ندیدم یک نفس راحت ز حس ظاهر و باطن
چه آسایش در آن کشور که ده فرمانروا دارد؟
صائب
ندیدم یک نفس راحت ز حس ظاهر و باطن
چه آسایش در آن کشور که ده فرمانروا دارد؟
صائب
از هواها کی رهی بی جام هو ؟
ای ز هو قانع شده با نام هو
هیچ نامی بی حقیقت دیده ای ؟
یا ز گاف و لام گل گل چیده ای
اسم خواندی رو مسما را بجو
مه به بالا دان مدان در آب جو
#مولانا
ای ز هو قانع شده با نام هو
هیچ نامی بی حقیقت دیده ای ؟
یا ز گاف و لام گل گل چیده ای
اسم خواندی رو مسما را بجو
مه به بالا دان مدان در آب جو
#مولانا
امشٖب آن نیست که درخواب رود چشم ندیم
خواب در روضـه رضـوان نکند اهـل نعیم
خــاک را زنــده کـنــد تـربـیـت بـاد بـهـار
سنگ باشد که دلـش زنـده نگـردد بـه نسیم
#سعدی
خواب در روضـه رضـوان نکند اهـل نعیم
خــاک را زنــده کـنــد تـربـیـت بـاد بـهـار
سنگ باشد که دلـش زنـده نگـردد بـه نسیم
#سعدی
گفتند :«دل کدام وقت خوش بُوَد؟» گفت: «آن وقت که او ، دلْ بُوَد».
و گفت : به رعایتِ حقوق نتوان رسید مگر به حراستِ قلوب.
و گفت : محبتْ افراطِ میل است بی نیل.
و گفت: محبت درست نشود مگر در میان دو تن ، که یکی دیگری را گوید: «ای من».
ذکر_جنید_بغدادی
و گفت : به رعایتِ حقوق نتوان رسید مگر به حراستِ قلوب.
و گفت : محبتْ افراطِ میل است بی نیل.
و گفت: محبت درست نشود مگر در میان دو تن ، که یکی دیگری را گوید: «ای من».
ذکر_جنید_بغدادی
از اندوه کِیْ بیرون آید آن که مصائب بر وی متواتر گردد؟
اگر سلامت خواهی ، سلامی بر دنیا کن به وِداع ، و اگر کرامت خواهی ، تکبیری بر آخرت گوی به تَرکْ.
ذکر_داوود_طایی
اگر سلامت خواهی ، سلامی بر دنیا کن به وِداع ، و اگر کرامت خواهی ، تکبیری بر آخرت گوی به تَرکْ.
ذکر_داوود_طایی
ز ﺧﺎك ﻣﻦ اﮔﺮ ﮔﻨﺪم ﺑﺮ آﯾﺪ
از آن ﮔﺮ ﻧﺎن ﭘﺰی ﻣﺴﺘﯽ ﻓﺰاﯾﺪ
ﺧﻤﯿﺮ و ﻧﺎﻧﻮا دﯾﻮاﻧﻪ ﮔﺮدد
ﺗﻨﻮرش ﺑﯿﺖ ﻣﺴﺘﺎﻧﻪ ﻓﺰاﯾﺪ
ﻣﯿﺎ ﺑﯽ دف ﺑﻪ ﮔﻮر ﻣﻦ، ﺑﺮادر
ﻛﻪ در ﺑﺰم ﺧﺪا ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻧﺸﺎﯾﺪ
#مولانا
از آن ﮔﺮ ﻧﺎن ﭘﺰی ﻣﺴﺘﯽ ﻓﺰاﯾﺪ
ﺧﻤﯿﺮ و ﻧﺎﻧﻮا دﯾﻮاﻧﻪ ﮔﺮدد
ﺗﻨﻮرش ﺑﯿﺖ ﻣﺴﺘﺎﻧﻪ ﻓﺰاﯾﺪ
ﻣﯿﺎ ﺑﯽ دف ﺑﻪ ﮔﻮر ﻣﻦ، ﺑﺮادر
ﻛﻪ در ﺑﺰم ﺧﺪا ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻧﺸﺎﯾﺪ
#مولانا
یاد تو شب و روز قرین دل ماست
سودای دلت گوشه نشین دل ماست
از حلقهٔ بندگیت بیرون نرود
تا نقش حیات در نگین دل ماست
#ابوسعید_ابوالخیر
یاد تو شب و روز قرین دل ماست
سودای دلت گوشه نشین دل ماست
