افسوس بر ملتی که لاف زن را به
عنوان قهرمان تحسین میکنند.
افسوس بر ملتی که صدایشان را جز آ
نگاه که برای خاکسپاری میروند، بلند
نکنند و جز در میان ویرانههایشان لاف
نزنند و طغیان نکنند ،
و طغیان نکنند مگر آن زمان که
گردنشان میان خنجر و تشت است..!!
افسوس بر ملتی که دولتمردش
مکار ، دانشمندش شیاد و هنرش
وصله زنی و #تقلید است.
افسوس بر ملتی که دانشمندش
را گذر سالها، گنگ کرده و
قویمردانش هنوز در گهوارهاند.
#جبران_خلیل_جبران
عنوان قهرمان تحسین میکنند.
افسوس بر ملتی که صدایشان را جز آ
نگاه که برای خاکسپاری میروند، بلند
نکنند و جز در میان ویرانههایشان لاف
نزنند و طغیان نکنند ،
و طغیان نکنند مگر آن زمان که
گردنشان میان خنجر و تشت است..!!
افسوس بر ملتی که دولتمردش
مکار ، دانشمندش شیاد و هنرش
وصله زنی و #تقلید است.
افسوس بر ملتی که دانشمندش
را گذر سالها، گنگ کرده و
قویمردانش هنوز در گهوارهاند.
#جبران_خلیل_جبران
دل ببینیم و به ظاهر ننگریم
ای بـسا زرِّ ســیه کـرده، به دود
تا رَهَد از دستِ هر دزدی حَسود
ای بـسا مـِسِّ زرانـدوده به زَر
تا فروشد آن به عقلِ مختصر
ما که باطن بینِ جملهٔ کشوریم
دل ببینیم و به ظـاهـر ننـگریم
.....
جهد کن تا پیرِ عـقل و دیـن شوی
تا چو عقلِ کُل تو باطن بین شوی
#مثنوی_مولانا دفترچهارم
📘 چه بسیار انسان های بزرگ و اولیای حقّی که در ظاهر طور دیگری در اجتماع هستند و ظاهری مدّعی ندارند ولی در باطن مرد حق اند و مستغرق در ذات و وحدت اند.
📙 و چه بسیار آدم هایی که ناقص اند و حرف هایی از مردان خدا شنیده اند ولی نه عامل به آنها هستند و نه به عمق آن پی برده اند و پر ادعا، تابلوی بزرگی بر در دکان خود نصب می کنند!
📘 یکی از ویژگی های عارف الهی اشراف و تسلط بر نفوس است و یکی از جاهایی که حضرت #مولانا خود را بعنوان عارف کامل معرفی می کند در همین بیت سوم است. او نه تنها اشراف بر نفوسِ افراد دارد- که عرفای دیگر هم تا حدودی این قدرت رادارند؛ بلکه خیلی بالاتر از این مرتبه را می فرمایند:
ما که باطن بین جملهٔ کشوریم
یعنی مشیّت و ارادهٔ حقّ در همه عالم را می دانم و اشراف به کلّ دارم! و این صفت فقط از آن عارف کامل است.
🌷سعی جناب #مولانا در #مثنوی بر این است که با تکیه بر معرفت و آگاهی و عبور دادن سالک و رهرو از نفسِ خود، همه را به آن عالم #وحدت و #کلّ برساند. و این امر با عقل و اختیار و آگاهی امکان پذیر است نه #مسلک هایی که از مرید و #سالک سلب اختیار می کنند و او را به #تقلید و اطاعت محض می خوانند!
ای بـسا زرِّ ســیه کـرده، به دود
تا رَهَد از دستِ هر دزدی حَسود
ای بـسا مـِسِّ زرانـدوده به زَر
تا فروشد آن به عقلِ مختصر
ما که باطن بینِ جملهٔ کشوریم
دل ببینیم و به ظـاهـر ننـگریم
.....
جهد کن تا پیرِ عـقل و دیـن شوی
تا چو عقلِ کُل تو باطن بین شوی
#مثنوی_مولانا دفترچهارم
📘 چه بسیار انسان های بزرگ و اولیای حقّی که در ظاهر طور دیگری در اجتماع هستند و ظاهری مدّعی ندارند ولی در باطن مرد حق اند و مستغرق در ذات و وحدت اند.
📙 و چه بسیار آدم هایی که ناقص اند و حرف هایی از مردان خدا شنیده اند ولی نه عامل به آنها هستند و نه به عمق آن پی برده اند و پر ادعا، تابلوی بزرگی بر در دکان خود نصب می کنند!
