گر تو برانی مراجان زفراقت دهم
جان بوصالت دهم گر تو بخوانی مرا
گه به وصالم کشی گه ز فراقم کشی
گاه چنینی مرا گاه چنانی مرا
#فیض_کاشانی
جان بوصالت دهم گر تو بخوانی مرا
گه به وصالم کشی گه ز فراقم کشی
گاه چنینی مرا گاه چنانی مرا
#فیض_کاشانی
من جزیی از توام
دیگر نه زمان و نه مرگ
هیچ یک عطشِ مرا
از سرچشمهی وجود و خیالت
بی نیاز نمیکند..
#احمد_شاملو
دیگر نه زمان و نه مرگ
هیچ یک عطشِ مرا
از سرچشمهی وجود و خیالت
بی نیاز نمیکند..
#احمد_شاملو
بار دیگر شیخ ابوبکر شبلی را
به خواب دیدند...
پرسیدند که «کَیفَ وَجدتَ سوقَ الآخرة؟»
گفتند: «بازار آخرت چگونه یافتی؟»
گفت: «بازاری است که رونق ندارد
درین بازار، مگر...
جگرهای سوخته و دلهای شکسته.
و باقی همه هیچ است.
که اینها سوخته را مرهم مینهند
و شکسته را باز میبندند
و به هیچ التفات نمیکنند.»
#تذکرة_الاولیاء
به خواب دیدند...
پرسیدند که «کَیفَ وَجدتَ سوقَ الآخرة؟»
گفتند: «بازار آخرت چگونه یافتی؟»
گفت: «بازاری است که رونق ندارد
درین بازار، مگر...
جگرهای سوخته و دلهای شکسته.
و باقی همه هیچ است.
که اینها سوخته را مرهم مینهند
و شکسته را باز میبندند
و به هیچ التفات نمیکنند.»
#تذکرة_الاولیاء
دلی دارم که گرد غم نگردد
میی دارم که هرگز کم نگردد
دلی دارم که خوی عشق دارد
که جز با عاشقان همدم نگردد
خطی بستانم از میر سعادت
که دیگر غم در این عالم نگردد
چو خاص و عام آب خضر نوشند
دگر کس سخره ماتم نگردد
اگر فاسق بود زاهد کنندش
وگر زاهد بود بلعم نگردد
چو یابد نردبان بر چرخ شادی
ز غم چون چرخ پشتش خم نگردد
چو خرمشاه عشق از دل برون جست
که باشد که خوش و خرم نگردد
ز سایه طرههای درهم او
ز هر همسایهای درهم نگردد
بکن توبه ز گفتار ار چه توبه
از آن توبه شکن محکم نگردد
مولانا . غزلیات
میی دارم که هرگز کم نگردد
دلی دارم که خوی عشق دارد
که جز با عاشقان همدم نگردد
خطی بستانم از میر سعادت
که دیگر غم در این عالم نگردد
چو خاص و عام آب خضر نوشند
دگر کس سخره ماتم نگردد
اگر فاسق بود زاهد کنندش
وگر زاهد بود بلعم نگردد
چو یابد نردبان بر چرخ شادی
ز غم چون چرخ پشتش خم نگردد
چو خرمشاه عشق از دل برون جست
که باشد که خوش و خرم نگردد
ز سایه طرههای درهم او
ز هر همسایهای درهم نگردد
بکن توبه ز گفتار ار چه توبه
از آن توبه شکن محکم نگردد
مولانا . غزلیات
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک حبه نور 💫
فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ
ﭘﺲ ﻣﺮﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻢ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺳﭙﺎﺱ ﺑﮕﺰﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻲ ﻧﻜﻨﻴﺪ.
#بقره_آیه_١٥٢
فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ
ﭘﺲ ﻣﺮﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻢ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺳﭙﺎﺱ ﺑﮕﺰﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻲ ﻧﻜﻨﻴﺪ.
#بقره_آیه_١٥٢
سلام به خالق دایره هستی؛
سلام زندگی؛
روزت پر از شادیهای بی سبب،
دلت گرم از آفتاب امید،
ذهنت پر از افکار ناب و پاک،
قلبت مملو از مهربانی،
دستت سرشار از بخشندگی،
و آرزوهات مستجاب؛
امروز هیچ چیزی نمیتونه مانع شادیمون بشه،
امروز حالمون عالیه،
امروز شاید همون روزیه که منتظرش بودیم،
امروز روزی زیبا و پرازاتفاقهای زیبا،
کافیه با لبخند ازش استقبال کنیم،
کافیه باور کنیم امروز روز معجزه س؛
امروزت پر از معجزه؛
خوشه افکار و اندیشه ات پربار
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد شنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
الهى،،،
اندیشه ای خلاق،
دیده ای بینا،
گوشی شنوا،
زبانی شاكر،
ذهني آرام،
قلبي متواضع،
روحي بيدار،
دست هایی بخشنده،
پاهایی استوار در راهت،
تنی سالم،
و سينه اي پر از عشق و دلدادگی،
و سبد سبد روزی حلال و بركت و فراواني برای من و دوستانم عطا فرما.