از حلقهٔ بندگیت بیرون نرود
تا نقش حیات در نگین دل ماست
#ابوسعید_ابوالخیر
خداوندا به احسانت به حق نور تابانت
مگیر آشفته میگویم که دل بیتو پریشانست
تو مستان را نمیگیری پریشان را نمیگیری
خنک آن را که میگیری که جانم مست ایشانست
سخن در پوست میگویم که جان این سخن غیبست
نه در اندیشه میگنجد نه آن را گفتن امکانست
خمش کن همچو عالم باش خموش و مست و سرگردان
وگر او نیست مست مست چرا افتان و خیزانست
مولانا
مگیر آشفته میگویم که دل بیتو پریشانست
تو مستان را نمیگیری پریشان را نمیگیری
خنک آن را که میگیری که جانم مست ایشانست
سخن در پوست میگویم که جان این سخن غیبست
نه در اندیشه میگنجد نه آن را گفتن امکانست
خمش کن همچو عالم باش خموش و مست و سرگردان
وگر او نیست مست مست چرا افتان و خیزانست
مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ظلمِ ظالم
جورِ صیّاد
آشیانم
داده بر باد
ای خدا
ای فلک
ای طبیعت
شامِ تاریکِ ما را
سحر کن....
ملکالشعرای بهار
همایون شجریان
جورِ صیّاد
آشیانم
داده بر باد
ای خدا
ای فلک
ای طبیعت
شامِ تاریکِ ما را
سحر کن....
ملکالشعرای بهار
همایون شجریان
کانال تلگرامیsmsu43@
استاد شجریان - سایه لرزان
سایه لرزان (عشق گریزان)
دستگاه: شور
آواز: استاد #محمدرضا_شجریان
آهنگ: استاد #حبیباله_صالحی
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم
تو میروی به سلامت، سلام ما برسانی...
دستگاه: شور
آواز: استاد #محمدرضا_شجریان
آهنگ: استاد #حبیباله_صالحی
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم
تو میروی به سلامت، سلام ما برسانی...
کانال تلگرامیsmsu43@
مژگان شجریان - راهی و آهی
چه غریبانه
تو با یاد وطن می نالی ...
من چه گویم ..؟
که غریب است دلم در وطنم ..!
#هوشنگ_ابتهاج
" راهی و آهی "
#بانو_مژگان_شجریان
تو با یاد وطن می نالی ...
من چه گویم ..؟
که غریب است دلم در وطنم ..!
#هوشنگ_ابتهاج
" راهی و آهی "
#بانو_مژگان_شجریان
کانال تلگرامیsmsu43@
علیرضا افتخاری - نیلوفرانه
خدایا ..
عاشقان را با غم عشق آشنا کن...
ز غمهای دگر ..
غیر از غم عشقت رها کن ...
تو خود گفتی ..
که در قلب شکسته خانه داری ...
شکسته قلب من !
جانا... به عهد خود وفا کن ...
" نیلوفرانه "
#علیرضا_افتخاری
عاشقان را با غم عشق آشنا کن...
ز غمهای دگر ..
غیر از غم عشقت رها کن ...
تو خود گفتی ..
که در قلب شکسته خانه داری ...
شکسته قلب من !
جانا... به عهد خود وفا کن ...
