📎 #برای_یادگیری (۱) 📎
✅ اکثر صاحبنظران #ادبیات، #شعر را سخنی #موزون و #قافیه_دار گفتهاند و منطقیان نیز گرچه معتقدند که شعر سخنی #خیال_انگیز است امّا وجود #وزن و یا وزن و #قافیه را برای شعر ضروری دانستهاند، حتی #خواجه_نصیرالدین_طوسی وزن را به دلیل خیالانگیز بودن از #فصول_ذاتی_شعر میشمرد. اصولا شعر همیشه و نزد همهی مردم موزون بوده و تنها در #سده_ی_اخیر، #اشعار_بی_وزن هم گفته شده است. اشعار بیوزن گرچه خیالانگیز باشند امّا #شور و #افسون #اشعار_موزون را ندارند.
📚 از کتاب قافیه و عروض پیشدانشگاهی
✅ اکثر صاحبنظران #ادبیات، #شعر را سخنی #موزون و #قافیه_دار گفتهاند و منطقیان نیز گرچه معتقدند که شعر سخنی #خیال_انگیز است امّا وجود #وزن و یا وزن و #قافیه را برای شعر ضروری دانستهاند، حتی #خواجه_نصیرالدین_طوسی وزن را به دلیل خیالانگیز بودن از #فصول_ذاتی_شعر میشمرد. اصولا شعر همیشه و نزد همهی مردم موزون بوده و تنها در #سده_ی_اخیر، #اشعار_بی_وزن هم گفته شده است. اشعار بیوزن گرچه خیالانگیز باشند امّا #شور و #افسون #اشعار_موزون را ندارند.
📚 از کتاب قافیه و عروض پیشدانشگاهی
📎 #برای_یادگیری (۲) 📎
✅ منظور از #خیال_انگیز ی شعر
اگر بگویید «خورشید طلوع کرد» تنها خبر از طلوع خورشید دادهاید امّا اگر بگویید «گل خورشید شکفت» علاوه بر دادن خبر، سخن شما #خیال_انگیز و #موزون و زیباست. چون شما #پیوند_نهانی زیبایی میان خورشید و گل را یافته و خورشید را به گل #تشبیه کردهاید.
این سخن موزون نیز هست زیرا بخش(#هجا)های آن با نظمی کنار هم نشستهاند و اگر میگفتید «گل خورشید شکفته شد» این سخن تنها خیالانگیز بود امّا از نعمت #وزن بهرهای نداشت.
وزن به شعر، زیبایی سحرانگیزی میبخشد و آن را #شورانگیز میسازد. اگر وزن شعری را برهم بزنیم خواهیم دید که تا چه میزان از #زیبایی و #تأثیر آن در نفوس کاسته میشود.
آشنایی با وزن شعر برای همه خوب است بهویژه کسانی که با شعر و شاعری سر و کار دارند، زیرا #اوزان_شعر_فارسی از نظر #خوش_آهنگی و زیبایی و #کثرت و #تنوع و #نظم در جهان #بی_نظیر است.
#قافیه نیز به زیبایی و خوشآهنگی شعر میافزاید و گوش را نوازش میدهد و شادیآورست.
📚 از کتاب قافیه و عروض پیشدانشگاهی
✅ منظور از #خیال_انگیز ی شعر
اگر بگویید «خورشید طلوع کرد» تنها خبر از طلوع خورشید دادهاید امّا اگر بگویید «گل خورشید شکفت» علاوه بر دادن خبر، سخن شما #خیال_انگیز و #موزون و زیباست. چون شما #پیوند_نهانی زیبایی میان خورشید و گل را یافته و خورشید را به گل #تشبیه کردهاید.
این سخن موزون نیز هست زیرا بخش(#هجا)های آن با نظمی کنار هم نشستهاند و اگر میگفتید «گل خورشید شکفته شد» این سخن تنها خیالانگیز بود امّا از نعمت #وزن بهرهای نداشت.
