روزی معنوی چیست ؟
کسب نان حلال " درستکاری"
جذب دوستانی که تو را به کار
خیر و صواب، ترغیب می کنند
"همدلان"
پیوسته در مسیر یادگیری و آگاهی
قرار گرفتن " تعالی"
اعتماد به هستی در تلاطم روزگار
" توکل"
تسلیم و احساس امنیت داشتن در
تلاقی با هر اتفاقی " رضا"
شوق مهرورزیدن و نوازشگر بودن
و حمایت از دیگران بی هیچ چشمداشتی
" حامی"
کشش برای اتصال به ذرات آگاهی در مسیر شناخت و کمال " خودشناسی"
روزی معنوی مان افزودن باد
کسب نان حلال " درستکاری"
جذب دوستانی که تو را به کار
خیر و صواب، ترغیب می کنند
"همدلان"
پیوسته در مسیر یادگیری و آگاهی
قرار گرفتن " تعالی"
اعتماد به هستی در تلاطم روزگار
" توکل"
تسلیم و احساس امنیت داشتن در
تلاقی با هر اتفاقی " رضا"
شوق مهرورزیدن و نوازشگر بودن
و حمایت از دیگران بی هیچ چشمداشتی
" حامی"
کشش برای اتصال به ذرات آگاهی در مسیر شناخت و کمال " خودشناسی"
روزی معنوی مان افزودن باد
چون تو خواهی که جایی روی،
اوّل دلِ تو میرود و میبیند
و بر احوالِ آن، مُطلّع میشود،
آن گه دل باز میگردد
و بَدَن را میکِشاند.
#فیه_ما_فیه
اوّل دلِ تو میرود و میبیند
و بر احوالِ آن، مُطلّع میشود،
آن گه دل باز میگردد
و بَدَن را میکِشاند.
#فیه_ما_فیه
انسان بدون آرمان، مرده است!
کسی که به حق زنده نیست به خود مرده است.
بگو چه می خواهی، تا بگویم چه کسی هستی!
دکتر دینانی
کسی که به حق زنده نیست به خود مرده است.
بگو چه می خواهی، تا بگویم چه کسی هستی!
دکتر دینانی
بدان كه "ريا" كردن به طاعتهای حق تعالی به شرك نزديك است
و هيچ بيماری بر دل پارسايان
غالبتر از اين نيست كه
چون عبادتی كنند
خواهند كه مردمان از آن خبر يابند
و جمله ايشان به پارسا اعتقاد كنند.
جناب امام محمد غزالی
و هيچ بيماری بر دل پارسايان
غالبتر از اين نيست كه
چون عبادتی كنند
خواهند كه مردمان از آن خبر يابند
و جمله ايشان به پارسا اعتقاد كنند.
جناب امام محمد غزالی
#محبت
.. خواجه عبد الله انصاری:
اگر بسته ی عشقی خلاصی مجوی...
و اگر کشته ی عشقی قصاص مجوی...
که عشق آتشی سوزان است و بحری بی پایان است و هم جان است و هم جان را جانان است و قصه ی بی پایان است و درد بی درمان است و عقل در ادراک وی حیران است و دل از دریافت وی ناتوان است.
نهان کننده ی عیان است و عیان کننده ی نهان است ...
اگر خاموش باشد دل را چاک کند و از غیر خودش پاک کند...
عشق درد نیست ولی به درد آرد...
بلا نیست ولیکن بلا را به سر مرد آورد...
چنان که علت حیات است و همچنان سبب ممات است...
هرچند مایه ی راحت است پیرایه ی آفتاب است...
محبت محب را سوزد نه محبوب را و عشق طالب را سوزد نه مطلوب را....
شرح عشق ار من بگویم بر دوام
صد قیامت بگذرد و آن نا تمام
_______________
محبت نامه - باب العشق
.. خواجه عبد الله انصاری:
اگر بسته ی عشقی خلاصی مجوی...
و اگر کشته ی عشقی قصاص مجوی...
که عشق آتشی سوزان است و بحری بی پایان است و هم جان است و هم جان را جانان است و قصه ی بی پایان است و درد بی درمان است و عقل در ادراک وی حیران است و دل از دریافت وی ناتوان است.
