This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با خدا باش و نصرت از وی خواه
که مددها ز آسمان آمد
ای خدا آستین فضل فشان
چونک بنده بر آستان آمد
مولانا
یا فتاح🙏
که مددها ز آسمان آمد
ای خدا آستین فضل فشان
چونک بنده بر آستان آمد
مولانا
یا فتاح🙏
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#یک_حبه_نور
﷽
فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (٩٦)
شكافنده صبح [از پرده تاریك شب است] و شب را برای آرامش قرار داد، و خورشید و ماه را وسیلهای برای محاسبه و اندازهگیری زمان مقرّر فرمود؛ این است اندازهگیری آن توانای شكستناپذیر ودانا.
#سوره_انعام_آیه_۹۶
﷽
فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (٩٦)
شكافنده صبح [از پرده تاریك شب است] و شب را برای آرامش قرار داد، و خورشید و ماه را وسیلهای برای محاسبه و اندازهگیری زمان مقرّر فرمود؛ این است اندازهگیری آن توانای شكستناپذیر ودانا.
#سوره_انعام_آیه_۹۶
اگر کسی به تو بخندد میتوانی به او مهربانی کنی ولی اگر به او بخندی، نمیتوانی از گناه خویش درگذری
اگر کسی به تو بدی کند میتوانی آن بدی را فراموش کنی ولی اگر به او بدی کنی همیشه به یاد بدی خویش خواهی بود ...
همیشه درزندگی ازچیزهای برند استفاده کنیم
حقیقت برای لبهاعبادت
برای صدا همدردی
برای چشمان بخشش
برای دستان عشق
برای قلب مهر و دوستی
ولبخندبرای صورت
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد پنجشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
زلال ترین شبنم شادی
را همیشه
بر چشمانت،
و شیرین ترین تبسم
خوشبختی
را همیشه بر لبانت
آرزو دارم....
امروزت سرشار از آرامش
🌺🌺🌺
شاد باشی
اگر کسی به تو بدی کند میتوانی آن بدی را فراموش کنی ولی اگر به او بدی کنی همیشه به یاد بدی خویش خواهی بود ...
همیشه درزندگی ازچیزهای برند استفاده کنیم
حقیقت برای لبهاعبادت
برای صدا همدردی
برای چشمان بخشش
برای دستان عشق
برای قلب مهر و دوستی
ولبخندبرای صورت
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد پنجشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
زلال ترین شبنم شادی
را همیشه
بر چشمانت،
و شیرین ترین تبسم
خوشبختی
را همیشه بر لبانت
آرزو دارم....
امروزت سرشار از آرامش
🌺🌺🌺
شاد باشی
هیچ جز یاد تو رویای دلاویزم نیست
هیچ جز نام تو حرف طرب انگیزم نیست
عشق می ورزم و می سوزم و فریادم نه
دوست می دارم و می خواهم و پرهیزم نیست
نور می بینم و می رویم و می بالم شاد
شاخه می گسترم و بیم ز پاییزم نیست
تا به گیتی دل از مهر لبریزم هست
کار با هستی از دغدغه لبریزم نیست
بخت آن را که شبی پاک تر از باد سحر
با تو ای غنچه نشکفته بیامیزم نیست
تو به دادم برس ای عشق که با این همه شوق
چاره جز آنکه به آغوش تو بگریزم نیست
#فریدون_مشیری
#حرف_طرب_انگیز
#لحظه_ها_و_احساسها
هیچ جز نام تو حرف طرب انگیزم نیست
عشق می ورزم و می سوزم و فریادم نه
دوست می دارم و می خواهم و پرهیزم نیست
