معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.2K photos
12.4K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
#حضرت_مولانا

ای ماه برآ آخر
برکوری مه رویان
ابری سیه اندرکش
در روی قمر جانا
آمد قدح روزه بشکست قدح‌ها را

تا منکر این عشرت بی‌باده طرب بیند...

#حضرت_مولانا
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم

چون شما سوی جمادی می‌روید
محرم جان جمادان چون شوید

از جمادی عالم جانها روید
غلغل اجزای عالم بشنوید

فاش تسبیح جمادات آیدت
وسوسهٔ تاویلها نربایدت

چون ندارد جان تو قندیلها
بهر بینش کرده‌ای تاویلها

که غرض تسبیح ظاهر کی بود
دعوی دیدن خیال غی بود

بلک مر بیننده را دیدار آن
وقت عبرت می‌کند تسبیح‌خوان

پس چو از تسبیح یادت می‌دهد
آن دلالت همچو گفتن می‌بود

این بود تاویل اهل اعتزال
و آن آنکس کو ندارد نور حال

چون ز حس بیرون نیامد آدمی
باشد از تصویر غیبی اعجمی

#مثنوی_معنوی
#دفترسوم
#حضرت_مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


گمشده اصلی انسان، خداوند است و تا او را بدست نیاورد،
عطش و طلب درونی اش فرو نخواهد نشست،

هرچند که هزاران سال مشغول نفس و نفسانیات و ایگوها باشد،
عاقبت، خسته از همه چیز با شور و شوق به سوی خداوند خواهد رفت.

وگر به خشم روی، صد هزار سال ز من
به عاقبت به من آیی، که منتهات مـ
ن
م

#حضرت_مولانا
                       
چونک درآییم به غوغای شب
گرد برآریم ز دریای شب


خواب نخواهدبگریزد ز خواب
آنک بدیدست تماشای شب


بس دل پرنوروبسی جان پاک
مشتغل و بنده و مولای شب


#حضرت_مولانا
خانه ی شادیست دلم
غُصّه ندارم چه کنم

هرچه به عالم تُرُشی
دورم و بیزارم از او

خداوندگارِ عشق و شور و مستی

#حضرت_مولانا
#مولوی دیوان شمس غزلیات

امروز خندانیم و خوش کان بخت خندان می‌رسد
سلطان سلطانان ما از سوی میدان می‌رسد

امروز توبه بشکنم پرهیز را برهم زنم
کان یوسف خوبان من از شهر کنعان می‌رسد

مست و خرامان می‌روم پوشیده چون جان می‌روم
پرسان و جویان می‌روم آن سو که سلطان می‌رسد

اقبال آبادان شده دستار دل ویران شده
افتان شده خیزان شده کز بزم مستان می‌رسد

فرمان ما کن ای پسر با ما وفا کن ای پسر
نسیه رها کن ای پسر کامروز فرمان می‌رسد

پرنور شو چون آسمان سرسبزه شو چون بوستان
شو آشنا چون ماهیان کان بحر عمان می‌رسد

هان ای پسر هان ای پسر خود را ببین در من نگر
زیرا ز بوی زعفران گویند خندان می‌رسد

بازآمدی کف می‌زنی تا خانه‌ها ویران کنی
زیرا که در ویرانه‌ها خورشید رخشان می‌رسد

ای خانه را گشته گرو تو سایه پروردی برو
کز آفتاب آن سنگ را لعل بدخشان می‌رسد

گه خونی و خون خواره‌ای گه خستگان را چاره‌ای
خاصه که این بیچاره را کز سوی ایشان می‌رسد

امروز مستان را بجو غیبم ببین عیبم مگو
زیرا ز مستی‌های او حرفم پریشان می‌رسد

#حضرت_مولانا
ســــــــــماع...:
سماع آمد
سماع آمد
سماع بی‌صداع آمد

وصال آمد
وصال آمد
وصال پایدار آمد...

#حضرت_مولانا
قطب جهانی همه را رو به توست
جز که به گرد تو دواریم نیست

چیست فزون از دو جهان شهر عشق
بهتر از این شهر و دیاریم نیست


#حضرت_مولانا
چون ز خود رستی همه برهان شدی .....

چون که گفتی بنده ام سلطان شدی ...


#حضرت_مولانا