معرفی عارفان
1.2K subscribers
33.5K photos
12.1K videos
3.2K files
2.75K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
کمال‌الدین کوته‌پای گویا از علاقمندان و سرایندگان شهرآشوب بوده و متاسفانه اشعار کمی از او بدست آمده
در جنگ ۹۰۰ مجلس از او قطعه‌ای در جواب مجیر بیلقانی، و در هجو مجیر و خاقانی نوشته شده؛ و بر این اساس معلوم می‌شود کوته‌پای از شاعران نیمه دوم سده ۶ هجری است. به نوشته اوحدی بلیانی در تذکره عرفات‌العاشقین، کوته‌پای عامل و حاکم منطقه‌ای به نام کینوس از جبال بدخشان بوده است. بلیانی قصیده‌ای در ذمّ اهالی کینوس و نیز سه رباعی از این شاعر نقل کرده است
رباعی نویافته از ناصر بجه‌ای شیرازی

گفتم که لبت، گفت که جان می‌طلبی
گفتم وصلت ، گفت جهان می‌طلبی
گفتم که بده مراد جانم ، گفتا :
چیزی که کسی نیافت آن می‌طلبی

ناصرالدین بجّه‌ای ( بجه قصبه‌ای از متعلقات رامجرد ) بیشتر در شیراز زیسته و از معاصران سعدی است. دیوانش در دست نیست و در اشعارش تاثیر سبک و سخن سعدی و مولوی دیده می‌شود. وفاتش را به سال ۷۱۵ قمری در شیراز نوشته‌اند.
غزلی معروف و زیبا از سروده‌های او به دیوان حافظ راه یافته با مطلع زیر:

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن زلف پریشان نرود..‌.

این غزل در برخی نسخه‌های دیوان ناصر بخارائی نیز وارد شده و در دیوان چاپی او آمده‌است.
دکتر محمود مدبری با استناد بر چند جنگ‌ و تذکره‌ ۸۱۵ بیت از اشعار ناصر بجه‌ای را بازیافته و در سال ۷۵ دیوانچه‌ای از اشعار او ترتیب داد. علاوه بر منابع مورد استفاده ایشان، ۷ غزل ( در مجموع ۶۷ بیت ) از ناصر در انیس‌الخلوه و ۱۴ غزل در جنگ منصور بن کمال‌الدین حسینی ( ۱۰ غزل نویافته مشتمل بر ۱۰۰ بیت ) توسط دکتر میلاد عظیمی در سال ۹۵ و ۹۶ در مجله بخارا منتشر شد.
جنگ خطی شماره ۵۳۱۹ کتابخانه ملک حاوی بیشترین تعداد ابیات از اشعار ناصر بجه‌ای است. در فهرست نسخه‌های کتابخانه ملک تاریخ کتابت این جنگ سده ۱۰ دانسته شده، و دکتر مدبری آن را متعلق به سده ۱۱ نوشته‌است. دکتر عظیمی تاریخ تدوین ( و نه کتابت ) جنگ را سده هشتم می‌داند.
در صفحه ۶۱۳ این نسخه رباعی بالا از ناصر بجه‌ای نقل شده که از دید پژوهشگران پنهان مانده و در مجموعه اشعار تدوین شده وی نیامده است.
رباعی یادآور رباعی زیر از شمس هروی است که در نزهه‌المجالس آمده:

گفتم که رخت گفت جنان می‌طلبی
گفتم که لبت گفت که جان می‌طلبی
گفتم دهنت گفت که بس شیفته‌ای
کز عالم نیستی نشان می‌طلبی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قِسمتِ گُلْ خنده بوَد، گریه ندارد، چه کند؟
سوسن و گل می‌شکفد، در دلِ هشیارم از او

مولانا، غزلِ ۱۹۳۶
مرگ با جان در کشاکش بود، دردِ انتظار
گفت یک ساعت تحمل کن که این کارِ من است

#قاسم بیگ حالتی
الهی، سینه‌ای دردآشنا ده
غم از هر دل که بستانی، به ما ده

میر سنجر کاش
صبحی که قدح نوش شود از نگه تو

آن صبح به کام است و بخیر است و مرادم..

#هما_کشتگر

به نام خدای همه
‌#یک حبه نور

أَلَيْسَ الله بِكَافٍ عبده وَيُخَوِّفُونَكَ بالذین من دونه ومن یضلل الله فما له من هاد

آویزه‌ی گوش‌ام کنم
اگر که خود را بسپارم به «تـو» و ببُرم از «غیــر»
چه‌ها که برایم نمی‌کنی ...

‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
برای دیدن زیبایی ، نیازی به بینایی نیست،
خیلی چیزها را میشود با چشم دل دید.
آدم هایی را می شناسم که چشمان زیبا دارند ،
اما زیبایی ها را نمی بینند!!
و نابینایی را میشناسم،
که تمام زیبایی های اطرافش را با چشم دلش می بیند.
هلن کلر ، بینا نبود
اما زیباترین جملات رادر مورد دنیای نادیده اش نوشت
زیبا ببینیم ، زیبا بیندیشیم و زیبا زندگی کنیم
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

امروز،
که هوای آغازی نو
بهتر از هر موقعی به مشام میرسد،
تو هم شروع کن!
تو هم زمستان دلت را،
بسپار به بهار!
چون میدانی عزیزم از پس هر زمستانی،
بهاری می آید
هر روزت بهاری

