معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
📎 #شاعران_بزرگ_پارسی_گوی (۳) 📎
#قرن_چهارم و #نیمه_ی_اول_قرن_پنجم هجری


#رابعه_قزداری

#اولین کوکب درخشان که در آسمان #ادبیات_بانوان #عصر_سامانی طلوع نمود رابعه‌ی قزداری بود که #معاصر_رودکی می‌باشد. دارای طبعی #موزون بوده است، پدرش #عرب، لکن خود او در #ایران #تربیت یافته است. علاوه بر قریحه‌ی شاعری دارای #حسن_صورت و در #فضل و #کمال سرآمد #عصر خود بوده است، به غلامی #بکتاش‌نام، #عاشق شده بالاخره عشقش از #مجاز به #حقیقت می‌رسد و وارد در حلقه‌ی #تصوف می‌گردد و چون در عالم اسلام #معاشقه‌ی یک نفر #زن با #مرد اجنبی #گناهی_بزرگ می باشد بدون تحقیق و تحقق برادرش او را #مقتول می‌سازد. اشعار زیادی از وی در دسترس #نیست، #دیوانش از بین رفته است. مختصری از ابیات و اشعارش در چندجا ذکر شده من‌جمله در #مجمع_الفصحا و #تاریخ_ادبیات_ایران تالیف #پروفسور_شبلی_نعمانی و چند جای دیگر. این اشعار چگونگی طبعش را نشان می‌دهد:

چندبیت از او:

به می ماند اندر عقیقین قدح
سرشکی که در لاله ماوی گرفت

سر نرگس تازه از زر و سیم
نشان سر تاج کسری گرفت

چو رهبان شد اندر لباس کبود
بنفشه مگر دین ترسا گرفت


📚 #تاریخ_ادبیات_ایران؛ جلد اول؛ دکتر #ذبیح_الله_صفا
گاهی رها کردن بهتر از محکم چسبیدنه ...


#حقیقت
📎 #شاعران_بزرگ_پارسی_گوی (۳) 📎
#قرن_چهارم و #نیمه_ی_اول_قرن_پنجم هجری


#رابعه_قزداری

#اولین کوکب درخشان که در آسمان #ادبیات_بانوان #عصر_سامانی طلوع نمود رابعه‌ی قزداری بود که #معاصر_رودکی می‌باشد. دارای طبعی #موزون بوده است، پدرش #عرب، لکن خود او در #ایران #تربیت یافته است. علاوه بر قریحه‌ی شاعری دارای #حسن_صورت و در #فضل و #کمال سرآمد #عصر خود بوده است، به غلامی #بکتاش‌نام، #عاشق شده بالاخره عشقش از #مجاز به #حقیقت می‌رسد و وارد در حلقه‌ی #تصوف می‌گردد و چون در عالم اسلام #معاشقه‌ی یک نفر #زن با #مرد اجنبی #گناهی_بزرگ می باشد بدون تحقیق و تحقق برادرش او را #مقتول می‌سازد. اشعار زیادی از وی در دسترس #نیست، #دیوانش از بین رفته است. مختصری از ابیات و اشعارش در چندجا ذکر شده من‌جمله در #مجمع_الفصحا و #تاریخ_ادبیات_ایران تالیف #پروفسور_شبلی_نعمانی و چند جای دیگر. این اشعار چگونگی طبعش را نشان می‌دهد:

چندبیت از او:

به می ماند اندر عقیقین قدح
سرشکی که در لاله ماوی گرفت

سر نرگس تازه از زر و سیم
نشان سر تاج کسری گرفت

چو رهبان شد اندر لباس کبود
بنفشه مگر دین ترسا گرفت


📚 #تاریخ_ادبیات_ایران؛ جلد اول؛ دکتر #ذبیح_الله_صفا
حقیقت اسماء الله .
حضرت آدم سمبل همه انسان ها است و هر آنچه خداوند به او آموخت، یعنی به همه انسانها آموخت.

