روشنتر از خاموشی، چراغی ندیدم
و سُخنی، بِه از بی سخنی، نشنیدم.
ساکنِ سرای سکوت شدم،
و صدرۀ صابری در پوشیدم.
مرغی گشتم؛
چشم او از یگانگی
پَر او از همیشگی،
در هوای بیچگونگی، میپَریدم.
کاسهای بیاشامیدم که هرگز، تا ابد،
از تشنگیِ او سیراب نشدم.
#بايزيد_بسطامی
و سُخنی، بِه از بی سخنی، نشنیدم.
ساکنِ سرای سکوت شدم،
و صدرۀ صابری در پوشیدم.
مرغی گشتم؛
چشم او از یگانگی
پَر او از همیشگی،
در هوای بیچگونگی، میپَریدم.
کاسهای بیاشامیدم که هرگز، تا ابد،
از تشنگیِ او سیراب نشدم.
#بايزيد_بسطامی
افسوس که نان پخته،خامان دارند
اسباب تمام،نا تمامان دارند
آنان که به بندگی نمی ارزیدند،
امروز کنیزان و غلامان دارند.
#شیخ_بهایی
اسباب تمام،نا تمامان دارند
آنان که به بندگی نمی ارزیدند،
امروز کنیزان و غلامان دارند.
#شیخ_بهایی
نشینم چند سرگردان، که آن طناز میآید
خدا داند کجا رفت آن مه و کی باز میآيد
هنوز این اولِ عشق است، حزنی گریه کمتر کن
که وقتِ گریههای دردِدلپرداز میآيد
#حزنی_اصفهانی
خدا داند کجا رفت آن مه و کی باز میآيد
هنوز این اولِ عشق است، حزنی گریه کمتر کن
که وقتِ گریههای دردِدلپرداز میآيد
#حزنی_اصفهانی
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر
نهادم آینهها در مقابلِ رخِ دوست
نه این زمان دل حافظ در آتشِ هوس است
که داغدار ازل همچو لالهء خودروست...
#حافظ
نهادم آینهها در مقابلِ رخِ دوست
نه این زمان دل حافظ در آتشِ هوس است
که داغدار ازل همچو لالهء خودروست...
#حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک نفر نان داشت اما
بینوا دندان نداشت
آنیکی بیچاره دندان
داشت، اما نان نداشت!
شعر: پرواز همای
خوانش: باران نیکراه
بینوا دندان نداشت
آنیکی بیچاره دندان
داشت، اما نان نداشت!
شعر: پرواز همای
خوانش: باران نیکراه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسئولیت انسان بودن...
دکتر دینانی
دکتر دینانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فی الجمله به واسطه "لا اله"
جمله کائنات را جز خدای نفی باید کرد
و به واسطه "الّا الله"
خدای را اثبات باید کرد
آری تا خانه نخـست "پاک" نکنی
و از نجاسات و گرد و خاشاک نروبی
نشست جای پادشاه را نشاید
و اگر به لا اله فانی را نفی نکنی
و به الا الله "باقی" را اثبات نکنی همین باشد...
جناب نجم الدین کبری
رساله الی الهائم الخائف
.
جمله کائنات را جز خدای نفی باید کرد
و به واسطه "الّا الله"
خدای را اثبات باید کرد
آری تا خانه نخـست "پاک" نکنی
و از نجاسات و گرد و خاشاک نروبی
نشست جای پادشاه را نشاید
و اگر به لا اله فانی را نفی نکنی
و به الا الله "باقی" را اثبات نکنی همین باشد...
جناب نجم الدین کبری
رساله الی الهائم الخائف
.
وز بهشت تصویریست، دلفریب در ذهنم:
طرح کاملی از عشق، با نمایشی ساده
فارغ از بلندوپست، عاشقان بههم سرمست
در بهشتی ازایندست، دل به یکدگر داده
وز همه جدا من هم، در کنار معشوقم
هم ز بوسه هم باده، مستِ مست افتاده
بین مستی و رؤیا، یک صدای پا، اما
میپراندم از جا، با دو چشمِ نگشاده
مکث میکنم وآنگاه، چشم میگشایم: آه!
باز دوزخِ جانکاه، پیش رویم اِستاده...
#حسین_منزوی
طرح کاملی از عشق، با نمایشی ساده
فارغ از بلندوپست، عاشقان بههم سرمست
در بهشتی ازایندست، دل به یکدگر داده
وز همه جدا من هم، در کنار معشوقم
هم ز بوسه هم باده، مستِ مست افتاده
بین مستی و رؤیا، یک صدای پا، اما
میپراندم از جا، با دو چشمِ نگشاده
مکث میکنم وآنگاه، چشم میگشایم: آه!
باز دوزخِ جانکاه، پیش رویم اِستاده...
#حسین_منزوی
مرا به نسبتِ آدم، زمانه خوار کند
خطا ز دستِ پدر شد، پسر چهکار کند؟
صبا کجاست که از غنچهی لبت، حرفی
زند به گوشِ خزان، کارِ صد بهار کند
نگه ذخیره نماید همیشه مردمِ چشم
که روزِ وعدهی او، صرفِ انتظار کند
#طغرا_مشهدی
خطا ز دستِ پدر شد، پسر چهکار کند؟
صبا کجاست که از غنچهی لبت، حرفی
زند به گوشِ خزان، کارِ صد بهار کند
نگه ذخیره نماید همیشه مردمِ چشم
که روزِ وعدهی او، صرفِ انتظار کند
#طغرا_مشهدی
با چرخِ سفله همتِ ما در نبرد بود
گر روزگار پشت نمیداد مرد بود
یک کس به غیرِ داغ به ما گرم برنخورد
تا بود همدمی به نفسهای سرد بود
چون زعفران خزانِ من آمد بهارِ من
اکسیر شادمانیِ ما رنگِ زرد بود
از بادِ سردمهریات افسرد در فراق
داغِ دلم که انجمنافروزِ درد بود
ما آزمودهایم حزین کارِ روزگار
پاسِ وفا تفاوتِ نامرد و مرد بود
#حزین_لاهیجی
گر روزگار پشت نمیداد مرد بود
یک کس به غیرِ داغ به ما گرم برنخورد
تا بود همدمی به نفسهای سرد بود
چون زعفران خزانِ من آمد بهارِ من
اکسیر شادمانیِ ما رنگِ زرد بود
از بادِ سردمهریات افسرد در فراق
داغِ دلم که انجمنافروزِ درد بود
ما آزمودهایم حزین کارِ روزگار
پاسِ وفا تفاوتِ نامرد و مرد بود
#حزین_لاهیجی
در رو مخ بودن یارش چه میفرماد؟
میفرماد:
فریبِ مهربانی میخورد از دشمنان، لیکن
حدیث دوستیش از دوستان باور نمیآید...
#کلیم
میفرماد:
فریبِ مهربانی میخورد از دشمنان، لیکن
حدیث دوستیش از دوستان باور نمیآید...
#کلیم
زن بُوَد شعرِ خدا، مرد بُوَد نثر خدا!
مرد نثری سَره و زن غزلی تر باشد
نثر هرچند به تنهاییِ خود هست نکو
لیک با نظم چو پیوست نکوتر باشد
#ملک_الشعرای_بهار
مرد نثری سَره و زن غزلی تر باشد
نثر هرچند به تنهاییِ خود هست نکو
لیک با نظم چو پیوست نکوتر باشد
#ملک_الشعرای_بهار