kaveh farhadi کاوه فرهادی
1.81K subscribers
2.17K photos
447 videos
445 files
2.39K links
جستارهایی در:
- جامعه شناسی
-انسانشناسی
-انسانشناسی یاریگری
-توسعه پایدار بومی
-ایرانشناسی
-کارآفرینی فتوتی
-زیست‌بوم
- روانشناسی
- اقتصادنهادگرا
- فلسفه
-اخلاق
-فیزیک/نسبیت
- ادبیات
-شعر
- سینما
-تئاتر
👇 ارتباط با من👇
💠https://yek.link/kavehfarhadi
Download Telegram
https://www.instagram.com/p/Cpqi54uuNrH/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

چرا "بهمن ده‌منش"
با رفتارهای #ایزدی و #اهورایی را دوست می‌دارم ؟

چرا #بهمن_ایزدی را دوست می‌دارم ؟

🍀بهمن ایزدی را بخاطر جنگل‌های سرزمینم، نه!
بخاطر #تک_درخت
که خود جنگلی‌ست
که تمام درخت‌هایش را بریده‌اند،
الا یک #درخت !
دوست می‌دارم..

🍀بهمن ایزدی را بخاطر یک عمر زندگی‌اش میان آتش و دودِ جنگل‌های #زاگرس ، بخاطر شهیدانِ خاموش کردن آتش در میان #بلوط ها ، بخاطر #مادرم_بلوط
آری بهمن ایزدی را چنان‌ فریاد #زاگرس_در_آتش ،
چونان #زاگرس_نشینان دوست می‌دارم.

🍀 "بهمن ده‌منش" را بخاطر #محیط_زیست نه!
بخاطر قلب همه‌ی #محیط_بان ها که‌ برایش می‌تپند،
بخاطر همه‌ی قلب‌های #روستایبان ، روستایی‌زادگان ، #عشایر و #ایل و ایلیات که در قلبِ بزرگ او‌ تپیده‌است، دوست می‌دارم!

🍀بهمن ایزدی را به خاطر دست‌های بزرگش که به وسعتِ جغرافیای #استان‌_فارس می‌شود نه!
به خاطر چشم‌هایش که چشم‌انداز همه #ایران است
از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب دوست می‌دارم!

🍀"بهمن ده‌منش" با رفتارهای "ایزدی و اهورایی" !
به خاطر #مهربانی ، #برکت !
بخاطر #فتوت که در رگانش جاری‌ست، دوست می‌دارم!

🍀بهمن ایزدی را بخاطر درختی با میوه‌هایی سرخ به رنگ‌ چشم‌هایش در #بادهای_سبستان !
بهمن ایزدی را بخاطر #یکی_داستان_است_پر_آب_چشم ، بخاطر #بخشش
دوست می‌دارم..

- کاوه فرهادی.
( تقدیم به عرق‌ریزان روح هستی‌دارترین مردِ #زیست‌_بوم ایران‌زمین و رفتارهای ایزدی و اهورایی‌اش بهمن ایزدی ، که به گواه جنگل‌ها، بیابان‌ها و رودخانه‌های سرزمینم، تمام عمرش را صرف بخشش کرد! )

#انسان
#یلریگری
#فرهنگ_یاریگری_در_ایران

#یادداشت
#تقدیر
#کاوه_فرهادی

*توضیحات:
تصویر نخست:
یادداشت "بهمن ایزدی" در روزنامه "پیام ما"

تصویر دوم:
"بهمن‌ ایزدی" در حال عکاسی

تصویر سوم:
از عکس‌های "بهمن ایزدی" در مستند و یادداشت‌اش در خصوص سیستان

تصویر چهارم:
"بهمن ایزدی" در حال ساخت مستند

@kaveh_farhadi
حماسه یاریگری در فلاکت

🔦 رنجبران زیر زمین !
📝 تکرار #بینوایان !

وقتی این لحظاتِ تلخ را می‌دیدم به یاد اثر ماندگار #ژرمینال از #امیل_زولا افتادم، براستی که #ادبیات چقدر می‌تواند بایسته و فاخر باشد.

و این #طلا برای نظام سوداگری، چه بلائی می‌شود برای ملت‌های کشورهای در حال توسعه ( جهان سوم یا جنوب ) !

#مسئله این است:
" این رنج آیا #گنج چه کسانی در جهان است؟!

