معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
هرکه رااسرار حق آموختند
مهرکردند ودهانش دوختند

عارفان که ازجام حق نوشیده اند
رازهادانسته وپوشیده اند

مثنوی مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ملت عشق از همه
دین‌ها جداست

عاشقان را ملت و مذهب خداست...

#مولوی

#ساکسیفون #ویولن #دنس_مانکی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دست از زنده بودن بردار و زندگی کن!
بخند، آن که مجال لبخند ندارد، هرگز مجال زندگی نخواهد یافت! بخند تا هوای تازه به ریه هایت تزریق کنی…
برقص، که با چرخش بدنت، عشق را به زمین می رسانی و با گامهای موزون ات، دنیای خاکستری را سبز میکنی…
آب در کشتی, هلاک کشتی است
آب اندر زیر کشتی, پشتی است

#مثنوی_مولانا

خوبی و بدی نسبی است. هرچیزی و هرکسی اگر در موقعیت مناسب خود باشد, مفید و اگر نباشد مضر است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون

چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام دراندازد میان قلزم پرخون

#مولانای_جان
خم چو گردد قد افراخته می باید رفت
پل بر این آب چو شد ساخته می باید رفت

راه باریک عدم راه گرانباران نیست
هر چه داری همه انداخته می باید رفت

آنچه در کار بود ساختنش خودسازی ا ست
گو مشو کار جهان ساخته، می باید رفت

#صائب_تبریزی
این ره پر خس و خاشاک شود پاک به آه
علم آه برافراخته می باید رفت

من گرفتم که قمار از همه عالم بردی
دست آخر همه را باخته می باید رفت

این سفر همچو سفرهای دگر صائب نیست
بار هستی ز خود انداخته می باید رفت

#صائب_تبریزی
چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من
از آن شادی بیاید جان نهان افتد به پای من

وگر روزی در آن خدمت کنم تقصیر چون خامان
شود دل خصم جان من کند هجران سزای من

#مولانای_جان
سحرگاهان دعا کردم که این جان باد خاک او
شنیدم نعره آمین ز جان اندر دعای من

چگونه راه برد این دل به سوی دلبر پنهان
چگونه بوی برد این جان که هست او جان فزای من

#مولانای_جان
یکی جامی به پیش آورد من از ناز گفتم نی
بگفتا نی مگو بستان برای اقتضای من

چو از صافش چشیدم من مرا درداد یک دردی
یکی دردی گران خواری که کامل شد صفای من

#مولانای_جان
دو عالَم را به یک‌بار از دلِ تنگ

بُـرون کردیم تـا جای تــو باشد...

#سعدی
در کهنسالی ز مرگ ناگهان غافل مشو
برگ چون شد زرد از باد خزان غافل مشو

امن نتوان زیست از اقبال و ادبار فلک
از دم شمشیر و از پشت کمان غافل مشو

#صائب_تبریزی
بشنیده ام که عزم سفر میکنی،
مکن!

مهر حریف و یار دگر میکنی،
مکن!


#مولانای_جان
Ba Man Sanama
Homayoun Shajarian
با من صنما
همایون شجریان
مهستی غمگین و تن
@tanehayeghadimi
مهستی
غمگین و تنها بودم


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#حضرت_مولانا

ای خیالی که به دل میگذری
نی خیالی نی پری نی بشری
اثر پای تو را می‌جویم
نه زمین و نه فلک می‌سپری
Ey Khoda
Hayedeh
ای خدا
هایده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در تابش خورشیدش
رقصم به چه می‌باید

تا ذره چو رقص آید از منش به یاد آید

#مولانای_جان
حیران از آن شدم که نگارم چو ماه نو
ابر و نمود جلوگری کرد و ور به بست


آری نمودگی برای بودگی دلتنگی برای گشادگی است از آن ربودگی نابودگی حاصل شد چگونه نابودگی که بودگی رساند. و ازین بستگی خستگی دست داد و چگونه که شکستگی برای کلید بستگی و این همه برای ازیاد محبت.......





لاادری
رفت یارو..
آرزوی او..
ز جان ما نرفت..
#دهلوی