آمین
🌺🌺🌺
شاد باشی
سلام زندگی؛
روزت پر از شادیهای بی سبب،
دلت گرم از آفتاب امید،
ذهنت پر از افکار ناب و پاک،
قلبت مملو از مهربانی،
دستت سرشار از بخشندگی،
و آرزوهات مستجاب؛
امروز هیچ چیزی نمیتونه مانع شادیمون بشه،
امروز حالمون عالیه،
امروز شاید همون روزیه که منتظرش بودیم،
امروز روزی زیبا و پرازاتفاقهای زیبا،
کافیه با لبخند ازش استقبال کنیم،
کافیه باور کنیم امروز روز معجزه س؛
امروزت پر از معجزه؛
خوشه افکار و اندیشه ات پربار
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد شنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
الهى،،،
اندیشه ای خلاق،
دیده ای بینا،
گوشی شنوا،
زبانی شاكر،
ذهني آرام،
قلبي متواضع،
روحي بيدار،
دست هایی بخشنده،
پاهایی استوار در راهت،
تنی سالم،
و سينه اي پر از عشق و دلدادگی،
و سبد سبد روزی حلال و بركت و فراواني برای من و دوستانم عطا فرما.
آمین
🌺🌺🌺
شاد باشی
در قیامت چون نمازها را بیاورند،
در ترازو نهند و روزهها را
و صدقه ها را همچنین.
اما چون محبت را بیاورند،
محبت در ترازو نگنجد.
پس اصل محبت است.
اکنون چون در خود محبت میبینی،
آن را بیفزای تا افزون شود.
فیه_مافیه
در ترازو نهند و روزهها را
و صدقه ها را همچنین.
اما چون محبت را بیاورند،
محبت در ترازو نگنجد.
پس اصل محبت است.
اکنون چون در خود محبت میبینی،
آن را بیفزای تا افزون شود.
فیه_مافیه
غزل شمارهٔ ۱۴۰
مولوی » دیوان شمس » غزلیات
درد ما را در جهان درمان مبادا بیشما
مرگ بادا بیشما و جان مبادا بیشما
سینههای عاشقان جز از شما روشن مباد
گلبن جانهای ما خندان مبادا بیشما
بشنو از ایمان که میگوید به آواز بلند
با دو زلف کافرت کایمان مبادا بیشما
عقل سلطان نهان و آسمان چون چتر او
تاج و تخت و چتر این سلطان مبادا بیشما
عشق را دیدم میان عاشقان ساقی شده
جان ما را دیدن ایشان مبادا بیشما
جانهای مرده را ای چون دم عیسی شما
ملک مصر و یوسف کنعان مبادا بیشما
چون به نقد عشق شمس الدین تبریزی خوشم
رخ چو زر کردم بگفتم کان مبادا بیشما
مولوی » دیوان شمس » غزلیات
درد ما را در جهان درمان مبادا بیشما
مرگ بادا بیشما و جان مبادا بیشما
سینههای عاشقان جز از شما روشن مباد
گلبن جانهای ما خندان مبادا بیشما
بشنو از ایمان که میگوید به آواز بلند
با دو زلف کافرت کایمان مبادا بیشما
عقل سلطان نهان و آسمان چون چتر او
تاج و تخت و چتر این سلطان مبادا بیشما
عشق را دیدم میان عاشقان ساقی شده
جان ما را دیدن ایشان مبادا بیشما
جانهای مرده را ای چون دم عیسی شما
ملک مصر و یوسف کنعان مبادا بیشما
چون به نقد عشق شمس الدین تبریزی خوشم
رخ چو زر کردم بگفتم کان مبادا بیشما
چو شبروان سرآسیمه، گرد خانه مگرد
تو خود بهانهٔ خویشی؛ پی بهانه مگرد
تو نور دیدهٔ مایی؛ به جای خویش در آی
چنین چو مردم بیگانه گرد خانه مگرد
تویی که خانهخدایی؛ بیا و خود را باش
برونِ در منشین و بر آستانه مگرد
زمانه گشت و دگر بر مدار بیمهریست
تو بر مدارْ دل از مهر و چون زمانه مگرد
چو تیر گذشتی ز هفتپردهٔ چشم
کنون که در بُن جانی پی نشانه مگرد
به هوش باش که هر نقطه دام دایرهای است
تو در هوای رهایی درین میانه مگرد
کمند مهر نکردی ز گیسوان بلند
دگر به گرد سر من چو تازیانه مگرد
تو شعر گمشدهٔ سایهای؛ شناختمت
