kaveh farhadi کاوه فرهادی
1.81K subscribers
2.17K photos
447 videos
445 files
2.39K links
جستارهایی در:
- جامعه شناسی
-انسانشناسی
-انسانشناسی یاریگری
-توسعه پایدار بومی
-ایرانشناسی
-کارآفرینی فتوتی
-زیست‌بوم
- روانشناسی
- اقتصادنهادگرا
- فلسفه
-اخلاق
-فیزیک/نسبیت
- ادبیات
-شعر
- سینما
-تئاتر
👇 ارتباط با من👇
💠https://yek.link/kavehfarhadi
Download Telegram
kaveh farhadi کاوه فرهادی
Sarah Chang – Nocturne No. 20
و این نوکتورن Nocturne👆 قطعه‌ای است بر پایه موسیقی کلاسیک که برای نواختن در شب ساخته شده و حال و هوای شبانه دارد. نخستین مجموعه نوکتورن‌ها برای #پیانو در سال ۱۸۱۳ توسط آهنگساز ایرلندی، جان فیلد منتشر شد. #نوکتورن توسط #فردریک_شوپن به کمال رسید.

فرم نوکتورن Nocturne #عامیانه تر از قطعات تک موومانی است که اغلب برای #پیانو #سولو نوشته می شد. این فرم در قرن نوزدهم گسترده تر شد. اولین کسی که قطعاتی با عنوان نوکتورن نوشت، فردریک شوپن( #شاعر_پیانو) مشهورترین آهنگساز در زمینه تصنیف نوکتورن است که ۲۱ نوکتورن برای پیانو نوشته است.

نوکتورن ها قطعاتی #شاعرانه، #درونی، ملایم و آرام و #تغزلی و گاهی غم انگیز هستند.

نوکتورن 20 شوپن که در اصل برای #پیانوی_تنها است در این #شب طولانی #یلدا تقدیم به شمای #اهل_اندیشه.

《 به نظر من این اثر جدا از ویژگی های کم نظیرش که در بالا عرض شد تا حدی شباهت به آثار موسیقیایی فولکور ایرانی بویژه آثار فولکور موسیقی شمال ایران دارد. 》( کاوه فرهادی.)

#موسیفی_جدی
#موسیقی_کلاسیک
#شوپن


#شب_یلدا
#پیانو

از: موسیقانه

@kaveh_farhadi
#زنگها_برای_که_به_صدا_در_می_آیند!

زنگ خاطراتی دور از روستا تا محفل گرمی که نه فقط از کرسی های کم‌مصرف، که با هر تپش از قلب آدمیان پر لژ #امید، به درون رگ‌ها می ریخت.... و #رویاها شبیه صدای آمدن گله‌ای دور از قله به دامنه‌ی کوه... و رویا‌ها شبیه ندای نوید آمدن چوپان... و شاید برای همین است که #پیامبران لز قله ها ندا سردادند... از #طور تا #حرا... و شاید برای همین است که پیامبران همه #چوپان بودند... (صفحه اول)

و خاطرات #شب_یلدا، لحظه گره خوردن همه سالهای با هم بودن است و از ذوق، پریدن است... (صفحه دوم)

و روستای #فهرج جای گره خوردن همه‌ی این خاطرات بود...
برای همین بود که مردمانش به قول سهراب:
هنوز همان "مردم بالادست" هستند ... و چه صفایی دارند!" ... و دیوارهای #کاه‌گلی‌شان هنوز جای #سرانگشتان_نیایش است... و چه پاکیزه بود کوجه‌هاشان و جه پاکیزه بود صورت‌های خاکی وسیرت‌های آبی‌شان که رنگ چشمه داشت و روح #قنات.‌‌.. برای همین بود که اگر خوب گوش می کردی، صدای اذان را از چشم‌هایشان هم می‌توانستی بشنوی!
و برای همین بود که خانه #کدخدا، هنوز #بوی_خدا می داد... و یادم آمد:
"آمد و گنجشکها را سیر کرد

