معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
هر ساعتم اندرون بجوشد خون را
وآگاهی نیست مردم بیرون را

الا مگر آن‌ که روی لیلی دیده‌ست
داند که چه درد می‌کشد مجنون را

#حضرت_سعدی
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدنِ تو دینِ من وی رویِ تو ایمانِ من

بی‌پا و سر کردی مرا بی‌خواب‌وخور کردی مرا
سرمست و خندان اندرآ ای یوسفِ کنعانِ من

#مولانای_جان
ای بویِ تو در آهِ من وی آهِ تو همراهِ من
بر بویِ شاهنشاهِ من شد رنگ‌وبو حیرانِ من

جانم چو ذره در هوا چون شد ز هر ثقلی جدا
بی‌تو چرا باشد چرا ای اصلِ چار ارکانِ من


#مولانای_جان
Shorooe Nagahan
Alireza Ghorbani
.

غمزهات از بیخ وز بارم بکند
عشوهات از خان و از مانم ببرد

شحنهٔ عشقت دلم را چون بخواند
از حساب جعل خود جانم ببرد

انوری
ما ز هر صاحب دلی یک رشته فن آموختیم
عشق از لیلی و صبر از کوه‌کن آموختیم

گریه از مرغ سحر، خودسوزی از پروانه‌ها
صد سرا ویرانه شد، تا ساختن آموختیم!

#شهریار
گر نگریزی ز ما بنازی چه شود
ور نرد وداع ما نبازی چه شود

ما را لب خشک و دیدهٔ تر بی‌تست
گر با تر و خشک ما بسازی چه شود

#مولانای_جان
من اینجا غریبم
@ROFAGHA
من اینجاغریبم کجایی کجایی؟؟🥺🥺
.

زانک دلم هر نفسی دنگ خیال تو بود
گر طربی در طربم گر حزنی در حزنم

#مولانای_جان
آرزوی روی تو جانم ببرد
کافریهای تو ایمانم ببرد

از جهان ایمان و جانی داشتم
عشق تو هم این و هم آنم ببرد

#انوری
دور از آن لب ، باده‌ی عشرت ،

لبِ ساغر ندید ،


تا ، تو رفتی ، چشمِ عشرت ،

روشنی ، دیگر ندید ،




غیرِ داغِ ناامیدی ،

بر دلِ سوزانِ من ،


آتشِ دوزخ ،

کسی ، در تَشتِ خاکستر ندید ،



#طالب_آملی
گِل مَخَر ، گِل را ، مَخور ،

گِل را ، مَجو ،


زانک ، گِل‌خوار است ،

دائم ، زَردرو ،




دل بِخَر ،

تا ، دائماً باشی جوان ،


از تجلّی ،

چهره‌ات چون ارغوان ،




یا رَب ، این بخشش ،

نه حدّ کارِ ماست ،


لطفِ تو ،

لطفِ حقی را ، خود سزاست ،




دست ، گیر ،

از دستِ ما ، ما را ، بِخَر ،


پرده را ، بردار و ،

پرده‌ی ما ، مَدَر ،




باز خَر ، ما را ،

از این نفسِ پلید ،


کاردش ،

تا استخوانِ ما ، رسید ،



#مولانا
مثنوی معنوی دفتر دوم


* مَدَر = پاره نکن ، کنار مزن
معرفی عارفان
گِل مَخَر ، گِل را ، مَخور ، گِل را ، مَجو ، زانک ، گِل‌خوار است ، دائم ، زَردرو ، دل بِخَر ، تا ، دائماً باشی جوان ، از تجلّی ، چهره‌ات چون ارغوان ، یا رَب ، این بخشش ، نه حدّ کارِ ماست ، لطفِ تو ، لطفِ حقی را ، خود سزاست ، دست ، گیر…
عهدِ ما ، بشکست صد بار و هزار ،

عهدِ تو ، چون کوهِ ثابت ، برقرار ،
( عهدِ تو ، چون کوه ، ثابت ، برقرار ، )


عهدِ ما ، کاه ،، و به هر بادی زبون ،

عهدِ تو ، کوه و ،، ز صد کُه هم ، فزون ،


حقّ آن قوّت که بر تَلوینِ ما ،

رحمتی کن ، ای امیرِ لونها ،


خویش را ، دیدیم و ، رسواییِ خویش ،

امتحانِ ما مکن ، ای شاه ، بیش ،


تا ، فضیحت‌هایِ دیگر را ، نهان ،

کرده باشی ،، ای کریمِ مستعان ،


بیحَدی تو ، در جمال و در کمال ،

در کژی ، ما بیحَدیم و در ضلال ،


بیحَدیِ خویش ، بگمار ، ای کریم ،

بر کژیِ بیحدِ مُشتی لئیم ،


این دعا ، گر ، خشم افزاید ترا ،

تو ، دعا تعلیم فرما ، مهترا ،


آنچنان ، کآدم بیفتاد از بهشت ،

رجعتش دادی ، که رَست از دیوِ زشت ،



#مولانا
مثنوی معنوی دفتر دوم



* تلوین = رنگ‌آمیزی

* لونها = رنگها


* ضلال = گمراهی



دعایی از مولانا تقدیم شما عزیزان

ان شاء الله این دعا در حقّ همه‌ی شما و این بنده‌ی ناچیز مورد اجابتِ درگاه ایزد متعال واقع گردد
ما ، اگر قَلّاش و گر دیوانه‌ایم ،

