اگر من در این علمهای ظاهر شروع کردمی، تا یک درس را اتقان نکردمی، به دیگری شروع نکردمی.
مثلا این که چندین گاه میخواند برین هیچ نتواند شکال گفتن، و زیادت کردن.
از بهر آن که چون این درس مخمر نشده باشد، چنان که همه فواید و اشکالات که مولانا فرمود توانم اعاده کردن، فردا هرگز درس نگیرم، همان درس را باز خوانم.
کسی که یک مساله را مخمر کند چنان که حق آن است، بهتر باشد از آنکه هزار مساله بخواند خام.
شمس تبریزی
مثلا این که چندین گاه میخواند برین هیچ نتواند شکال گفتن، و زیادت کردن.
از بهر آن که چون این درس مخمر نشده باشد، چنان که همه فواید و اشکالات که مولانا فرمود توانم اعاده کردن، فردا هرگز درس نگیرم، همان درس را باز خوانم.
کسی که یک مساله را مخمر کند چنان که حق آن است، بهتر باشد از آنکه هزار مساله بخواند خام.
شمس تبریزی
عشق را نازم که از بیتابی روز فراق
جان ما را بست با درد تو پیوندی دگر
تا شوی بیباک تر در ناله ای مرغ بهار
آتشی گیر از حریم سینه ام چندی دگر
#اقبال_لاهوری
جان ما را بست با درد تو پیوندی دگر
تا شوی بیباک تر در ناله ای مرغ بهار
آتشی گیر از حریم سینه ام چندی دگر
#اقبال_لاهوری
می گویند رودخانه قبل از ورود به دریا از ترس می لرزد. به مسیری که رفته نگاه می کند، از قله های کوه، جاده پر پیچ و خم طولانی که از میان جنگل ها و روستاها می گذرد.
و قبل از او، اقیانوسی را می بیند که چنان وسیع است که ورود به آن چیزی جز ناپدید شدن برای همیشه نیست.
اما راه دیگری وجود ندارد.
رودخانه نمی تواند به عقب برگردد.
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد.
بازگشت به وجود غیرممکن است.
رودخانه باید خطر ورود به اقیانوس را بپذیرد زیرا تنها در این صورت ترس از بین میرود، زیرا آنجاست که رودخانه میداند که هدفش ناپدید شدن در اقیانوس نیست، بلکه تبدیل شدن به اقیانوس است.
اوشو
و قبل از او، اقیانوسی را می بیند که چنان وسیع است که ورود به آن چیزی جز ناپدید شدن برای همیشه نیست.
اما راه دیگری وجود ندارد.
رودخانه نمی تواند به عقب برگردد.
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد.
بازگشت به وجود غیرممکن است.
رودخانه باید خطر ورود به اقیانوس را بپذیرد زیرا تنها در این صورت ترس از بین میرود، زیرا آنجاست که رودخانه میداند که هدفش ناپدید شدن در اقیانوس نیست، بلکه تبدیل شدن به اقیانوس است.
اوشو
از دست تو دل چگونه سوزم
چون پای غم تو در میان است
یک ذره غم تو خوشتر آید
از هر شادی که در جهان است
آن درد که در دل من از توست
هر وصف که گویمش نه آن است
#عطار
چون پای غم تو در میان است
یک ذره غم تو خوشتر آید
از هر شادی که در جهان است
آن درد که در دل من از توست
هر وصف که گویمش نه آن است
#عطار
تاب بنفشه
بهزاد (مهدی بهزادپور)
از آلبوم تاب بنفشه
آهنگ: #احمدرضا موید محسنی
غزل: حافظ
تاب بنفشه می دهد طره ی مشک سای تو
پرده ی غنچه می درد خنده ی دلگشای تو
آهنگ: #احمدرضا موید محسنی
غزل: حافظ
تاب بنفشه می دهد طره ی مشک سای تو
پرده ی غنچه می درد خنده ی دلگشای تو
مردم نمیتوانند درک کنند که عشق نوعی فعالیت و نوعی توانایی روح است، خیال میکنند تنها چیز لازم پیدا کردن یک معشوق مناسب است و از آن پس همهچیز به خودی خود ادامه خواهد یافت. این درست مثل آدمی است که میخواهد نقاشی کند، ولی به جای اینکه هنر و فن آن را یاد بگیرد، میگوید منتظر موضوع مناسبی برای نقاشی هستم و ادعا میکند که اگر موضوع را بیابد زیباترین نقاشیها را خواهد کرد. اگر آدم واقعا و صمیمانه کسی را دوست داشته باشد، حتما همه مردم، دنیا و زندگی را دوست میدارد. اگر من بتوانم به کسی بگویم «تو را دوست دارم» باید توانایی این را هم داشته باشم که بگویم «من در وجود تو همه کس را دوست دارم، با تو همه دنیا را دوست دارم، در تو حتی خودم را دوست دارم ...!!»