خواب یک پروانه را تعبیر کرد

با قلم موی سپیدش روی سنگ

قلب یک آیینه را تصویر کرد

در کلاس درسش از مهتاب گفت

مشقهای کودکان تغییر کرد

اوخدای برگها را دوست داشت

شاخه های سبز را تطهیر کرد

قبله اش یک چشمه پر آب شد

سجده هایش را چه بی تزویر کرد

در میان مسجد آدینه او

زاهدان شهر را تکفیر کرد
..... عاشق یک قمری بی بال شد

عشق را بالاتر از تدبیر کرد

من نمی دانم چرا تنگ غروب

سوره «والشمس» را تفسیر کرد

رفت و داماد عروس آب شد

حجله های خاک را تحقیر کرد
..... زندگی را پیش ما تعریف کرد

از وجود مرگ هم تقدیر کرد

او صدای لحظه ها را می شنید

گرچه امشب لحظه ای تاخیر کرد

آه آری اولین بار است که او

در قرارش با شقایق دیر کرد" /خواب یک پروانه/ #کاوه_فرهادی، چاپ اول: فصلنامه ی وزین کرمان 1376 (صفحه سوم، چهارم و پنجم)

و وقتی از پنجره #شهر_آشفته، به #فهرج_پاکیزه می‌اندیشم، دلم می‌گیرد و بر زبانم جاری می شود که.‌‌..نه! #محمد_درویش عزیز می گوید: از #امید سخن بگوئید و هنگام #غم، سکوت!... و در سکوتم از روستای #فهرج #قنوت و #قنات تا
#روستای_کلانتر نور و نیایش... جاری می‌شود:
" از غم‌ها آوازی می‌ماند،
از شادی‌ها ترانه‌ای
و از آدمی،تنها، تنها شعری می‌ماند..." #شب_یلدا_۱۳۹۷
#او_صدای_لحظه‌ها_را_می‌شنید... و او هنوز هم صدای لحظه‌ها را می‌شنود!... نمی‌شنود؟
از #حافظ بپرسید!

(لطفا ورق بزنید!)
https://www.instagram.com/p/BrqCTm_n3zX/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1w8ybjk76l4tt

@kaveh_farhadi
#زنگها_برای_که_به_صدا_در_می_آیند!

زنگ خاطراتی دور از روستا تا محفل گرمی که نه فقط از کرسی های کم‌مصرف، که با هر تپش از قلب آدمیان پر لژ #امید، به درون رگ‌ها می ریخت.... و #رویاها شبیه صدای آمدن گله‌ای دور از قله به دامنه‌ی کوه... و رویا‌ها شبیه ندای نوید آمدن چوپان... و شاید برای همین است که #پیامبران لز قله ها ندا سردادند... از #طور تا #حرا... و شاید برای همین است که پیامبران همه #چوپان بودند... (صفحه اول)

و خاطرات #شب_یلدا، لحظه گره خوردن همه سالهای با هم بودن است و از ذوق، پریدن است... (صفحه دوم)

و روستای #فهرج جای گره خوردن همه‌ی این خاطرات بود...
برای همین بود که مردمانش به قول سهراب:
هنوز همان "مردم بالادست" هستند ... و چه صفایی دارند!" ... و دیوارهای #کاه‌گلی‌شان هنوز جای #سرانگشتان_نیایش است... و چه پاکیزه بود کوجه‌هاشان و جه پاکیزه بود صورت‌های خاکی وسیرت‌های آبی‌شان که رنگ چشمه داشت و روح #قنات.‌‌.. برای همین بود که اگر خوب گوش می کردی، صدای اذان را از چشم‌هایشان هم می‌توانستی بشنوی!
و برای همین بود که خانه #کدخدا، هنوز #بوی_خدا می داد... و یادم آمد:
"آمد و گنجشکها را سیر کرد

خواب یک پروانه را تعبیر کرد

با قلم موی سپیدش روی سنگ

قلب یک آیینه را تصویر کرد

در کلاس درسش از مهتاب گفت

مشقهای کودکان تغییر کرد

اوخدای برگها را دوست داشت

شاخه های سبز را تطهیر کرد

قبله اش یک چشمه پر آب شد

سجده هایش را چه بی تزویر کرد

در میان مسجد آدینه او

زاهدان شهر را تکفیر کرد
..... عاشق یک قمری بی بال شد

عشق را بالاتر از تدبیر کرد

من نمی دانم چرا تنگ غروب

سوره «والشمس» را تفسیر کرد

رفت و داماد عروس آب شد

حجله های خاک را تحقیر کرد
..... زندگی را پیش ما تعریف کرد

از وجود مرگ هم تقدیر کرد

او صدای لحظه ها را می شنید

گرچه امشب لحظه ای تاخیر کرد

آه آری اولین بار است که او

در قرارش با شقایق دیر کرد" /خواب یک پروانه/ #کاوه_فرهادی، چاپ اول: فصلنامه ی وزین کرمان 1376 (صفحه سوم، چهارم و پنجم)