" نیلوفرانه "
#علیرضا_افتخاری
آوای خسته دلان
داریوش
داریوش
آوای خسته دلان
از آلبوم انسان
آهنگ از همایون خرم
شعر از تورج نگهبان:
قسم به دلهای خسته ی خسته دلان
🌹🌸
آوای خسته دلان
از آلبوم انسان
آهنگ از همایون خرم
شعر از تورج نگهبان:
قسم به دلهای خسته ی خسته دلان
🌹🌸
آوای خسته دلان
داریوش
داریوش
آوای خسته دلان
از آلبوم انسان
آهنگ از همایون خرم
شعر از تورج نگهبان:
قسم به دلهای خسته ی خسته دلان
🌹🌸
آوای خسته دلان
از آلبوم انسان
آهنگ از همایون خرم
شعر از تورج نگهبان:
قسم به دلهای خسته ی خسته دلان
🌹🌸
Gomshodeh (nimeh Shaban Tanha)
Marzieh
گمشده
دستگاه: همایون (بیات اصفهان)
شاعر: تورج نگهبان
آهنگساز: همایون خرم
مرضیه
🌹🌸
دستگاه: همایون (بیات اصفهان)
شاعر: تورج نگهبان
آهنگساز: همایون خرم
مرضیه
🌹🌸
گفتی که تو دیوانه و مجنون خویی
دیوانه توی که عقل از من جویی
گفتی که چه بیشرم و چه آهن روی
آئینه کند همیشه آهن روی
#مولانای_جان
دیوانه توی که عقل از من جویی
گفتی که چه بیشرم و چه آهن روی
آئینه کند همیشه آهن روی
#مولانای_جان
گوهر چه بود به بحر او جز سنگی
گردون چه بود بر در او سرهنگی
از دولت دوست هیچ چیزم کم نیست
جز صبر که از صبر ندارم رنگی
#مولانای_جان
گردون چه بود بر در او سرهنگی
از دولت دوست هیچ چیزم کم نیست
جز صبر که از صبر ندارم رنگی
#مولانای_جان
مَشورت با نفسِ خویش اندرفِعال
هرچه گوید، عکس آن باشد کمال
هرگاه در کارها با نفس خود مشورت کردی، هرآنچه به تو گفت، بدان که عکس آنچه می گوید، کمال و خیر است.
بر نیایی با وَی و استیزِ او
رَو برِ یاری، بگیر آمیزِ او
تو نمی توانی با نفس و عناد او مقابله کنی، پس پیش یاری برو و با او در آمیز و به خوی و عادت او در آی. (برای چیرگی بر نفس باید با اهل خرد همنشینی داشت)
عقل، قوّت گیرد از عقلِ دگر
نَی شِکَر کامل شود از نَی شِکَر
عقل با عقل دیگر نیرو می گیرد، چنانکه مثلاً نیشکر از نیشکر دیگر کامل می شود، زیرا هر چیز حکم مقارن خود را دارد.
من ز مکرِ نفس دیدم چیزها
کو بَرَد از سِحرِ خود تمييزها
من از نیرنگ نفس امّاره چیزها دیده ام، زیرا او با جادوی فریب خود، قوّه تشخیص آدمیان را از بین می برد.
وعده ها بدهد تو را تازه به دست
کو هزاران بار، آنها را شکست
نفس امّاره، به تو وعده های تازه می دهد، در حالی که آن وعده ها را هزاران بارنقض کرده است.
عمر، گر صد سال خود مهلت دهد
اوت هر روزی بهانه نو نهد
عمر اگر صد سال طول بکشد بالاخره به پایان می رسد، ولی نیرنگ نفسِ امّاره را پایانی نیست، بلکه هر روز حیله و بهانه ای نو می تراشد.
شرح مثنوی
هرچه گوید، عکس آن باشد کمال
هرگاه در کارها با نفس خود مشورت کردی، هرآنچه به تو گفت، بدان که عکس آنچه می گوید، کمال و خیر است.
بر نیایی با وَی و استیزِ او
رَو برِ یاری، بگیر آمیزِ او
تو نمی توانی با نفس و عناد او مقابله کنی، پس پیش یاری برو و با او در آمیز و به خوی و عادت او در آی. (برای چیرگی بر نفس باید با اهل خرد همنشینی داشت)
عقل، قوّت گیرد از عقلِ دگر
نَی شِکَر کامل شود از نَی شِکَر
عقل با عقل دیگر نیرو می گیرد، چنانکه مثلاً نیشکر از نیشکر دیگر کامل می شود، زیرا هر چیز حکم مقارن خود را دارد.
من ز مکرِ نفس دیدم چیزها
کو بَرَد از سِحرِ خود تمييزها
من از نیرنگ نفس امّاره چیزها دیده ام، زیرا او با جادوی فریب خود، قوّه تشخیص آدمیان را از بین می برد.
وعده ها بدهد تو را تازه به دست
کو هزاران بار، آنها را شکست
نفس امّاره، به تو وعده های تازه می دهد، در حالی که آن وعده ها را هزاران بارنقض کرده است.
عمر، گر صد سال خود مهلت دهد
اوت هر روزی بهانه نو نهد
عمر اگر صد سال طول بکشد بالاخره به پایان می رسد، ولی نیرنگ نفسِ امّاره را پایانی نیست، بلکه هر روز حیله و بهانه ای نو می تراشد.
شرح مثنوی