و چرا هرگز، "رنج‌" آنان "گنج‌" شان نمی‌شود!؟ "

در ۱۸۸۵ #ویکتو_هوگو از‌ دنیا رفت و ژرمینال به دنیا آمد که «بینوایان» زولاست در فرانسه مدرن و صنعتی. داستان رنجبران زیر زمین است که اگر #دانته بود «دوزخش» می‌شد در جهانی که انسان «تا پایان شب سفر می‌کند» اما در پایان این راه شگفت انگیز در دل زمین، در ژرفنای خاک که انسان عمرها رنج برده و له شده است عاقبت کمر راست می‌کند و در شورشی سراسر امید سر برمی افرازد.

ژرمینال زیباترین و بزرگترین اثر زولاست. حماسه برادری (یاریگری) است در فلاکت:
آری، داستان #سرنوشت_بشر.!

از پشت جلد #کتاب
#امیل_زولا

اهالی #سینما و #تئاتر و منتقدین این حوزه‌ها، خوب می‌دانند چه #فیلم‌ ها و آثار نمایشی که بر اساسِ این رمان ساخته نشد که از جامعه‌شناسی سینما و حتی رویکردهای #هرمونوتیک می‌توان کمک گرفت و‌ ساعت‌ها در اینباره سخن گفت.. اما آیا براستی این دو دقیقه‌ی کوتاه تاثیرگذار‌تر از همه‌ی آنان نبود؟
- کاوه فرهادی( بازخوانی یک رمان)

📎 لطفا متن را با دقت بخوانید و اگر احتمالا پسندید، بزرگوارانه به اشتراک بگذارید! 🖇

#رمان
#تاریخ
#تاریخ_ادبیات
#تاریخ_سینما
#جامعه_شناسی_سینما

#یاریگری
#کارگران
#معدن
#کارگران_معدن

#رنج
#انسان
#امید

#تجربه
#تجربه_زیسته
#خرد_جمعی
#ناخودآگاه_قومی

#انسان_شناسی_یاریگری

#یادداشت
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/reel/CqW8xQfouRB/?igshid=MDJmNzVkMjY=
🌿 سیزده بدر ، #دیگری و #یاریگری 🌿
خوانشی #تاریخی از #سیزده_بدر

(‌ورق بزنید!)

در کهن فرهنگ #ایرانی ، هیچ یک از روزهای سال  «بدیمن» یا «شوم» شمرده نشده، بلکه هر یک از روزهای هفته و ماه نام هایی زیبا و در ارتباط با یکی از #مظاهر_طبیعت یا ایزدان و امشاسپندان داشته‌اند
و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشماری ایرانی نیز
« #تیر_روز » نام دارد که از آن ِستاره ی تیشتر، ستاره ی #باران آور می باشد و #ایرانیان از روی خجستگی، این روز را برای نخستین جشن تیرگان سال، انتخاب کرده‌اند.
همچنین در هیچ یک از متون کهن، از این روز به بدی یاد نکرده‌اند بلکه در بیشتر نوشتارها ، از سیزدهم نوروز با عنوان روزی فرخنده و خجسته نام برده اند.
برای نمونه کتاب « #آثار_الباقیه » جدولی برای سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابل روز سیزدهم #نوروز کلمه ی «سعد» به معنی نیک و فرخنده آورده شده است. برخی از پژوهشگران معتقدند که عقیده به نحوست عدد سیزده اثری است که از ارتباط و مجاورت با عالم مسیحیت به زرتشتیان و بعد از آنان مسلمانان انتقال یافته‌است. اصل این عقیده به این صورت نیز روایت شده ( یکی از روایت‌ها) که:
"یهودای اسخر یوطی" یکی از دوازده حواری مسیح نقشه کشید تا وی را تسلیم مخالفانش کند و قرار گذاشت تا وقتی وارد محفل مسیح شود، او را ببوسد تا دشمنان او بتوانند تشخیص دهند که کدام‌یک از افراد حاضر در محفل مسیح است. بدین ترتیب مسیح دستگیر شد و چون یهودای اسخر یوطی سیزدهمین فردی بود که به جرگه مسیح و یازده شاگرد دیگرش در آمد و شمارهٔ آنان به سیزده رسید مسیح گرفتار شد و.. عیسویان بدین علت عدد سیزده را شوم می‌دانند..

