معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.4K photos
12.5K videos
3.22K files
2.78K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
Audio
دلستان زندگی مولانا
#داستان _زندگی_ مولانا
#بخش دوم کتاب
#قسمت هفتاد و شش :# شمس الدین را بیاب (بخش سوم)
#کتاب: #باغ _سبز_ عشق
#نویسنده :#زهرا غریبیان _لواسانی
#گوینده :#حمید_ پورطاهری
نمی‌خواهم از هیچکس، هیچ چیزی
که از آبرویم بماند پشیزی

از احساس، خیری ندیدم... شکستم
در آغوش این عشق‌های غریزی

عزیزم! از آنجا جلوتر نیایی
شما از همان دور خیلی عزیزی!

به تنهایی‌ام گفته‌ام خسته‌ام من
خودت باید این‌بار چایی بریزی

بکِش پرده را، پنجره مال من نیست
ندارم به جز شعر، راه گریزی...

#زهرا_بشری_موحد
Forwarded from Soheyla
مولانا که تا قبل از دیدار با شمس ،عالم دهر بود و در علم نحو ،فقه و منطق و فلسفه و ...سرآمد بود، در تولد دوباره ای که با شمس آغاز می کند و‌دور دوم زندگی او را شکل می دهد ،ناخواسته بنیانگذار مکتب موسیقی عرفانی می شود که تا امروز ،هرچند با تحریف باقی است
در عرفان طرب انگیز مولانا ،فرد سالک عارف ،خداوند را نه از روی ترس ،بلکه از روی عشق خواهان است .تمام‌جهان به آواز در آمده اند و‌در جشنی الهی به نغمه و سرمستی مشغول می باشند .از درون این نگاه تازه مولانا ،به خدا و جهان ،سماع بیرون می آید و این مجتهد دیروز ،به سماع و ساز رباب ،حدیث عاشقی می گوید.
مولانا سماع را آرام جان زندگان می داند، اما برای اهل حال ،و آن را برای هر تازه از راه رسیده و اهل هوا و‌هوسی ،مسموم می داند.
پس اگر رقص راستین ،از جانب عارف ِدل سلیم باشد ،به گمان مولانا و شمس ،بزم کائنات است و اگر من پر از شهوت و دروغ باشم در سماع ،آتش شهوت من افزون شود و جان و دلم را پر هوس تر نماید .

چرا که به باور شمس تبریزی :
رقص مردان خدا لطیف باشد
گویی برگ است که بر روی آب می رود .اندرون چون کوه و برون چون کاه .




#زهرا_غریبیان_لواسانی
#شمس_تبریزی

شمس برخلاف زاهدان ،دین را در تقلید نمی دانست .تقلید در نظر او به مراتب از نفاق و تزویر بدتر است .شمس بر این نظر بود که اکثر فسادها از تقلید ایجاد می شود .فرد تا وقتی تقلید می کند خودش نیست و در تاریکی دنباله رو دیگران شده است و آنها هر چه از او بخواهند چاکر و بنده آنها خواهد بود ،حتی اگر ظلمی بر او روا شود ،باز به علت دل سپردگی ،در مقابل ظلم سکوت خواهد کرد .
در تقلید ،آگاهی وجود ندارد و عشق در بستر آگاهی است که زاده می شود .فرد مقلد ،تمام عمر را در بی ریشگی ،چون مرده ای زندگی خواهد کرد و به جای رشد کردن و به بلوغ رسیدن ،توده ای در حال مرگ است که فساد او به دیگر گیاهان نیز سرایت خواهد کرد و یک جنگل ،یک جامعه را ویران خواهد نمود .
همین نگرش شمس تبریزی است که اساس تفکر مولانا را در مثنوی ایجاد می کند و‌مولانا از سر درد ،از ما می خواهد که بناهای کج و ناراستی را که طی سالها از سر تقلید ساخته ایم به یک باره ویران سازیم و‌به جای آن به تحقیق رسیم ،
مولانا چه زیبا در داستان فروختن صوفیان ،بهیمه مسافر را می فرماید :


