الهی!
زاهد چه جوید؟ ، رَحمِ تو ،،، عاشق چه جوید؟ ، زخم تو ،
آن ، مُردۂ اندر قبا ،،، وین ، زندۂ اندر کفن ،
آن ، در خلاصِ جان دَوَد ،،، وین ، عشق را قربان شود ،
آن ، سر نهد تا جان بَرَد ،،، وین ، خصمِ جانِ خویشتن ،
#مولانا
مولانا میفرماید :
#زاهد ، همچون مُرده هست گرچه بهظاهر میخورد و میآشامد و لباس میپوشد . « مُردهٔ اندر قُبا»
#عاشق همیشه زنده هست حتی زمانی که به ظاهر میمیرد و در کفن میباشد نیز زنده هست .« زندهٔ اندر کفن »
زاهد چه جوید؟ ، رَحمِ تو ،،، عاشق چه جوید؟ ، زخم تو ،
آن ، مُردۂ اندر قبا ،،، وین ، زندۂ اندر کفن ،
آن ، در خلاصِ جان دَوَد ،،، وین ، عشق را قربان شود ،
آن ، سر نهد تا جان بَرَد ،،، وین ، خصمِ جانِ خویشتن ،
#مولانا
مولانا میفرماید :
#زاهد ، همچون مُرده هست گرچه بهظاهر میخورد و میآشامد و لباس میپوشد . « مُردهٔ اندر قُبا»
#عاشق همیشه زنده هست حتی زمانی که به ظاهر میمیرد و در کفن میباشد نیز زنده هست .« زندهٔ اندر کفن »
قرةالعینِ منی ای جان؟ ،
بلی ،
ماهِ بدری ، گِردِ ما گَردان؟ ،
بلی ،
صد هزاران آفرین بر رویِ تو ،
میفرستد حوری و رضوان؟ ،
بلی ،
ای چراغ و مشعلهٔ هفت آسمان ،
خاکیان را آمدی مهمان؟ ،
بلی ،
از کمالِ رحمت و شاهنشهی ،
گنج ، آید جانبِ ویران؟ ،
بلی ،
سَروِ رحمت ، چون خرامان شد به باغ ،
یابد ابلیسِ لعین ، ایمان؟ ،
بلی ،
چون شکستی شیشهٔ درویش را ،
واجب آید دادنِ تاوان؟ ،
بلی ،
مُلک بخشد مالکِالمُلک از کَرَم؟ ،
علم بخشد عَلَّمالقرآن؟ ،
بلی ،
آفتابی چون ز مشرق سر زَنَد ،
ذرّهها آیَند در جولان؟ ،
بلی ،
جاء ربک وَالملائک چون رسید ،
هر محال اکنون شود امکان؟ ،
بلی ،
در فتوحِ فُتحتِ ابوابها ،
گردَدَت دشوارها آسان؟ ،
بلی ،
امشب ای دلدارِ خوابآلودِ من ،
خواب را ، رانی ز نرگسدان؟ ،
بلی ،
چشمِ نرگس ، چون به تَرکِ خواب گفت ،
بر خورَد از فُرجهٔ بُستان؟ ،
بلی ،
مغز خود را ، چون ز غفلت پاک رُوفت ،
بو بَرَد از گُلبُن و ریحان؟ ،
بلی ،
روز تا شب ، مست و ،،، شب تا روز ، مست ،
سخت شیرین باشد این دوران؟ ،
بلی ،
بلبلا ، بر منبرِ گُلبُن بگو ،
هست محسن ، درخورِ احسان؟ ،
بلی ،
چون فزون شد اشتهایِ مستمع ،
سنگ ، آرَد منطقِ لقمان؟ ،
بلی ،
از دیارِ مصر ، مر یعقوب را ،
ریحِ یوسف ، شد سوی کنعان؟ ،
بلی ،
گر خمُش باشی و سِر پنهان کنی ،
سِر شود پیدا از آن سلطان؟ ،
بلی ،
خامُشی ، صبر آمد و ، آثارِ صبر ،
هر فَرَج را میکشد از کان؟ ،
بلی ،
#مولانا
بلی ،
ماهِ بدری ، گِردِ ما گَردان؟ ،
بلی ،
صد هزاران آفرین بر رویِ تو ،
میفرستد حوری و رضوان؟ ،
بلی ،
ای چراغ و مشعلهٔ هفت آسمان ،
خاکیان را آمدی مهمان؟ ،
بلی ،
از کمالِ رحمت و شاهنشهی ،
گنج ، آید جانبِ ویران؟ ،
بلی ،
سَروِ رحمت ، چون خرامان شد به باغ ،
یابد ابلیسِ لعین ، ایمان؟ ،
بلی ،
چون شکستی شیشهٔ درویش را ،
واجب آید دادنِ تاوان؟ ،
بلی ،
مُلک بخشد مالکِالمُلک از کَرَم؟ ،
علم بخشد عَلَّمالقرآن؟ ،
بلی ،
آفتابی چون ز مشرق سر زَنَد ،
ذرّهها آیَند در جولان؟ ،
بلی ،
جاء ربک وَالملائک چون رسید ،
هر محال اکنون شود امکان؟ ،
بلی ،
در فتوحِ فُتحتِ ابوابها ،
گردَدَت دشوارها آسان؟ ،
بلی ،
امشب ای دلدارِ خوابآلودِ من ،
خواب را ، رانی ز نرگسدان؟ ،
بلی ،
چشمِ نرگس ، چون به تَرکِ خواب گفت ،
بر خورَد از فُرجهٔ بُستان؟ ،
بلی ،
مغز خود را ، چون ز غفلت پاک رُوفت ،
بو بَرَد از گُلبُن و ریحان؟ ،
بلی ،
روز تا شب ، مست و ،،، شب تا روز ، مست ،
سخت شیرین باشد این دوران؟ ،
بلی ،
بلبلا ، بر منبرِ گُلبُن بگو ،
هست محسن ، درخورِ احسان؟ ،
بلی ،
چون فزون شد اشتهایِ مستمع ،
سنگ ، آرَد منطقِ لقمان؟ ،
بلی ،
از دیارِ مصر ، مر یعقوب را ،
ریحِ یوسف ، شد سوی کنعان؟ ،
بلی ،
گر خمُش باشی و سِر پنهان کنی ،
سِر شود پیدا از آن سلطان؟ ،
بلی ،
خامُشی ، صبر آمد و ، آثارِ صبر ،
هر فَرَج را میکشد از کان؟ ،
بلی ،
#مولانا