نهان کننده ی عیان است و عیان کننده ی نهان است ...
اگر خاموش باشد دل را چاک کند و از غیر خودش پاک کند...
عشق درد نیست ولی به درد آرد...
بلا نیست ولیکن بلا را به سر مرد آورد...
چنان که علت حیات است و همچنان سبب ممات است...
هرچند مایه ی راحت است پیرایه ی آفتاب است...
محبت محب را سوزد نه محبوب را و عشق طالب را سوزد نه مطلوب را....
شرح عشق ار من بگویم بر دوام
صد قیامت بگذرد و آن نا تمام
_______________
محبت نامه - باب العشق
Ageh Yeh Rooz (Ft Dariush) DJ Taba Remix
Faramarz Aslani
فرامز اصلانی🖤
اگه یه روزی ....
ریمیکس....
چه روزهای خوبی رو برامون ساخت
روحش شاد
#فرامرز_اصلانی
با صداش خاطره ها ساختیم.....
همه غمگین شدیم از رفتنش....
اگه یه روزی ....
ریمیکس....
چه روزهای خوبی رو برامون ساخت
روحش شاد
#فرامرز_اصلانی
با صداش خاطره ها ساختیم.....
همه غمگین شدیم از رفتنش....
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این یه نشونه است . . . ✨
که بفهمی خدا همیشه به موقع میرسه🌱
خدا خیلی قشنگه 🫀
بعضی وقتا دلم میخواد از خوشحالی بغلش کنم
و بگم دمت گرم 🥹
یا هم از ناراحتی سرمو بزارم رو پاهاشو دل سیر گریه کنم و بگم : خودت برام درستش کن🤍
فکر میکنی همه چی خراب شده اما یهو ورق زندگی به نفع تو برمیگرده🍃
که بفهمی خدا همیشه به موقع میرسه🌱
خدا خیلی قشنگه 🫀
بعضی وقتا دلم میخواد از خوشحالی بغلش کنم
و بگم دمت گرم 🥹
یا هم از ناراحتی سرمو بزارم رو پاهاشو دل سیر گریه کنم و بگم : خودت برام درستش کن🤍
فکر میکنی همه چی خراب شده اما یهو ورق زندگی به نفع تو برمیگرده🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"مست و هوشیار"
شاعر: پروین اعتصامی
آوا: همای
شاعر: پروین اعتصامی
آوا: همای
نعمت آرَد غفلت و شُکر انتِباه
صید نعمت کُن به دام شُکر شاه
شُکر جان نعمت و نعمت چو پوست
زانکه شُکر آرد تو را تا کوی دوست
#مثنوی_مولانا
_دفتر_سوم
صید نعمت کُن به دام شُکر شاه
شُکر جان نعمت و نعمت چو پوست
زانکه شُکر آرد تو را تا کوی دوست
#مثنوی_مولانا
_دفتر_سوم
* چون درگذرم به باده شویید مرا،
تلقین ز شرابِ ناب گویید مرا،
خواهید به روز حَشْر یابید مرا؟
از خاکِ درِ میکده جویید مرا.
#خیام
- رباعی ۷۹
تلقین ز شرابِ ناب گویید مرا،
خواهید به روز حَشْر یابید مرا؟
از خاکِ درِ میکده جویید مرا.