وزن به شعر، زیبایی سحرانگیزی میبخشد و آن را #شورانگیز میسازد. اگر وزن شعری را برهم بزنیم خواهیم دید که تا چه میزان از #زیبایی و #تأثیر آن در نفوس کاسته میشود.
آشنایی با وزن شعر برای همه خوب است بهویژه کسانی که با شعر و شاعری سر و کار دارند، زیرا #اوزان_شعر_فارسی از نظر #خوش_آهنگی و زیبایی و #کثرت و #تنوع و #نظم در جهان #بی_نظیر است.
#قافیه نیز به زیبایی و خوشآهنگی شعر میافزاید و گوش را نوازش میدهد و شادیآورست.
📚 از کتاب قافیه و عروض پیشدانشگاهی
#اصلاحیه
درود بزرگوار روزتون شاد
این بیت از غزلی زیباست و از مولوی نمیباشد
شاعر این شعر زیبا وحدت کرمانشاهی میباشد به شرح زیر
زاهد خودپرست کو تا که ز خود رهانمش
درد شراب بیخودی از خم هو چشانمش
گر نفسم به او رسد در نفسی به یک نفس
تا سر کوی میکشان مویکشان کشانمش
زهدفروش خودنما ترک ریا نمیکند
هرچه فسون به او دمم هرچه فسانه خوانمش
چون ز در آید آن صنم خویش به پایش افکنم
دست به دامنش زنم در بر خود نشانمش
#هرچه به جز #خیال او قصد #حریم دل #کند
#در نگشایمش #به رو از در #دل برانمش
گر شبکی خوش از کرم دوست درآید از درم
سر کنمش نثار ره جان به قدم فشانمش
مست شود چو دلبرم از می ناب وحدتا
سینه به سینهاش نهم بوسه ز لب ستانمش
وحدت کرمانشاهی
درود بزرگوار روزتون شاد
این بیت از غزلی زیباست و از مولوی نمیباشد
شاعر این شعر زیبا وحدت کرمانشاهی میباشد به شرح زیر
زاهد خودپرست کو تا که ز خود رهانمش
درد شراب بیخودی از خم هو چشانمش
گر نفسم به او رسد در نفسی به یک نفس
تا سر کوی میکشان مویکشان کشانمش
زهدفروش خودنما ترک ریا نمیکند
هرچه فسون به او دمم هرچه فسانه خوانمش
چون ز در آید آن صنم خویش به پایش افکنم
دست به دامنش زنم در بر خود نشانمش
#هرچه به جز #خیال او قصد #حریم دل #کند
#در نگشایمش #به رو از در #دل برانمش
گر شبکی خوش از کرم دوست درآید از درم
سر کنمش نثار ره جان به قدم فشانمش
مست شود چو دلبرم از می ناب وحدتا
سینه به سینهاش نهم بوسه ز لب ستانمش
وحدت کرمانشاهی
بردهاست از بس خیالِ روی او ما را ز خود
موی سر شد جوهر #آیینهی زانوی ما
از #خیال شمعِ رویش بس که پُر گردیدهام
همچو فانوس است رنگ او عیان از روی ما
#شوکت_بخارایی
موی سر شد جوهر #آیینهی زانوی ما
از #خیال شمعِ رویش بس که پُر گردیدهام
همچو فانوس است رنگ او عیان از روی ما
#شوکت_بخارایی
شیخ اکبر در فتوحات مکیه، خیال را به چهار مرتبه تقسیم میکند: خیال مطلق، خیال محقق، خیال منفصل وخیال متصل.
۱- خیال مطلق: حضرت جامع ومرتبه ی شامل است، در همهی صور کائنات، با توجه به اختلاف آنها پذیرای صورت میشود وآن چیزی جز "عماء" نیست ، از جهت قابلیت شکل پذیری در صور کائنات۰
۲- خیال محقق: خیال مطلق یا همان عماء است؛ ولی پس از قبول صور کائنات.