اما کوتاه سخن، مفهوم "دیگری" به عنوان #طبیعت ، #حیات_وحش ، #محیط_زیست‌، #خانواده ، #فرزندان و.. که امروز،
روز #ادبیات_کودک هم هست، برجسته می‌شود پس این یادداشت را با تلخیص اینگونه به پایان می‌برم:

"فرزندان شما به‌ حقیقت دختران و پسران #زندگی‌ اند
در سودای خويش.. #عشق خود را بر آنها نثار كنيد، اما انديشه‌هايتان را برای #خود نگه داريد. زيرا آنها را نيز برای خود انديشه‌ای #ديگر است. جسم آنها را در خانهٔ خود مسكن دهيد اما روح آنان را آزاد گذاريد٬ زيرا روح آنان در خانهٔ "فردا" زيست خواهد كرد كه شما حتی در رويا نمی‌توانيد به ديدار آن فردا برويد.."
(.#جبران_خليل_جبران)

-کاوه فرهادی. ( سیزده فروردین ۴۰۲)

📎 اگر این پست را پسندید لطفا به اشتراک بگذارید🖇

** سپاس از مهندس یاسر طاهرخانی

#امید
#تاریخ
#فرهنگ
#ایران
#فتوت
#مرتضی_فرهادی
#فرهنگ_یاریگری_در_ایران

#یادداشت
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/p/CqiDSSWO6tD/?igshid=MDJmNzVkMjY=
#امکان_پرنده_شدن !

این "یک دقیقه و سی‌ثانیه"؛
همچون پرنده، پرواز!

مرا قشنگ بُرد به... "امکان پرنده شدن"
و خاطرم آورد:

🕊 "قشنگ یعنی چه؟
- قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق ، تنها عشق
ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس.
و عشق ، تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد ،
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن." 🕊
#سهراب_سپهری

و ذهنم پرید به:

🕊« یک پرنده هرگز قفس را نمی خواهد»
و هم:

"پرنده ای که بر درختی آشیان دارد، از شکستن شاخه آن هراسی ندارد. اعتماد او بر درخت نیست، بلکه به بالهای خویش است.

Ağaçta duran kuş, dalın kırılmasından hiç korkmaz.
Onun güveni ağaca değil, kendi kanatlarındadır... " 🕊
#هنریک_ایبسن

و به سطرهایی از نامه #ماکسیم_گورکی به #لئو_تولستوی :

🕊"پرنده ها چطورند؟
اگر تاحالا آزادشان نکرده ای آزادشان کن،حالا می فهمم که نشست در یک قفس چقدر ملال آور است و من میخواهم انسان باشم"🕊

و به پرواز در نیزار :

🕊"در نیزار
پرنده ای اندوهگین می خواند
گویی چیزی را بیاد آورده
که بهتر بود
فراموش کند."🕊
#تسورا_یوکی

و عجیب به یادم آورد:

🕊"امید چونان پرنده ایست
که در روح آشیان دارد
و آواز سر می‌دهد با نغمه‌ای بی‌کلام"🕊
#امیلی_دیکنسون

(-کاوه فرهادی. آخرین صبح آدینه فروردین ۴۰۲)

📎 لطفا اگر این متن را پسندید بخاطر شعر، امید، موسیقی و یادهایی هنوز سرشار از پرنده و پرواز و.. به اشتراک بگذارید! 🖇

#ibsen
#Emily_Dickinson
#Maxim_Gorky
#KinoTsurayuki
#Лев_Никола‌евич_Толсто‌й
#Leo_Tolstoy
#Mozart
#poetry
^ توضیح:
* نسخه بدون موسیقی تایم لپس از "کانال تلگرامی هواشناسی ایران".