#خیام
- رباعی ۷۹
درویش کسی بود که نامش نبود
گامی که نهد مراد و کامش نبود
در آتش فقر اگر بسوزد شب و روز
هرگز طمع پخته و خامش نبود
#باباافضل_کاشانی
- رباعی شمارهٔ ۷۹
گامی که نهد مراد و کامش نبود
در آتش فقر اگر بسوزد شب و روز
هرگز طمع پخته و خامش نبود
#باباافضل_کاشانی
- رباعی شمارهٔ ۷۹
معرفی عارفان
داستان رستم و سهراب #کشتی_گرفتن_رستم_با_سهراب فردوسی « شاهنامه » « سهراب » بخش ۲۰ ( #قسمت_ششم ) ۸۱ به هومان چنین گفت سهرابِ گُرد : ، که اندیشه ، از دل بباید ستُرد ، ۸۲ که فردا بیاید برِ من به جنگ ، ببینی به گردنشبر ، پالهنگ ، ۸۳ به لشکرگهِ خویش…
داستان رستم و سهراب
#کشتی_گرفتن_رستم_با_سهراب
فردوسی « شاهنامه » « سهراب »
بخش ۲۰
( #قسمت_هفتم )
۹۸
همان زور خواهم ، کز آغازِ کار ،
مرا دادی ،،، ای پاکپروردگار ،
۹۹
بِدو باز داد ، آنچنان کش بخواست ،
بیفزود در تن ، هر آنچش بکاست ،
#کش = که او
۱۰۰
وز آن آبخور ، شد به جایِ نَبَرد ،
پُراندیشه بودش دل و ،،، روی ، زرد ،
۱۰۱
همیتاخت سهراب ، چون پیلِ مست ،
کمندی ، به بازو ،،، کمانی ، به دست ،
۱۰۲
گرازان و ،،، چون شیر ، نعرهزنان ،
سمندش ، جَهان و ،،، جهان را ، کَنان ،
۱۰۳
بر آنگونه ، رستم چو او را بدید ،
عجب ماند ، در وی همی بنگرید ،
۱۰۴
ز پیکارش ، اندازهها برگرفت ،
غمین گشت و ،،، زو ، ماند اندر شگفت ،
۱۰۵
چو ، سهراب باز آمد ، او را بدید ،
ز بادِ جوانی ،،، دلش بردمید ،
۱۰۶
چو نزدیکتر شد ، بِدو بنگرید ،
مر او را ، بِدان فرّ و ، آن زور دید ،
۱۰۷
چنین گفت : ، کای رَسته از چنگِ شیر ،
چرا آمدی باز نزدم دلیر؟ ،
۱۰۸
چرا آمدی باز پیشم؟ بگوی؟ ،
سویِ راستی ، خود نداری روی ،
۱۰۹
همانا ، که از جان ،،، تو ، سیر آمدی ،
که در جنگِ شیران ،،، دلیر آمدی ،
۱۱۰
دوبارَت امان دادم از کارزار ،
به پیریت بخشیدم ، ای نامدار ،
۱۱۱
چنین داد پاسخ بِدو پیلتن : ،
که ای نامور گُردِ لشکرشِکَن ،
۱۱۲
نگویند زینگونه ، مردانِ مرد ،
همانا ، جوانی ترا غرّه کرد ،
۱۱۳
ببینی کزین پیرمردِ دلیر ،
چه آید بهرویِ تو ، ای نرّهشیر ،
۱۱۴
هرآنگه که خشم آوَرَد بختِ شوم ،
شود سنگِ خارا ، به کردارِ موم ،
#پایان_بخش ۲۰
بخش ۲۱ : « دگرباره اسبان ببستند سخت »
بخش ۱۹ : « برفتند و روی هوا تیره گشت »
ادامه دارد 👇👇👇
#کشتی_گرفتن_رستم_با_سهراب
فردوسی « شاهنامه » « سهراب »
بخش ۲۰
( #قسمت_هفتم )
۹۸
همان زور خواهم ، کز آغازِ کار ،
مرا دادی ،،، ای پاکپروردگار ،
۹۹
بِدو باز داد ، آنچنان کش بخواست ،
بیفزود در تن ، هر آنچش بکاست ،
#کش = که او
۱۰۰
وز آن آبخور ، شد به جایِ نَبَرد ،
پُراندیشه بودش دل و ،،، روی ، زرد ،
۱۰۱
همیتاخت سهراب ، چون پیلِ مست ،
کمندی ، به بازو ،،، کمانی ، به دست ،
۱۰۲
گرازان و ،،، چون شیر ، نعرهزنان ،
سمندش ، جَهان و ،،، جهان را ، کَنان ،
۱۰۳
بر آنگونه ، رستم چو او را بدید ،
عجب ماند ، در وی همی بنگرید ،
۱۰۴
ز پیکارش ، اندازهها برگرفت ،
غمین گشت و ،،، زو ، ماند اندر شگفت ،
۱۰۵
چو ، سهراب باز آمد ، او را بدید ،