۳- خیال منفصل : عالمی است دارای حضرت ذاتی، که در حس پدیدار میشود ومتخیل ناظر، آن را منفصل ازشخص درک میکند، مانند تصویر پیامبر از جبرئیل در صورت دحیه.
۴- خیال متصل: قوه ای متخیل در انسان است ، وبرای آن نیرویی بر خلق صور نیست که با بقای متخیل باقی بماند.
( ابن عربی، ج۲: ۱۱۳وج۳: ۴۷ ، ۱۳۷۲)
دکتر سعاد الحکیم در کتاب دانشنامه ی اصطلاحات ابن عربی میگوید : " خیال نزد ابن عربی، حکمت گسترده، برومند وبار آوری را بر کل عالم سرازیر کرد، که با همه ی حقایق آمیخته شد، خیال عالم واسط و حقیقت برزخی راتشکیل میدهد، چیزی میان عالمِ معانیِ مجردوعالم محسوسات، خیال تخیل زودگذری نیست که خالی از ارزش و واقعیت باشد ونیز همان طور که هنرمندان ان را معرفی کرده اند، خلاق و آفرینشگر نیست؛ بلکه توانایی ونیروی ذاتی است با بعد حقیقی و واقعی که تلاش میکند تا به شکل دائم وازلی وابدی در حس محقق شود، خیال به سوی عالمی می رود که ان را اندازه های خاصی است ودر حقایقِ برزخیِ میانه به انجام می رسد ابن عربی در آثار خود به خصوص کتاب " فتوحات مکیه" میزان گستردگی شهریاریِ خیال و صفات ذاتی ان را نمایان میسازد"( الحکیم، ۱۳۹۴: ۳۵۴)شیخ اکبر در توصیف اهمیت عالم خیال میگوید:" علمی که مردم در خواب می بینند وعلم موطنی که خلق پس از مرگ وپیش از بعثت در آن جای میگیرند، خیال ،علم صور است ودر آن صور مرئی، در اجسام صیقلی؛ چون آیینه نمایان میشوند۰ بعد از علم به اسمای الهی وعلم تجلی، علم اتمّ همین خیال است.خیال شاه بیتی است که حواس، به سوی آن اوج میگیرند، ومعانی ان فرود می آیند ودر موطنی قرار دارد، که ثمرات هرچیزی به سویش می آید.صاحب اکسیر است که بر معنی، بار شده وآن را در هر صورتی که بخواهد، تجسد می بخشد۰۰۰۰ برایش با تصرف تام مشهود بُوَد وبا اجسام از معانی دور شود."( ابن عربی ، ج۲، ۱۳۷۳: ۳۰۹"
"شناخت خیال کلیدی است برای راه یابی به انواع مختلف معارفی که در حال طبیعی از اذهان عقلانی ما پنهانند.اگر خیال را نپذیریم ، ناچار خواهیم شدکه در مورد پارادوکسهایی که در قران وسنت آمده است، مانند فلاسفه مشائی ومتکلمان دست به تأویل هایی خلاف ظاهر وبعضا بارد وبی روح بزنیم تا با عقل سازگار افتد "( کاکایی ، ۱۳۹۳: ۴۵۴)
در فتوحات امده است که معراج حضرت پیامبر ودیدار او با انبیاء در هر یک از آسمانهاومشاهداتش در پاداش وکیفر آدمیان، تجسم اعمال، سفر روحانی ودیدار با صورتهای مثالی، وآگاهی از امور عینی، رؤیای صادقه، بهشت ودوزخ همه در عالم مثال انجام میشود۰ ( همان،۱۳۹۵: ۶۸۶)
قسمت ۱۲
#خیال
۱- خیال مطلق: حضرت جامع ومرتبه ی شامل است، در همهی صور کائنات، با توجه به اختلاف آنها پذیرای صورت میشود وآن چیزی جز "عماء" نیست ، از جهت قابلیت شکل پذیری در صور کائنات۰
۲- خیال محقق: خیال مطلق یا همان عماء است؛ ولی پس از قبول صور کائنات.