مر مرا تقلیدشان بر باد داد
که دو صد لعنت بر آن تقلید باد
خاصه تقلید چنین بی‌حاصلان
خشم ابراهیم با بر آفلان
عکس ذوق آن جماعت می‌زدی
وین دلم زان عکس ذوقی می‌شدی
عکس چندان باید از یاران خوش
که شوی از بحر بی‌عکس آب‌کش
عکس کاول زد تو آن تقلید دان
چون پیاپی شد شود تحقیق آن
تا نشد تحقیق از یاران مبر
از صدف مگسل نگشت آن قطره در



#زهرا_غریبیان_لواسانی
اندوه من،
درخت کُناری ست تنها
روییده بر قله ی کوه؛
نه ستاره ای درخشان
در تئاتری از شکسپیر...
اندوه من،
پرتو کم سویی ست
که از سر انگشت درختان می تابد،
نه آتشی که نابودمان سازد.
اندوه من،
باغچه ی پنهانی ست در غارهای جانم.
اندوه ارزشمندترین دارایی یک دختر است،
درست مثل آزادی...
و هیچگاه این دو را با تو تقسیم نمی کنم!
می توانم نان و کلبه ام را با تو قسمت کنم
اما اندوه و آزادی،
تنها همدم قلب تنهای من هستند
درست مانند مرگ...
#غاده_السمان
#برگردان #زهرا_ابومعاش
#شمس_تبریزی

دین ،عادت و تقلید

شمس تبریزی از تقلید بیزار بود .او وظیفه خود را این می دانست که عادت ها را به هم بزند .
شمس می داند که هر چیز نو‌ ،بعد از مدتی تبدیل به عادت می شود و بعد تبدیل به سنت می شود و همین عادت ،کهنگی می آورد .
شمس می داند در دین و آداب دینی، این رخوت تا چه حد بیماری زا می شود
پس شمس سعی می کند ،سنت شکنی نماید و اهل تقلید را به دوباره ،بازخوانی خود ،فرا بخواند .
شمس قبول ندارد که یک بار ،انسان ایمان بیاورد و تمام شود .برای او نو‌به نو‌کردن ایمان و پویایی، در وجود آدمی مهم است .

«پیش ما یک بار مسلمان ،نتوان شدن !
مسلمان می شود و کافر می شود و باز مسلمان می شود و هر باری از هوای نفسانی بیرون می آید ،تا آن وقت که کامل شود !»

#مولانا نیز به خوبی با این نگرش آشنا بود و می دانست که حتی در شعائر دینی ،فرد ذوب می شود .چنانکه یا #حسین می گوید بر سینه می زند ،ولی از آن فرخی و تازگی و بهجت حسینی و الهی نشان ندارد و جامعه اسلامی و دینی ،با وجود انجام حدود دینی، به علت عادت کردن به آداب ،روز به روز بیشتر از باطن دین فاصله می گیرد .

عارفان هر دمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند

#عارف هر لحظه در شادی و اتصال با #خداوند زندگی می کند و صید تازه ای و لذت جدیدی را تجربه می کند ،اما مردم در عادت کهنه خود زندگی می کنند .چون عنکبوتی که مگس را پیله می کند تا بعد از آن استفاده نماید و همواره در خستگی و روزمرگی روزش را به پایان می رساند .


ادامه دارد
#زهرا_غریبیان_لواسانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«رقص سماع» در شهر باستانی و خشتین «عقدا» (یزد)

عقدا دروازه کویر ایران
و اولین آتش زرتشتیان را در خود می سوزانده است.

با هنرمندی: #زهرا_شعبان_نژاد
موسیقی متن: #جلال_ذوالفنون
ماریا کاسارس به آلبرکامو :

عزیزم
تو تنها کسی نیستی که آزادی درونت ، آرامشت را ، سادگی راستینت را از دست داده‌ای. فکر میکنم برای همه‌ همینطور است. اما نگرانت هستم که مبادا احساس گناه را هم به آن اضافه کنی و دریغ معصومیتی را بخوری که فکر میکنی از دست داده‌ای.
خودت بهتر می‌دانی که در این موقعیت مثل یک عالم موقعیت مشابه دیگر، هیچ‌کس مقصر و گناهکار نیست مگر زندگی .

#خطاب_به_عشق
نامه‌های عاشقانه آلبرکامو و ماریا کاسارس
ترجمه #زهرا_خانلو #نشر_نو 1400