** موسیقی: انتخابِ نویسنده ( قطعه‌ای از #موتسارت )

#فروردین #صبح #پرنده #پرواز #عشق #امید #موسیقی #رمان #شعر #شعر_معاصر #شعر_کوتاه #شعر_جهان #شاعر #یادداشت #کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/reel/CrAEu3xOt-x/?igshid=MDJmNzVkMjY=

@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/Cc0movYNYL1/?igshid=YmMyMTA2M2Y=


"بگو: فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را می‌گیرد سپس شما را به‌سوی پروردگارتان بازمی‌گردانند." #قرآن_كريم/ #سوره_سجده/ آیه ۱۱

#دیدن_دگر_آموز_شنیدن_دگر_آموز

آوازی بلند از آسمان شنیدم
پشت پنجره‌ام، کیلومترها دورتر از حضورِ صدایِ تو،
طوفانی به پا شده است
چقدر تلخ است که خبر تلخ پرواز تو را می‌شنوم،
هر چند خوب می‌دانم، "مرگ پایان کبوتر نیست.." 🍃

و با نیش اشکی در چشم، همراه بادها زیر لب می‌خوانم:

" از داغِ فراقِ او در دل چمنی دارم
ای لالهٔ صحرائی با تو سخنی دارم

این آه جگر سوزی در خلوت صحرا به
لیکن چکنم کاری با انجمنی دارم"

🥀مردی که براستی در قول و عمل عاشق فرهنگ، شعر ، ادبیات، و تاریخ کهن فرهنگ مشرق‌زمین و ایرانِ جان بود و بویژه در اثر ماندگار: "دیدن دگر آموز، شنیدن دگر آموز " این عشقِ تابناک را می‌توان در تمامیِ واژه‌های مقدمه‌‌ی این اثر، براستی کشف کرد،
و این نخستین اثری بود که از کودکی، من را با استاد #محمد_علی_اسلامی_ندوشن عمیقا آشنا کرد!

آری، او نخستین اندیشمندی در زندگی‌ام بود که از زبان #اقبال_لاهوری، جاری و ساری بودن را اینگونه به من آموخت:

/ ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم

هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم

موج ز خود رفته ئی تیز خرامید و گفت

هستم اگر میروم گر نروم نیستم//

-کاوه فرهادی- پنجم اردی‌بهشت۴۰۱
( درگذشت محمد علی اسلامی ندوشن)

#محمد_علی_اسلامی_ندوشن

#یادداشت
#کاوه_فرهادی

@kaveh_farhadi
🍀 خداوند عقل و تدبیر و رای ! -سعدی 🍀

روز ملی #شیراز
از: "شمس و طغرا" تا "کوچه رندان"
🔰 و "از کوچه رندان" تا "سنگ صبور"

📚 نخستین رمانِ لهجه‌دار ایرانی !

نه فقط شهر شیراز که باید گفت "کانون فرهنگی شیراز" از دو جنگ مغولان ( زمان‌ #سعدی) و تیمور لنگ ( زمان #حافظ) با همان "عقل و تدبیر رای" که "سعدی" (علیه رحمه) فرمود، جان سالم بدر برد..

این همه با داستان و قرائت‌های بسیاری ما را گاهی از
" از کوچه رندان " عبدالحسین زرین‌کوب
عبور می‌دهد و گاه پای نوشته‌های عاشقانه‌ی به قولی نخستین رمان تاریخ ایران " شمس و طغری" از : "محمدباقر میرزا خسروی" می‌نشاند!

اما در این میان، سنگ صبور صادق چوبک روایت دیگری‌ست انگار، از شیراز دوران معاصر.
 
می دانیم "صادق چوبک" بخشی از کودکی و شروع تحصیلات ابتدایی اش را در شیراز سپری می کند و درباره ی خاطرات کودکی اش در شیراز می نویسد:

«در شیراز برای  من دنیای تازه یی بود. یخ نبود و هر روز برف از سر کوه برای مصرف مردم می آوردند. دیدن گل سرخ و نسترن و لاله عباسی و شمعدانی برایم تازه گی داشت. پالوده را در شیراز خوردم و …»

در این رمان لهجه ‌های گوناگون ثبت شده است. به قول بسیاری از اهالی رمان و ادبیات، در واقع تا پیش از «سنگ صبور» ما در ادبیات فارسی گفت‌وگوی لهجه ‌دار نداریم.

به نظر شما "شیراز" چه قدر در شکل گیری فضاهای آثار "صادق چوبک" چشم گیر و نظرگیر است؟ ⁉️

شیراز و بوشهر  بخش کوچکی از جغرافیای بزرگ ایران زمین هستند که بر نویسنده ای چون چوبک تاثیر داشته، گویا مادر چوبک شیرازی بوده و پدرش هم از تجار بوشهر و او اغلب مابین این دوشهر در رفت و آمد بوده. در جایی خواندم که چوبک به کسی گفته بوده کاکل زری خودم بودم. معصومیتی که در داستان «سنگ صبور» آسیب می بیند و گویا این رنج کاکل زری همه عمر با او بوده و چیزهایی هم نوشته که نهایتن وصیت می کند به عروسش تا با جسدش در ساحل اقیانوس سوخته شوند. زهی تا‌سف.