۳- خیال منفصل : عالمی است دارای حضرت ذاتی، که در حس پدیدار میشود ومتخیل ناظر، آن را منفصل ازشخص درک میکند، مانند تصویر پیامبر از جبرئیل در صورت دحیه.
۴- خیال متصل: قوه ای متخیل در انسان است ، وبرای آن نیرویی بر خلق صور نیست که با بقای متخیل باقی بماند.
( ابن عربی، ج۲: ۱۱۳وج۳: ۴۷ ، ۱۳۷۲)
دکتر سعاد الحکیم در کتاب دانشنامه ی اصطلاحات ابن عربی میگوید : " خیال نزد ابن عربی، حکمت گسترده، برومند وبار آوری را بر کل عالم سرازیر کرد، که با همه ی حقایق آمیخته شد، خیال عالم واسط و حقیقت برزخی راتشکیل میدهد، چیزی میان عالمِ معانیِ مجردوعالم محسوسات، خیال تخیل زودگذری نیست که خالی از ارزش و واقعیت باشد ونیز همان طور که هنرمندان ان را معرفی کرده اند، خلاق و آفرینشگر نیست؛ بلکه توانایی ونیروی ذاتی است با بعد حقیقی و واقعی که تلاش میکند تا به شکل دائم وازلی وابدی در حس محقق شود، خیال به سوی عالمی می رود که ان را اندازه های خاصی است ودر حقایقِ برزخیِ میانه به انجام می رسد ابن عربی در آثار خود به خصوص کتاب " فتوحات مکیه" میزان گستردگی شهریاریِ خیال و صفات ذاتی ان را نمایان میسازد"( الحکیم، ۱۳۹۴: ۳۵۴)شیخ اکبر در توصیف اهمیت عالم خیال میگوید:" علمی که مردم در خواب می بینند وعلم موطنی که خلق پس از مرگ وپیش از بعثت در آن جای میگیرند، خیال ،علم صور است ودر آن صور مرئی، در اجسام صیقلی؛ چون آیینه نمایان میشوند۰ بعد از علم به اسمای الهی وعلم تجلی، علم اتمّ همین خیال است.خیال شاه بیتی است که حواس، به سوی آن اوج میگیرند، ومعانی ان فرود می آیند ودر موطنی قرار دارد، که ثمرات هرچیزی به سویش می آید.صاحب اکسیر است که بر معنی، بار شده وآن را در هر صورتی که بخواهد، تجسد می بخشد۰۰۰۰ برایش با تصرف تام مشهود بُوَد وبا اجسام از معانی دور شود."( ابن عربی ، ج۲، ۱۳۷۳: ۳۰۹"
"شناخت خیال کلیدی است برای راه یابی به انواع مختلف معارفی که در حال طبیعی از اذهان عقلانی ما پنهانند.اگر خیال را نپذیریم ، ناچار خواهیم شدکه در مورد پارادوکسهایی که در قران وسنت آمده است، مانند فلاسفه مشائی ومتکلمان دست به تأویل هایی خلاف ظاهر وبعضا بارد وبی روح بزنیم تا با عقل سازگار افتد "( کاکایی ، ۱۳۹۳: ۴۵۴)
در فتوحات امده است که معراج حضرت پیامبر ودیدار او با انبیاء در هر یک از آسمانهاومشاهداتش در پاداش وکیفر آدمیان، تجسم اعمال، سفر روحانی ودیدار با صورتهای مثالی، وآگاهی از امور عینی، رؤیای صادقه، بهشت ودوزخ همه در عالم مثال انجام میشود۰ ( همان،۱۳۹۵: ۶۸۶)
قسمت ۱۲
#خیال
