#دیوان_شمس_تبریزی غزل شماره ۲۰۲۰

#دکلمه_شماره_۲۸۳

ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن

مولانا

موسیقی

هوای عاشقی

#یاد باد آن که چو یاقوت قدح خنده زدی

در میانِ من و لعلِ تو حکایت‌ها بود...

#حافظ

#جانان سَری
به دلشدگانش نمی زند

جان بَر لب است
عاشق چشم انتظار را...

#شهریار

نگر تا چه کاری همان بدروی
سخن هرچه گویی همان بشنوی
درشتی ز کس نشوند نرم گوی
بجز نیکویی در زمانه مجوی

#فردوسی

ای بی‌خبران ز درد و آهم
خیزید و رها کنید راهم
من گم شده‌ام مرا مجوئید
با گم شدگان سخن مگوئید
تا کی ستم و جفا کنیدم
با محنت خود رها کنیدم

#نظامی

زمين بهشت مي شود
روزيكه مردم بفهمند
- هيچ چيز عيب نيست جز قضاوت ومسخره كردن ديگران...!

- هيچ چيز گناه نيست جز حق مردم..!
- هيچ چيز ثواب نيست جز خدمت به ديگران. ...!

- هيچ كس اسطوره نيست الا در مهربانى و انسانيت...!

- هيچ دينى با ارزش تر از انسانيت نيست...!

- هيچ چيز جاودانه نمي ماند جز عشق

#پائولو_کوئیلو

#الهی!

ندانم که جانی یا جان را جانی،
نه اینی نه آنی،
ای جان را زندگانی،
حاجت ما عفو است و مهربانی.

#خواجه_عبدالله_انصاری

دوش دیوانه شدم
عشقْ مرا دید و بگفت:
آمدم
نعره مَزَن
جامه مَدَر
هیچ مگو

#غزل_مولانا

بُدی تو بلبل مستی میانه جغدان
رسید بوی گلستان به گل سِتان رفتی

گل از خزان بگریزد عجب چه شوخ گلی
که پیش باد خزانی خزان خزان رفتی

ز آسمان تو چو باران به بام عالم خاک
به هر طرف بدویدی به ناودان رفتی

#مولانا

نیم دلی را به چه آرد که او
پست کند صد دل فرزانه را

بشکندآن چشم تو صدعهد را
مست کند زلف توصدشانه را

#مولانا

ﻣﮋﮔﺎﻥ ﮐﺸﻴﺪ ﺭﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﺯﻥ ﻭﻟﯽ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ
ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﺎﮎ ﺳﻴﻨﻪ ﻣﺠﺎﻝ ﺭﻓﻮ ﻧﺒﻮﺩ
ﺩﻳﮕﺮ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﻝ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺎ
ﺻﺤﺒﺖ ﺑﺠﺰ ﺣﮑﺎﻳﺖ ﺳﻨﮓ ﻭ ﺳﺒﻮ ﻧﺒﻮﺩ
ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﻡ ﻭﻟﯽ
ﺁﻭﺥ ﮐﻪ ﭘﻴﺶ ﭼﺸﻢ ﺩﻟﻢ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻭ ﻧﺒﻮﺩ

#شهریار

چون طفل که از خوردن داروست پریشان
بادوست پریشانم وبی دوست پریشان

#علیرضا_بدیع

دلبر اگر شتاب کرد در سفر تو به ایست
دل در کسی مبند که دلبسته تو نیست

#سعـــــدی

دری به روی من ای «یار مهربان» بگشای

ڪه هیچ ڪس نگشاید اگر تـو در بندی

#سعدى

«عاشق شده ای ای دل»

آواز بیژن_بیژنی
موسیقی: کامکارها
شعر: مولانا

عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد
از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور
تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد
ای پیش رو مردی امروز تو برخوردی
ای زاهد فردایی فردات مبارک باد.

نازنینا، حسن و خوبی با وفا بهتر بود
گر وفا ورزی بهر حالی ترا بهتر بود

گر بهای خون ما خاک تو باشد عیب نیست
زانکه خاک چون تویی از خون ما بهتر بود

اوحدی

آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
کز شوق توام دیده چه شب می‌گذراند

هر گه که بسوزد جگرم دیده بگرید
وین گریه نه آبیست که آتش بنشاند

سلطان خیالت شبی آرام نگیرد
تا بر سر صبر من مسکین ندواند

شیرین ننماید به دهانش شکر وصل
آن را که فلک زهر جدایی نچشاند


حضرت سعدی

گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی
چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید

حضرت سعدی

خوشا آن دم که بینی روی جانان
تو باشی در یکی هم سوی جانان



عطار نیشابوری