- کاوه فرهادی. ( نیمه اردیبهشت ۳۰۲- روز ملی شیراز)

منبع بخش پایانی: گفت و گوی نشریه هامون  با "ابوتراب خسروی"، نویسنده و داستان نویس

عکس نخست:
اردی‌بهشت دو سال گذشته نویسنده در شیراز.

#سنگ_صبور
#صادق_چوبک

#از_کوچه_رندان
#غلامحسین_زرین_کوب

#شمس_و_طغرا
#محمد_باقر_میرزا_خسروی_کرمانشاهی

#رمان
#رمان_لهجه_دار
#داستان
#ادبیات
#هرمونوتیک

#شیراز
#شیرازگردی
#روز_ملی_شیراز

#یادداشت
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/p/Cr5HQe3t7Y4/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==
معلمی در دانشگاه
🔰تکه‌هایی از "یک کل منسجم" !

دیروز و در آخرین روز "هفته معلم"، دقایقی با کوچکترین مهمان دانشگاه بودم، هم او که دقایقی بینِ کلاس‌های "روانشناسی"، "رفتار سازمانی" و "اقتصاد کلان" من ،
با آن چشم‌های رنگی‌اش ، و معصومیتِ نگاهش درست شبیه "شازده کوچولو" اثر آن نویسنده جاودان "اگزوپری"، وادارم کرد پس از سالها دوباره به نقاشی.. (تصویر نخست تا چهارم )

خاطره‌ای که در آخرین روز "هفته‌ی معلم" چهار سالِ پیش هم، شبیهِ دیروز، درست در پایانِ کلاس‌های "اقتصاد کلان" اتفاق افتاد و این بار فرزند کوچکِ یکی از دانشجویانِ پرتلاش کلاسم خواست که بیاید کنار تخته‌ی سرشار از نمودار و تحلیل و.. باهم نقاشی کنیم.. ( تصویر پنجم)

و بالاخره عکس‌های دقایق پایانی "هفته معلم" با دانشجویانِ فوق‌العاده‌ کلاس "ارتیاطاتِ" من که همگی معلم هستند.. (تصویر ششم)

اما آنچه در میان هدیه‌های دانشجویانِ دهه‌ی هشتادی‌ام، در ذهنم ماند مطالعه‌ی متن ساده و صمیمی بخش‌های از کتاب " یک کل منسجم" بود، که توانسته گاهی با زبانی که مخاطبانِ جوانش را به فکر فرو ببرد یا حداقل ذهن‌شان را نابسامان کند، از #پیچیدگی‌هایی سخن بگوید که گاهی در ذهنم اینگونه طنین‌انداز میشود :

🍀" بهترين معلم ها آنهايي هستند كه به تو نشان می

دهند كجا را نگاه كنی، اما نمی گويند چه ببينی.." 🍀

"رنجت را درک کن‌!"
آنچه که عرق ریزان روحِ معلمی هم با فهمِ آن گره خورده است..
( تصویر پایانی- "کلاس تاریخ و مکاتب روانشناسی ")

- کاوه فرهادی.
( یادداشتی کوتاه به مناسبت هفته معلم ۴۰۲)

#معلم
#دانشگاه
#هفته_معلم

#شازده_کوچولو
#اگزوپری

#کلاس
#اتاق_معلم

#کتاب
#کل_منسجم
#تکه_هایی_از_یک_کل_منسجم

#یادداشت
#کاوه_فرهادی


https://www.instagram.com/p/CsDbL_PNAUa/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==
kaveh farhadi کاوه فرهادی
#مقاله فوق ، یکی از نخستین #هشدارهای #زیست_محیطی از منظر: "مردم شناسی زیست بوم ایران" به قلم: #دکتر_مرتضی_فرهادی است که حدود بیست سال پیش برای اولین بار در "فصلنامه نمایه ی پژوهش"- شماره 13 و 14- به چاپ رسیده و پس از آن نیز در کتاب: "کشتکاری و فرهنگ" ایشان…
https://www.instagram.com/p/CtNMqRjtcDL/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==

🍀 #روز_جهانی_محیط_زیست !

