نَظّاره گو مَباش دَرین راه و مُنْتَظِر
وَالله که:
       هیچ مرگ بَتَر زِ انْتِظار نیست


#غزل_مولانا

علّت زدن سگ

دی سگی را رقیب می زد چوب
سگ همی خورد چوب و می نالید

گفتم ای سگ چرا زدت گفتا
بهتر از خود نمی تواند دید¹

مولانا شبلی🙃🙄

تا نَکَنی کوه بَسی
دست به لَعلی نَرَسَد
تا سوی دریا نروی
گوهر و مَرجان نبری

تا نشوی مست خدا
غم نشود از تو جدا
تا صفت گرگ دَری
یوسف کنعان نَبَری

#غزل_مولانا

در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا
طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا

ور دل به خدا و ساکن میکده‌ای
می نوش که عاقبت بخیرست ترا✌️🍷

#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۱۸

صنما جفا رها کُن
کَرَم این روا ندارد
بِنِگر به سوی دَردی
که زِ کَس دوا ندارد

زِ فلک فُتاد طشتم
به مُحیطْ غَرقه گشتم
به درونِ بَحْر جُز تو
دلم آشنا ندارد

#غزل_مولانا

اجرای خصوصی دل درویش

◇ آواز: محمدرضا شجریان
◇ تار: مجید درخشانی
◇ نی: جمشید عندلیبی


آواز استادجان شجریان💠

تا ز خود گم نشود
دل
به هدایت نرسد


صائب تبریزی

«به‌عاقبت به من آیی،
که منتهات منم.»


#مولانای_جان

امروزْ سَرِ زلف تو مستانه گرفتیم
صد بار گُشادیمَش و صد بار ببستیم

رندان خرابات بِخوردند و برفتند
ماییم که جاوید بخوردیم و نِشَستیم

#غزل_مولانا

#حضرت_مولانا

باغ سبز عشق  کو  بی منتهاست
جزغم وشادی دروبس میوه‌هاست

عاشقی زین هر دو حالت برترست
بی بهار و بی خزان  سبز و ترست

جان من است او


محسن نامجو

بیا و کشتی ما، در شط شراب انداز
غریو و ولوله در جان شیخ و شاب انداز


حافظ شیراز


معنی بیت


از تن خود به کشتی تعبیر نمود،به لحاظ آنکه آن آدمی حامل قوای بدنی است

شط به معنی رود و آب جوی بود ....


به خدمت مرشد ساقی صفت التماس می کند:«ای مرشد به سر وقت بیا و کشتی وجود و تن ما را در بحر شراب محبت ذاتیه انداز و ما را از کثافت بدنی و جسمانی پاک بنما و‌روحانی بساز،و‌بدین خرق عادت فریاد و ولوله،در جان شیخ نابالغ و جوان طفل طریقت انداز که منکران محبت اند، تا کمال قوت می محبت و غایت قدرت اولیا الله را بدانند »




عرفان حافظ

مرا به کشتی باده در افکن ای ساقی
که گفته اند:نکویی کن و در آب انداز


حافظ شیراز


معنی بیت


ای ساقی،ما را در کشتی و پیاله باده محبت ذاتیه در افکنده،و دریایی ساز و در حق من بدکار نکو کاری کن که جسمانی را روحانی ساختن، عملی مورث اجر عظیم است که در هیچ وقت ضایع نشود،چنانکه به مثل گفته اند،:«نکویی کن و در آب انداز»

یعنی نکویی کسی که در هیچ مکان و زمان ضایع نشود



عرفان

در هوا چند معلق زنی و جلوه کنی
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد


حافظ شیراز قدس سره العزیز


معنی بیت

محب شیرازی قدس الله سره العزیز خطاب به کبوتر جان و دل خود می نماید و میفرماید:

در هوای خواهش نفسانی تا چند معلق و چرخ زنی، و جلوه خود نمایی کنی، ای کبوتر دل و جان، خبردار و‌نگران باش که آن پنچه زن غالب ترین غالبان ظهور کرد که کهین صید رهش جان و دل و دین آمد



عرفان حافظ

صنما جفا رها کُن
کَرَم این روا ندارد
بِنِگر به سوی دَردی
که زِ کَس دوا ندارد

زِ فلک فُتاد طشتم
به مُحیطْ غَرقه گشتم
به درونِ بَحْر جُز تو
دلم آشنا ندارد

#غزل_مولانا

ای دلارام من و ای دل شکن
وی کشیده خویش بی‌جرمی ز من

جان من جان تو جانت جان من
هیچ کس دیده‌ست یک جان در دو تن

زندگی‌ام وصل تو مرگم فراق
بی‌نظیرم کرده‌ای اندر دو فن


#مـولانــا

با عشق روان شد از عدم مرکب ما
روشن ز شرابِ وصل دائم شب ما

زان گمِی که حرام نیست در مذهب ما
تا صبح عدم خشک نیابی لب ما


#مولانا

اول و آخر تویی ما در میان
هیچ هیچی که نیاید در بیان

#مثنوی_شریف

مولانا می فرماید نه همه ی افراد و مکاتب ، بر حق اند و نه همه بر  باطل. همه آمیخته ای از حق و باطل اند. زیرا تا باطل نباشد، حقی هم وجود ندارد. به هوای طلاو سکه ی رایج ست که انسان فریب می خورد و طلا و سکه ی تقلبی می خرد:

   این حقیقت دان، نه حَق‌اَند این همه  
نه، به کُلّی گُم رَهانَند این رَمه
زان که بی حَق، باطِلی نایَد پَدید  
   قَلْب را اَبْله به بویِ زَر خرید
گَر نبودی در جهانْ نَقْدی رَوان
قَلْب‌ها را خَرج کردن کِی توان؟
تا نباشد راست، کِی باشد دروغ؟
آن دروغ از راست می‌گیرد فُروغ

قلب ها : پول های تقلبی

ایران زیبا

اصفهان، چهل ستون

هست دل عاشقان همچو تنوری به تاب

چون به تنور آمدی جز که ز آذر مپرس

#حضرت_مولانا