🌺🌺🌺

شادباشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
*آوای خوش حسینعلی(پدر شهید) این روزها در شبکه های مجازی غوغا به پا کرده است* وقتی #همایون_شجریان بخشی از صدای زیبای حسینعلی را در صفحه شخصی خود منتشر کرد، کم کم همگان به ایشان ادای احترام کردند و حالا صدایش جهانی شده است. *#حسینعلی_شبان‌پور پیرمرد چوپان شهرضایی که فرزندش ۳۳ سال پیش در فاو به شهادت رسیده است، کسی است که به خوبی به آواهای موسیقی اصیل تسلط دارد و در صحرا و زیر سقف آسمان زمزمه الهی سر می‌دهد. سوزِ صدای حسینعلی در فراق فرزندِ شهیدش محمود، شنیدنی و سرشار از عرفان، صداقت و رنگ و بوی خداست. من چه در پای تو ریزم که پسند تو بُوَد، جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست*
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بگو کجایی؟ کورس سرهنگ‌زاده
کانال تلگرامیsmsu43@
استاد شجریان - آتش می
ساز و آواز #بیات_اصفهان
آواز :  محمد رضا شجریان
ویولن :  همایون خرم
سنتور : مجید نجاحی
غزل آواز : صائب تبریزی
 صدربار بگفتمت چه هشیار و چه مست
شوخی مکن و مزن بهر شاخی دست

از بسکه دلت باین و آن درپیوست
آب تو برفت و آتش ما بنشست

 #مولانا
با دوست ما نشسته
که ای دوست
دوست کو ؟

کو کو همی زنیم
ز مستی به کوی
دوست ...

#مولانای_جان
هر کی بگویدت ز مه ابر چگونه وا شود
باز گشا گره گره بند قبا که همچنین

گفتم بوی یوسفی شهر به شهر کی رود
بوی حق ازجهان هو داد ,هواکه همچنین

#حضرت_مولانا
دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت
بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت
یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم
افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت
بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار
حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت
با این همه هر آن که نه خواری کشید از او
هر جا که رفت هیچ کسش محترم نداشت
ساقی بیار باده و با محتسب بگو
انکار ما مکن که چنین جام جم نداشت
هر راهرو که ره به حریم درش نبرد
مسکین برید وادی و ره در حرم نداشت
حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی
هیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت

آغاز روز شما ، آغاز پیروزیها

خواستن ،
اگر با تمام وجود باشد،
هيچ سدى براى آن
وجود نخواهد داشت .
     برخيزيم و رويش كنيم.
مگر مى شود
در ساحل نشست
و به مكاني ديگر رسيد ؟

روياها با حركت، به واقعيت بدل 
مي گردند...
#درودها بر آزاد اندیشان بی ادعا. روزگارتان خوش.لحظه هایتان درگیر شادی و آرامش🌹
کانال تلگرامیsmsu43@
مژکان شجریان - ارغوان
ارغوان
مژگان شجریان


ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز ؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
اندر این گوشه خاموش فراموش شده
یاد رنگینی در خاطرمن
گریه می انگیزد2
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
ارغوان
این چه راز ی است که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید ؟
ارغوان 
تو برافراشته باش
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان


شاعر هوشنگ ابتهاج
کانال تلگرامیsmsu43@
همایون‌شجریان‌- جانی و صد آه
همایون شجریان
        جانی و صد آه
                    سهراب پورناظری


جانا چه گویم شرح فراقت
چشمی و صد نم جانی و صد آه
ای بخت سرکش تنگش به برکش
گه جام زرکش گه کام دلخواه

آیین تقوا ما نیز دانیم
لیکن چه جاره با بخت گمراه
ما شیخ و واعظ کمتر شناسین
یا جام باده یا قصه کوتاه

مهر تو عکسی بر ما نیفکند
آیینه رویا آه از دلت آه
ای دل تا کسی وصلش نخواهد
خون بایدش خورد در گاه و بی گاه

آیین تقوا ما نیز دانیم
لیکن چه جاره با بخت گمراه
ما شیخ و واعظ کمتر شناسین

یا جام باده یا قصه کوتاه
ما شیخ و واعظ کمتر شناسین
یا جام باده یا قصه کوتاه


شعر: حافظ
باز گردد عاقبت این در بلی
رو نماید یار سیمین بر بلی

ساقی ما یاد این مستان کند
بار دیگر با می و ساغر بلی

نوبهار حسن آید سوی باغ
بشکفد آن شاخه‌های تر بلی

طاق‌های سبز چون بندد چمن
جفت گردد ورد و نیلوفر بلی

دامن پرخاک و خاشاک زمین
پر شود از مشک و از عنبر بلی

آن بر سیمین و این روی چو زر
اندرآمیزند سیم و زر بلی

این سر مخمور اندیشه پرست
مست گردد زان می احمر بلی

این دو چشم اشکبار نوحه گر
روشنی یابد از آن منظر بلی

گوش‌ها که حلقه در گوش وی است
حلقه‌ها یابند از آن زرگر بلی

شاهد جان چون شهادت عرضه کرد
یابد ایمان این دل کافر بلی

چون براق عشق از گردون رسید
وارهد عیسی جان زین خر بلی

جمله خلق جهان در یک کس است
او بود از صد جهان بهتر بلی

من خمش کردم ولیکن در دلم
تا ابد روید نی و شکر بلی


#مولانای جان
Audio
من عاشق و مشتاقم
من شہره آفاقم

رحم آر و مکن طاقم
من خانہ نمے دانم

#غزل_مولانا
#هژیر_مهرافروز
Audio
#یا علی
#با صدای شکیلا⚘