نور می بینم و می رویم و می بالم شاد
شاخه می گسترم و بیم ز پاییزم نیست
تا به گیتی دل از مهر لبریزم هست
کار با هستی از دغدغه لبریزم نیست
بخت آن را که شبی پاک تر از باد سحر
با تو ای غنچه نشکفته بیامیزم نیست
تو به دادم برس ای عشق که با این همه شوق
چاره جز آنکه به آغوش تو بگریزم نیست
#فریدون_مشیری
#حرف_طرب_انگیز
#لحظه_ها_و_احساسها
خروشد باد و بارد همچنان برف
ز سقف کلبهٔ بی روزن شب
شب توفانی سرد زمستان
زمستان سیاه مرگ مرکب
آواز گرگها
«زمین سرد است و برف آلوده و تر
هوا تاریک و توفان خشمگین است
کشد مانند سگها باد، زوزه
زمین و آسمان با ما به کین است »
«شب و کولاک رعب انگیز و وحشی
شب و صحرای وحشتناک و سرما
بلای نیستی، سرمای پر سوز
حکومت میکند بر دشت و بر ما »
«نه ما را گوشهٔ گرم کنامی
شکاف کوهساری سر پناهی »
«نه حتی جنگلی کوچک، که بتوان
در آن آسود بی تشویش گاهی
دو دشمن در کمین ماست، دایم
دو دشمن میدهد ما را شکنجه
برون: سرما درون: این آتش جوع
که بر ارکان ما افکنده پنجه »
«و … اینک … سومین دشمن … که ناگاه
برون جست از کمین و حملهور گشت
سلاح آتشین … بی رحم … بی رحم
نه پای رفتن و نی جای برگشت »
«بنوش ای برف! گلگون شو، برافروز
که این خون، خون ما بی خانمانهاست
که این خون، خون گرگان گرسنه ست
که این خون، خون فرزندان صحراست »
«درین سرما، گرسنه، زخم خورده،
دویم آسیمه سر بر برف چون باد
ولیکن عزت آزادگی را
نگهبانیم، آزادیم، آزاد »
#مهدی_اخوان_ثالث
#سگها_و_گرگها(۲)
#زمستان
ز سقف کلبهٔ بی روزن شب
شب توفانی سرد زمستان
زمستان سیاه مرگ مرکب
آواز گرگها
«زمین سرد است و برف آلوده و تر
هوا تاریک و توفان خشمگین است
کشد مانند سگها باد، زوزه
زمین و آسمان با ما به کین است »
«شب و کولاک رعب انگیز و وحشی
شب و صحرای وحشتناک و سرما
بلای نیستی، سرمای پر سوز
حکومت میکند بر دشت و بر ما »
«نه ما را گوشهٔ گرم کنامی
شکاف کوهساری سر پناهی »
«نه حتی جنگلی کوچک، که بتوان
در آن آسود بی تشویش گاهی
دو دشمن در کمین ماست، دایم
دو دشمن میدهد ما را شکنجه
برون: سرما درون: این آتش جوع
که بر ارکان ما افکنده پنجه »
«و … اینک … سومین دشمن … که ناگاه
برون جست از کمین و حملهور گشت
سلاح آتشین … بی رحم … بی رحم
نه پای رفتن و نی جای برگشت »
«بنوش ای برف! گلگون شو، برافروز
که این خون، خون ما بی خانمانهاست
که این خون، خون گرگان گرسنه ست
که این خون، خون فرزندان صحراست »
«درین سرما، گرسنه، زخم خورده،
دویم آسیمه سر بر برف چون باد
ولیکن عزت آزادگی را
نگهبانیم، آزادیم، آزاد »
#مهدی_اخوان_ثالث
#سگها_و_گرگها(۲)
#زمستان
بعضی خیلی زود پشیمان میشوند و بعضی خیلی دیر. پشیمانی از کاری که مردود بوده و بد، خیلی خوب است. امّا خیلیها از کار خوب هم پشیمان میشوند، دلیلش به نظر من این است که به آن کار خوب، راه درست، عقیده و باور نداشتند و وقتی عمر و سرمایهشان را سر آن کار میگذارند با اندک مخالفتی یا برخورد تندی، یا تبعید و رنجی پشیمان میشوند.