مستِ آن ساقی ، و آن پیمانه‌ایم ،


بر خط و فرمانِ او ، سَر می‌نهیم ،

جانِ شیرین را ، گروگان می‌دهیم ،


تا ، خیالِ دوست ، در اسرارِ ماست ،

چاکری ، و جان‌سپاری ، کارِ ماست ،


هر کجا ، شمعِ بلا ، افروختند ،

صد هزاران ، جانِ عاشق ، سوختند ،


عاشقانی ، کز درونِ خانه‌اند ،

شمعِ رویِ یار را ، پروانه‌اند ،


ای دل ، آنجا رو ، که با تو ، روشنند ،

وز بلاها ، مر ترا ، چون جوشنند ،


در میانِ جانِ ایشان ، خانه گیر ،

در فلک خانه کن ، ای بَدرِ مُنیر ،



#مولانا
مثنوی معنوی دفتر دوم
به رقص ، آن نازنین ،

هر گَه ، قدم از ناز ، بردارد ،




دلم در سینه ،

چون خلخالِ او ، آواز بردارد ،



#طالب_آملی
ای تنِ کژفکرتِ معکوس‌رو ،

صدهزار آزاد را ، کرده گِرو ،



مدّتی ، بگذار این حیلت‌پَزی ،

چند دَم ، پیش از اَجَل ، آزاد زی ،



ور ، در آزادیت ، چون خر ، راه نیست ،

همچو دَلوَت ، سیر ، جز درچاه نیست ،



مدّتی ، رو ، تَرکِ جانِ من ، بگو ،

رو ، حریفِ دیگری ، جزمن بجو ،



نوبتِ من شد ، مرا آزاد کن ،

دیگری را ، غیرِ من ، #داماد کن ،



ای تنِ صدکاره ، تَرکِ من بگو ،

عمرِ من بُردی ، کسی دیگر ، بجو ،



#مولانا
مثنوی معنوی دفترششم ص۱۰۷۳
Sheydaei (Tasnif)
Shajarian
تصنیف شیدایی
استاد جان شجریان
شعر حافظ

در همه دیرمغان نیست چو من شیدایی

خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی..


آواز استادجان شجریان💠
از آن باده ندانم چون فنایم
از آن بی‌جا نمی‌دانم کجایم

زمانی قعر دریایی درافتم
دمی دیگر چو خورشیدی برآیم



مولانای_جان
خاریدنِ روستایی به تاریکی، شیر را به ظنِّ آنکه گاوِ اوست
(مثنوی، دفتر دوم)

روستایی گاو در آخُر ببست
شیر گاوش خورد بر جایش نشست
روستایی شد در آخُر سوی گاو
گاو را می‌جُست شب آن کنجکاو
دست می‌مالید بر اعضای شیر
پشت و پهلو، گاه بالا، گاه زیر
گفت شیر: ار روشنی افزون شدی
زَهره‌اش بدریدی و دل، خون شدی
این چنین گستاخ زآن می‌خاردم
کو درین شب گاو می‌پنداردم
کودکی را بود نانی با عسل
دیگری را نانِ تنها در بغل
در عسل او را طمع آمد پدید
دست خود را سوی آن کودک کشید
کای برادر ای‌تو از نسل کِرام
نان تنها چون خورم من بر دوام
زین عسل بخشی مرا هم گر نصیب
نَبْوَد از احسان و از لطفت غریب
گفت می‌بخشم ترا گر سگ شوی
چون روم دنبال من چون سگ دوی
گفت گشتم من سگت بردار راه
تا بیایم از پِیَت ای‌نیکخواه
رشته‌ای افکند پس در گردنش
از پی خود بُرد در هر برزنش
او همی‌رفت و دویدش این ز پی
وغ‌وغی می‌کرد از دنبال وی
گشت سگ از بهر انگشتی عسل
زین عسل بهتر بود صد خَم خَل
آدمی را سگ کند بی گفتگو
ای تُفو بر این طمع باد ای تُفو
دیدهٔ طامع که یارب باد کور
پُر نمی‌گردد مگر از خاک گور

(ملّا احمد نراقی، مثنوی طاقدیس)