تکرار روایتِ تنهایی انسان
در "صحرای سرخِ" مدرنیته‌!

( لطفا ورق بزنید!)

1️⃣ آیا نخستین پرسشی که در روز جهانی محیط زیست، به خاطرمان می‌آید، تصویر آیین‌ها و سنت‌های تاریخی و کهن‌فرهنگ‌های ریشه‌دار که عادت داشت با طبیعت زیست کند در برابر مدرنیته‌ی کودک‌ماب امروزی که تجربه‌ی زیسته گذشتگان را یا در موزه‌ها به فراموشی سپرده و یا بالای تصویرش دکوروار نهاده‌است تا با هجوم فناوری چشم‌هایش از فرطِ حیرت گرد شوند و دوباره با شتاب به صدای زنگی نو، گوشی را بردارد و هر صدایی را با جان بشنود جز سخنِ نیاکانش، نیست؟! ( تصویر نخست)

2️⃣ چنانکه‌ #مونیکا_ویتی در "#صحرای_سرخ"، اولین #فیلم رنگی #میکل‌_آنجلو_آنتونیونی ، زنی جداافتاده و تنهاست. (تصویر دوم)

تنهایی سرشار از روان‌نژندی و زیست مداوم در محیط صنعتی چنان انسان‌های درافتاده در مدرنیته‌ای لبریز از قابهایی منفرد(چونان تیتراژ عجیب فیلم‌ از کارخانه‌های صنعتی و دودهای سفید) یا آن سکانس حیرت‌انگیز کناره دریا که تمام اطرافیان زن مجسمه‌وار و بی‌حرکت به مرور در مه غلیظ محو میشوند؛ انگار که هیچوقت نبوده‌اند.

"تحمل‌ناپذیر بودن واقعیت"
در طراحی صدای فیلم نیز به خوبی خود را نشان میدهد: همانند صدای مداوم کارخانه‌های همیشه در حال تولید و بوق ممتد کشتیهای در حال حرکت که گاه و بیگاه تبدیل به افکتهای صوتی غیرواقعی و ترسناک میشوند. در واقع این صدای ذهنی زن است که متاثر از محیط اطرافش تبدیل به سوهان روح شده و دائما او را میترساند.

انگار انسان غرق در دنیای مصرف و مصرف و اندیشه‌های اقتصاد نئوکلاسیک و #کنیزینی و..، چونان  آنتونیونی در نخستین فیلم رنگی خود، در رنگهای مصنوعی  محصور شده است. تونالیته رنگیِ آبی/خاکستری و سبز چرک در تمام طول فیلم، حتی در آسمان و دریاهای آلوده به مواد صنعتی به چشم میخورد. تنها سکانس رهایی‌بخش، آنجاست که جولیانا برای پسرش قصه‌ای میگوید از سرزمینی ناشناخته و دختری تنها. این قصه برای ما نیز با رنگهای شارپ و طبیعی و بسیار زنده تصویر میگردد. گو اینکه تنها پناهگاه انسان معاصر در این جهان خشن و صنعتی، دنیای خوش‌رنگ و لعاب قصه‌ها و آن آوازهاییست که در پسِ فرهنگ و تاریح‌مان بوده‌ و گذشته‌های دور از یاد  رفته است.

3️⃣ صدایی  بر مقوای آن طرفدار زیست‌بوم: ( تصویر سوم)
"اگر واقعا فکر میکنید اهمیت محیط زیست کمتر از اقتصاد است، سعی کنید در حالیکه نفستان را حبس کرده‌ اید، پول ‌هایتان را بشمارید! "

📌 4️⃣اما تصویرهای تلخِ فروافتادنِ آدمی در زباله‌ها و  پلاستیک‌های خودش و اقتصاد باد آورده  و  کوه‌خواری ها ( تصویر چهار و پنج) در ترنم  حضور
مادر ایرانی که با کودکی بر دوش؛ زباله‌های جنگل گلستان را پاکسازی می‌کند ، به #امید بدل می‌شود.. - کاوه فرهادی. ( یادداشتی در روز جهانی محیط زیست ۱۴۰۲) 

  منابع:
* در خصوص فیلم صحرای سرخ از نگاه و یادداشت ارزشمند "آرمین اعتمادی" بهره‌جستم. 
                        
