معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.5K photos
13.1K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
رنج فراق کسی داند که او را دوستی بوده باشد.

#بهاولد
پدر مولانا
عشق آمد و گرد فتنه بر جانم بیخت
عقلم شد و هوش رفت و دانش بگریخت

زین واقعه هیچ دوست دستم نگرفت
جز دیده که هر چه داشت بر پایم ریخت !

#ابوسعید_ابوالخیر
تـــو نظیرِ من ببینی و بدیلِ من بگیری

عوضِ تو من نیابم ڪه به هیچ کَس نمانی

#حضرت_سعدی
گفتم خوشا هوایی ڪز باد_صبح خیزد

گفتا خنک نسیمی ڪز ڪوی_دلبر آید..

#حضرت‌_حافظ
هر چند عاشقان قدیمی
از روزگار پیشین تا حال
از درس و مدرسه، از قیل و قال
بیزار بوده‌­اند

اما...
اعجاز ما همین است:
ما عشق را به مدرسه بردیم
در امتداد راهرویی کوتاه
در یک کتابخانه­‌ی کوچک
بر پله­‌های سنگی دانشگاه
و میله ‌های سرد و فلزی
گل داد و سبز شد

آن روز، روز چندم اردیبهشت یا چندشنبه بود
نمی­دانم
آن روز هر چه بود
از روزهای آخر پاییز یا آخر زمستان
فرقی نمی­کند
زیرا
ما هر دو در بهار
ـ در یک بهارـ
چشم به دنیا گشوده‌­ایم

ما هر دو
در یک بهار چشم به هم دوختیم
آن­گاه ناگهان
متولد شدیم و نام تازه ‌ای
بر خود گذاشتیم

فرقی نمی­کند
آن فصل
ـ فصلی که می­توان متولد شدـ
حتما بهار باید باشد
و نام تازه­ ی ما، حتما
دیوانه­‌وار باید باشد
فرقی نمی­کند

امروز هم
ما هر چه بوده­ ایم، همانیم
ما باز می­توانیم هر روز ناگهان متولد شویم

ما... همزادِ عاشقانِ جهانیم...


قیصر_امین‌پور
روزی گفتی شبی کنم دلشادت
وز بند غمان خود کنم آزادت

دیدی که از آن روز چه شبها بگذشت
وز گفتهٔ خود هیچ نیامد یادت؟

#سعدی
مجلس بزم عیش را غالیه مراد نیست


ای دم صبح خوش نفس نافه زلف یار کو

#حافظ
من این مرقع رنگین چو گل بخواهم سوخت

که پیر باده فروشش به جرعه‌ای نخرید

#_حافظ
ای نرگسِ مستت آهویِ شیرشکار
افتاده به صورتِ تو صد نقش و نگار
چَشمَت شَه خوبان بُوَد و غمزه وزیر
کَم دید کسی وزیرِ شمشیر گذار.


#اهلی‌شیرازی
یکی گوید
که این از عشق ساقیست!
یکی گوید که این فعل شراب است!

می و ساقی
چه باشد،نیست جز حق
خدا داند که این عشق از چه بابست!




#مولانا
عشق میجوید حریفی سینه چاک


کو ندارد از فنای خویش باک

#مولانا
چون به تن به حضرت شدم دل را بخواندم، بيامد. پس ايمان و يقين و عقل و نفس بيامدند.
دل را به ميان اين هر چهار در آوردم. يقين و اخلاص را برگرفت و اخلاص عمل را برگرفت تا به حق رسيدم.
پس مقامي پديد آمد كه از آن خوش تَر نديدم. همه حق ديدم. پس آن هر چهار چيز كه آن جا برده بودم محتاج من گردانيد.


شيخ ابوالحسن خرقانی
جوع عارفانه از ديدگاه مولانا:

۱. مولانا معتقد است كه گرسنگی، رزق جان است:
جوع رزق جان خاصان خداست
کی زبونِ همچو تو گیج گداست

۲. تحمل رنج گرسنگی از همه رنجها افزونتر است:
رنج جوع از رنجها پاكيزه تر
خاصه در جوع است صد نفع و هنر

۳. گرسنگی عارفانه، نصيب هر كسی نمی شود:
خود نباشد جوع هر کس را زبون
کین علف‌زاریست ز اندازه برون

جوع مر خاصان حق را داده‌اند
تا شوند از جوع شیر زورمند

جوع هر جلف گدا را کی دهند
چون علف کم نیست پیش او نهند....



مثنوی شریف
دفتر پنجم
لا اله اندر پی الالله است
همچو لا ما هم به الا میرویم
قل تعالو آیتیست از جذب حق
ما به جذبه حق تعالی میرویم
کشتی نوحیم در طوفان روح
لا جرم بی دست و بی پا میرویم

مولانا ۱۶۷۴
#غزل_۵۴۲


بیگاه شُد بیگاه شُد خورشید اَنْدَر چاه شُد
خورشیدِ جانِ عاشقان در خَلْوَتِ اللّهْ شُد


روزی‌ست اَنْدَر شب نَهان تُرکی میانِ هِنْدوان
هین تُرک تازی‌یی بِکُن کان تُرک در خَرگاه شُد


گَر بو بَری زان روشنی آتش به خواب اَنْدَر زَنی
کَزْ شب رُویّ و بَندگی زُهره حَریفِ ماه شُد


گردیم ما آن شبْ رَوان اَنْدَر پِیِ ما هِنْدوان
زیرا که ما بُردیم زَرْ تا پاسْبان آگاه شُد


ما شبْ رُوی آموخته صد پاسْبان را سوخته
رُخ‌ها چو گُل اَفْروخته کان بَیذَقِ ما شاه شُد


بِشْکَست بازارِ زمین بازارِ اَنْجُم را بِبین
کَزْ اَنْجُم و دُرِّ ثَمین آفاقْ خَرمَنگاه شُد


تا چند ازین اُسْتورِ تَن کو کاه و جو خواهد زِ من؟
بر چَرخْ راهِ کَهکَشان از بَهرِ او پُرکاه شُد


اُسْتور را اِشکال نِهْ رُخ بر رُخِ اِقْبال نِهْ
اِقْبالِ آن جانی که او بی‌مِثْل و بی‌اَشْباه شُد


تَن را بِدیدی جانْ نِگَر گوهر بِدیدی کانْ نِگَر
این نادره ایمان نِگَر کَایْمان دَرو گُمراه شُد


مَعنی هَمی‌گوید مَکُن ما را دَرین دَلْقِ کُهُن
دِلْقِ کُهُن باشد سُخُن کو سُخرهٔ اَفْواه شُد


من گویم ای مَعنی بیا چون روحْ در صورت دَرآ
تا خِرقه‌ها و کُهنه‌ها از فَرِّ جانْ دیباه شُد


بَس کُن رَها کُن گازُری تا نَشْنود گوشِ پَری
کان روح از کَرّوبیان هم سیر و خَلْوَت خواه شُد
چه دهم شرح "جمال" تو
که در معنی حسن


آیتی نیست که در
شان "رخت نازل" نیست...‌.



خواجوی کرمانی
چه دهم شرح "جمال" تو
که در معنی حسن


آیتی نیست که در
شان "رخت نازل" نیست...‌.



خواجوی کرمانی
کردیم وداع‌از همه کس‌اهل دلی نیست

پروانه شدیم تا که‌غریبانه بسوزیم

#راحم_تبریزی
عبادت خاص
دكتر سروش/ مدرسه مولانا
عبادات خاص...

دکتر سروش