📘 یکی از ویژگی های عارف الهی اشراف و تسلط بر نفوس است و یکی از جاهایی که حضرت #مولانا خود را بعنوان عارف کامل معرفی می کند در همین بیت سوم است. او نه تنها اشراف بر نفوسِ افراد دارد- که عرفای دیگر هم تا حدودی این قدرت رادارند؛ بلکه خیلی بالاتر از این مرتبه را می فرمایند:
ما که باطن بین جملهٔ کشوریم
یعنی مشیّت و ارادهٔ حقّ در همه عالم را می دانم و اشراف به کلّ دارم! و این صفت فقط از آن عارف کامل است.
🌷سعی جناب #مولانا در #مثنوی بر این است که با تکیه بر معرفت و آگاهی و عبور دادن سالک و رهرو از نفسِ خود، همه را به آن عالم #وحدت و #کلّ برساند. و این امر با عقل و اختیار و آگاهی امکان پذیر است نه #مسلک هایی که از مرید و #سالک سلب اختیار می کنند و او را به #تقلید و اطاعت محض می خوانند!
دل ببینیم و به ظاهر ننگریم
ای بـسا زرِّ ســیه کـرده، به دود
تا رَهَد از دستِ هر دزدی حَسود
ای بـسا مـِسِّ زرانـدوده به زَر
تا فروشد آن به عقلِ مختصر
ما که باطن بینِ جملهٔ کشوریم
دل ببینیم و به ظـاهـر ننـگریم
.....
جهد کن تا پیرِ عـقل و دیـن شوی
تا چو عقلِ کُل تو باطن بین شوی
#مثنوی_مولانا دفترچهارم
📘 چه بسیار انسان های بزرگ و اولیای حقّی که در ظاهر طور دیگری در اجتماع هستند و ظاهری مدّعی ندارند ولی در باطن مرد حق اند و مستغرق در ذات و وحدت اند.
📙 و چه بسیار آدم هایی که ناقص اند و حرف هایی از مردان خدا شنیده اند ولی نه عامل به آنها هستند و نه به عمق آن پی برده اند و پر ادعا، تابلوی بزرگی بر در دکان خود نصب می کنند!
📘 یکی از ویژگی های عارف الهی اشراف و تسلط بر نفوس است و یکی از جاهایی که حضرت #مولانا خود را بعنوان عارف کامل معرفی می کند در همین بیت سوم است. او نه تنها اشراف بر نفوسِ افراد دارد- که عرفای دیگر هم تا حدودی این قدرت رادارند؛ بلکه خیلی بالاتر از این مرتبه را می فرمایند:
ما که باطن بین جملهٔ کشوریم
یعنی مشیّت و ارادهٔ حقّ در همه عالم را می دانم و اشراف به کلّ دارم! و این صفت فقط از آن عارف کامل است.
🌷سعی جناب #مولانا در #مثنوی بر این است که با تکیه بر معرفت و آگاهی و عبور دادن سالک و رهرو از نفسِ خود، همه را به آن عالم #وحدت و #کلّ برساند. و این امر با عقل و اختیار و آگاهی امکان پذیر است نه #مسلک هایی که از مرید و #سالک سلب اختیار می کنند و او را به #تقلید و اطاعت محض می خوانند!
ای بـسا زرِّ ســیه کـرده، به دود
تا رَهَد از دستِ هر دزدی حَسود
ای بـسا مـِسِّ زرانـدوده به زَر
تا فروشد آن به عقلِ مختصر
ما که باطن بینِ جملهٔ کشوریم
دل ببینیم و به ظـاهـر ننـگریم
.....
جهد کن تا پیرِ عـقل و دیـن شوی
تا چو عقلِ کُل تو باطن بین شوی
#مثنوی_مولانا دفترچهارم
📘 چه بسیار انسان های بزرگ و اولیای حقّی که در ظاهر طور دیگری در اجتماع هستند و ظاهری مدّعی ندارند ولی در باطن مرد حق اند و مستغرق در ذات و وحدت اند.
📙 و چه بسیار آدم هایی که ناقص اند و حرف هایی از مردان خدا شنیده اند ولی نه عامل به آنها هستند و نه به عمق آن پی برده اند و پر ادعا، تابلوی بزرگی بر در دکان خود نصب می کنند!
📘 یکی از ویژگی های عارف الهی اشراف و تسلط بر نفوس است و یکی از جاهایی که حضرت #مولانا خود را بعنوان عارف کامل معرفی می کند در همین بیت سوم است. او نه تنها اشراف بر نفوسِ افراد دارد- که عرفای دیگر هم تا حدودی این قدرت رادارند؛ بلکه خیلی بالاتر از این مرتبه را می فرمایند:
ما که باطن بین جملهٔ کشوریم
یعنی مشیّت و ارادهٔ حقّ در همه عالم را می دانم و اشراف به کلّ دارم! و این صفت فقط از آن عارف کامل است.