📒 چشمهایش
✍🏽 #بزرگ_علوی
#سید مجتبی آقابزرگ علوی (زاده ۱۳ بهمن ۱۲۸۳، تهران – درگذشته ۲۸ بهمن ۱۳۷۵ برلین) شهرتیافته به آقا بزرگ علوی و بزرگ علوی نویسندهٔ واقعگرا، سیاستمدار چپگرا، روزنامهنگار نوگرا و استاد زبان فارسی ایرانی بود که بیش از چهار دهه از نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم را در آلمان زیست و به ترجمه، نقد و فرهنگنامهنویسی نیز پرداخت.او را همراه با صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند
📒 چشمهایش
✍🏽 #بزرگ_علوی
#سید مجتبی آقابزرگ علوی (زاده ۱۳ بهمن ۱۲۸۳، تهران – درگذشته ۲۸ بهمن ۱۳۷۵ برلین) شهرتیافته به آقا بزرگ علوی و بزرگ علوی نویسندهٔ واقعگرا، سیاستمدار چپگرا، روزنامهنگار نوگرا و استاد زبان فارسی ایرانی بود که بیش از چهار دهه از نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم را در آلمان زیست و به ترجمه، نقد و فرهنگنامهنویسی نیز پرداخت.او را همراه با صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند
ای بلبل مست بوستانی برگو
مستی سر و راحت جانی برگو
من مستم و تعیین نتوانم کردن
ای جان جهان هرچه توانی برگو
#حضرت_مولانا
مستی سر و راحت جانی برگو
من مستم و تعیین نتوانم کردن
ای جان جهان هرچه توانی برگو
#حضرت_مولانا
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بیکار کجاست
بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
#حافظ
ما کجاییم و ملامت گر بیکار کجاست
بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
#حافظ
Mohammadreza Shajarian - Gholame Chashm - Del Shodegan - سخاموزیک
Mohammadreza Shajarian - سخاموزیک
غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
حافظ
آواز:
محمدرضا_شجریان
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
حافظ
آواز:
محمدرضا_شجریان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مردان_بی_ادعا
جان مولا هر چه هستی مرد باش
گــر قلندر نیستــی شبگرد باش
در جـهان هـمـراز اهـل درد بـاش
یا مبر نامی ز مردی ، یا حقیقت مرد باش
کنون که میدمد از بوستان نسیمِ بهشت
من و شرابِ فرح بخش و یارِ حورسرشت
گدا چرا نزند لافِ سلطنت امروز؟
که خیمه سایهٔ ابر است و بزمگه لبِ کِشت
#حافظ
من و شرابِ فرح بخش و یارِ حورسرشت
گدا چرا نزند لافِ سلطنت امروز؟
که خیمه سایهٔ ابر است و بزمگه لبِ کِشت
#حافظ
کنند گورپَرَستان زیارتِ زاهد
که زیرِ گنبدِ دستار، زنده در گور است!
«شیخ محمد فاخر»
کنند گورپَرَستان زیارتِ زاهد
که زیرِ گنبدِ دستار، زنده در گور است!
«شیخ محمد فاخر»
مُشتی خسیسِ ریزه که اهلِ سخن نیند
با من قِران کنند و قَرینانِ من نیند...
#خاقانی
قِران: مقارنه، نزدیک نشستن، اجتماع.
با من قِران کنند و قَرینانِ من نیند...
#خاقانی
قِران: مقارنه، نزدیک نشستن، اجتماع.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
جمالِ اوستْ هر جا جِلوه کرده
زِ معشوقانِ عالَم بسته پرده
به هر پرده که بینیْ پردگی اوست
قضا جُنبانِ هر دل بُردگی اوست
به عشقِ اوست دلِ را زندگانی
به عشق اوست جان را کامرانی
دلی کو عاشق خوبانِ دلجوست
اگر داند وگر نِیْ عاشق اوست
جامی
جمالِ اوستْ هر جا جِلوه کرده
زِ معشوقانِ عالَم بسته پرده
به هر پرده که بینیْ پردگی اوست
قضا جُنبانِ هر دل بُردگی اوست
به عشقِ اوست دلِ را زندگانی
به عشق اوست جان را کامرانی
دلی کو عاشق خوبانِ دلجوست
اگر داند وگر نِیْ عاشق اوست
جامی
الهی!
اگر تن مُجرم است دل مُطیع است و اگر بنده بدکار است کَرَمِ تو شفیع است.
بادا کَرَمِ تو بر همه پاینده
احسانِ تو سوی بندگان آینده
بر بندهٔ خود گناه را سخت مگیر
ای داورِ بخشندهٔ بخشاینده
خواجه عبدالله انصاری
اگر تن مُجرم است دل مُطیع است و اگر بنده بدکار است کَرَمِ تو شفیع است.
بادا کَرَمِ تو بر همه پاینده
احسانِ تو سوی بندگان آینده
بر بندهٔ خود گناه را سخت مگیر
ای داورِ بخشندهٔ بخشاینده
خواجه عبدالله انصاری