معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
یا رب ز گناه زشت خود منفعلم
وز قول بد و فعل بد خود خجلم

فیضی به دلم ز عالم قدس رسان
تا محو شود خیال باطل ز دلم

#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۴۵۴
حجاب خود

#شمس_تبریزی
به دنیا نیامدن
بهتر از تعلیم نیافتن و نادان زیستن است
زیرا ریشۀ تمام بدبختی‌های بشریت از جهالت است.

افلاطون
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاه خوبانی و منظور گدايان شُده ای…!
قدر اين مرتبه نشنــاخته ای! يعنی چه؟…♪♪

زُلف در دست صبا…♪♪ زُلف در دست صبا…♪♪
گـوش به فرمان رقيب!!
اين هـمه با هـمه در ساخته ای! يعنی چه؟!

شعر:حضرت حافظ

‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌
ور هنری داری و هفتاد عیب
دوست نبیند به جز آن یک هنر

#سعدی
اشک ریزان تا در دارالشفا رفتیم دوش
نی دوای درد ، دردِ بی دوا می‌خواستیم . . .

#ناصرعلی سرهندی
گولِ برادرانِ دورو را هر آن‌که خورد
گر یوسف است، قسمتِ او غیرِ چاه نیست

تذکره عرفات العاشقین #شعرای یزد #ناصر
کانال تلگرامیsmsu43@
سالار عقیلی - مدامم مست
سالار عقیلی

        مدامم مست


مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت
مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت
من و باد صبا مسکین دو سرگردان بی‌حاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت
مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت
تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی
صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت
مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت
مکن مکن لبِ ما را به شکوه باز مکن
زبانِ کوتهِ ما را به خود دراز مکن

مکن مباد که عادت کند طبیعتِ تو
بد است این همه عادت به خشم و ناز مکن

پر است شهر ز ناز بتان نیاز کم است
مکن چنان که شوم از تو بی نیاز مکن

من آن نی ام که بدی سر زند ز یاری من
درآ خوش از درِ یاری و احتراز مکن

به حالِ وحشی خود چشم رحمتی بگشای
درِ امید به رویش چنین فراز مکن

#وحشی_بافقی
مولانا در علم و فضل درياست...
من می دانم و همه می دانند در فصاحت و فضل مشهور است...
چنانش مسخّر و عاجز كنم كه همچنين باشد در دست من، با آن فصاحت، كه مهره ای همچنين به دست بُلعجب*.

*بُلعجب: شعبده باز

#شمس_تبريزى
دل به امید وصل تو باد به دست می‌رود
جان ز شراب شوق تو باده‌پرست می‌رود

رخ بنمای گه گهی کز پی آرزوی تو
بر دل و جان عاشقان سخت شکست می‌رود


#عطار
هر قدر حساس تر‌ میشوی،
زندگی اهمیت بیشتری پیدا میکند
زندگی دیگر یک برکه کوچک نیست،
اقیانوس است.
دیگر به خانواده ات خلاصه نمیشود.
کل این هستی خانواده تو میشود.
تا وقتی کل هستی خانواده ات نشده،
هنوز نمیدانی که زندگی چیست
زیرا؛
هیچ انسانی جزیره نیست.
همه ما در پیوند با یکدیگریم.

اشو
اگر به باده مشکین دلم کشد شاید
که بوی خیر ز زهد ریا نمی‌آید

جهانیان همه گر منع من کنند از عشق
من آن کنم که خداوندگار فرماید

طمع ز فیض کرامت مبر که خلق کریم
گنه ببخشد و بر عاشقان ببخشاید

مقیم حلقه ذکر است دل بدان امید
که حلقه‌ای ز سر زلف یار بگشاید

تو را که حسن خداداده هست و حجله بخت
چه حاجت است که مشاطه‌ات بیاراید

چمن خوش است و هوا دلکش است و می بی‌غش
کنون به جز دل خوش هیچ در نمی‌باید

جمیله‌ایست عروس جهان ولی هش دار
که این مخدره در عقد کس نمی‌آید

به لابه گفتمش ای ماه رخ چه باشد اگر
به یک شکر ز تو دلخسته‌ای بیاساید

به خنده گفت که حافظ خدای را مپسند
که بوسه تو رخ ماه را بیالاید
 

#حضرت_حافظ
ترک یاران کرده ای ای بیوفا ، یار این کند ؟
دل ز پیمان برگرفتی ، هیچ دلدار این کند ؟

ترک ما کردی و کردی دشمنی با دوستان
شرم بادت زین عملها ، یار با یار این کند ؟

#صائب_تبریزی
کسی عاشق نمی‌بینم و گر نه
میان جان و جانان حایلی نیست

نشاطی هست در قربان گه عشق
که مقتولی ملول از قاتلی نیست

#فروغی_بسطامی
غم نیست، گر ز داغ تو می‌سوزدم جگر

داری هزار سوخته، من هم یکی دگر ...!

#هلالی_جغتایی
هر قدر حساس تر‌ میشوی،
زندگی اهمیت بیشتری پیدا میکند
زندگی دیگر یک برکه کوچک نیست،
اقیانوس است.
دیگر به خانواده ات خلاصه نمیشود.
کل این هستی خانواده تو میشود.
تا وقتی کل هستی خانواده ات نشده،
هنوز نمیدانی که زندگی چیست
زیرا؛
هیچ انسانی جزیره نیست.
همه ما در پیوند با یکدیگریم.

اشو
دل به امید وصل تو باد به دست می‌رود
جان ز شراب شوق تو باده‌پرست می‌رود

رخ بنمای گه گهی کز پی آرزوی تو
بر دل و جان عاشقان سخت شکست می‌رود


#عطار
آمدی به ویرانه و، پرسش حال کردی

لطف تو شامل مرا، آسوده حال کردی


{{جناب بِسمل تبریزی}}
صدرالمتالهین شیرازی (ملاصدرا):

در حدیث قدسی آمده که
من بارز ولیی فقد بارزنی

یعنی هر کس با ولی من بستیزد با من به ستیز برخاسته است.

با شیر و پلنگ هر که آویز کند
آن به که ز تیر فقر پرهیز کند

آه دل درویش به سوهان ماند
گر خود نبرد، برنده را تیز کند...

ای عزیز! به خدا که دشمنی درویشان و مخالفت اهل دل، دل را سنگ می‌کند و دوستی و محبت ایشان، سنگ را دل می‌سازد.

آنچنان دل که وقت پیچاپیچ
اندر او جز خدا نباشد هیچ

اینکه دل نام کرده ای به مجاز
رو به پیش سگان کوی انداز

رساله سه اصل، باب دهم