به سایهروشن مهتاب خامشانه مگرد
هوشنگ_ابتهاج
تو خود بهانهٔ خویشی؛ پی بهانه مگرد
تو نور دیدهٔ مایی؛ به جای خویش در آی
چنین چو مردم بیگانه گرد خانه مگرد
تویی که خانهخدایی؛ بیا و خود را باش
برونِ در منشین و بر آستانه مگرد
زمانه گشت و دگر بر مدار بیمهریست
تو بر مدارْ دل از مهر و چون زمانه مگرد
چو تیر گذشتی ز هفتپردهٔ چشم
کنون که در بُن جانی پی نشانه مگرد
به هوش باش که هر نقطه دام دایرهای است
تو در هوای رهایی درین میانه مگرد
کمند مهر نکردی ز گیسوان بلند
دگر به گرد سر من چو تازیانه مگرد
تو شعر گمشدهٔ سایهای؛ شناختمت
به سایهروشن مهتاب خامشانه مگرد
هوشنگ_ابتهاج
GolPooneh -[TabTaraneh.Net]
Iraj Bastami - [TabTaraneh.Net]
" گل پونه ها " ایرج بسطامی
شعر هما میرافشار
آهنگ حسین پرنیا
شعر هما میرافشار
آهنگ حسین پرنیا
#حکایت
دزدی به خانه پارسایی در آمد
چندانکه جست چیزی نیافت دل تنگ شد پارسا خبر شد
گلیمی که بر آن خفته بود در راه دزد انداخت تا محروم نشود
شنیدم که مردان راه خدای
دل دشمنان را نکردند تنگ
ترا کی میسّر شود این مقام
که با دوستانت خلافست و جنگ....!!!!
#گلستان_سعدی
دزدی به خانه پارسایی در آمد
چندانکه جست چیزی نیافت دل تنگ شد پارسا خبر شد
گلیمی که بر آن خفته بود در راه دزد انداخت تا محروم نشود
شنیدم که مردان راه خدای
دل دشمنان را نکردند تنگ
ترا کی میسّر شود این مقام
که با دوستانت خلافست و جنگ....!!!!
#گلستان_سعدی
از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد
میبرم جور تو تا وسع و توانم باشد
گر نوازی چه سعادت به از این خواهم یافت
ور کشی زار چه دولت به از آنم باشد
چون مرا عشق تو از هر چه جهان بازاستد
چه غم از سرزنش هر که جهانم باشد.......!!
#سعدی
میبرم جور تو تا وسع و توانم باشد
گر نوازی چه سعادت به از این خواهم یافت
ور کشی زار چه دولت به از آنم باشد
چون مرا عشق تو از هر چه جهان بازاستد
چه غم از سرزنش هر که جهانم باشد.......!!
#سعدی
جان جهان
محمدرضا شجریان
جان جهان ...استاد شجریان
جان و جهان! دوش کجا بودهای
نی غلطم، در دل ما بودهای
دوش ز هجر تو جفا دیدهام
ای که تو سلطان وفا بودهای
آه که من دوش چه سان بودهام!
آه که تو دوش کرا بودهای!
رشک برم کاش قبا بودمی
چونک در آغوش قبا بودهای
زهره ندارم که بگویم ترا
« بی من بیچاره چرا بودهای؟! »
یار سبک روح! به وقت گریز
تیزتر از باد صبا بودهای
بیتو مرا رنج و بلا بند کرد
باش که تو بنده بلا بودهای
رنگ رخ خوب تو آخر گواست
در حرم لطف خدا بودهای
رنگ تو داری، که زرنگ جهان
پاکی، و همرنگ بقا بودهای
آینهٔ رنگ تو عکس کسیست
تو ز همه رنگ جدا بودهای
#مولانا
جان و جهان! دوش کجا بودهای
نی غلطم، در دل ما بودهای
دوش ز هجر تو جفا دیدهام
ای که تو سلطان وفا بودهای
آه که من دوش چه سان بودهام!
آه که تو دوش کرا بودهای!
رشک برم کاش قبا بودمی
چونک در آغوش قبا بودهای
زهره ندارم که بگویم ترا
« بی من بیچاره چرا بودهای؟! »
یار سبک روح! به وقت گریز
تیزتر از باد صبا بودهای
بیتو مرا رنج و بلا بند کرد
باش که تو بنده بلا بودهای
رنگ رخ خوب تو آخر گواست
در حرم لطف خدا بودهای
رنگ تو داری، که زرنگ جهان
پاکی، و همرنگ بقا بودهای
آینهٔ رنگ تو عکس کسیست
تو ز همه رنگ جدا بودهای
#مولانا