و وقتی از پنجره #شهر_آشفته، به #فهرج_پاکیزه می‌اندیشم، دلم می‌گیرد و بر زبانم جاری می شود که.‌‌..نه! #محمد_درویش عزیز می گوید: از #امید سخن بگوئید و هنگام #غم، سکوت!... و در سکوتم از روستای #فهرج #قنوت و #قنات تا
#روستای_کلانتر نور و نیایش... جاری می‌شود:
" از غم‌ها آوازی می‌ماند،
از شادی‌ها ترانه‌ای
و از آدمی،تنها، تنها شعری می‌ماند..." #شب_یلدا_۱۳۹۷
#او_صدای_لحظه‌ها_را_می‌شنید... و او هنوز هم صدای لحظه‌ها را می‌شنود!... نمی‌شنود؟
از #حافظ بپرسید!

(لطفا ورق بزنید!)
https://www.instagram.com/p/BrqCTm_n3zX/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1w8ybjk76l4tt

@kaveh_farhadi
.. یک گفتگوی متفاوت با #محمد_درویش در واپسین لحظه‌ها از پاییز یکهزار و سیصد و نود و نه.

https://www.instagram.com/tv/CJB8MK9l8QQ/?igshid=j66hi4i2bye1


#شب_یلدا
#روز_پرستار

#یاریگری
#آینده_پژوهی

#پتاسیل_فرهنگی

@kaveh_farhadi
صباح الخیر زد بلبل
کجایی ساقیا برخیز

که غوغا می‌کند در سر
خیال خواب دوشینم

جهان فانی و باقی
فدای شاهد و ساقی

که سلطانی عالم را
طفیل عشق می‌بینم


#شب_یلدا

#حافظ

@kaveh_farhadi
kaveh farhadi کاوه فرهادی
Sarah Chang – Nocturne No. 20
و این نوکتورن Nocturne👆 قطعه‌ای است بر پایه موسیقی کلاسیک که برای نواختن در شب ساخته شده و حال و هوای شبانه دارد. نخستین مجموعه نوکتورن‌ها برای #پیانو در سال ۱۸۱۳ توسط آهنگساز ایرلندی، جان فیلد منتشر شد. #نوکتورن توسط #فردریک_شوپن به کمال رسید.

فرم نوکتورن Nocturne #عامیانه تر از قطعات تک موومانی است که اغلب برای #پیانو #سولو نوشته می شد. این فرم در قرن نوزدهم گسترده تر شد. اولین کسی که قطعاتی با عنوان نوکتورن نوشت، فردریک شوپن( #شاعر_پیانو) مشهورترین آهنگساز در زمینه تصنیف نوکتورن است که ۲۱ نوکتورن برای پیانو نوشته است.

نوکتورن ها قطعاتی #شاعرانه، #درونی، ملایم و آرام و #تغزلی و گاهی غم انگیز هستند.

نوکتورن 20 شوپن که در اصل برای #پیانوی_تنها است در این #شب طولانی #یلدا تقدیم به شمای #اهل_اندیشه.

《 به نظر من این اثر جدا از ویژگی های کم نظیرش که در بالا عرض شد تا حدی شباهت به آثار موسیقیایی فولکور ایرانی بویژه آثار فولکور موسیقی شمال ایران دارد. 》( کاوه فرهادی.)

#موسیفی_جدی
#موسیقی_کلاسیک
#شوپن


#شب_یلدا
#پیانو

از: موسیقانه

@kaveh_farhadi
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را

هنوز با همه دردم امید درمان‌ست
که آخری بود آخر #شبان_یلدا را
#سعدی


#شب_یلدا
#امید


@kaveh_farhadi