🌷سعی جناب #مولانا در #مثنوی بر این است که با تکیه بر معرفت و آگاهی و عبور دادن سالک و رهرو از نفسِ خود، همه را به آن عالم #وحدت و #کلّ برساند. و این امر با عقل و اختیار و آگاهی امکان پذیر است نه #مسلک هایی که از مرید و #سالک سلب اختیار می کنند و او را به #تقلید و اطاعت محض می خوانند!
دل ببینیم و به ظاهر ننگریم
ای بـسا زرِّ ســیه کـرده، به دود
تا رَهَد از دستِ هر دزدی حَسود
ای بـسا مـِسِّ زرانـدوده به زَر
تا فروشد آن به عقلِ مختصر
ما که باطن بینِ جملهٔ کشوریم
دل ببینیم و به ظـاهـر ننـگریم
.....
جهد کن تا پیرِ عـقل و دیـن شوی
تا چو عقلِ کُل تو باطن بین شوی
📚دفتر چهارم #مثنوی ص ۶۴۵
چه بسیار انسان های بزرگ و اولیای حقّی که در ظاهر طور دیگری در اجتماع هستند و ظاهری مدّعی ندارند ولی در باطن مرد حق اند و مستغرق در ذات و وحدت اند.
و چه بسیار آدم هایی که ناقص اند و حرف هایی از مردان خدا شنیده اند ولی نه عامل به آنها هستند و نه به عمق آن پی برده اند و پر ادعا، تابلوی بزرگی بر در دکان خود نصب می کنند!
یکی از ویژگی های عارف الهی اشراف و تسلط بر نفوس است و یکی از جاهایی که حضرت #مولانا خود را بعنوان عارف کامل معرفی می کند در همین بیت سوم است. او نه تنها اشراف بر نفوسِ افراد دارد- که عرفای دیگر هم تا حدودی این قدرت رادارند؛ بلکه خیلی بالاتر از این مرتبه را می فرمایند:
ما که باطن بین جملهٔ کشوریم
یعنی مشیّت و ارادهٔ حقّ در همه عالم را می دانم و اشراف به کلّ دارم! و این صفت فقط از آن عارف کامل است.
سعی جناب #مولانا در #مثنوی بر این است که با تکیه بر معرفت و آگاهی و عبور دادن سالک و رهرو از نفسِ خود، همه را به آن عالم #وحدت و #کلّ برساند. و این امر با عقل و اختیار و آگاهی امکان پذیر است نه #مسلک هایی که از مرید و #سالک سلب اختیار می کنند و او را به #تقلید و اطاعت محض می خوانند!
ای بـسا زرِّ ســیه کـرده، به دود
تا رَهَد از دستِ هر دزدی حَسود
ای بـسا مـِسِّ زرانـدوده به زَر
تا فروشد آن به عقلِ مختصر
ما که باطن بینِ جملهٔ کشوریم
دل ببینیم و به ظـاهـر ننـگریم
.....
جهد کن تا پیرِ عـقل و دیـن شوی
تا چو عقلِ کُل تو باطن بین شوی
📚دفتر چهارم #مثنوی ص ۶۴۵
چه بسیار انسان های بزرگ و اولیای حقّی که در ظاهر طور دیگری در اجتماع هستند و ظاهری مدّعی ندارند ولی در باطن مرد حق اند و مستغرق در ذات و وحدت اند.
و چه بسیار آدم هایی که ناقص اند و حرف هایی از مردان خدا شنیده اند ولی نه عامل به آنها هستند و نه به عمق آن پی برده اند و پر ادعا، تابلوی بزرگی بر در دکان خود نصب می کنند!
یکی از ویژگی های عارف الهی اشراف و تسلط بر نفوس است و یکی از جاهایی که حضرت #مولانا خود را بعنوان عارف کامل معرفی می کند در همین بیت سوم است. او نه تنها اشراف بر نفوسِ افراد دارد- که عرفای دیگر هم تا حدودی این قدرت رادارند؛ بلکه خیلی بالاتر از این مرتبه را می فرمایند:
ما که باطن بین جملهٔ کشوریم
یعنی مشیّت و ارادهٔ حقّ در همه عالم را می دانم و اشراف به کلّ دارم! و این صفت فقط از آن عارف کامل است.