** تصاویر از خبرگزاری‌ها و شبکه‌های اجتماعی   


#گای_مک‌_فرسون
#Red_Desert (1964)
#director
#film
#Michelangelo_Antonioni

#فرهنگ
#تاریخ
#سینما
#موسیقی
#انسان
#محیط_زیست

#یادداشت
#کاوه_فرهادی

Https://telegram.me/kaveh_farhadi
آیا این فقط یک #لوگو است؟
"واقعیت" ، "مرگ" یا "میل" ؟
#مسئله این است!

🔷️او می‌خواهد با این علامت (X)، حقیقت چه چیزی را در جهان شتابزده ی تهی از معنا به رخ جهانیان بکشد؟

آیا آنچه در بالای این ساختمان گرانقیمت در سانفرانسیسکو می‌درخشد، فقط لوگوی جدید یک شرکت چندین ملیارد دلاری است ، یا علامتی ست برای آنکه آینده‌پژوهان، جامعه‌شناسان و..
متفکران حوزه‌های فناوری را به مواجه با پرسشی وادارد که گویی خود آغاز یک پایان است.

در جهانِ سرمایه‌داری لجام گسیخته‌ی گریخته از هر رویکردِ اخلاقی و تاریخی! این "نشانه" هر جه باشد نشانی از #واقعیت جهان امروز نیست! چیزی از حقیقت را نیز در خود ندارد . اما شاید پیامی باشد برای افزونگرایی‌های بی‌پایان که هرگز در غایت انتظار خود، نه قادر است به درک حقیقت و نه تمایلی فلسفی، سیاسی و تاریخی برای درک آن دارد! مفهومِ "هراس" و "افزونگرایی" که مرا به یاد نوشته‌ی " ژرژ باتای" فیلسوف فرانسوی می‌اندازد که:

"روزگاری در زندگی من هراس حضوری واقعی داشت. شاید بیش از اندازه، حتی وقتی به تخیل رسید. هراس به تنهایی هنوز هم مرا قادر می سازد تا از حس تهی امر غیرحقیقی بگریزم.
رئالیسم به من تاثیر و گمان یک اشتباه را می بخشد. خشونت به تنهایی حس فقر و فلاکت را از آن تجربه های رئالیستی فراری میدهد. تنها مرگ و میل، انرژیِ آن ستم ها و سرکوبهایی را دارد که نفس آدم را می گیرد.
تنها افزونگرایی میل و مرگ فرد را قادر به درک حقیقت می سازد."

- واقعیت، مرگ و میل
ژرژ باتای
(ترجمه حسین مکی زاده)

#ژرژ_باتای

#ایلان_ماسک
#توئیتر

#فلسفه
#فلسفه_علم
#فلسفه_فناوری
#فلسفه_اخلاق

#جامعه_شناسی
#فناوری

#آینده_پژوهی

#یادداشت
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/p/CvYWLW7PYJz/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📠 خبرنگار و مفهومِ " ایمان‌ داشتن" !

📰 نام خبرنگار که می‌آید، یاد مفهوم "ایمان داشتن‌" می‌افتم و عمقِ "دشواریِ" کار!
و این دیالوگ از "اینگمار برگمان"  در اثر "the seventh seal 1957" که:
                                    :
📰 "ایمان داشتن، کار دشواری است.
مثل این است که کسی را در تاریکی دوست داشته باشی که هیچ‌گاه خودش را به تو نشان نمی‌دهد."

📰 آری، خبرنگار گویی کسی را در تاریکی دوست می‌دارد که هیچگاه خودش را به او نشان نداده است، کسی شبیه درختی در آن دورها یا روشنایی حقیقتی شبیه "خانه‌ی دوست" کجاست؟!
در فلق بود که پرسید سوار..

#روز_خبرنگار
#خبرنگار

#ایمان
#دشواری
#حقیقت

*‌ توضیح  کلیپ کوتاه:
لحظاتی از آثار قدیمی "کیارستمی" که با استفاده از هوش مصنوعی، عمودی شده‌اند!

#اینگمار_برگمان
#عباس_کیارستمی

#سینما
#دیالوگ

#یادداشت_کوتاه
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/reel/Cvsk3UNMVui/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==