شیخ اکبر در آثار خود، تجربیات بسیاری از ملاقات با انسانهای برزخی، را اعلام میکند؛ اما تاکید میورزدکه باز شناسیِ حقایق خیالی از امور حسی، کاری دشوار است وی یاد آور میشود که چشم خیال وچشم حس، هردو کارشان بینایی است، اما تشخیص ادراک این دوچشم، نیازمند کسب معرفتی است که بسیاری از اهل الله، واجد آن نیستنددر فتوحات آمده:" پس در نور دیدن را برای دیدگان قرار داد، پس هر دیده ای را راهی است؛ بنابراین بدان که را دیده ای؟ وچه دیده ای؟ از این روی " وَمَارَمَیْتَ اذ رَمَیْت وَ لکِن اللّه رَ مَی"( انفال- ۱۷)( توتیر نینداختی، وقتی تیر انداختی، بلکه خدا بود که تیر انداخت) درست است۰لذا دیده ای که بدان ادراک کرده ،تیر انداختن خدای راست، غیر دیده ای است که بدان ، ادراک کرده تیر انداختن محمدصلّی الله علیه وسلم راست۰پس بدان تو را دوچشم است، اگر صاحب علمی ویقین، بدان که تیر انداز خداست در صورتِ محمد جسدی وتمثل وتخیل جز این نمی باشد"( ابن عربی ، ج ۱۲، ۱۳۸۷: ۵۴۹ )
ویلیام چیتیک ابن عربی شناس شهیر آمریکایی در کتاب عوالم خیال، میگوید که شیخ در باز شناسی ماهیت تمثیلات خیالی، از علامتی سخن میگویدکه نقشی اساسی بر عهده دارد که بدون شناخت آن، مردم نمیتوانندحتی بین ظهورات خیالیِ ارواح وظهور خود خدا تمیز دهند۰بدون چنین علامتی آنها نمیتوانند سه نوع ارواحی را که میتوانند خودشان را در قالب مثالی، ظاهر سازند که عبارتند از: ملائکه، جن وانسان تمایزی قایل شوند۰ ابن عربی به ما نمیگویدکه این علامت چیست ؟ چرا که چیزی است که بین خدا وبنده اش مقررشده ودر مورد هر فردی، متفاوت است۰ مادام که خدا این علامت را برای سالکان آشکار نسازد، آنان همواره در معرض لغزش قرار دارند وممکن است گرفتار شوند۰( ر.ک: ویلیام چیتیک، ۱۳۹۲: ۱۴۰-۱۳۸
قسمت ۱۳
#خیال
ویلیام چیتیک ابن عربی شناس شهیر آمریکایی در کتاب عوالم خیال، میگوید که شیخ در باز شناسی ماهیت تمثیلات خیالی، از علامتی سخن میگویدکه نقشی اساسی بر عهده دارد که بدون شناخت آن، مردم نمیتوانندحتی بین ظهورات خیالیِ ارواح وظهور خود خدا تمیز دهند۰بدون چنین علامتی آنها نمیتوانند سه نوع ارواحی را که میتوانند خودشان را در قالب مثالی، ظاهر سازند که عبارتند از: ملائکه، جن وانسان تمایزی قایل شوند۰ ابن عربی به ما نمیگویدکه این علامت چیست ؟ چرا که چیزی است که بین خدا وبنده اش مقررشده ودر مورد هر فردی، متفاوت است۰ مادام که خدا این علامت را برای سالکان آشکار نسازد، آنان همواره در معرض لغزش قرار دارند وممکن است گرفتار شوند۰( ر.ک: ویلیام چیتیک، ۱۳۹۲: ۱۴۰-۱۳۸
قسمت ۱۳
#خیال
خیال
با یادی از استاد شهریار
گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
#قاسم_ساروی
#دفتر_شعر_بهانه_ها
#خیال
#از_استاد_شهریار_نیست❌
#این_ شعر_در_فضای_مجازی_به_نام_شهریار_منتشر_شده
با یادی از استاد شهریار
گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
#قاسم_ساروی
#دفتر_شعر_بهانه_ها
#خیال
#از_استاد_شهریار_نیست❌
#این_ شعر_در_فضای_مجازی_به_نام_شهریار_منتشر_شده