقریباً چهار سال قبل از مرگش سروده است.
شعرِ #برف شعری است همچون خودِ #نیما در تلاطم بسیار و در نوسان میانِ امید و ناامیدی.
...صبح پیدا شده از پشت کوه های بلند، سَرَک می کشد و هاله ی قرمزی به روی دیوارِ مقابل می افتد.
ولی بازمانده ی برفی کهنه، همچنان بر حاشیه ی پنجره ها نشسته و در نتیجه نگاه را کدر و آسمان را ناپیدا می کند.
"نیما" دلش سخت می گیرد و می رسد به آن دو سه بیت معروف و فریاد سر می دهد از این میهمانخانه ی میمان کشِ روزش تاریک، که همه را گویی ناشناخته به جانِ یکدیگر انداخته است. همه ی کسانی را که خواب آلود و ناهموار و ناهشیارند...
این سخنِ "نیما" را #فرهاد_مهراد با موسیقی خود درآمیخته، که از نخستین و بهترین پاپ خوان های متعهدِ پیش از انقلاب می باشد که پس از دگرگونی ها و تحولاتِ اجتماعی و سیاسی سال های ۵۷ و ۵۸ خورشیدی نیز، گه گاه توانسته از خود، خودی نشان داده و آن هم آهنگ هایی از اجراهای خودش.
صدای گرم، پخته و خش دارِ #فرهاد ، برفِ "نیما" را در خودش آب می کند و تنظیم آن را #آندرانیک به سامان رسانیده است که او
نیز از پرورش یافتگانِ همان سالهای
شکوفایی ست.
«برف»
خواننده و آهنگساز: #فرهاد_مهراد
شعر: #نیما_یوشیج
Telegram
attach 📎
ایمان بیاوریم به آغاز فصل #سرد
ایمان بیاوریم به ویرانههای باغهای تخیل
به داسهای واژگون شدهٔ بیکار
و دانههای زندانی
نگاه کن که چه #برفی میبارد
شاید حقیقت آن دو دست جوان بود، آن دو دست جوان
که زیر بارش یکریز #برف مدفون شد
و سال دیگر، وقتی بهار
با آسمان پشت پنجره همخوابه میشود
و در تنش فوران میکنند
فوارههای سبز ساقههای سبک بار
شکوفه خواهدداد ای یار، ای یگانهترین یار
ایمان بیاوریم به آغاز فصل #سرد…
#فروغ فرخزاد
ایمان بیاوریم به ویرانههای باغهای تخیل
به داسهای واژگون شدهٔ بیکار
و دانههای زندانی
نگاه کن که چه #برفی میبارد
شاید حقیقت آن دو دست جوان بود، آن دو دست جوان
که زیر بارش یکریز #برف مدفون شد
و سال دیگر، وقتی بهار
با آسمان پشت پنجره همخوابه میشود
و در تنش فوران میکنند
فوارههای سبز ساقههای سبک بار
شکوفه خواهدداد ای یار، ای یگانهترین یار
ایمان بیاوریم به آغاز فصل #سرد…
#فروغ فرخزاد
چه جای صبر که گر کوه قاف بود این صبر
ز آفتاب جدایی چو برف گشت فنا
ز دور آدم تا دور اعور دجال
چو جان بنده نبودست جان سپرده تو را
#مولانای_جان
#عشق
#آفتاب
#برف
ز آفتاب جدایی چو برف گشت فنا
ز دور آدم تا دور اعور دجال
چو جان بنده نبودست جان سپرده تو را
#مولانای_جان
#عشق
#آفتاب
#برف