از کتاب هنر عشق ورزیدن
#اریک_فروم
از کتاب هنر عشق ورزیدن
#اریک_فروم
جول_اوستین:
وقتی با شرایط سخت روبرو میشی به جای اینکه ناامید بشی و به این فکر کنی چرا این اتفاق افتاده. باید اعلام کنی لطف خداوند اطراف من را فرا گرفته. لطف خدا شفا، حمایت و پیروزی را وارد زندگی من می کند.
وقتی با شرایط سخت روبرو میشی به جای اینکه ناامید بشی و به این فکر کنی چرا این اتفاق افتاده. باید اعلام کنی لطف خداوند اطراف من را فرا گرفته. لطف خدا شفا، حمایت و پیروزی را وارد زندگی من می کند.
مادام که در راه هوا و هوسی
از کعبهٔ وصل هردمی باز پسی
در بادیهٔ طلب چو جهدی بنمای
باشد که به کعبهٔ وصالش برسی
#مولانای_جان
از کعبهٔ وصل هردمی باز پسی
در بادیهٔ طلب چو جهدی بنمای
باشد که به کعبهٔ وصالش برسی
#مولانای_جان
کی پست شود آنکه بلندش تو کنی
شادان بود آنجا که نژندش تو کنی
گردون سرافراشته صد بوسه زند
هر روز بر آن پای که بندش تو کنی
#مولانای_جان
شادان بود آنجا که نژندش تو کنی
گردون سرافراشته صد بوسه زند
هر روز بر آن پای که بندش تو کنی
#مولانای_جان
بهترین روش برای زندگی کردن
#ولتر می گوید
ما هرگز زندگی نمی کنیم ما همیشه در انتظار زندگی هستیم . ما بجای آنکه همین امروز خوشحال باشیم به امید یک آینده خوب و خوش نشسته ایم و به همین خاطر امروزمان را از دست می دهیم ما وقت بیشتر می خواهیم پول بیشتر می خواهیم شغل بهتر می خواهیم بازنشستگی می خواهیم مسافرت و تعطیلات می خواهیم و امروز برای همین از دست خواهد رفت و ما به این مسئله اصلا توجهی نمی کنیم
#هنری_وارد_بیچر می گوید
مهم نیست در اینده چه چیزی پیش می آید اگر امروز می توانی غذا بخوری از نور خورشید تابان لذت ببری و با دوستانت بگویی و بخندی پس خدا را شکر کن و از امروزت لذت ببر به گذشته نگاه نکن و به آینده کاری نداشته باش تو از امروز خود مطمئنی پس این شانس بزرگ را از دست نده و قدر آن را بدان
و #بودا می گوید: در گذشته زندگی نکنید و به آینده فکر نکنید فکر خود را روی همین لحظه متمرکز کنید
#ولتر می گوید
ما هرگز زندگی نمی کنیم ما همیشه در انتظار زندگی هستیم . ما بجای آنکه همین امروز خوشحال باشیم به امید یک آینده خوب و خوش نشسته ایم و به همین خاطر امروزمان را از دست می دهیم ما وقت بیشتر می خواهیم پول بیشتر می خواهیم شغل بهتر می خواهیم بازنشستگی می خواهیم مسافرت و تعطیلات می خواهیم و امروز برای همین از دست خواهد رفت و ما به این مسئله اصلا توجهی نمی کنیم
#هنری_وارد_بیچر می گوید
مهم نیست در اینده چه چیزی پیش می آید اگر امروز می توانی غذا بخوری از نور خورشید تابان لذت ببری و با دوستانت بگویی و بخندی پس خدا را شکر کن و از امروزت لذت ببر به گذشته نگاه نکن و به آینده کاری نداشته باش تو از امروز خود مطمئنی پس این شانس بزرگ را از دست نده و قدر آن را بدان
و #بودا می گوید: در گذشته زندگی نکنید و به آینده فکر نکنید فکر خود را روی همین لحظه متمرکز کنید
ترس هنگامی به وجود میآید
که بین «فکرکننده» و «فکرهایش»
تضاد، جدایی و دوگانگی هست.