سعی جناب #مولانا در #مثنوی بر این است که با تکیه بر معرفت و آگاهی و عبور دادن سالک و رهرو از نفسِ خود، همه را به آن عالم #وحدت و #کلّ برساند. و این امر با عقل و اختیار و آگاهی امکان پذیر است نه #مسلک هایی که از مرید و #سالک سلب اختیار می کنند و او را به #تقلید و اطاعت محض می خوانند!
دل ببینیم و به ظاهر ننگریم
ای بـسا زرِّ ســیه کـرده، به دود
تا رَهَد از دستِ هر دزدی حَسود
ای بـسا مـِسِّ زرانـدوده به زَر
تا فروشد آن به عقلِ مختصر
ما که باطن بینِ جملهٔ کشوریم
دل ببینیم و به ظـاهـر ننـگریم
.....
جهد کن تا پیرِ عـقل و دیـن شوی
تا چو عقلِ کُل تو باطن بین شوی
📚دفتر چهارم #مثنوی ص ۶۴۵
چه بسیار انسان های بزرگ و اولیای حقّی که در ظاهر طور دیگری در اجتماع هستند و ظاهری مدّعی ندارند ولی در باطن مرد حق اند و مستغرق در ذات و وحدت اند.
و چه بسیار آدم هایی که ناقص اند و حرف هایی از مردان خدا شنیده اند ولی نه عامل به آنها هستند و نه به عمق آن پی برده اند و پر ادعا، تابلوی بزرگی بر در دکان خود نصب می کنند!
یکی از ویژگی های عارف الهی اشراف و تسلط بر نفوس است و یکی از جاهایی که حضرت #مولانا خود را بعنوان عارف کامل معرفی می کند در همین بیت سوم است. او نه تنها اشراف بر نفوسِ افراد دارد- که عرفای دیگر هم تا حدودی این قدرت رادارند؛ بلکه خیلی بالاتر از این مرتبه را می فرمایند:
ما که باطن بین جملهٔ کشوریم
یعنی مشیّت و ارادهٔ حقّ در همه عالم را می دانم و اشراف به کلّ دارم! و این صفت فقط از آن عارف کامل است.
سعی جناب #مولانا در #مثنوی بر این است که با تکیه بر معرفت و آگاهی و عبور دادن سالک و رهرو از نفسِ خود، همه را به آن عالم #وحدت و #کلّ برساند. و این امر با عقل و اختیار و آگاهی امکان پذیر است نه #مسلک هایی که از مرید و #سالک سلب اختیار می کنند و او را به #تقلید و اطاعت محض می خوانند!
ای بـسا زرِّ ســیه کـرده، به دود
تا رَهَد از دستِ هر دزدی حَسود
ای بـسا مـِسِّ زرانـدوده به زَر
تا فروشد آن به عقلِ مختصر
ما که باطن بینِ جملهٔ کشوریم
دل ببینیم و به ظـاهـر ننـگریم
.....
جهد کن تا پیرِ عـقل و دیـن شوی
تا چو عقلِ کُل تو باطن بین شوی
📚دفتر چهارم #مثنوی ص ۶۴۵
چه بسیار انسان های بزرگ و اولیای حقّی که در ظاهر طور دیگری در اجتماع هستند و ظاهری مدّعی ندارند ولی در باطن مرد حق اند و مستغرق در ذات و وحدت اند.
و چه بسیار آدم هایی که ناقص اند و حرف هایی از مردان خدا شنیده اند ولی نه عامل به آنها هستند و نه به عمق آن پی برده اند و پر ادعا، تابلوی بزرگی بر در دکان خود نصب می کنند!
یکی از ویژگی های عارف الهی اشراف و تسلط بر نفوس است و یکی از جاهایی که حضرت #مولانا خود را بعنوان عارف کامل معرفی می کند در همین بیت سوم است. او نه تنها اشراف بر نفوسِ افراد دارد- که عرفای دیگر هم تا حدودی این قدرت رادارند؛ بلکه خیلی بالاتر از این مرتبه را می فرمایند:
ما که باطن بین جملهٔ کشوریم
یعنی مشیّت و ارادهٔ حقّ در همه عالم را می دانم و اشراف به کلّ دارم! و این صفت فقط از آن عارف کامل است.
سعی جناب #مولانا در #مثنوی بر این است که با تکیه بر معرفت و آگاهی و عبور دادن سالک و رهرو از نفسِ خود، همه را به آن عالم #وحدت و #کلّ برساند. و این امر با عقل و اختیار و آگاهی امکان پذیر است نه #مسلک هایی که از مرید و #سالک سلب اختیار می کنند و او را به #تقلید و اطاعت محض می خوانند!