#معلم حقیقی خداوند است و انسان تنها موجودی است که دارای علم الاسماء است.
اسمائی که خداوند به انسان آموخت،
فقط «لفظ» نبود بلکه حقایق عالم را به او آموخت.

حقایق #جهان هستی، اسمِ حق هستند. ذات حق تعالی همیشه در پرده «اسم» ظاهر می‌شود. اسمائی که #خداوند آموخت فقط به #انسان بود
و بدین جهت، انسان است که معنی (اسماء
الله) «رحيم، رحمت، لطف، جمیل و کمال» را می‌داند.

الفاظی که برای اسماء الله استفاده می‌شود
« اسمِ اسم» هستند. این لفظ (رحیم) اسم است (برای حقیقت رحيميت) معنی رحمت اسم خداوند است.
خداوند به انسان الفاظی مانند دیکشنری (کتاب لغت) به انسان یاد نداد، بلکه معاني اسماء را به او آموخت. #حقیقت اشیاء جنبه اسم بودن آنها برای حق تعالی است.


غلامحسین_ابراهیمی_دینانی
بایست روزگار تکان‌دهنده می‌بود تا کلمات تکان‌دهنده دریابد. روزگار شل و بیهوده در خور کلام باطل است. و باز معمّای خداست این، که آیا روزگار توفانی کلام توفانی می‌زاید و یا از کلمه‌ی حق روزگار می‌خروشد؟ خاموشان دانند.

خاموشان سخن می‌گویند، در شب خورشید می‌دمد و در عدم باد می‌وزد. هستی بوته‌ی‌ بی‌ثمر است و نیستی درخت پرمیوه. بایست روزگار متناقض می‌بود تا حقیقت متناقض دریابد.

حلمی | کتاب آزادی

#روزگار_تکان‌دهنده
#کلمه‌ی_حق
#حقیقت_متناقض
ديدار خواجه عبداله انصاری با
شيخ ابوالحسن خرقانی

داستان ديدار خواجه عبدالله با ابوالحسن خرقاني از آغاز با نوعي جذبه و شوق همراه بوده است. خواجه در بازگشت از سفر حج به زیارت شیخ ابوالحسن خرقانی رفت که این زیارت در وي تاثیر گذاشت و ذوق عرفاني او را بارورتر کرد. خواجه عبدالله انصاري در سال 424 هجری براي بار دوم به عزم سفر حج از هرات خارج شد. در بازگشت از ري به سوي خراسان به ديدار شيخ #ابوالحسن_خرقانی رسيد.

خرقاني چنانکه از گفتار خواجه عبدالله انصاری در طبقات و منابع ديگر بر مي آيد، شخصي عامي بود که "الحمد" را "الهمد" ميخواند. ولی خواجه عبدالله می گوید من از وي پنج سؤال کردم؛ سه به زبان و دو به دل، همه را جواب گفت. و در تمام اين احوال دستهاي مرا در ميان دو دست خويش گرفته بود. خواجه پيران فراوان ديده بود و سخنان فراوان شنيده بود، ولي در يک ساعت که با خرقاني بود، همه سخنان که شنيده بود وهمه پيران که ديده بود، را رها کرد. چنانچه گفته است: "مشايخ من در حديث و علم شرع بسيارند، اما پير من در اين کار يعني در #تصوف و #حقيقت شيخ ابوالحسن خرقاني است." و باز گفته است: "اگر من خرقانی را ندیدمی، حقیقت ندانستمی و همواره این با آن در می آمیختمی، یعنی نفس با #حقیقت ." و البته خرقانی نیز به خواجه عبدالله توجه خاصی داشت چنانچه مریدان خرقانی گفته اند: "سی سال است که تا با وی صحبت می داریم. هرگز ندیده ایم که کسی را چنان تعظیم کند که تو را و چنان نیکو داشت که تو را."

خواجه عبدالله همچنین از ديگر مشايخ صوفيه عصر خود مانند شيخ ابوسعيد ابوالخير نيز درك فيض كرده است.