معرفی عارفان
1.02K subscribers
32.3K photos
11.6K videos
3.16K files
2.64K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
شبلی گفت: از یوسف اسباط پرسیدند که غایت تواضع چیست
گفت: آنکه از خانه بیرون آئی هر کرا بینی چنان دانی که بهتر از تست.
و گفت: اندکی ورع را جزاء بسیار عمل دهند و اندکی تواضع را جزاء بسیار اجتهاد دهند.

#تذکره_الاولیا_عطار
ذکر یوسف اسباط
گفت اگر دوزخ مرا بخشند هرگز هیچ عاشق را نسوزم از بهر آنکه عشق خود او را صدبار سوخته است

#عطار
#تذکره_الاولیا
#ذکر__یحیی_معاذ_رازی
ذکر ابوسعید ابوالخیر

وقتی شیخ در قحط با مریدی به صحرا بیرون شد. در آن صحرا گرگِ مردم‌خوار بود.
ناگاه گرگ آهنگِ شیخ کرد. شاگرد سنگ برداشت و در گرگ انداخت.
شیخ گفت: «چه می‌کنی؟ ای سلیم‌دل! تو ندانی که از بهرِ جانی با جانوری مضایقت نتوان کرد؟»
#تذکره_الاولیا
شیخ #ابوالحسن_خرقانی شبی در نماز بود.
آوازی شنید که :

" ابوالحسن!
خواهی که آنچه از تو می‌دانم، با خلق بگویم تا سنگسارت کنند !؟

شیخ گفت:
" بار الها!
خواهی تا آنچه از کرم و رحمت تو می‌دانم و می‌بینم با خلق بگویم،
تا دیگر هیچ‌کس سجودت نکند؟ "

آواز آمد: " نه از تو، نه از من...! "

#تذکره_الاولیا
#عطار_نیشابوری


حضرت #مولانا میفرماید:


هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم...

🍃
وقت عارف چون روزگار بهارست!
رعد منفرد و ابر می بارد و برق می سوزد و باد می وزد و شکوفه می شکفد و مرغان بانگ می کنند!

حال عارف همچنین است:
به چشم می گرید و به لب می خندد و بدل می سوزد و بسر می بازد و نام دوست می گوید و بر در او می گردد.


#تذکره الاولیا
هر بامداد که بیدار میشوم میدانم که چه کسی لقمه حلال خورده و یا حرام؟
پرسیدند چگونه ؟
گفت : آنکه حرام خورده باشد
مرتب صحبتهای بیهوده و لغو کرده و فحش و غیبت میگوید
و آنکس که حلال خورده زبان به شُکر و ذکر دارد.

#عطار_نیشابوری
#تذکره_الاولیا

اهمیت ورودی های جسمی و معنوی
‍ ‍

وقت عارف چون روزگار بهارست!
رعد منفرد و ابر می بارد و برق می سوزد و باد می وزد و شکوفه می شکفد و مرغان بانگ می کنند!

حال عارف همچنین است:
به چشم می گرید و به لب می خندد و بدل می سوزد و بسر می بازد و نام دوست می گوید و بر در او می گردد.

#تذکره_الاولیا
کسی به ابراهیم بن ادهم گفت که مرا وصیتی کن. ابراهیم ادهم به او گفت: " بسته بگشای و گشاده ببند." پرسنده سخن را فهم نکرد و از معنای آن پرسید. عارف پاسخ داد: " کیسه ی بسته بگشای و زبان گشاده ببند."

#تذکره_الاولیا عطار

مولانا چه زیبا این تعبیر نغز را بیان کرده

لب ببند و کَفِّ پُر زَر برگشا
بخل تَن بگذار و پیش آوَر سَخا

#مثنوی_مولانا
شیخ #ابوالحسن_خرقانی شبی در نماز بود.
آوازی شنید که :
" ابوالحسن!
خواهی که آنچه از تو می‌دانم، با خلق بگویم تا سنگسارت کنند !؟
شیخ گفت:
" بار الها!
خواهی تا آنچه از کرم و رحمت تو می‌دانم و می‌بینم با خلق بگویم،
تا دیگر هیچ‌کس سجودت نکند؟ "
آواز آمد: " نه از تو، نه از من...! "

#تذکره_الاولیا
#عطار_نیشابوری

25 فروردین بزرگداشت عطار نیشابوری است. در بزرگی او همین بس که

حضرت #مولانا میفرماید:

هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم...
کسی به ابراهیم بن ادهم گفت که مرا وصیتی کن. ابراهیم ادهم به او گفت: " بسته بگشای و گشاده ببند." پرسنده سخن را فهم نکرد و از معنای آن پرسید. عارف پاسخ داد: " کیسه ی بسته بگشای و زبان گشاده ببند."