هنگامی که «فکرکننده» وجود ندارد،
هیچ تضاد و دوگانگی در فکرها
وجود ندارد.
فکرکننده از طریق فکر شکل میگیرد.
فکرکننده خودش را به کار میگیرد
و میکوشد تا فکرها را شکل دهد،
آنها را کنترل کند؛
آنها را نظم و سامان بدهد؛
یا آنها را پایان دهد؛
آنها را متوقف کند.
«فکرکننده» یک پدیدهٔ جعلی،
ساختگی و کاذب است؛
توهمی است که خودِ ذهن آن را به هم بافته.
#کریشنامورتی
که بین «فکرکننده» و «فکرهایش»
تضاد، جدایی و دوگانگی هست.
هنگامی که «فکرکننده» وجود ندارد،
هیچ تضاد و دوگانگی در فکرها
وجود ندارد.
فکرکننده از طریق فکر شکل میگیرد.
فکرکننده خودش را به کار میگیرد
و میکوشد تا فکرها را شکل دهد،
آنها را کنترل کند؛
آنها را نظم و سامان بدهد؛
یا آنها را پایان دهد؛
آنها را متوقف کند.
«فکرکننده» یک پدیدهٔ جعلی،
ساختگی و کاذب است؛
توهمی است که خودِ ذهن آن را به هم بافته.
#کریشنامورتی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بر گلشنی اگر بگذشتم چو باد صبح
نی عشق سرو بود و نه شوق صنوبرم
بوی تو میشنیدم و بر یاد روی تو
دادند ساقیان طرب یک دو ساغرم
#حافظ
نی عشق سرو بود و نه شوق صنوبرم
بوی تو میشنیدم و بر یاد روی تو
دادند ساقیان طرب یک دو ساغرم
#حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آواز ماندگار محمدرضا #شجریان در #آلبوم رندان مست
دستگاه/مایه : #همایون
آهنگساز : مجید #درخشانی
شاعر : #حضرت_سعدی
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
مبادا در جهان دلتنگ رویی
که رویت بیند و خرم نباشد
من اول روز دانستم که این عهد
که با من میکنی محکم نباشد
مکن یارا دلم مجروح مگذار
که هیچم در جهان مرهم نباشد
#حضرت_سعدی
دستگاه/مایه : #همایون
آهنگساز : مجید #درخشانی
شاعر : #حضرت_سعدی
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
مبادا در جهان دلتنگ رویی
که رویت بیند و خرم نباشد
من اول روز دانستم که این عهد
که با من میکنی محکم نباشد
مکن یارا دلم مجروح مگذار
که هیچم در جهان مرهم نباشد
#حضرت_سعدی
کانال تلگرامیsmsu43@
علیرضا افتخاری - عزم آن دارم که امشب ...
علیرضا_افتخاری
سه تار جلال ذوالفنون
شعر :عطار
ابوعطا، سال ۱۳۷۳
عزمِ آن دارم که امشب مستِ مست
پای کوبان شیشۀ دُردی به دست
سر به بازار قلندر برنهم
پس به یک ساعت ببازم هرچه هست
سه تار جلال ذوالفنون
شعر :عطار
ابوعطا، سال ۱۳۷۳
عزمِ آن دارم که امشب مستِ مست
پای کوبان شیشۀ دُردی به دست
سر به بازار قلندر برنهم
پس به یک ساعت ببازم هرچه هست
@raghseashofteh
Bouye jouye...(بنان و مرضیه)
بوی جوی مولیان
با صدای مرضیه و بنان
با صدای مرضیه و بنان