ز بادِ جوانی ،،، دلش بردمید ،
۱۰۶
چو نزدیکتر شد ، بِدو بنگرید ،
مر او را ، بِدان فرّ و ، آن زور دید ،
۱۰۷
چنین گفت : ، کای رَسته از چنگِ شیر ،
چرا آمدی باز نزدم دلیر؟ ،
۱۰۸
چرا آمدی باز پیشم؟ بگوی؟ ،
سویِ راستی ، خود نداری روی ،
۱۰۹
همانا ، که از جان ،،، تو ، سیر آمدی ،
که در جنگِ شیران ،،، دلیر آمدی ،
۱۱۰
دوبارَت امان دادم از کارزار ،
به پیریت بخشیدم ، ای نامدار ،
۱۱۱
چنین داد پاسخ بِدو پیلتن : ،
که ای نامور گُردِ لشکرشِکَن ،
۱۱۲
نگویند زینگونه ، مردانِ مرد ،
همانا ، جوانی ترا غرّه کرد ،
۱۱۳
ببینی کزین پیرمردِ دلیر ،
چه آید بهرویِ تو ، ای نرّهشیر ،
۱۱۴
هرآنگه که خشم آوَرَد بختِ شوم ،
شود سنگِ خارا ، به کردارِ موم ،
#پایان_بخش ۲۰
بخش ۲۱ : « دگرباره اسبان ببستند سخت »
بخش ۱۹ : « برفتند و روی هوا تیره گشت »
ادامه دارد 👇👇👇
#کلام نور
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ
«و به خاطر بیاورید هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، نعمت خود را بر شما خواهم افزود»
#ابراهیم_آیه ۷
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ
«و به خاطر بیاورید هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، نعمت خود را بر شما خواهم افزود»
#ابراهیم_آیه ۷
فردا خیلی دیر است ،
باید از همین "لحظه" شروع کنم !
نباید بگذارم عقربه ها مرا دُور بزنند ؛
می خواهم دست ببَرم در ذهنم ؛
هر چه افکارِ منفی دارد ، خالی کنم!
باید جا برای احساساتِ خوب باز کنم.
خاطرات مُرده ی زیادی
روی دستم باد کرده است!
تمامِ کهنگی ها را باید خاک کنم.
پروانه های زیادی در من
سر از پیله در آورده اند؛
وقتِ آن است که از خودم آزاد شوم!
من هنوز
به پرواز با بال های شکسته
ایمان دارم...
خودمو رها میکنم تا دوباره به اوج برسم.
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد چهارشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
درپناه حق روزت رو با یه دنیا امید،عشق , سلامتی, تدبیر، توکل ,آرامش الهی , نشاط ,شادی با یه بغل آرزوهای پسندیده آغاز کنی.
کمال و منتهای سعادت همراه با رزق و روزی حلال را برات آرزومندم.
🌺🌺🌺
شاد باشی
باید از همین "لحظه" شروع کنم !
نباید بگذارم عقربه ها مرا دُور بزنند ؛
می خواهم دست ببَرم در ذهنم ؛
هر چه افکارِ منفی دارد ، خالی کنم!
باید جا برای احساساتِ خوب باز کنم.
خاطرات مُرده ی زیادی
روی دستم باد کرده است!
تمامِ کهنگی ها را باید خاک کنم.
پروانه های زیادی در من
سر از پیله در آورده اند؛
وقتِ آن است که از خودم آزاد شوم!
من هنوز
به پرواز با بال های شکسته
ایمان دارم...
خودمو رها میکنم تا دوباره به اوج برسم.
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد چهارشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
درپناه حق روزت رو با یه دنیا امید،عشق , سلامتی, تدبیر، توکل ,آرامش الهی , نشاط ,شادی با یه بغل آرزوهای پسندیده آغاز کنی.
کمال و منتهای سعادت همراه با رزق و روزی حلال را برات آرزومندم.
🌺🌺🌺
شاد باشی