#تذکره_الاولیا عطار

مولانا چه زیبا این تعبیر نغز را بیان کرده

لب ببند و کَفِّ پُر زَر برگشا
بخل تَن بگذار و پیش آوَر سَخا

#مثنوی_مولانا
شیخ #ابوالحسن_خرقانی شبی در نماز بود.
آوازی شنید که :
" ابوالحسن!
خواهی که آنچه از تو می‌دانم، با خلق بگویم تا سنگسارت کنند !؟
شیخ گفت:
" بار الها!
خواهی تا آنچه از کرم و رحمت تو می‌دانم و می‌بینم با خلق بگویم،
تا دیگر هیچ‌کس سجودت نکند؟ "
آواز آمد: " نه از تو، نه از من...! "

#تذکره_الاولیا
#عطار_نیشابوری
کسی به ابراهیم بن ادهم گفت که مرا وصیتی کن. ابراهیم ادهم به او گفت: " بسته بگشای و گشاده ببند." پرسنده سخن را فهم نکرد و از معنای آن پرسید. عارف پاسخ داد: " کیسه ی بسته بگشای و زبان گشاده ببند."

#تذکره_الاولیا عطار

مولانا چه زیبا این تعبیر نغز را بیان کرده

لب ببند و کَفِّ پُر زَر برگشا
بخل تَن بگذار و پیش آوَر سَخا

#مثنوی_مولانا
بایزید بسطامی را یکی پرسید:
اسم اعظم خداوند کدام است؟

گفت: تو اسم اصغرش را بگو
تا من اسم اعظمش را بگویم ...
از غیر حق دل فارغ کن،
آنگاه به هر نام که خواهی برخوان
که همه نام هایش اعظم‌اند...

#تذکره_الاولیا
#بایزید_بسطامی
و گفت :
نصیب مومن از تو سه چیز باید که بوَد:
اگر منفعتی نتوانی رسانیدن،مضرتی نرسانی.
اگر شادش نتوانی کرد، باری اندوهگینش نگردانی.
و اگر مدحش نگویی ، باری ذمش نکنی.


#تذکره_الاولیا
ذکر یحیی بن معاذ
کسی به ابراهیم بن ادهم گفت که مرا وصیتی کن. ابراهیم ادهم به او گفت: " بسته بگشای و گشاده ببند." پرسنده سخن را فهم نکرد و از معنای آن پرسید. عارف پاسخ داد: " کیسه ی بسته بگشای و زبان گشاده ببند."

#تذکره_الاولیا عطار

مولانا چه زیبا این تعبیر نغز را بیان کرده

لب ببند و کَفِّ پُر زَر برگشا
بخل تَن بگذار و پیش آوَر سَخا

#مولانا
《 هو 》

وقتی ابوالحسن خرقانی از حق تعالی خواست کـه؛ «خدایا، مرا بـه من بنمای، آن چنان کـه هستم ... »
وی را بـه وی نمود؛ با پلاسی آلوده و نجس. او خود را می نگریست و می‌گفت؛ «من اینم؟!»
ندا آمد کـه؛ « آری »
گفت؛ «آن همه ی ارادت و شوق و زاری چیست؟»
ندا آمد کـه ؛ آن همه ی، ماییم. تو، اینی ...



حضرت عطار #تذکره الاولیا ذکر شیخ ابوالحسن خرقانی
‍ ‍

وقت عارف چون روزگار بهارست!
رعد منفرد و ابر می بارد و برق می سوزد و باد می وزد و شکوفه می شکفد و مرغان بانگ می کنند!

حال عارف همچنین است:
به چشم می گرید و به لب می خندد و بدل می سوزد و بسر می بازد و نام دوست می گوید و بر در او می گردد.

#تذکره_الاولیا
الهی!
ما دیوانِ خویش به گناه، سیاه کردیم و تو مویِ ما را به روزگار، سپید کردی؛
ای خالق سیاه و سفید، فضل کن و سیاه کرده ما را در کار سپید کرده خویش کن.

#تذکره_الاولیا
کسی به ابراهیم بن ادهم گفت که مرا وصیتی کن. ابراهیم ادهم به او گفت: " بسته بگشای و گشاده ببند." پرسنده سخن را فهم نکرد و از معنای آن پرسید. عارف پاسخ داد: " کیسه ی بسته بگشای و زبان گشاده ببند."

#تذکره_الاولیا عطار

مولانا چه زیبا این تعبیر نغز را بیان کرده

لب ببند و کَفِّ پُر زَر برگشا
بخل تَن بگذار و پیش آوَر سَخا

#مثنوی_مولانا
شیخ #ابوالحسن_خرقانی شبی در نماز بود.
آوازی شنید که :
" ابوالحسن!
خواهی که آنچه از تو می‌دانم، با خلق بگویم تا سنگسارت کنند !؟
شیخ گفت:
" بار الها!
خواهی تا آنچه از کرم و رحمت تو می‌دانم و می‌بینم با خلق بگویم،
تا دیگر هیچ‌کس سجودت نکند؟ "
آواز آمد: " نه از تو، نه از من...! "

#تذکره_الاولیا
#عطار_نیشابوری

25 فروردین بزرگداشت عطار نیشابوری است. در بزرگی او همین بس که

حضرت #مولانا میفرماید:

هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم...